کمتر فرد ایرانی هست که نام کتاب چشمهایش به گوشش نخورده و یا فکر خواندن آن به سرش نیفتاده باشد. «چشمهایش» نام بزرگترین و معروف ترین رمان بزرگ علوی است که نخستین بار در سال ۱۳۳۱ و پس از آن دوباره در سال ۱۳۵۲ منتشر شد. این رمان که در سبک “رئالیسم انتقادی” نوشته شده، از جمله بهترین نمونه داستان های ایرانی است که شخصیت اصلی آن، یک زن مبارز می باشد. همچنین، «چشمهایش» یک نمونۀ بسیار موفق در تلفیق فضای عاشقانه با فضای مبارزات سیاسی است.
رمان «چشمهایش» از جمله رمان های بسیار پرفروش و خوش خوان فارسی است که علاوه بر خوانندگان فارسی زبان، مورد توجه علاقمندان به سبک رئالیسم در جهان نیز قرار گرفته است. این رمان تنها مدت کمی پس از انتشار، به زبان آلمانی ترجمه شد و پس از آن نیز، به عربی ترجمه و در لبنان منتشر شد.
چشمهایش در سال ۲۰۰۸ به زبان کردی و در سال ۱۳۹۷ به زبان هورامی ترجمه شد و در سال ۲۰۱۸ در اقلیم کردستان عراق انتشار یافت. این رمان در سال ۱۴۰۰ به چاپ چهل و هشتم نیز رسید و همچنان در فهرست برترین های داستان ایرانی جای دارد.
رمان «چشمهایش» از آثار پس از زندان این نویسنده است و در اوج پختگی ادبی، سیاسی و اجتماعی او نوشته شده است. این رمان همچون آینه ای، تأملات سیاسی و اجتماعی علوی را منعکس می کند. علوی این اثر را به سبک رئالیسم انتقادی نوشته و با روش خاطره گویی و بازگشت به خاطرات، روایت کرده است.
او با چیره دستی تمام، به شکل موازی و در خلال روایت یک داستان کاملا احساسی و عاشقانه، فضای استبداد زدۀ ایرانِ رضا خانی و مبارزات روشنفکران با دیکتاتوری زمانه شان را، به تصویر کشیده است. اگرچه رمان چشمهایش یک کتاب تاریخی نیست، ولی از بهترین آثاری است که با مطالعه آن می توان با شرایط اجتماعی و سیاسی برهه ای از تاریخ کشورمان آشنا شد.
از برجسته ترین ویژگی های این رمان، حضور یک شخصیت زن قدرتمند در مرکزیت روایت است؛ ویژگی که در کمتر نمونه های رمان ایرانی دیده می شود. نویسنده به شکلی استادانه، روحیات یک زن منحصر به فرد را بازآفرینی کرده و از او، شخصیتی کامل واقع گرایانه و باورپذیر ساخته است.
نثر کتاب روان، گیرا، پرکشش و جذاب است و با وجود مضمون عاشقانه اش، از ابتذال و پیش پا افتادگیِ آثار عامه پسند و زرد، دوری کرده است. «چشمهایش» تنها یک اثر ادبی نیست؛ بلکه مانند یک تابلوی نقاشی، تصویری واقع گرایانه از انسان ها، روابط، شرایط اجتماعی فرهنگی و زندگی مردم دهۀ سی شمسی است.
سید مجتبی آقابزرگ علوی، معروف به بزرگ علوی (۱۳۵۷_۱۲۸۳)، در تهران به دنیا آمد. این نویسنده، معلم، روزنامه نگار و فعال سیاسی بزرگ را، اغلب به عنوان پايه گذار سبك «داستان های زندان» در ادبیات داستانی ایران می شناسند. «ورق پاره های زندان» نیز، كه در سال ۱۳۲۰ و بعد از آزادی علوي از زندان چاپ شد، شرح وقایعی است كه در زندان بر او و هم بندانش گذشت.
بزرگ علوی در ابتدای کار نویسندگی اش پیروی مکتب ادبیِ «رمانتیسم» بود، اما رفته رفته به «رئالیسم» روی آورد. او از تأثیر گذار ترین نویسندگان ایرانی است که نامش در کنار بزرگانی چون صادق هدایت می درخشد. علوی در دهه چهل عضو گروه ادبی «ربعه» بود. کارهای این گروه تأثیر عمیقی بر ادبیات ایران گذاشته و باعث پیشرفت چشمگیر نویسندگان آن نیز شد. ایدئولوژی و فعالیت های سیاسی و اجتماعی علوی بر درون مایه آثارش تأثیر گذاشته و سمت و سوی انتقادی به آن ها بخشید. برخی از آثار بزرگ علوی عبارتند از:
«موريانهها ۱۳۶۸»، «چمدان ۱۳۱۳»، «گیله مرد ۱۳۷۶»، «روایت ۱۳۷۷» و همچنین، ترجمه کتاب های «حماسۀ ملی ایران نوشتۀ تئودور نولدکه؛ ۱۳۱۲»، «دوشیزۀ اورلئان از فریدریش شیلر؛ ۱۳۲۹» و «باغ آلبالو از آنتون چخوف».
داستان «چشمهایش» از آن جایی آغاز می شود که استاد ماکان، نقاش بزرگ ایرانی و از روشنفکران تبعیدی، به طرز مرموزی می میرد. پس از آن، بسیاری از طرفداران ماکان به دنبال کشف راز مرگ او می روند. ولی سرانجام این راز سر به مهر، بعد از پانزده سال توسط راوی داستان، که ناظم مدرسه نقاشی است، گشوده می شود و این تازه آغازی برای ماجراهای رمان است.
سرنخ رمزگشایی این ماجرا، یکی از تابلو های نقاشی استاد ماکان است؛ تصویر چشم های یک زن به نام «فرنگیس». ناظم مدرسه این زن را پیدا کرده و با او گفتگو می کند. «فرنگیس» برای ناظم ماجرای دلدادگی اش به استاد را شرح می دهد و در نهایت، از راز تبعید او پرده برداری می کند. فرنگیس تعریف می کند که بر خلاف تصوّر همه و حتی ماکان، مجبور شده برای نجات جان او از اعدام، با رئیس شهربانی که از عاشقان قدیمی اش بوده ازدواج کند و همین باعث نفرت ماکان از او شده است. در انتهای داستان نیز، «فرنگیس» از رازی دیگر پرده برداری می کند…
با دیپلم، با پول، با شوهر، با این چیز ها آدم خوشبخت نمی شود. باید درد زندگی را تحمل کرد تا از دور خوشبختی به آدم چشمک بزند…
البته راجع به گذشته قضاوت کردن کار آسانی ست، اما وقتی خودتان در جریان طوفان می افتید و سیل غُرّان زندگی شما را از صخره ای در دهان امواج مخوف پرتاب می کند، آنجا اگر توانستید همت به خرج دهید، آنجا اگر ایستادگی کردید، آن وقت در دوران آرامش لذت هستی را می توانید بچشید…
بعضی چیز ها را نمی شود گفت. بعضی چیز ها را احساس می کنید. رگ و پی شما را می تراشد، دل شما را آب می کند، اما وقتی می خواهید بیان کنید می بینید که بی رنگ و جلاست. مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست. اما آن روح، آن چیزی که دل شما را می فشارد، در آن نیست.
شهرت، افتخار، احترام، همه این ها خوب، سودمند و موجب کامیابی است. اما هر آدم مشهوری دلش می خواهد گاهی میان جمعیت گم شود. می خواهد میان مردم بلولد. لذت های آنها را بچشد، دلهره آنها به سرش بیاید. آن وقت رفاه و آسایش برایش لذت بخش تر است…
اگر از علاقمندان به مطالعه داستان و رمان های ایرانی و تاریخی می باشید، خواندن کتاب های زیر به شما پیشنهاد می شود:
«دایی جان ناپلئون ۱۳۵۲» از ایرج پزشکزاد: رمانی عاشقانه و طنز که حال و هوای اجتماعی دارد و وقایع آن در سال ۱۳۱۸ می گذرد.
«بوف کور (۱۳۱۵)» از صادق هدایت: این کتاب که به عنوان بزرگترین داستان در ادبیات معاصر ایران شناخته شده است، یک داستان عاشقانه مرموز با حال و هوای مالیخولیایی دارد.
«نفرین زمین (۱۳۲۶)» از جلال آل احمد: داستانی اجتماعی و فرهنگی که روایتگر یک مدیر مدرسه در شهری دورافتاده و چالش های او می باشد.
برای تهیه این کتاب های می توانید به چی بخونم مراجعه کنید.