امشب شب میلاد علمدار حسین اسـت
میلاد علمدار وفادار حسین اسـت
گر بود علی محرم اسرار محمد
عباسِ علی محرم اسرار حسین اسـت
میلاد اباالفضل العباس «ع» مبارک
ابن عباس میگوید نزد رسول خدا رفتم و ایشان را دیدیم در حالیکه حسین ع را در دامان خود نشانده بودند.
سپس فرمود: ای ابن عباس کربلا را میبینم که حسین در خون خود غوطه میخورد و محاسنش با خونش رنگین شده. از دیگران یاری میطلبد ولی کسی وی را یاری نمیکند و همه ی وی را تنها می گذارند.
ای ابن عباس کسیکه حسین را زیارت کند مانند کسی اسـت که خدا را زیارت کرده و همانا نزد قبر او دعا مستجاب اسـت ودر تربت او شفای هر دردی اسـت.
بحار، ج36؛ ص285
نظری کن فضا معطر شد
شب لبخند مـاه و اختر شد
زِ عنـایات حضـرت سبـحان
بار دیگر چنین مقدر شد
شد پدر حـضرت ابوالحـسنین
مادر ام البنین اطهر شد
زد قدم دلبـری که از عشقـش
دل هـر عاشقی منور شد
هاتفی با دو صـد شعف خواند
شب میلاد ماة حیدر شد
نه فقط مـه که ذوالکرم آمد
صاحـب بیرق و علـم آمد
عکسهای تبریک ولادت حضرت ابوالفضل عباس
قدرت الله و شیر جنگ آور
یل اولاد مرتضی آمد
خندة کن از صمیم دل زیرا
شـاه مشکل گشـای مـا آمد
می بزن عاشـقانه مـستی کن
که علمدار باوفا آمد
آمد انکس که کـوه احساس اسـت
اسدُالحیدراست و عبـاس اسـت
در بیـان فضائلش این بس
نوکر دست به سینۀ شـاه اسـت
شیر مادر بصیرتش بخـشید
زین سبب او علیم و آگاه اسـت
زِ نبردش عدو چنین فهمید
پهلـوان همچنان یدالله اسـت
تا که شمشیر خود برقصاند
کوه دشمن به پبش او کاه اسـت
دم به دم شکر حقّ به لب داریم
مست و دیـوانۀ علمداریم
کارت پستال ولادت حضرت ابوالفضل العباس
گفتن ذکر یا ابوفاضل
دلنشین اسـت عطر و بو دارد
مثـل او ساقیا کجا داری
که چظـنین بـاده و سبو دارد
جان به قـربـان هـرچه سـادات ست
که چو او مهـربان عمـو دارد
او نشان داد کربلا چـو علی
هنـر جنگ رو به رو دارد
پهلوان اسـت و عالمی مستش
گرهها وا نموده بادستش
هم ميرعلمداری و هم ساقی طفلانی
چشم هـمه از عشق تـو تر بوده از اوّل
يوسف شده بر عشق تـو در خـواب گرفتار
تعبير شد و شد به تـو ارباب گرفتار
تـو عبد خدا هستی و معبود همـه خلق
بر سجدۀ تـو مسجد و محـراب گرفتار
دريـا به تـو بسته اسـت خودش را كه بـزرگ اسـت
بر زلف چليپای تـو شد آب گرفتـار
وقتی لقب ات مـاه بنی هاشميان شد
شد مـاه اسيـر تـو و مهتـاب گرفتار
با ديدن تـو چـشم قمر رفته سياهی
با زلف سياه آمده ای به چـه سپاهی
شرمندۀ ان بنده نوازی تـو هستيم
تـو خوب خريـدی دل مـا را به نگاهی
در مـدح تـو كافیست هميـن مصـرع كوتاه
بر پشت و پنـاه همه ی دهر پناهی
بگذار بيائيم به پابوسی ات ای عشق
دائم كه نشدحداقل گـاه به گاهی
در كودکی ام گفتـه فقط مـادرم از تـو
پرشد پسر ام بنين دفتـرم از تـو
هـرچـند ضـرر ميـكنی امّا كرمی كن
خـاک قدمـت از مـن و جـايش سـرم از تـو
سـقا شدی و تشنه شدم اكثرأ از عمد
گفته همـه جا با همـه چشـم ترم از تـو
از بسكه كريمی و كرم ريزة خورتوست
دم ميزند ای روح كرامـت كـرم از تـو
عکس پروفایل ولادت ابوالفضل العباس «ع»
شد منصب تـو تا به ابد باب حوائج
شد منصب مـا بر سر كوی تـو گدائی
قطعا و يقينا كه رسيده اسـت سليمان
از سفرۀ احسان تـو بر نان و نوائی
سقای حـرم تشنۀ لبهای تـو درياست
داريم عقيده كه همان آب بقائی
ازلطف تـو درميكدهها باده به دستيم
ممنون حسينيم كه عباس پرستيم