هر چند كه گاهی پدر و مادر ها ممكن است با هم مخالفت كنند ولی اینكه سر هم داد وفریاد كنند یا حرف های خیلی نامهربان بگویند و خلاصه به همدیگر بی احترامی كنند ، اصلا كار درستی نیست .
گاهی اوقات ، دعوی بزرگتر ها ممكن است با خشونت و هل دادن یا شكستن چیزهای مختلف یا خدای ناكرده، زدن همدیگر همراه بشود ، كه این كارها هم ،هرگز و به هیچ وجه كار های درستی نیست .
در این وقت ها ، اولیا احتیاج دارند كه كسی به آنها بیاموزد كه چطور عصبانیت شان را كنترل كنند ! شاید بچه ها با یكی از بزرگتر هایی كه به او اعتماد دارند مثل عمو ،پدر بزرگ یا معلم ، راجع به اینكه در خانه دعوی های زیاد یا خطر ناك ، اتفاق می افتد و اینكه ممكن است كسی آسیب ببیند ، صحبت كنند و از او بخواهند به خانواده ی آنها كمك كند . كسانی هم مثل دكتر ها می توانند به خانواده ها كمك كنند تا راه های بهتر زندگی كردن و مخالفت بدون خشونت و توهین را اولیا بیاموزند .
هرچند كه این كار نیاز به زمان و تمرین دارد ، ولی اعضای خانواده را به زندگی آرامتری نزدیك می كند .
مخالفت ، به شرط آنكه آبرومندانه باشد ، به افراد كمك می كند تا احساسات خود را به هم بگویند و جلوی پر شدن و منفجر شدن را می گیرد . مهم است كه اعضای خانواده بتوانند با هم در باره ی احساس خود گفتگو نمایند ، حتی موقع مخالفت . كا ر خوبی كه مخالفت برای آدم ها می كند این است كه معمولا باعث می شو د كه یكدیگر را بهتر درك كنند و احساس نزدیكی بیشتری پیدا كنند .
اولیا هم درست مثل بچه ها مخالفت می كنند و بعد با هم آشتی میكنند و سرانجام همه دوباره احساس خوبی خواهند داشت . هیچ خانواده ای بدون اشكال نیست و بالاخره یك نقصی پیش می آید .
حتی در خوشحال ترین خانه ها هم ، مساله وجود دارد و بزرگتر ها گاهی با هم بحث می كنند . معمولا ، همه اعضای خانواده كمك می كنند تا زندگی برای بقیه ، شیرین تر بشود . پس ، مخالفت ، قسمتی از یك زندگی است و با كمك محبت و فهمیدن همدیگر ، خانواده می تواند بیشتر مشكلات را بر طرف كند .