نقاشی کردن یکی از اصول هاي هر فرزند هست و پدران و مادران باید به انها آموزش بدهند .
هنرمند و کودک وقتی نقاشی میکنند، چیزها را چنان که در حقیقت بیرونی وجود دارد، نشان نمی دهند، بلکه به گونهاي که آنها را در ذهن میبینند و به نظرشان می رسد ،بیان می کنند و بدین ترتیب چشمانداز دنیای درون خود را نمایان میسازند.
اگر زبان نقاشیهای کودکانه را بدانیم متوجه میشویم که در ورای شکل و ساختمان نقاشیها، چیزهایی از شخصیت کودک نهفته هست.
درک و فهم نقاشیهای کودکان و چیزی که او می خواهد بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم هست، آنهم نه فقط بعنوان کنجکاوی خشک و خالی، بلکه بدین علت که شناخت آن باعث بهتر شدن روابط بین بزرگسالان و کودکان میشود و به پیشرفت و تکامل کودک کمک شایانی می کند.
بزرگسالان می توانند با برقرار کردن روابطی دوستانه و معنوی با کودک، از او بخواهند برایشان درخت، حیوان، منزل، یک شخص، یک خانواده، خودش و یا هرچه راکه مورد علاقهاش هست و یا ازآن میترسد یا یک رؤیا را ترسیم کند، گرچه بیآنکه چیزی را به او تحمیل کنند.
گذشته از آغاز تجزیه و تحلیل برخی از موضوعها که بیشتر مورد استفادة کودکان قرار میگیرد، یادآور میشویم که برای آنکه تعبیر نقاشیهاي یک کودک دارای کیفیت بهتری باشد، باید از تعداد هرچه بیشتری از نقاشیها و اطلاعات دقیقی از زندگی خود آن کودک کمک گرفت.
کودک وقتی که شکل آدمی را می کشد، گذشته از هر چیز شکل خود و یا درکی راکه از بدن و تمایلاتش دارد، بیان میکند. در واقع بین برخی خطوط آدمک نقاشی شده و خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آن را کشیده، ارتباطهاي مشخصی وجود دارد.
اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد. اگر برعکس آدمک مثلاً در اندازهاي خیلی کوچک و یا در گوشهاي از کاغذ کشیده شده باشد به معنای این هست که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایینتر می داند.
ار این کم بها دادن به خود، در چندین نقاشی کودک ادامه پیدا کرده باشد، نشانگر خجالتی بودن اوست که ممکن هست تا حد تمایل به ناپدیدشدن نیز پیش برود. در نقاشی فقدان دست و بازو نیز علامت کم بها دادن به خود و عدم امنیت هست.
زیرا دست و بازو که در نقاشی کشیده نشدهاند، همان وسایلی میباشند که امکان عمل در محیط پیرامون کودک را فراهم میآورند.
کودکانی که خود را بالاتر از بقیه میدانند، آدمکهایی با اندازه بزرگ عرف میکنند. این نوع نقاشیمخصوص کودکانی هست که اختلال دماغی دارند و یا بطور معمول کودکانی میباشند زودرنج و حساس که همۀ وقت فکر میکنند مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند وجود این نوع آدمکهاي بزرگ در نقاشی کودکان آنها را در قضاوتهایشان آشتیناپذیر و سختجلوه می دهد.
بنابراین شکل ساده یک آدمک خواه تنها و یا در بین آلبوماي از چیزهای دیگر بیان کننده مشخصات جالبی از شخصیت کودک هست.
در اینگونه نقاشیها، کودک خود را با آدمکی که نقاشی کرده، شبیه می داند و به همین علت «ماشوور»، نقاشیآدمک را بعنوان آزمایش برونافکنی مورد بهرهگیری قرار داده هست.
روش ماشوور به این ترتیب هست که از کودک می خواهد پشت سر هم دو شخص راکه دومی از نظر جنسیت مخالف اولی باشد، ترسیم کند.این دانشمند عقیده دارد که شخص اولی خود کودک و شخص دوم دیگران را نشان می دهد.
بررسی و مطالعه «ماشوور» به طور کلی در مورد نمادهای اندامها و از نظر فرعی، بر جزئیات لباس و پوشاک انجام میگیرد. او به بررسی شکل و تولید در نقاشی «اندازه، خط، ترکیبات» که کمتر در معرض تغییرات هست و شالودة سبک نقاشی را در برمیگیرد، اهمیت وافری می دهد.
در زیر بهطور خلاصه نمادهای اصلی اندامها را نام میبریم:
معرف مرکز شخصیت و قدرت فکری و هوشی و عامل اصلی بازرسی فشارهای درونی هست. کودکانهمیشه سرهای بزرگ ترسیم می کنند ولی اگر سر چندان بزرگ باشد، نشانگر آن هست که «من» کودک بیش از حد طبیعی هست.
چون بسیار اهمیت دارد اغلب تنها کشیده میشود. کودکان پرخاشگر جزئیات آن را به حد اغراقآمیزی بزرگ ترسیم میکنند، در حالی که کودکان خجالتی، جزئیات را از نظر می اندازند و فقط دایره صورت را ترسیم می کنند و به ندرت صورت را از نیمرخ می کشند.
ممکن هست معنی نیاز به مواد غذایی را نمایان سازد و هم به معنی پرخاشگری باشد. لبها که بسته باشند، نشان دهنده تنش و فشار هست و چانه، نماد قدرت مردانگی هست.
دنیای درون نقاش و اجتماعی بودن وی را نشان میدهند. کودکان خردسال چشمها را با حالتهاي درنده و وحشی می کشند.
که در دوران نخست زندگی کودک برای شناخت محیط اطراف چندان به کار میرود، در مرحله بعدی بعنوان پیشرفت «من» و سازگاری اجتماعی به کار می آید. کودکان ضعیف و درونگرا اغلب برای آدمک پا نمیگذارند و یا وی را به حالت نشسته نقاشی میکنند.
اگر باریک و لاغر کشیده شود مشخص کننده این هست که کودک از اندام خود ناراضی هست و یا از چاق شدن و بزرگ شدن میترسد، در مواردی دیگر، بالاتنه لاغر ممکن هست نشان دهنده ضعف جسمانی واقعی باشد.
در برخی قسمتهاي بدن همۀ وقت نشانه آن هست که مسائل و مشکلاتی در قسمتهاي سایه زده وجود دارد.
اگر کودک از نقص جسمی رنج ببرد، عضوی که دارای نقیصه هست همۀ وقت به طور واضح مشخص میشود. مثلاً کودک ناشنوا، همۀ وقت گوش را به طور واضح و درست و با دقت ترسیم میکند.
با ظاهر شدن سن بلوغ نقاشی پیکر آدمکها کمکم فرق میکند و نقاشیهاي نوجوانان در اندازههاي اخیر «کوچکتر شدن نسبی سر و رشد شانهها» و نیز با سلیقهتر شدن جزئیات لباس پیکر آدمکها نمایان میشود.
برای بررسی و قضاوت درمورد نقاشیهاي آدمکها ـ مثل هر موضوع دیگر ـ همۀ وقت باید وابستگی فرهنگی کودک را مشخص کرد. زیرا ممکن هست امری که در یک محیط فرهنگی، کاملاً عادی هست و در محیطی دیگر نشانهاي از یک مشکل باشد.
نشان دادن حرکت در نقاشی معرف هوش کودک هست، ولی نقاشیهایي که در آن پیکر انسان نمایانده میشود، دارای معنی عاطفی نیز هست و امنیت و سازگاری اجتماعی کودکان را نشان میدهد.
پیکرهای صاف و خشک معمولاً توسط کوچکترها یا بچههاي خجالتی و پرخاشگر که برای ارتباط با دیگران با مشکل روبرو می شوند، کشیده می شود.
بچههاي محزون، اوضاع آدمکها را کاملاً دقیق می کشند و تناسب اندامهاي گوناگون را کاملاً رعایت میکنند. کودکانی که دارای تخیلات پرحاصلی میباشند و دقت زیادی به بدن خود دارند، اندامهاي گوناگون آدمک را به حالتی زنده و خوشحال ترسیم میکنند.
در نقاشیهایي که فرد مورد نظر در حال انجام کاری هست، اغلب قسمتی از بدن که آن کار را انجام می دهد، بیشتر مورد دقت کودک واقع میشود و دیگر قسمتها کم اهمیت نشان داده می شود.
یک نوع نقاشی از پیکر آدم، کشیدن عکس خود هست و این نوع با نقاشیهایي که از دیگران کشیده میشود، همسان هست، ولی فرقش این هست که در نوع اول کودک کاملاً به این موضوع آگاه هست که در حال کشیدن عکس خویش هست.
این آگاهی ممکن هست نیروی مکانیسم دفاع از خود را تقویت کند و نقاش تصویری از خود ارائه دهد که کمال مطلوب او باشد و نه عکس واقعی او.
کشیدن شکل پادشاه بعنوان «پدر مطلوب»، ملکه بعنوان «مادر مطلوب»، جادوگر «مادربد»، شاهزاده «خودش» و شخصیتهاي دیگری مثل فضانورد و کارآگاه و دزد و …
برترین وسیله برای شناخت نمادها برای کودک این هست که از او بخواهیم خواب و رؤیایی را به صورت نقاشی بکشد و سپس آنرا توضیح دهدنقاشی گروهی از بچههاي هم سن و سال یکی از انواع نقاشیهاي آدمک جهت بررسی شخصیت و سازگاری کودک تصویری هست که کودک از خود و کودکان هم سن و سال خود باهم میکشد.
بیشتر اوقات، گروه بچهها در حال بازی کردن نشان داده می شوند. زمانی که کودک این نوع نقاشی را میکشد خواهی نخواهی موقعیت واقعی خود و نیز ارتباط خود با دیگران را در گروه مشخص میکند. اگر کودک در بین گروه و یا در کنار دایره کشیده شده باشد، معانی مختلفی پیدا می کند.
ناسازگارها اغلب در محدودة خارجی گروه و یا به طور تنها کشیده می شوند. برای تشویق کودکان به این نوع نقاشی می توان به آنها گفت به همبازیهایي که دوست داری با آنها بازی کنی فکر کن و شکل همۀ را در حال بازی کردن بکش.
کودکی که شخصی را در حال انجام کاری و یا در محیط خاصی عرف می کند، در واقع به نوعی تمایلات خود را ارضاء می کند و یا موقعیتهایي راکه باعث هراس او شده، به صورت نقاشی بیرون میریزد.
کودک خودش نمی داند که تمایلات و ترسهایش را بدین وسیله بیرون میریزد، ولی او درست مثل مواقعی که بازی می کند، با تصور موقعیتهاي تعارضی خود، در واقع مشکل خود را از فشار درونی و عاطفی آزاد می کند.
کودک در نقاشیهایش به طور دلخواه و اختیاری با روشی خاص و شگفتانگیز چیزهایی را در نقاشیهاي خود نشان می دهد که دوست دارد یا مورد علاقه اوست و یا از آن میترسد، ولی غالباً وقتی دلهرة او چندان باشد یا هنگامی که احساس گناه کند از شخصیتهاي حکایتها و قصههایي که میشناسد بهرهگیری میکند
ـ مثلاً کشیدن شکل پادشاه بعنوان «پدر مطلوب»، ملکه بعنوان «مادر مطلوب»، جادوگر «مادربد»، شاهزاده «خودش» و شخصیتهاي دیگری مثل فضانورد و کارآگاه و دزد و …
برترین وسیله برای شناخت نمادها برای کودک این هست که از او بخواهیم خواب و رؤیایی را به صورت نقاشی بکشد و سپس آنرا توضیح دهد.
اینکار را کودک به راحتی انجام میدهد، زیرا مسأله مربوط به خواب و رؤیاست و کودک خود را مسئول نمیداند. نقاشی خواب و رؤیا ممکن هست ترسها و تمایلات کودک را ظاهر سازد. مثلاً تمایل به قدرت که سرچشمه آن در احساسات خود کوچکبینی کودک نسبت به بزرگترهاست، با خواب و رؤیا به راحتی بیان می شود.