متاسفانه شکست های عشقی می تواند ضررهای بسیار بدی و جبران ناپذیری را روی فرد بگذارد .
هميشه جدايي و پايان يك رابطه ميتواند آسيبهای فراواني داشتهباشد بهخصوص اگر فرد غافلگير شود و نداند در چنين موقعيتي بايد چگونه برخورد كرد، شايد براي خيلي ازخانمها و آقايان جوان بعد از دوران آشنايي پيش از ازدواج و نامزدي جدايي و پايان رابطه بسيار مشكل باشد.
آن قدر كه روزانه آن را به تعويق بيندازند و تا حد ممكن بهدنبال راهي براي فرار از چنين موقعيتي باشند ولي قرار نيست بعد از هر خواستگاري ازدواج باشد.
گاهي 2 فرد براي هم مناسب نيستند و بايد هرچه زودتر رابطه را تمام كنند، اينكه چگونه بايد به رابطهای پايان داد و بعد از اين پايان و جدايي چگونه همۀ چيز را فراموش كرد و دوباره به زندگي عادي برگشت سوال خيلي از جوانهاست.
مسلما كار راحتي نيست ولي ميتوان با يك نگاه واقعبينانه و بدون آسيب رواني زياد زندگي جديدي را آغاز كرد.
نبايد انتظار داشت كه بتوان همۀ چيز را فراموش كرد. بسيار پيش ميآيد كه نميتوانيم خيلي از چيزها را فراموش كنيم بهخصوص اگر خاطرات خوبي با آن فرد داشته باشيد.
به هر صورت بخشي از آن خاطرات هميشه همراه ما خواهد بود.براي رها شدن از قبل بايد ياد بگيريد كه ذهن را مديريت كنيد و هرلحظه نسبت بهخودتان آگاه باشيد و نگذاريد ذهن هرگاه كه خواست به قبل سفر كند. اگر دقت كردهباشيد بيشتر اوقات ذهن يا در قبل سير ميكند يا در آينده و كمتر پيش ميآيد كه ذهن به همان زمان حال فكر كند.
اما چگونه ميتوان ذهن را به زمان حال آورد؟ بايد اول ياد بگيريد ذهنتان را ببينيد و حواستان باشد هم اکنون ذهنتان در كجاست؟ ذهن مانند كودكي بازيگوش مرتب بين قبل و آينده گردش ميكند، با آموختن روشهای بدست گرفتن افسار ذهن ميتوانيد مانع سفر آن به قبلهای نامطلوب شويد.
اين روش را روش ايست ذهني مينامم، يعني لازم هست خيلي محكم و مقتدر به ذهنتان ايست بدهيد تا نتواند به هركجا خواست برود. شايد براي همۀ ما پيش آمده باشد كه هنگام تماشاي تلويزيون يا در تاكسي يا…
يك دفعه ذهن به سمت موضوعي در قبل منحرف ميشود و براي دقايقي يا ساعاتي يا حتي چند روز كنترل ذهن از دست ميرود. در حقيقت اگر آگاه نباشيد و نبينيد كه ذهنتان در حال سفر به قبل هست نميتوانيد جلوي آن را بگيريد اما اگر حواستان باشد به محض اينكه ذهن بخواهد به قبل سفر كند به آن يك ايست محكم ميدهيد و از پيشروي آن جلوگيري ميكنيد.
ميتوانيد بهخود بگوييد: «ساكت، ديگر نميخواهم بيشتر فكر كنم! ياهيس» يا در ذهنمان روي اين فكرها ضربدر بزنيم و جلوي آنها را بگيريم.
چطور ذهنتان را خالي كنيد
گاهي هم پيش ميآيد كه ذهن ما آن قدر ازوقايع قبل و اتفاقات پيش آمده پر هست كه انگار ظرف ذهن پرشده و در حال لبريز شدن هست و مرتب وقايع در ذهن مرور ميشود و نميتوان به موضوع ديگري فكر كرد. ذهن تا حد معيني گنجايش دارد و بايد به نوعي از افكار نامطلوب و دوست نداشتني خالي شود.
بهترين كار در اين زمان نوشتن هست، كافي هست هرچه در ذهن داريد بدون هيچگونه انتخابي روي كاغذ بياوريد و هيچچيزي را جا نيندازيد، بايد كاملا بدون سانسور و صادقانه بنويسيد تا ذهن كاملا تخليه شود. بعد وقتي ذهن كاملا خالي شد، آن كاغذها را دور بيندازيد يا حتي بسوزانيد.
ازاول به جدايي هم فكر كنيد
وقتي در مراحل آشنايي پيش از ازدواج يا دوران نامزدي هستيد بايد از ابتدا هر 2 باهم اين توافق را داشتهباشيد كه ممكن هست اين رابطه به دلايل گوناگون از جمله تفاوت خانوادهها يا تفاهم نداشتن يا. . .
به سرانجام نرسد. در حقيقت بهتر هست زوجين قبل از ازدواج با هم اين موضوع را روشن كنند كه قرار هست مدتي را مثلا 6 ماه براي بدست آوردن شناخت باهم باشند تا تصميم بگيرند كه براي هم مناسب میباشند يا نه! به همين دليل از ابتدا به هم وابسته نشويد.
اضافه بر اين، براي پيشگيري از وابستگي از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نكنيد تا مبادا به فضاي احساسي وارد شويد. هرچقدر بيشتر به شناخت رسيديد كمكم رابطه را بيشتر كرده و احساسات را وارد رابطه كنيد.
حواستان باشد كه براي پيشگيري از آسيب روحي در اين مدت آشنايي مثلا 6 ماه بايد شناختتان جلوتر از احساستان حركت كند، اگر احساسات زودتر از شناخت پيش برود ممكن هست زود به هم وابسته شويد و ديگر دلكندن به اين آسانيها نباشد ونتوان نه گفت.
در دوران نامزدي و آشنايي پيش از ازدواج هميشه اين خطر وجود دارد كه بين طرفين وابستگي بهوجود بيايد. من هميشه به مراجعانم توصيه ميكنم، دريچههای احساستان را زود به روي هم باز نكنيد و بعد از چند ماه كمكم از نظر احساس نزديك شويد.
اگر به هر دليلي در دوران آشنايي قبل از ازدواج و نامزدي به اين نتيجه رسيديد كه به طرف مقابل نه بگوييد، در اين مواقع توصيه ميكنيم حتما با طرف مقابل صادق باشيد.
بهتر هست شما با يك خاطره مفید از هم جدا شويد، بايد به اين بلوغ برسيد كه حتما لازم نيست جداييبا دعوا و دلخوري و حرفهای آزاردهنده و… باشد، ميتوان خيلي آرام و با آرامش از هم جدا شد بهخصوص اگر همان اول به اين توافق رسيده باشيد و از ابتدا آگاه باشيد كه ممكن هست از هم جدا شويد.
در واقع هر كدام از شما حق داريد بدانيد چرا اين رابطه نبايد ادامه پيدا كند و همچنين شما بتوانيد با خود كنار بياييد.
قبل از جدايي بهتر هست با خاطرهای خوش با هم توافقهايي كنيد، مثلا اينكه ديگر با هم تماس نگيريد يا اگر وسايلي ردوبدل يا هديه شده به هم برگردانيد تا هم دوباره خاطرات را يادآوري نكند و هم ديگر بهانهای براي تماس مجدد نداشتهباشيد. يعني از همان ابتدا همۀ چيزها را آرام آرام از خود جدا كنيد.
اگر در دوران آشنايي يا نامزدي وابستگي بهوجود آمده باشد، جدايي مشكل ميشود و حتي گاهي اتفاقات ناگواري مانند افسردگي و حتي خودكشي هم پيش ميآيد. هنگام جدايي نبايد تنها به فكر خود باشيم بلكه بايد حواسمان به حال و هواي طرف مقابل هم باشد چون وقتي وارد رابطهای ميشويم ديگر تنها خود ما نيستيم بلكه مسئول طرف مقابل هم هستيم و نبايد كاري كنيم كه به او آسيبي برسد.
اگر قطع يك دفعهای رابطه ممكن هست به او آسيب برساند، در اين جور مواقع پيشنهاد ميشود بهتدريج رابطه كم شود. مثلا اگر 3 روز در هفته با هم صحبت ميكرديد حال آن را به يك روز در هفته تبديل كنيد تا آرام آرام طرف مقابل براي جدايي آماده شود. حواستان باشد در اين مواقع از موضع قدرت وارد نشويد مبادا حرفهای نابجا بزنيد و احساس طرف مقابل را زير سوال ببريد، مهم اين هست كه شما هنگام جدايي رفتاري انساني داشته باشيد.
زمان و اقتدار به همراه هم كمك ميكنند تا بتوانيد وابستگي طرف مقابل را كم كنيد. اگر او ببيندمرتب و مداوم و با اقتدار شما به او «نه» ميگوييد و او هر راهي را امتحان ميكند ولي باز هم نه ميشنود، كم كم كنار ميآيد كه از شما دل ببرد.
3ماه زمان نياز داريد
وقتي ماشيني با سرعت زياد در حال حركت هست، هنگام ايستادن يك خط ترمزي روي زمين بهوجود ميآيد، رابطه نيز چنين هست. بعد از پايان رابطه مدت زماني طول ميكشد كه شرايط دوباره عادي شود. اين زمان در درجه اول بستگي به ميزان پذيرش شما دارد و بعد باتوجه به راههايي كه براي مديريت ذهنتان گزینه كردهايد ميتواند اين زمان طولانيتر يا كوتاهتر باشد.
معمولا 2 تا 3 ماه زمان ميبرد كه فرد بتواند خود را با شرايط جديد وفق دهد، اصولا ميگويند، تغييرات رواني بعد از 3 ماه خودش را نشان ميدهد، گرچه اين زمان در آدمهای گوناگون ميتواند كمتر يا بيشتر باشد.
فردا سختتر از امروز هست
اگر در دوران آشنايي به شناختي از طرف مقابل رسيدهايد و ميدانيد بايد رابطه را قطع كنيد ولي بهدليل وابستگي اين كار برايتان راحت نيست با خود بينديشيد كه اگر امروز اين كار نكنيد ممكن هست يك ماه ديگر يا يك سال يا حتي 5 سال ديگر با وضعيت بدتري جدا شويد، پس هرچه زودتر اين اتفاق بيفتد بهتر هست.
بايد اين بلوغ را در خود بهوجود بياوريد كه خيلي اوقات اتفاقات زندگي مطابق خواسته شما پيش نخواهد رفت و زمانهايي نميتوانيد به خواستههایتان برسيد. اگر چنين تحملي را در خود بهوجود بياوريد و از همان اول بهخود بقبولانيد كه ممكن هست در پايان آشنايي از هم جدا شويد ديگر از جدايي ضربه سنگيني نخواهيد خورد.
بنابراين براي جدايي بايد اول در ذهنتان تصور كنيد كه اگر امروز جدا نشويد سال ديگر جدايي برايتان دشوارتر نخواهد بود؟ بعد بايد سعي كنيد جلوي خودتان را بگيرد و مشغول كارها و فعاليتهايي شويد كه كامل ذهن شما را بهخود مشغول ميكند.
انرژيتان را تخليه كنيد
اگر در دوران جدايي فقط در منزل يا تنها باشيد و هيچ كاري هم براي انجام دادن نداشته باشيد مسلما اذيت خواهيد شد. تمام ذهن شما آدمي هست كه وی را ترك كردهايد و مدام در وسوسه زنگ زدن و ارتباط با او هستيد، پس بايد خودتان را مشغول كرده و دورتان را شلوغ كنيد، خود را در روابط اجتماعي و در بين دوستانتان قرار دهيد، به كارها و فعاليتهای موردعلاقهتان مشغول شويد تا انرژي شما را به سمت ديگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعي انرژي هست كه به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف هست پس شما بايد اين انرژي را به سمت ديگري چون ورزش كردن، علاقههای شخصي، سفر و. . . منحرف كنيد، گرچه ممكن هست صددر صد فراموش نكنيد اما مسلما احساس بهتري پيدا خواهيد كرد.
از يك رابطه وارد رابطه نامزدي جديد نشويد
گاهي پيش ميآيد بعد از جدايي از نامزدي قبلي بلافاصله موقعيت ازدواج ديگري پيش ميآيد. آيا در چنين مواقعي ازدواج ميتواند به فراموشي نامزد قبلي كمك كند؟ مثلا فرض كنيد در رابطه قبلي نامزدتان احترام چنداني براي شما قائل نبود، حالا در رابطه جديد شما به محض ديدن كوچكترين احترامي جذب ميشويد و به فاكتورهاي ديگر دقتای نميكنيد و تنها نداشتههای رابطه قبلي را در رابطه جديد جستوجو ميكنيد.
حواستان باشد شما نبايد از رابطه قبلي فرار كنيد و تنها منتظر باشيد بدون فكر به فرد ديگري وابسته شويد. به همين دليل پيشنهاد ميكنيم بعد از قطع رابطه نامزدي تا چند ماهي نامزدي جديدي را آغاز نكنيد، بهتر هست كمي صبر كنيد تا خودتان را پيدا كنيد و بعد در يك رابطه جديد قرار بگيريد چون در اينجا احتمال اشتباهاتي بهوجود ميآيد كه ميتواند برايتان سنگين تمام شود.
با كسي حرف بزنيد
گاهي بعد از جدايي آن قدر فرد تحت فشار قرار ميگيرد كه بد نيست با يك مشاور صحبت كند چون شايد مشاور بتواند به او كمك كند تا از فضاي وابستگي بيرون بيايد چون گاهي مشاور به تحليلهايي از دوران كودكي و شخصيت فرد ميرسد كه ميتواند بسيار كمككننده باشد، از طرف ديگر فضاي حمايتي جلسات مشاوره ميتواند كمك بيشتري هم بكند اما اگر هم فرد عمده تمايل ندارد از يك مشاور كمك بگيرد ميتواند احساساتش را با يك دوست صميمي يا يكي از اعضاي خانواده يا. . .
در ميان بگذارد همين بيان احساسات و گفتوگو ميتواند بسيار كمككننده باشد و همچنين خود حرف زدن ميتواند بسياري از استرسها و فشارها را از بين ببرد. گرچه خودتان درذهنتان بايد به اين پذيرش رسيدهباشيد كه قطع اين رابطه به نفعتان بودههست، در اين حالت ديگران نيز با حمايتشان به شما كمك بيشتري ميكنند.
بعد از جدايي هرگونه تغيير محيطي ميتواند به شما كمك كند، مثلا سفر يا خريد وسيلهای تازه يا… مثلا اگر از مدتها پيش ميخواستيد ميز تازهای براي خود بخريد، حالا همان خريد ميتواند كمككننده باشد. به سراغ كارهايي برويد كه مدتهاست انجام ندادهايد و انجام آنها ميتواند حسهای جديدي را در شما ايجاد كند،
مثلا ميتوانيد به سراغ كلاسهای موسيقي ياسازي كه مدتهاست آن را دوست داريد برويد يا آموختن يك زبان تازه يا… برويد تا حسابي مشغول شويد. در واقع بهدنبال فعاليت جديدي باشيد كه تا به حال به آن نپرداختهايد و ميتواند بسياري از انرژيهایتان را تخليه كند و ديگر فرصت نكنيد به چيزي فكر كنيد.
نگران حرف مردم نباشيد
متاسفانه آدمها متوجه نيستند كه وقتي به حرف ديگران اهميت زيادي ميدهند در واقع خود را تبديل به عروسكي ميكنند كه نخهايش در دست ديگران هست، چون بايد خود را شبيه حرف ديگران كنند. ما يكبار بيشتر به دنيا نميآييم و فرصت كمي هم در اختيار داريم، در اين فرصت كوتاه قرار نيست طبق گفته ديگران زندگي كنيم.
چون در اين صورت مسلما زندگي خود را باختهايم. آدمهايي كه از كمبود خودباوري و اعتماد به نفس رنج ميبرند و تاييد دروني ندارند معمولا در بيرون و در حرفهای ديگران بهدنبال تاييد میباشند و منتظرند تا ببينند ديگران چه چيزي ميگويند تا عمل كنند.
اگر بتوانيد خودتان تاييد را بهخود بدهيد ديگر نيازي به حرف ديگران نداريد. فرض كنيد در دوران نامزدي به دليل حرف مردم از طرفتان جدا نشديد ولي بعد از 10 سال دچار مشكلات زيادي شديد اما در اين موقعيت شما تنهاي تنها هستيد و هيچ كدام از آنهايي كه قبلا شما به دليل حرفهایشان جدا نشديد حالا حمايتتان نميكنند و به گزارش تالاب شما در بحبوحه مسائل و مشكلاتتان تنها ماندهايد.
بايد بدانيد مردم حرفهای زياد ميزنند و شما بايد فقط به حرفهای خودتان گوش كنيد، شما بايد جايي در زندگيتان تصميم بگيريد كه فقط خودتان باشيد؛ بدون نقاب، بدون فيلم بازي كردن و… .
منبع : برترین ها