برای مثال نشان دادهاند که اگر یک محرک بیخطر مثل خرگوش را با یک محرک ترسناک مثل صدای ناهنجار بهطور همزمان به یک فرد نشان دهند بهطوری که باعث هراسش شود از آن پس او نسبت به محرک بیخطر (مثل خرگوش) واکنش نشان میدهد و با دیدن این جانور خاطره ذهنی او بیدار میشود.
ما به این حالت میگوییم شرطیسازی صورت گرفته است پس میتوان گفت چنین فرایندی ممکن است در کودکی برای ما اتفاق افتاده باشد و در نتیجه نسبت به برخی موارد شرطی شده باشیم.
بله، نوع دیگر فوبیا مدلسازی است. به این معنی که فرد با مشاهده رفتار دیگران در برخورد با یک موضوع یاد میگیرد که چگونه باید به آن واکنش نشان دهد.
مثلا کودکی که میبیند همه از یک موجود کوچک سیاهرنگ مثل سوسک میهراسند، او هم میآموزد که باید به محض دیدن این موجود همان عکسالعمل را نشان دهد.
البته نباید از نقش جیغ و فریاد اطرافیان و چهرههای وحشتزده آنها در ایجاد ترس یا همان شرطیسازی که به آن اشاره کردیم، غافل شویم پس میبینیم که در برخی ترسها بیش از یک عامل میتواند نقش داشته باشد.
همانطور که گفتید بعضی ترسها بیدلیل هستند مثلا ترس از سوسک یا موش بهخصوص در بین خانمها خیلی شایع است اما چطور میتوان بر اینگونه ترسها غلبه کرد؟
آنچه باعث ادامهیافتن این نوع یادگیری در طول زمان میشود اجتناب فرد از رویارویی با عامل ایجادکننده ترس است. این اجتناب باعث میشود بیمار هیچوقت فرصت نکند با عوامل ترس روبرو و متوجه بیخطری آن شود تا بتواند بر ترس خود غلبه کند.
اگر به این بخش آخر یعنی مواجهشدن با عامل هراسآور توجه کرده باشید، حتما میتوانید حدس بزنید که راه درمان فوبیا چیزی نیست غیر از رویارویی با ترس، البته درمان به همین راحتی امکانپذیر نیست.
رویارویی فرد با عامل ترسناک باید تدریجی صورت بگیرد به طوری که این موضوع برایش قابلتحمل باشد و در خیلی موارد باید از یک رواندرمانگر کمک گرفته شود.