دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

دعا کردن چیست ؟

دعا کردن بـه معنای عزلت نشینی و زمزمه کردن کلماتی کـه شاید مفهومش را ندانیم نیست. شاید اگر در گذشته دعا کردن برایتان کاری مبهم بوده و فقط برای بانوان سالمند و کودکان بی گناه مناسب بوده، و برای شـما کارایی نداشته اسـت، بـه احتمال فراوان از ان روست کـه کـه نمی‌دانستید در دعا کردن چه قدرتی نهفته اسـت!

دعا کردن کاری فراتر از زمزمه هاي‌ آگاهانه اي اسـت کـه می‌دانید هرگز بـه بالا نخواهد رسید. زمانی کـه فقط با ذهن هشیار دعا میکنید، تنها بخش کوچکی از کل ذهن تان مشغول دعا کردن اسـت و بر حسب دعای تان، تنها بـه بخشی از نتایج دست می‌یابید.

 

چرا دعا کردن از قدرت اعجاز برخوردار است ؟

قدرتی کـه در دعا کردن وجوددارد بـه هیچ عنوان عجیب نیست. فقط عملکرد قوانین بالاتر بـه سادگی قابل درک نیست. در واقع بـه نظر میرسد کـه مجموعه اي قوانین طبیعی برای جهان مادی وجود دارند و مجموعه دیگری برای دنیای نامرئی ذهن و روح.

 

قوانین ذهن و روح ان چنان قوی اند کـه می‌توانند برای تشدید کردن، بی اثر کردن ؛ یا حتی وارونه ساختن قوانین جهان مادی بـه کار روند. بـه نظر می‌رسد کـه دعا کردن ؛ عملکرد این قوانین والاتر را تجلی می بخشد. وقتی هیچ چاره اي وجود نداشته باشد، دعا کردن میتواند سبب شود کاری صورت پذیرد.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

آرامش درون چیست ؟

آرامش درون چیست – در مورد «قدرت فکر» و همچنین «قدرت دعا» مطالبی زیادی نوشته اند. این دو عبارت بـه هم متصل و قدرت هایي توأم هستند. ذهن ؛ خط اتصال میان خداوند و انسان اسـت. دعا کردن در واقع شیوه اي از فکر کردن اسـت کـه انسان را بـه خداوند پیوند می‌دهد. شخص با فکر و ذهنش دعا میکند و از این ارتباط بـه آرامش درون دست پیدا می‌کند.

 

عده اي از صاحبان قدرت ادعا می‌کنند آنچه انجامش برای افراد عادی طبق معمولً شش ساعت طول می‌کشد، در شخصی کـه می‌داند دعا کردن را آموخته اسـت و پیش از ان بـه مراقبه بپردازد، فقط یک ساعت وقت میگیرد!

 

فردی کـه اکنون بـه مراقبه روزانه یعنی « دعای سکوت » می‌پردازد، این مسئله را بـه اثبات رسانده اسـت؛ پیش تر او گاه گاهی بـه مراقبه می پرداخت. از او خواسته شده بود کـه ظرف یک روز سه عنوان مطلب بنویسید. در ابتدا وقتی درباره وظیفه محول شده فکر کرد، بـه هراس افتاد _ کاری کـه هر روزنامه نگار معمولی برای انجام رضایت مندانه ان بـه چندین روز وقت نیاز دارد.

 

ان گاه او ذهنش را آرام کرد، بـه دعا کردن پرداخت و یک ساعت تمام بـه مراقبه «دعای سکوت» مشغول شد. در اثنای مراقبه، ایده هاي‌ مربوط بـه هر سه عنوان، بـه آرامی در ذهن هوشیارش جاری شد. دعای سکوت معجزه کرد؛ ان گاه او نوشتن را آغاز کرد بی ان کـه «عصبی شود، عرق کند و اشک بریزد» و ظرف چند ساعت هر سه مطلب را کامل کرد.

 

آرامش درون چیست؟

دعا کردن و انجام مراقبه و دعای سکوت و مدیتیشن روزانه یکی از شاه کلیدهای مهم برای رسیدن بـه آرامش درونی اسـت. پیشنهاد می‌کنم مطلب زیر را مطالعه نمایید.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

عبادت و مدیتیشن در نظر وین دایر

پاسخ
در آثار دایر، مدیتیشن، یوگا و مراقبه هاي‌ معمول ؛ جای گزین پرستش در ادیان الهی گردیده و اصولا در نگاه او، مدیتیشن، همان پرستش اسـت کـه بـه معرفت درونی منتهی می¬شود . وی میگوید: «اگر می¬خواهید بـه تمرین مدیتیشن بپردازید، بـه تمام معنی ان را انجام دهید و سعادت و خوشی را در خلوت این عمل ببیند و اگر میخواهید نام دعا برآن بگذارید و ان را بـه عنوان گفت¬وگو با خداوند تلقی کنید، چنین نامی را بگذارید و با تمام وجود دعا کنید .» وی کرامات ادعایی خودرا مرهوم مدیتیشن می¬داند و بـه کرات مدیتیشن و یوگا را بـه دیگران توصیه میکند .

 

ناگفته پیداست مدیتیشن همان سوغات آیین هاي‌ شرقی بـه تمدن غرب اسـت. بعد از ان کـه عده اي خلاء عظیم معنویت در غرب را دریافته و این خوراک آماده رابا ذوق زدگی بـه غرب بردند؛ این تلاش، سودمند واقع شد و توانست بخشی از معضلات روانی انسان ماشینی را کاهش دهد.

 

عرفانی کـه دایر عرضه میکند انتظاری بیش از ان چه کـه در عرفان هاي‌ هندی تصور می‌شود از ان نیست و غایت ان همان خلوت نشینی مرتاضان و یوگی ها ست کـه البته متاسب با زندگی ماشنی طراحی شده اسـت وبا فعالیت هاي‌ اجتماعی و زندگی جمعی سازگاری داده شده اسـت.

 

غایت چنین مراقبه اي نه تعالی معنوی و رشد ابعاد مختلف روح اسـت کـه سامان دادن بـه افکار پراکنده اسـت و سامان دادن بـه آشفتگی ذهن ـ هر چند مفید و لازم اسـت ـ ارتباطی با عرفان و عروج روح ندارد و صد البته با شناخت خدا و رسیدن بـه معرفت خدا و رضایت خدا کوچک ترین نسبتی ندارد.

وین دایر اگر بر «تمرکز فکر» نام پرستش می نهد بر او عیبی نیست؛ چون وی پرستش را ارتباط با خدا نمی‌داند و ان رابا رضایت خدا مساوی نمی‌داند.
ایراد دایر این اسـت کـه پرستش را در توجه استقلالی بـه نفس خلاصه میکند و کنار زدن تشویش هاي‌ ذهنی را خود سازی می پندارد؛ در حالی کـه پرستش نه نگاه مستقل بـه نفس اسـت؛ بلکه ارتباط آگاهانه با آفريننده اسـت کـه البته این ارتباط از کانال پرورش نفس ـ مشروط بـه پیوند خوردن با آفريننده ـ محقق میشود.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

این‌که هرگونه تمرین روحی پرستش تلقی شود و نام پرستش بر ان گذاشته شود ادعایی اسـت بی دلیل؛ مگر این‌که همچون وین دایر در مفهوم پرستش تصرف شود و تعریفی جدید از پرستش ارائه گردد. در ان صورت کلمه پرستش، تنها یک مشترک لفظی خواهد بود کـه هر شخصی از ان معنای خاصی را اراده می‌کند.

 

از ان جا کـه وین دایر ادعا می‌کند انسان لازم اسـت خودرا بـه آفريننده پیوند دهد، بر وی لازم اسـت در قدم اول اثبات کند کـه هرگونه تمرین روحی می‌تواند انسان را بـه خداوند وصل نماید. وی باید بـه این سوال پاسخ دهد کـه چرا هرگونه احساس آرامش بـه رضایت خدا منجر می‌شود؟ چرا وی احساس خوشی درون را ارتباط با عالم معنا تفسیر می‌کند؟

 

خدایا اندیشه ام را در مسیری معنوی قرار ده،تا روحم را در تو آمیزم، و لذت بودن با تو را در لحظه لحظه ي زندگی ام دریابم.

 

خدایا،اندیشه ام را چنان محکم ساز کـه بـه حقیقت و عقلانیت متعهد باشم،وتنها برپایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم،تا بتوانم از انچه جامعه و دیگران از من می‌خواهند فراتر بروم.

 

خدایا،بـه من بینشی عطا کن کـه هیچوقت خود رابادیگران مقایسه نکنم،بر آنهائی کـه از من برتر هستند حسد نورزم،و برآنها کـه پائین ترند فخر نفروشم،وبرآنچه دارم قناعت کنم و همواره دراین اندیشه باشم کـه از انچه در حال حاضر هستم فراتر بروم.

 

متن زیبا برای دعا و مدیتیشن

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

زنده بمون

شبها زود بخواب. صبح ها زودتر بیدار شو. ..

نرمش کن. بدو. کم غذا بخور.

زیر بارون راه برو. گلوله برفی درست کن.

 

هر چند وقت یک‌بار نقاشی بکش.

در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن.

سفید بپوش.

آب نبات چوبی لیس بزن.

بستنی قیفی بخور.

بـه کوچک تر ها درود کن.

شعر بخون. نامه ي کوتاه بنویس.

زیر جمله هاي‌ خوبی کـه تو کتاب ها هست خط بکش.

بـه دوست هاي‌ قدیمیت تلفن بزن.

شنا کن.

هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن.

خواب ببین.

چای بخور و برای دیگران چای دم کن.

جوراب هاي‌ رنگی بپوش.

مادرت رو بغل کن. مادرت رو ببوس.

بـه پدرت احترام بذار و حرفاش رو گوش کن.

دنبال بازی کن. اگر نشد وسطی بازی کن.

بـه برگ درخت ها دقت کن. بـه بال پروانه ها دقت کن.

قاصدک ها رو بگیر و فوت کن. خواب ببین.

از خواب هاي‌ بد بپر و آب بخور.

بـه باغ وحش برو. چرخ و فلک سوار شو. پشمک بخور.

کوه برو. هرجا خسته شدي یک کم دیگه هم ادامه بده.

خواب هات رو تعریف نکن. خواب هات رو بنویس

بخند. چشم هات رو روی هم بگذار.

شیرینی بخر.

با بچه ها توپ بازی کن.

برای خودت برنامه بریز.

قبل از خواب موهات رو شانه کن.

بـه سر خودت دستی بکش.

خودت رو دوست داشته باش. برای خودت دعا کن!

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

نوشته های زیبا برای مدیتیشن

 

برای خودت دعا کن کـه آرام باشی.

وقتی توفان می‌آید، تو همان‌ گونه آرام باشی.

تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

 

برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛

آن قدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی. بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نان تازه بگیری.

برای خودت دعا کن کـه سر سفره ي خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی.

برای خودت دعا کن تا همه ی ي شب هایت ماه داشته باشد؛

چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک اسـت.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

 

ماه چراغ کوچکی اسـت کـه روشن شده تا جلوی پایت را ببینی.

برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛ آخه راهی را کـه باید بروی خیلی طولانی اسـت.

خیلی چاله چوله دارد؛ دام هاي‌ زیادی در ان پهن شده اسـت و باریکه هاي‌ خطرناکی دارد؛

پر از گردنه هاي‌ حیران و سنگلاخ هاي‌ برف گیر اسـت.

برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی.

چون هر جای راه بایستی مرده اي و مرگی کـه شکل نفس نکشیدن بـه سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک اسـت.

هیچوقت خودت را بـه مردن نزن!

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

 

برای خودت دعا کن کـه زنده بمانی. زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!

برای این‌که زنده بمانی نباید بگذاری کـه هیچوقت بیشتر از اندازه اي کـه نیاز داری بخوابی.

باید همیشه با خدا در تماس باشی تا بـه تو بیداری بدهد.

بیداری هایي آمیخته با روشنایی، صدا، نور، حرکت.

تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی. همیشه سهمت را بخواه

و بیشتر از ان چه کـه بـه تو شادمانی ارزانی می‌شود در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند.

برای این‌که زنده بمانی باید درست نفس بکشی و نگذاری هیچ چیز ي سینه ات را آلوده کند.

برای این‌که زنده بمانی باید حواست بـه قلبت باشد.

هرچند وقت یکبار قلبت را بـه فرشته ها نشان بده و از آن ها بخواه قلبت را معاینه کنند.

دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را و ببینند بـه اندازه ي کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!!

اگر ذخیره ي شادمانی هایت دارد تمام میشود باید بروی پشت پنجره و بـه آسمان نگاه کنی. آن قدر منتظر بمان و بـه آسمان نگاه کن تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛

ان وقت صدایش کن؛

بـه نام صدایش کن؛

او حتما برمی گردد و بـه تو نگاه می‌کند و از تو میپرسد کـه چه می خواهي؟؟!

تو صریح و ساده و رک بگو.

هر چیزی کـه میخواهی از خدا بخواه. خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمیکند.

شادمان باش. او بـه تو زندگی بخشیده اسـت و کمکت می‌کند کـه زنده بمانی. از او کمک بگیر.

از او بخواه بـه تو نفس، پشمک، چرخ و فلک، قدم زدن، کوه، سنگ، دریا، شعر، درخت… تاب، بستنی، سجاده، اشک، حوض، شنا، راه، توپ، دوچرخه، دست، آلبالو، لبخند، دویدن و … عشق… بدهد.

ان وقت قدر همه ی ي این‌ها را بدان و ان قدر زندگیت را ادامه بده کـه زندگی از این‌که تو زنده هستی بـه خودش ببالد

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

 

خدایا !

خدایا !

مرا بـه گونه اي بساز . شکل بده و بتراش کـه مایه شرمساری تو نباشم !

خدایا !

در زندگی هرگز از یاد نمیبرم گر چه والدینم موهبت تولد دراین دنیا را بـه من عطا کرده اند اما تو هستی کـه موهبت زندگی جاودانه را بـه من می بخشی !

خدایا !

راهی نمی‌بینم آینده پنهان اسـت اما مهم نیست همین کافی اسـت کـه تو همه ی چیز را می‌بینی و من تو را !

خدایا !

مرا همواره در درگاهت نگاه دار دیدن تو حتی از دور یعنی زنده ماندن و جان داشتن اما ندیدنت پژمردن و جان دادن اسـت !

خدایا !

مرا قلبی شریف ببخشتا چون رود مهر دراین دنیای تشنه جاری باشد. بـه جستجوی آسایش و زیبائی نیستم کـه همه ی چیز در گذر اسـت !

خدایا !

بـه راستی در آفرینش تو زشتی وجود ندارد پس مرا متبرک گردان تا تحت تاثیر اشکال ظاهری قرار نگیرم. شکل ظاهر را تو بخشیده اي پس عیب جوئی از شکل ظاهر عیب جوئی از توست !

خدایا !

با من بمان همچون مادری کـه کنار فرزندانش می‌ماند و آنگاه کـه می لغزم و می افتم کنارم باش . بی تو کسی نیست تا بـه او رو کنم !

خدایا !

مرا سنگ ریزه اي ساز در معبد عشقت کـه نجوا می‌کند : تنها تو فقط تو شهریار این قلب مشتاق و آرزومند هستی !

خدایا !

متبرکم کن تا یگانه درسی را کـه نیازمندش هستم بیاموزم :اتکای کامل بـه تو . خدایم ! دیریست از تو جدا مانده ام مرا بـه خانه بازگردان !

خدایا !

متبرکم گردان تا هرروز از زندگی ام پیشکش عشقی بـه تو باشد . بادا کـه تو همراه نادیده من در تمامی جاده هاي‌ زندگی کنارم باشی !

خدایا !

مرا چون علف ها فروتن کن . چون قطره هاي‌ شبنم لطیف ساز و چون درختان شکیبا . مرا متبرک گردان تا بـه دیگران حرمت نهم بی آنکه توقع داشته باشم دیگران بـه من احترام بگذارند !

خدایا !

متبرکم گردان تا وقتی ذهنم وسوسه میشود بدی ها را تلافی کند زبانم خاموش باشد . مرا بیاموز در برابر همه ی تحریکات صبور باشم !

خدایا !

مرا قلبی ببخش کـه برای دیگران بتپد . با اشک دیگران اشک بریزد . از شادی دیگران شاد شود و رنج دیگران را رنج خود بداند . قلبی کـه مرا با تمامب آفرینش پیوند بزند !

خدایا !

زندگی ام چون زورقی اسـت دستخوش طوفان تو زورقبان منی ! زورقم را بـه تو می سپارم ان را بـه هر جا کـه میخواهی ببر !

خدایا !

تو موهبت زندگی و بسیاری موهبت هاي‌ دیگر را بـه من عطا کرده اي مرا قلبی گشاده و پاک ببخش !

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

 

دعا و مراقبه «مدیتیشن»

آیا اشتیاقی کـه در دعا اظهار می‌شود، راهی بسوی خدا نیست؟

اول باید مسائلی را کـه دراین سوال وجوددارد، مورد بررسی قرار دهیم. سئوال بر دعا، تمرکز حواس و تفکر اشاره دارد. حالا منظور ما از دعا چیست؟ پیش از هر چیز، در دعا نوعی التجا و التماس بـه ان چه کـه خداوند یا حقیقت می نامیم وجوددارد.

 

شـما بـه عنوان یک فرد، از ان چه کـه نامش را خدا می‌گذارید، تقاضای، التجا و طلب کمک و هدایت می‌کنید؛ بدین ترتیب، شـما در پی پاداش و رضایت خاطر هستید.

 

مثلاً وقتی گرفتاری هاي‌ کشوری و فردی دارید، برای هدایت دست بـه دعا بر می دارید یا آشفته و پریشان هستید و تقاضای سروسامان گرفتن میکنید و ان چه را کـه خدا می نامید بـه یاری می طلبید. این سخن اشاره بر ان دارد کـه خداوند- حال خداوند چیست بـه جای خود محفوظ؛ فعلاً بـه بحث دراین باره نمیپردازیم – آشفتگی هایي را کـه شـما و من آفریده ایم باید سروسامان بخشد.

 

در حالی کـه بـه هرحال این ما هستیم کـه تمامی این پریشانی، مصیبت، هرج و مرج، ظلمی کـه لرزه بر اندام می اندازد و نبود عشق را آفریده ایم و حالا میخواهیم کـه خدا بـه کارمان سر و سامان بخشد؛ بـه عبارت دیگر، می‌خواهیم کـه شخص دیگری پریشانی، مصیبت، غم و اندوه و تعارض ما را از میان ببرد، بـه دیگری التماس میکنیم کـه برای مان نور و شادی بیاورد.

 

البته وقتی برای چیزی دعا می‌کنید، خواهش میکنید، التماس می‌کنید، طبق معمول حاصل می‌شود. وقتی چیزی می‌خواهید، ان را دریافت می‌کنید؛ ولی انچه دریافت میکنید، ایجاد نظم نمی‌کند؛ زیرا ان چه دریافت میکنید، نه صراحت بخش اسـت و نه ادراکی ایجاد میکند.

 

تنها کارش راضی کردن و تشفی بخشیدن اسـت؛ ولی موجب ادراک نخواهد شد، زیرا وقتی شـما چیزی را طلب میکنید، همان چیزی را کـه خود متجلی میکنید، دریافت می دارید. چطور ممکن اسـت حقیقت – خداوند – تقاضای شـما را استجابت کند. آیا انچه کـه در اندازه نمی گنجد و غیر قابل وصف اسـت، میتواند در قید نگرانی ها، مصایب و پریشانی هاي‌ جزئی ما باشد کـه خود آفریده ایم؟

 

پس آن چه دعا را مستجاب می کند چیست؟

بدون شک ان چه در اندازه نمی گنجد، بـه ان چه قابل اندازه گیری و جزیی و کوچک اسـت پاسخ نمیگوید. پس چه چیزی جوابگو اسـت؟ در لحظه اي کـه دعا می‌کنیم بـه طور نسبی در آرامش ایم، در حالتی هستیم کـه قابلیت پذیرش داریم؛ از این رو، ناخودآگاه خود ما موجب نوعی صراحت زودگذر می‌شود.

 

چیزی میخواهیم، آرزویش را داریم، در ان لحظه تقاضای خاضعانه، قابلیت پذیرش نسبی را داریم، خودآگاه ما، ذهن فعال ما، بـه طور نسبی آرام اسـت؛ بنابر این، ناخودآگاه خودرا در ان منعکس می‌کند و ما پاسخ خودرا میگیریم. شکی نیست کـه پاسخ نه از جانب حقیقت اسـت و نه از جانب ان چه قابل اندازه گیری نیست؛ ان چه پاسخ میدهد، ناخود آگاه خود ماست. بنابر این، بیایید دچار گمراهی نشویم و خیال نکنیم کـه وقتی بـه دعای مان پاسخ گفته میشود، در ارتباط با حقیقت قرار میگیریم. حقیقت باید بـه سوی ما بیاید؛ ما نمی‌توانیم بـه سوی ان برویم.

 

دراین مساله دعا، یک عامل دیگری نیز دخیل اسـت: پاسخ ان چه کـه ما بـه ان ندای درونی میگوییم. همانطور کـه گفتم، وقتی ذهن بـه عجز و لابه و التماس میپردازد، نسبتا آرام اسـت؛ وقتی شـما بـه ندای درونی گوش میکنید، بـه صدای خود کـه خودرا در ذهن نسبتا آرام متجلی کرده اسـت، گوش میکنید. چنین چیزی هم نمی‌تواند ندای حقیقت باشد.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

ذهنی کـه پریشان، جاهل، مشتاق، طالب و ملتمس اسـت، چطور می‌تواند حقیقت را درک کند؟

ذهن، زمانی میتواند بـه دریافت حقیقت نایل شود کـه بـه طور مطلق ساکت باشد؛ نه خواستار چیزی باشد، نه اشتیاق بـه خرج دهد، نه آرزو و نه خواهش کند؛ چه برای خود، چه برای کشور و چه برای دیگری. وقتی ذهن بـه طور مطلق آرام بودو وقتی آرزو متوقف شد، در ان صورت فقط حقیقت جلوه خواهد کرد.

 

ان کس کـه طالب و ملتمس و ملتجا اسـت و اشتیاق هدایت شدن دارد، ان چه را در جست و جوی ان اسـت، دریافت خواهد داشت؛ اما حقیقت نیست. ان چه دریافت می‌کند، پاسخ لایه هاي‌ ناخودآگاه ذهن خود اوست کـه خودرا در خودآگاه او متجلی می‌کنند؛ ان صدای ضعیف آرام کـه وی را هدایت میکند، حقیقت نیست، بلکه صرفا پاسخ ناخودآگاه اسـت.

 

دراین مساله نیایش، مساله تمرکز حواس نیز مطرح اسـت. برای بیشتر ما تمرکز حواس روندی انحصارگر اسـت. تمرکز حواس بـه کمک تلاش، اجبار، هدایت و تقلید ایجاد میشود و از این رو، روندی انحصارگر بـه شمار می‌آید.

 

من بـه ان چه بـه اصطلاح مراقبه مینامند علاقه مندم؛ ولی افکارم پریشان اسـت؛ بنابر این، ذهنم را بر روی یک تصویر، یک صورت ذهنی و یا یک پندار متمرکز میکنم و افکار دیگر را بـه کنار میزنم. این روند تمرکز حواس کـه انحصارگری بـه همراه دارد، نوعی وسیله مراقبه بـه حساب می‌آید و این همان کاری اسـت کـه می‌کنیم.

 

وقتی می‌نشینید تا بـه مراقبه بپردازید، بـه خیال خود ذهنت ان را روی یک واژه، یک صورت ذهنی و یا یک تصویر متمرکز می‌کنید؛ اما ذهن همه ی جا در گردش اسـت. ایده ها، افکار و احساسات دیگر مرتب اخلال میکنند و شـما سعی میکنید ان ها را برانید؛ وقت شـما بـه مبارزه با افکار خودتان می گذرد.

 

بـه این روند، مراقبه «مدیتیشن» میگویید. بـه عبارت دیگر، شـما کوشش بـه خرج می‌دهید تا هوش و حواس خودرا معطوف چیزی کنید کـه بـه ان علاقه مند نیستید و افکار شـما رو بـه تزاید می گذارند، بـه طور مرتب افزایش پیدا کرده و اخلال ایجاد می‌کنند، بنابر این، شـما انرژی خودرا صرف انحصارگری در دفاع ودر کنارزدن میکنید؛ اگر شـما بتوانید ذهنت ان را بر اندیشه انتخاب شده خویش یا یک شیئ خاص متمرکز کنید، خیال می‌کنید کـه لااقل توفیق مراقبه نصیب تان شده اسـت. واضح اسـت کـه این مراقبه نیست.

 

این روندی انحصارگر – انحصار گر از جهت دوری کردن از ایده هاي‌ خزنده و ایجاد مقاومت در برابر ان ها-اسـت. نه نیایش مراقبه اسـت و نه تمرکز حواسی کـه انحصارگری شیوه ان اسـت.

 

مراقبه چیست؟

تمرکز حواس، مراقبه نیست؛ زیرا هرجا کـه علاقه مندی مطرح باشد، تمرکز حواس چیزی نسبتا راحت اسـت. ژنرالی کـه نقشه جنگ یا نقشه قتل عام افراد را می‌کشد، هوش و حواس اش بسیار متمرکز اسـت. کاسبی کـه درآمدی دارد، هوش و حواس اش بسیار متمرکز اسـت؛ او حتی ممکن اسـت کـه بی رحم باشد و همه ی عواطف و احساسات بگذارد و همه ی هوش و حواسش را متمرکز رسیدن بـه چیزی کـه طالب ان اسـت بکند. کسی کـه بـه چیزی علاقه مند اسـت، بـه طور طبیعی و خودبه خود دارای تمرکز حواس اسـت. این تمرکز حواس، مراقبه نیست؛ انحصارگری صرف اسـت.

 

پس مراقبه چیست؟

مراقبه بدون شک، فهمیدن اسـت، مراقبه قلبی یعنی درک کردن. وقتی انحصارگری وجوددارد، فهمیدن بی معناست. وقت التماس و تقاضای چطور میتواند ادراک هم وجود داشته باشد؟ در ادراک آرامش و آزادی هست؛ آزادی از آنچه می فهمید، آزادی از آنچه آزاد میشوید.

 

تمرکز حواس صرف و یا دعا کردن، ایجاد درک و فهم نمیکند. ادراک پایه و اساس اولیه روند مراقبه اسـت. لازم نیست حرف هاي‌ مرا بپذیرید؛ ولی اگر شـما بـه بررسی دقیق و عمیق نیایش و تمرکز حواس بپردازید، درخواهید یافت کـه هیچ یک از انها بـه ادراک منتهی نمیشود. ان ها صرفا بـه یک دنده بودن، بـه تثبیت و بـه وهم وخیال منجر میشوند. در حالی کـه مراقبه – مراقبه اي کـه در ان فهم و ادراک باشد – ایجاد آزادی، صراحت و یکپارچگی می‌کند.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

پس در این صورت، منظور ما از درک چیست؟

درک یعنی مفهوم مناسب دادن بـه همه ی چیز و ارزش مناسب قایل شدن برای همه ی چیز. جاهل بودن، یعنی ارزش هاي‌ نادرست قایل شدن؛ ماهیت اصلی حماقت، عدم درک ارزش هاي‌ مناسب اسـت.

 

زمانی ادراک حاصل میشود کـه ارزش هاي‌ صحیح وجود داشته باشند و ارزش هاي‌ صحیح، تثبیت شده باشند. چطور شخص میتواند ارزش هاي‌ درست را تثبیت کند؛ ارزش هاي‌ درست مالکیت، ارزش هاي‌ درست ارتباط، ارزش هاي‌ درست پندارها؟

 

برای بوجود آمدن ارزش هاي‌ صحیح، باید متفکر را درک کرد. اگر من متفکر را کـه خودم هستم درک نکنم، ان چه را انتخاب میکنم، معنایی نخواهد داشت؛ بـه عبارت دیگر، اگر من خودرا نشناسم، ان وقت عمل و اندیشه من بـه هیچ عنوان دارای پایه و اساسی نیست. بنابر این، خودشناسی آغاز مراقبه یا مدیتیشن اسـت؛ البته نه شناختی کـه از طریق کتاب ها، متخصصین و رهبران اخذ میشود؛ بلکه شناختی کـه از طریق کندوکاو شخصی کـه خودآگاهی نام دارد، حاصل میشود.

 

مراقبه، آغاز خودشناسی اسـت و مراقبه بدون خودشناسی یعنی هیچ؛ اگر من شیوه هاي‌ افکار و احساسات خودرا درک نکنم، اگر انگیزه ها، آرزوها، خواسته ها و علاقه مندی بـه الگوهای کردارد کـه همان ایده ها هستند را درک نکنم؛ اگر خودرا نشناسم، پایه و اساسی برای درست اندیشیدن وجود ندارد؛ متفکری کـه صرفا در طلب اسـت، در نیایش اسـت و یا انحصارگری را پیشه کرده و خودرا درک نمیکند و ناگزیر کارش بـه پریشانی و وهم و خیال می انجامد.

 

آغاز مراقبه، خودشناسی اسـت کـه معنایش آگاه بودن از تک تک حرکات، فکر و احساسات و شناختن تمامی لایه هاي‌ ناخودآگاه اسـت؛ نه فقط لایه هاي‌ سطحی؛ بلکه فعالیت هاي‌ مخفی کـه بـه طور عمیقی پنهان هستند.

 

برای شناختن فعالیت هاي‌ بسیار پنهان، انگیزه هاي‌ مخفی شده، پاسخ ها، افکار و احساسات، باید ذهن خودآگاه ما آرامش داشته باشد؛ بـه عبارت دیگر، ذهن خودآگاه باید آرام باشد تا بتواند فرافکنی ناخودآگاه را دریافت دارد. ذهن سطحی خودآگاه بـه فعالیت هاي‌ روزمره خویش، امرار معاش، گول زدن دیگران، استثمار مردم و فرار از دست مشکلات – همه ی فعالیت هاي‌ وجود ما – مشغول اسـت.

 

این ذهن سطحی باید مفهوم صحیح فعالیت هاي‌ خودرا بداند و بدین ترتیب، برای خود آرامش ایجاد کند. اینکار صرفا از طریق ایجاد نظم و قاعده و اجبار و انضباط ممکن نیست.

 

راه رسیدن بـه آرامش، سکوت و بی حرکتی ذهن، فقط و فقط درک فعالیت هاي‌ خود اسـت؛ راه اینکار مشاهده فعالیت ها، آگاه بودن از ان ها، با دیدن بی رحمی هاي‌ خود، نحوه حرف زدنش با خدمت کار، همسر، دختر، مادر و غیره اسـت.

 

وقتی ذهن خودآگاه سطحی بـه طور کامل از همه ی این فعالیت ها آگاه باشد، آنوقت بـه کمک این ادراک، بی درنگ و بـه طور آنی ساکت می‌شود؛ نه زور و اجبار ان را تخدیر می‌کند و نه میل و آرزو ان را نظم و قاعده می بخشد؛ آنوقت در وضعیتی قرار می‌گیرد کـه صمیمیت، اشارات ناخودآگاه، اشارات لایه هاي‌ بی شمار ذهن – امیال نژادپرستانه، خاطرات مدفون شده، علاقه هاي‌ پنهان و زخم هاي‌ عمیق بهبود نیافته – را می پذیرد؛ تنها وقتی کـه تمامی این ها خودرا متجلی کرده و درک شوند و وقتی کـه بار از دوش همه ی شعور آگاه برداشته شود و دیگر همه ی جراحات و همه ی خاطرات بند از پایش بگسلند، در ان صورت، در وضعی قرار خواهد گرفت کـه جاودانگی را در آغوش می‌گیرد.

 

مدیتیشن، خودشناسی اسـت و بدون خودشناسی، مدیتیشن معنا ندارد. اگر شـما از تمامی پاسخ هاي‌ تان در تمام مدت آگاه نباشید – اگر آگاهی تان کامل نباشد – فعالیت هاي‌ روزمره خودرا نشناسید، صرف خودرا محبوس کردن دریک اتاق و بـه مدیتیشن نشستن در مقابل تصویر یک رهبر و مرشد، گریزی بیش نیست؛ زیرا بدون خودشناسی، تفکر صحیح وجود ندارد و بدون تفکر صحیح، ان چه انجام دهید بی معنی اسـت؛ هر قدر هم قصدتان شریف باشد.

 

از این رو، نیایش بدون خودشناسی مفهومی ندارد؛ ولی وقتی خودشناسی باشد، تفکر صحیح ودر نتیجه عمل صحیح وجوددارد. وقتی عمل صحیح وجود داشته باشد، نه پریشانی هست و نه التماس بـه دیگری کـه شـما را از پریشانی برهاند. انسانی کـه آگاهی کامل دارد مراقبه می‌کند؛ او دست بـه نیایش بر نمی دارد؛ زیرا چیزی نمیخواهد.

 

از طریق دعا، نظم و قاعده بخشیدن، تکرار و اموری از این قبیل، میتوانید نوعی بی حرکتی ایجاد کنید؛ ولی چنین چیزی ملالت صرف اسـت و با اینکار ذهن و قلب خودرا بـه یک حالت کسل دچار می‌کنید. ان چه را تمرکز حواس میگویید، تخدیر ذهن و انحصارگری اسـت و بـه حقیقت منتهی نخواهد شد؛ تمامی تنحصارگری ها همین طوراند.

 

ان چه ایجاد درک و فهم میکند، خودشناسی اسـت ودر صورتی کـه نیت درست در کار باشد، داشتن شناخت دشوار نیست. اگر شـما علاقه مند بـه کشف تمامی روند خود باشید – نه فقط جزء سطحی ان؛ بلکه روند کلی تمامی وجود خود- در ان صورت کار نسبتا ساده اسـت.

 

اگر واقعا میخواهید خودرا بشناسید، باید بـه جست و جوی تمام و کمال ذهن و قلب خود بپردازید تا از محتوای کامل ان ها آگاه شوید و وقتی کـه قصد شناختن در کار باشد، خواهید شناخت؛ ان وقت می‌توانید بدون محکوم سازی و توجیه تک تک حرکات اندیشه و احساس را درک کنید؛ با فهمیدن هر حرکت اندیشه و احساس – بـه محض ان کـه سر راست میکنند – شـما بـه آفرینش آرامشی م یپردازید کـه اجباری نیست و تحت قاعده و نظمی صورت نمی‌گیرد و فقط و فقط بازده نبود مشکل و نبود تناقض اسـت. مانند استخری اسـت کـه در شب هاي‌ بدون باد، آرام و ساکت اسـت؛ وقتی ذهن بی حرکت اسـت، ان وقت ان چه در اندازه نمی گنجد، ظهور پیدا میکند.

 

دعا برای مدیتیشن + قدرت شگفت انگیز دعا + دعا و مدیتیشن

جدیدترین مطالب سایت