تمامی احادیث امام موسی کاظم «ع» آموزنده میباشد ولی سعی کردیم بهترین و مهمترین احادیث را در این جا برای شما کاربران عزیز جمع آوری کنیم.
مَنْ تَعَظَّمَ فِی نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَكبَّرَ عَلَى إِخْوَآنِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَیهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ
هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمانها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است.
أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ یا دَاوُدُحَذِّرْ وَ أَنْذِرْ أَصْحَابَك عَنْ حُبِّ الشَّهَوَاتِ فَإِنَّ الْمُعَلَّقَةَ قُلُوبُهُمْ بِشَهَوَاتِ الدُّنْیا قُلُوبُهُمْ مَحْجُوبَةٌ عَنِّی
خداوند متعال به حضرت داود وحى کرد: ای داود، اصحاب خود را از دلباختگى شهوتها برحذر دار و «از عواقب آن» بیم ده؛ چراکه آنها که دل به لذتها بسته اند، قلوبشان از مـن محجوب و پوشیده است.
سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّ لِكلَامِك وَجْهَینِ فَإِنْ كنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ الْبَخِیلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ كنْتَ تَعْنِی الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاك أَعْطَاك مَا لَیسَ لَك وَ إِنْ مَنَعَك مَنَعَك مَا لَیسَ لَك «کافی، جلد۴؛ صفحه۳۹»
مردى از امام کاظم علیهالسلام درباره [معنى] جواد پرسید. امام علیهالسلام فرمود: سخن تـو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مى پرسى، بهدرستى که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای انچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تـو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است.
رَأَى علیهالسلام رَجُلَینِ یتَسَابَّآنِ فَقَالَ: الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیهِ مَا لَمْ یعْتَدِ الْمَظْلُومُ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۴»
امام کاظم علیهالسلام دو مرد را دید که به همدیگر دشنام مى دهند. پس فرمود: شروع کننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و بار گناه دوستش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش مى کشد.
قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ شِیعَتِهِ: أَی فُلَآنُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كانَ فِیهِ هَلَاكك فَإِنَّ فِیهِ نَجَاتَك أَی فُلَآنُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ كانَ فِیهِ نَجَاتُك فَإِنَّ فِیهِ هَلَاكك «تحف العقول، صفحه۴۰۸»
به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تـو در آن باشد که بى گمان نجات تـو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تـو در آن باشد که بى گمان هلاکت تـو در آن است.
ترک دنیادوستی
قَالَ علیهالسلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَیئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یزْهَدَ فِی أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَیئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یخَافَ آخِرُهُ «تحف العقول، صفحه۴۰۸»
بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: بهراستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بى علاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.
السَّخِی الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِی كنَفِ اللَّهِ لَا یتَخَلَّى اللَّهُ عَنْهُ حَتَّى یدْخِلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً إِلَّا سَخِیاً وَ مَا زَالَ أَبِی یوصِینِی بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ حَتَّى مَضَى «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۴»
سخاوتمند نیکرفتار در حفاظت و حمایت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد کند و خداوند پیامبرى را مبعوث نکرد جز آنکه سخاوتپیشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نیکرفتارى سفارش مى فرمود تا این که درگذشت.
پرهیز از طمع
إِیاك وَ الطَّمَعَ وَ عَلَیك بِالْیأْسِ مِمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتَاحٌ لِلذُّلِّ وَ اخْتِلَاسُ الْعَقْلِ وَ اخْتِلَاقُ الْمُرُوَّاتِ وَ تَدْنِیسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهَابُ بِالْعِلْم وَ عَلَیك بِالاعْتِصَامِ بِرَبِّك وَ التَّوَكلِ عَلَیهِ وَ جَاهِدْ نَفْسَك لِتَرُدَّهَا عَنْ هَوَاهَا فَإِنَّهُ وَاجِبٌ عَلَیك كجِهَادِ عَدُوِّك «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۱۵»
از طمع بپرهیز، چشم امید از دست مردم برگیر، طمع از مخلوق را در دل بمیران، که طمع کلید ذلت و رباینده عقل، و فرسایشگر جوانمردیهاست، شرف را لکه دار کند، دانش را ببرد. و بر تـو باد به پناه بردن به خدا و توکل بر او. با نفس پیکار کن تا از هوس بازش دارى؛ زیرا این پیکار همچون جهاد با دشمن، بر تـو واجب است.
قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ قُدْرَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّی فِی مَكانِی لَا یؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَای عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ الْغِنَى فِی نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِی آخِرَتِهِ وَ كفَفْتُ عَلَیهِ فِی ضَیعَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كلِّ تَاجِر «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۱۰»
خداى عزوجل فرموده: «به عزت و جلالم، به عظمت و قدرتم، به بها و بلندى مقامم، هیچ بنده خواست مرا بر خواست خود ترجیح ندهد جز آنکه بى نیازیش را در دلش قرار دهم، و همتش را در آخرتش، و زندگی و معاشش را برای او گرد آورم، و آسمان و زمین را ضامن روزیش گردانم، و در پس تجارت هر تاجری، پشتیبان او باشم».
ینَادِی مُنَادٍ یوْمَ الْقِیامَةِ أَلَا مَنْ كانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْیقُمْ فَلَا یقُومُ إِلَّا مَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه
روز قیامت ندا دهنده اى ندا سر دهد: هان! هر کس که بر عهده خدا پاداشى دارد به پا خیزد، پس کسى برنخیزد جز آن کس که بخشوده است و اصلاح نموده است؛ پس پاداش او بر عهده خداست.
یاری ناتوان
عَوْنُك لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۶»
یارىرسانى تـو، به ناتوان از برترین صدقه هاست.
حیا از خدا
ینْبَغِی لِلْعَاقِلِ إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَنْ یسْتَحْیی مِنَ اللَّه «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۱۳»
شایسته فرد عاقل است که چون کارى را انجام میدهد، از خداوند حیا کند.
سکوت
إِذَا رَأَیتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یلْقِی الْحِكمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْكلَامِ كثِیرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ كثِیرُ الْكلَامِ قَلِیلُ الْعَمَل
اگر مؤمنى را ساکت و کمحرف دیدید به وى نزدیک شوید که حکمت مى افشاند. مؤمن کمحرف و پرکار است. و منافق پُرحرف و کمکار.
خیر زندگی
لَا خَیرَ فِی الْعَیشِ إِلَّا لِرَجُلَینِ لِمُسْتَمِعٍ وَاعٍ وَ عَالِمٍ نَاطِق « تحف العقول، صفحه ۳۹۷»
زندگى جز براى دو کس خیرى ندارد: شنونده نگهدار، و عالمی زباندار.
حسابگری
لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كلِّ یوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیه
آن که هر روز به حساب خود نرسد، از مـا نیست؛ تا اگر نیکى کرده بیفزاید، و اگر بد کرده از خدا آمرزش خواهد و بهسوی او توبه کند.
قَوْلُ اللَّهِ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» جَرَتْ فِی الْمُؤْمِنِ وَ الْكافِرِ وَ الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَیهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَیهِ أَنْ یكافِئَ بِهِ وَ لَیسَتِ الْمُكافَأَةُ أَنْ تَصْنَعَ كمَا صَنَعَ حَتَّى ترى فَضْلَك فَإِنْ صَنَعْتَ كمَا صَنَعَ فَلَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاء «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۱۱»
گفتار خداوند که «آیا پاداش نیکى، جز نیکى است؟» [الرحمن: ۶۰] درباره مؤمن و کافر، نیک و بد، همه ی ی جارى است. هر که به او احسانی شود، باید تلافى کند، و تلافى این نیست که همان کنى که او کرده، مگر این که مزیت و زیادی خود را [نسبت به عمل او] ببینی، ولی اگر نیکی تـو هم به اندازه نیکی او باشد، او بر تـو امتیاز دارد بهسبب این که او آغازکننده عمل بوده است.
حفظ آبروی دیگران
مَنْ كفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ مَنْ كفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقِیامَة
هر که خود را از تعرض به آبروى مردم نگه دارد، خداوند در قیامت از لغزشهایش بگذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا در قیامت خشمش را از او نگه دارد.
خصوصیات عاقل
إِنَّ الْعَاقِلَ لَا یحَدِّثُ مَنْ یخَافُ تَكذِیبَهُ وَ لَا یسْأَلُ مَنْ یخَافُ مَنْعَهُ وَ لَا یعِدُ مَا لَا یقْدِرُ عَلَیهِ وَ لَا یرْجُو مَا یعَنَّفُ بِرَجَائِهِ وَ لَا یتَقَدَّمُ عَلَى مَا یخَافُ الْعَجْزَ عَنْهُ «کافی،جلد۱؛ صفحه۲۰»
عاقل با کسى که میترسد تکذیبش کند، سخن نگوید؛ و از آن که میترسد دریغ کند، درخواست ننماید؛ و انچه را نمی تواند، وعده ندهد و امیدى که مایه سرزنش است «طمعهاى خام»؛ در دل نپرورد و به کارى که میترسد در آن بماند، اقدام نکند.
حیا
الْحَیاءُ مِنَ الْإِیمَآنِ وَ الْإِیمَآنُ فِی الْجَنَّةِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّار «وسائل الشیعة، جلد۱۶؛ صفحه ۳۶»
حیا از ایمان است، و ایمان در بهشت است و بیشرمى از جفاست، و جفا در دوزخ. امام موسی کاظم «ع»
تعقل
ینْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ «کافی، جلد۲؛ صفحه۶۱»
بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزیرسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد.
یقین
وَ قَالَ رَجُلٌ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیهالسلام یتَوَكلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ
مردى گفت: از امام کاظم علیهالسلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.
تواضع
أَنَّ اللَّهَ لَمْ یرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِینَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَكنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ «بحارالنوار، جلد۷۵؛ صفحه ۳۱۴»
خدا متواضعان را به قدر تواضعشان بالا نبرد، بلکه در خور مجد و عظمت خود بالا برد.
لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَینَك وَ بَینَ أَخِیك وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیاءِ «کافی، جلد۲؛ صفحه۶۷۲»
احترام بین خویش و برادرت را از میان مبر و اندکى از آن را باقى گذار؛ چرا که از میان رفتن احترام در واقع از میان رفتن حیاست.
آداب همسایگی
لَیسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كفَّ الْأَذَى وَ لَكنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ الصَّبْرُ عَلَى الْأَذَى «کافی، جلد۲؛ صفحه ۶۶۷»
خوشهمسایگى [تنها] خوددارى از آزار رسانى [به همسایه] نیست، بلکه خوشهمسایگى صبر بر آزار [از جانب همسایه] است.
وسیله تقرب به خدا
أَفْضَلُ مَا یتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَینِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْر
بهترین وسیله تقرب بنده به خدا، پس از معرفت او، نماز، نیکى به پدر و مادر، و وانهادن حسد، خودبینى و فخرفروشى است.
دین شناسی
تَفَقَّهُوا فِی دِینِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِیرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِیعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِیلَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیا وَ فَضْلُ الْفَقِیهِ عَلَى الْعَابِدِ كفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكوَاكبِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فِی دِینِهِ لَمْ یرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا «بحارالانوار، جلد۱۰؛ صفحه۲۴۷»
دین خدا را بشناسید که دین شناسى کلید بینش و کمال عبادت است و راه رسیدن به جایگاه هاى بلند و مراتب ستبر و با عظمت در دین و دنیاست و برترى دین شناس بر عابد همانند برترى خورشید بر ستارگان است و هر کس دینش را نشناسد، خدا از هیچ کردار او خرسند نباشد.
دستاورد دین و دنیا
اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْیا وَ الدِّینِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْیا فَإِنَّك لَا تَمُدُّ یدَك إِلَى شَیءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَك إِلَیهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّك لَا تَجِدُ أَعْوَاناً یعِینُونَك عَلَیهِ «بحارالانوار، جلد۱۰؛ صفحه ۲۴۶»
دستاورد دنیا و دین [آخرت]؛ دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزى از آن دست دراز نکنى جز آنکه تبهکارى را یابى که در دستدرازى بر آن، بر تـو پیشى گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانى را نیابى که تـو را در آن کمک کنند.
برنامه روزانه
اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یكونَ زَمَآنُكمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَآنِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یعَرِّفُونَكمْ عُیوبَكمْ وَ یخْلِصُونَ لَكمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكمْ فِی غَیرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ «تحف العقول، صفحه۴۰۹»
تلاش کنید که وقت شما چهار ساعت باشد: ساعتى براى مناجات با خدا، ساعتى براى کار زندگى، ساعتى براى معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما را از عیب هایتان آگاه نمایند و از دل با شما خالص و یک رو باشند و ساعتى که در آن براى لذت هاى غیر حرام خویش خلوت کنید و با این ساعت، براى سه ساعت دیگر نیرو مى یابید.
خوف و رجا
لَا یكونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً حَتَّى یكونَ خَائِفاً رَاجِیاً وَ لَا یكونُ خَائِفاً رَاجِیاً حَتَّى یكونَ عَامِلًا لِمَا یخَافُ وَ یرْجُو
مرد، مؤمن نیست مگر این که بیمناک امیدوار باشد و بیمناک امیدوار نیست مگر بدان چـه از آن میهراسد و به آن امید دارد، عمل کند.
شوخی و تنبلی
قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ وُلْدِه: إِیاك وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یذْهَبُ بِنُورِ إِیمَآنِك وَ یسْتَخِفُّ مُرُوَّتَك وَ إِیاك وَ الضَّجَرَ وَ الْكسَلَ فَإِنَّهُمَا یمْنَعَآنِ حَظَّك مِنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ «وسائل الشیعة، جلد۱۶؛ صفحه۲۳»
به یکى از فرزندانش فرمود: از شوخى دورى گزین؛ زیرا نور ایمانت را از بین میبرد و از جوانمردى تـو میکاهد و از بىقرارى و تنبلی بپرهیز؛ زیرا آن دو، تـو را از نصیب دنیا و آخرت، باز دارند.
رفتار خردمندان
إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكوا فُضُولَ الدُّنْیا فَكیفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْك الدُّنْیا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْك الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْض «کافی،جلد۱؛ صفحه۳۷»
خردمندان، زائد بر حاجت را نیز ترک کنند تا چـه رسد به گناهان، با آنکه ترک زوائد فضیلت است و ترک گناه واجب.
حدیث درباره صبر
الْمُصِیبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَآنِ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۶»
مصیبت براى شکیبا یکى است و براى بى قرار دوتاست.
گمان نیک
إِذَا كانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ الْحَقِّ لَمْ یحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ یظُنَّ بِأَحَدٍ خَیراً حَتَّى یعْرِفَ ذَلِك مِنْهُ «کافی، جلد۵؛ صفحه۲۹۸»
آن هنگام که ستم بر حق چیره آمد و بیشتر شد، براى هیچ کس جایز نباشد که به کسى نیک گمان باشد تا آن زمان که به نیکى او آگاهى یابد.
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى كتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكتَبَ علیهالسلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ «کافی، جلد۱؛ صفحه۱۰۷»
عبداللَّهبنیحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیهالسلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیهالسلام [در جواب] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.
بلایا
الْمُؤْمِنُ مِثْلُ كفَّتَی الْمِیزَآنِ كلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَآنِهِ زِیدَ فِی بَلَائِهِ «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۲۰»
مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چـه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.
آرزوی طولانی
إِنَّ الْعَاقِلَ اللَّبِیبَ مَنْ تَرَك مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ وَ أَكثَرُ الصَّوَابِ فِی خِلَافِ الْهَوَى وَ مَنْ طَالَ أَمَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ
خردمند تیزهوش، فردى است که انچه را تاب و توان ندارد واگذارد. و بیشتر درستى در مخالفت هوى و هوس نهفته است، و هر کس آرزویش دراز است کردارش نیز بد باشد.
توانگری و غنا
مَنْ أَرَادَ الْغِنَى بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّینِ فَلْیتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یكمِّلَ عَقْلَهُ فَمَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا یكفِیهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا یكفِیهِ اسْتَغْنَى وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ بِمَا یكفِیهِ لَمْ یدْرِك الْغِنَى أَبَدا «کافی،جلد۱؛ صفحه۱۸»
هر که توانگرى بى مال و آسودگى از حسد و سلامت دین خواهد، متضرعانه از خدا درخواست کند که عقلش را کامل کند، که هر کس عقل دارد به حد کفاف بسازد، و هر که به مقدار کفایت قناعت نماید بى نیاز شود، و هر که به حد کفایت نسازد، هرگز بی نیاز نشود.
كلَّمَا أَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یكونُوا یعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یكونُوا یعُدُّونَ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۲»
هر گاه که مردم گناهان تازه اى پدید آورند که پیش از این، آن را انجام نمى دادند، خداوند گرفتارى هاى تازه اى بر ایشان پدید آورد که آن را حساب نمى کردند.
روشنی دیده
ثَلَاثٌ یجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ «بحارالانوار، جلد۱۰؛ صفحه ۲۴۶»
سه [چیز] به دیده روشنى بخشد: نگریستن به سبزه و نگریستن به آب روان و نگریستن به روى زیبا.
بذل ماه در راه خدا
إِیاك أَنْ تَمْنَعَ فِی طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَیهِ فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۲۰»
بپرهیز از این که در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.