ثروت یکی از مهمترین مسائل زندگی انسان ها از زمان هاي گذشته تا بـه امروز بوده اسـت بـه همین دلیل از دانش آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف خواسته می شود تا انشا در مورد ثروت رابا توجه بـه برداشتی کـه از ثروت دارند بنویسند. ما دراین قسمت از مجله تالاب برای شـما همراهان عزیز گلچینی از 15 انشا در مورد فقر و ثروت منتشر کرده ایم.
ثروت و فقر موضوعاتی مهم در طول تاریخ بشر بوده و هستند و بدون شک همه ی افراد از همان دوران کودکی و نوجوانی با این مفاهیم و تاثیر برجسته ان ها روی زندگی خود و دیگران آشنا می شوند اما نکته مهم تر از ان؛ دیدگاهی اسـت کـه نسبت بـه فقر و ثروت پیدا می کنند.
مقدمه:
اول از همه ی باید دو نکته را در همین مقدمه ذکر کنم: یکی این کـه قصد ندارم از ثروت معنوی و اخلاقی کـه مسلما بهتر از ثروت مادی اسـت بنویسم، بحث این انشا درباره ثروت و فقر مادی اسـت. دوم این کـه ثروتمندان شریف بسیاری وجود دارند کـه با توانایی و زیرکی خودشان بـه ثروت و رفاه رسیده اند،
اما دراین انشا، منظور از ثروتمند، افراد سوء استفاده گری اسـت کـه با سوار شدن بر شانه زحمتکشان و پا گذاشتن بر نردبان حق دیگران بـه ثروتی می رسند کـه با اخلاق و انسانیت جور در نمیآید. حتما قبول دارید کـه این دسته افراد در جامعه ما ودر کل دنیا، اصلا کم نیستند!
بدنه انشا:
ـ می گویند بـه هر چیزی کـه فکر کنید همان می شود. ما کـه خیلی بـه پولدار شدن فکر کردیم ولی بـه جایی نرسیدیم! همه ی انرژی هاي مثبت را بـه سمت خودمان جذب کردیم کـه بشود، اما بازهم نشد. درس خواندیم، مدارک عالیه گرفتیم، کار و تلاش کردیم، حتی از ثبت اختراعی کـه کلی برایش زحمت کشیده بودیم و فسفر سوزانده بودیم چیزی دستگیرمان نشد. رفتیم سربازی و برگشتیم، پدرمان از کار افتاده شده بود.
رفتیم سر کار روزی 12 ساعت کار کردیم، آخر سال پس اندازمان بـه اندازه یک ساعت مچی نشد. گفتند پولدارها ساعت زیادی کار و فعالیت نمیکنند، انها باهوشند، می نشینند و سرمایه گذاری میکنند. خواستیم بـه سبک ثروتمندان بنشینیم و پول در بیاوریم، دار و ندارمان را زدیم توی بورس و سهام خریدیم کـه ان هم ترکید. می گویند بورس بلدی می خواهد ما کـه بلد نبودیم. میگویند باید صبور باشید کـه البته هستیم. چه کار دیگری می شود کرد اصلا؟ فعلا عصرها کـه از کارخانه می آییم، با پراید قسطی مسافرکشی میکنیم.
این ها حرفهاي دایی من اسـت کـه جوان پر شر و شوری اسـت اما جرات عاشق شدن ندارد! حالا بشنوید از پسرعمه خوش تیپم کـه عاشقان زیادی دور و برش هست اما فعلا قصد ازدواج ندارد:
ـ بابای من خیلی مهربان اسـت، دست خیلی ها را گرفته ودر کارخانه بند کرده، همین دایی جان شـما مگر از سربازی کـه آمد، بیکار و بی حاصل نمیگشت؟ حالا سرش گرم کار اسـت و آینده خوبی پیش روی اوست. همین خوبی ها و خیرخواهی هاست کـه انرژی مثبت را بـه زندگی آدم میآورد.
بله بله مدتی اسـت حقوق کارگرها بـه تعویق افتاده، میدانم. پدر سرش شلوغ اسـت و سرمایه گذاری جدیدی راه انداخته کـه خرج زیادی برایش داشته اسـت. تا اینکار جدید خوب راه بیفتد کارگرها باید کمی صبر و تحمل کنند، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد.
بگذارید بنده خدا از خارج برگرد همه ی چیز را سر و سامان می دهد. خب کمی کسالت داشت و باید استراحت میکرد تا کمی از استرس هر روزه کار فاصله بگیرد. مادرم هم این اواخر افسرده شده بود. این شد کـه تصمیم گرفتند مدتی را دریک منطقه خوش آب و هوا در نزدیکی کوه هاي آلپ سپری کنند. بابا یک وام خوب هم گرفته کـه با ان چند قطعه زمین خریده، ساخت و سازش کـه تمام شد، ما بچه ها هم از در بـه دری خلاص میشویم و میتوانیم ویلای اختصاصی خودرا داشته باشیم.
فعلا در طبقه بالا همین خانه سر میکنیم تا ببینیم چه میشود. اي وای دلار امروز بالا نرفته اسـت و سرمایه ام خوابیده. واقعا کـه چقدر استرس برای بدن و سلامتی مضر اسـت. سرم درد می کند. با اجازه می روم استراحت کنم. شب کلی مهمان دارم. تو هم اگر خواستی بیا. ولی اینبار ان دایی بی کلاس بی اعصابت را نیاور. آبرویم پیش دوستانم میرود.
نتیجه:
نوشتن انشا مقایسه فرد ثروتمند و فقیر بـه زبان طنز، انشای تلخی خواهد بود. از هر زاویه اي کـه نگاه کنیم عدالت را نخواهیم دید. من می خواهم بزرگ تر کـه شدم در دانشگاه رشته اقتصاد بخوانم. شاید توانستم راه هاي تقسیم عادلانه ثروت را در جامعه پیدا کنم و البته امیدوارم قابل اجرا هم باشد.
مطالب مشابه: گلچینی از 12 موضوع انشا در مورد زلزله برای دانش آموزان
درکتاب کشکول بحرانی آن گونه آمده اسـت: جمعیت زیادی دور حضرت علی «ع» حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد ودر فرصتی مناسب پرسید: «یا علی! سؤالی دارم، علم بهتر اسـت یا ثروت؟ »؛ علی«ع» در پاسخ گفت: «علم بهتر اسـت؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.» مرد کـه پاسخ سؤال خودرا گرفته بود، سکوت کرد.
در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان طور کـه ایستاده بود بلافاصله پرسید: «اباالحسن! سؤالی دارم، می توانم بپرسم؟» امام در پاسخ ان مرد گفت: «بپرس!»؛ مرد کـه آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: «علم بهتر اسـت یا ثروت؟»؛ علی فرمود: «علم بهتر اسـت؛ زیرا علم تو را حفظ می کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.» نفر دوم کـه از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا کـه ایستاده بود نشست.
در همین حال، سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر اسـت؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری اسـت، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!» هنوز سخن امام بـه اتمام نرسیده بود کـه چهارمین نفر وارد مسجد شد.
او در حالی کـه کنار دوستانش مینشست، عصای خودرا جلو گذاشت و پرسید: «یا علی! علم بهتر اسـت یا ثروت؟» حضرت علی در پاسخ بـه ان مرد فرمودند: «علم بهتر اسـت؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و ان را بـه دیگران بیاموزی بر ان افزوده میشود.»
نوبت پنجمین نفر بود. او کـه مدتی قبل وارد مسجد شده بودو کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی در پاسخ بـه او فرمودند: «علم بهتر اسـت؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند، ولی از عالم و دانشمند بـه بزرگی و عظمت یاد میکنند.»
با ورود ششمین نفر سرها بـه عقب برگشت، مردم با تعجب وی را نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت: «حتما این هم میـــخواهد بداند کـه علم بهتر اسـت یا ثروت!»؛ کسانی کـه صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع بـه سخن کرد: «یا علی! علم بهتر اسـت یا ثروت؟»؛ امام نگاهی بـه جمعیت کرد و گفت: «علم بهتر اسـت؛ زیرا ممکن اسـت مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد بـه علم وجود ندارد.» مرد ساکت شد.
همهمهاي در بین مردم افتاد؛ چه خبر اسـت امروز! چرا همه ی یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی بـه حضرت علی و گاهی بـه تازهواردها دوخته می شد. در همین هنگام هفتمین نفر کـه کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت وارد مسجد شده بودو در بین جمعیت نشسته بود، پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر اسـت یا ثروت؟» امام فرمودند: «علم بهتر اسـت؛ زیرا مال بـه مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر ان بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید کـه امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر اسـت؛ برای این کـه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می ماند، ولی علم، هم دراین دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان اسـت.» سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت.
همه ی از پاسخهاي امام شگفتزده شده بودند کـه، نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در بین بهت و حیرت مردم پرسید: «یا علی! علم بهتر اسـت یا ثروت؟»؛ امام در حالی کـه تبسمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر اسـت؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.»
نگاههاي متعجب و سرگردان مردم بـه در دوخته شده بود، انگار کـه انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی کـه دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و بـه روبهرو چشم دوخت.
مردم کـه فکر نمی کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، کـه دراین هنگام مرد پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر اسـت یا ثروت؟»؛ نگاههاي متعجب مردم بـه عقب برگشت. با شنیدن صدای علی «ع» مردم بـه خود آمدند: «علم بهتر اسـت؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا کـه گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و فروتن اند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکـه آنان مسجد را ترک می کردند. صدای امام را شنیدند کـه میگفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، بـه هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.»
مقدمه:
در دنیایی پر از تنگناها و فقر، ثروتمند بودن بـه معنای داشتن منابع و امکانات فراوان اسـت. ثروتمندان، از داشتن پول و امکانات لذت می برند و بـه آسایش و اسانی زندگی می پردازند. انها می توانند بـه تمامی نیازهای خود پاسخ دهند ودر جهان سفر کنند.
بدنه:
اما ثروتمند بودن تنها بـه معنای داشتن پول نیست. ثروتمندان با داشتن آگاهی، تجربه و مهارتهاي لازم، بـه اسانی می توانند بـه هدفهاي خود دست یابند. انها بـه دنبال رشد و پیشرفت هستند و همیشه تلاش میکنند تا بهترین امکانات را بـه دست آورند.
اما فقیر بودن بـه معنای نبودن منابع و امکانات کافی اسـت. فقیران، با محدودیتها و کمبودها روبهرو هستند و نمی توانند بـه اسانی نیازهای خودرا برآورده کنند. آن ها در تلاش برای تأمین زندگی روزمره خود هستند و برای کسب درآمد بیشتر تلاش میکنند.
اما فقیر بودن تنها بـه معنای نداشتن پول نیست. فقیران ممکن اسـت دسترسی بـه آموزش و فرصتهاي مساعد نداشته باشند و این میتواند مانع رشد و پیشرفت انها شود. انها ممکن اسـت بـه تلاش و کوشش خود رغبت داشته باشند، اما بـه دلیل محدودیتها، فقط بـه مرزهای محدودی بتوانند برسند.
اگر چه ثروت و فقر دو وضعیت متضاد بـه نظر می رسند، اما هردو وضعیت نیازمند توجه و مدیریت مناسب هستند. ثروتمندان باید با احترام و توجه بـه نیازهای دیگران، ثروت خودرا با آن ها تقسیم کرده و بـه جامعه کمک کنند. آن ها مسئولیت دارند کـه در راستای توسعه و پیشرفت جامعه بکوشند و بـه فقیران کمک کنند تا از وضعیت خود بیرون بیایند.
همچنین، فقیران نیز باید بـه تلاش و کوشش خود ایمان داشته باشند و سعی کنند در زمینههایي کـه استعداد دارند، خودرا التیام دهند. انها باید بـه آموزش و یادگیری تمام توان خودرا اختصاص دهند و بـه فرصتهایي کـه در اختیارشان قرار می گیرد، بهرهبرداری کنند. با تلاش و اراده، می توان بـه تغییر وضعیت و التیام شرایط خود دست یافت.
نتیجه:
در نهایت، ثروت و فقر دو واقعیت در جامعه هستند کـه هر کدام نیازمند توجه و مدیریت مناسب هستند. با همکاری و تعامل بین ثروتمندان و فقیران، میتوان بـه جامعهاي عادلانه و پویا دست یافت کـه تمام افراد ان امکانات و فرصتهاي لازم را داشته باشند.
وقتی صحبت از ثروتمند و فقیر می شود نخستین چیزی کـه بـه ذهنم میرسد این اسـت کـه منظور از ثروت کدام نوع ثروت اسـت؟ آیا همیشه ثروت همان اندوخته هاي مالی اسـت یا می توان آدم ها را بر اساس معیار های دیگری جز پول بـه دو دسته ثروتمند و فقیر دسته بندی کرد؟
بـه عقیده من پول تنها یک بخش کوچک از ثروت واقعی محسوب می شود و بسیاری موارد دیگر اسـت کـه می تواند نشانه ثروتمند بودن یا فقر آدم ها بـه حساب آید. مثلاً یک دانشمند از نظر بار علمی غنی اسـت، یک انسان خوش اخلاق و مردم دار دل مردم را بـه دست آورده و بـه نوعی ثروتمند محسوب می شود یا یک انسانی کـه در راه رضای خدا می کوشد بـه سبک خود ثروتمند اسـت.
بدیهی اسـت نقطه مقابل همه ی موارد بالا یعنی جهل، بد اخلاق بودن و بندگی نکردن خداوند هر یک بـه نوعی فقر می باشند. چه بسا پولدارهایی کـه تنها از نظر مادی ثروتمند بوده و از بسیاری جهات دیگر در باتلاق فقر گرفتار هستند و چه بسا فقیرانی کـه شاید بـه نان شب محتاج باشند اما از بسیاری جهات ثروتمند محسوب شوند. بنابر این نمیتوان دو واژه ثروتمند و فقیر را بدون درنظر گرفتن معیار مورد نظر باهم مقایسه کرد.
من شخصا دوست دارم از هر نظر آدم ثروتمندی باشم، فردی باشم کـه علاوه بر موفقیت هاي مالی در زمینه اجتماعی و معنوی و سلامتی رشدکرده و بـه عنوان یک فرد ثروتمند بتوانم زندگی بسیار عالی را تجربه کنم.
برای مقایسه ي ثروت و فقر، و ثروتمند و فقیر هیچ کلامی را زیباتر از سخن سعدی نیافتم کـه میگوید:
مرغ بریان بـه چشم مردم سیر /کم تر از برگ تره بر خوان اسـت « خوان بـه معنی سفره»
وآن کـه را دستگاه و قوت نیست/شلغم پخته مرغ بریان اسـت
فقیر قدر کوچک ترین داشته ها و چیز هاي کـه بـه دست می آورد را میداند و کم ترین چیز ها در نظرش بزرگ و ارزشمند جلوه می کند اما ثروتمند بیش تر اوقات داشته ها و نعمت هایي کـه خداوند متعال در اختیار ش گذاشته را فراموش می کند و ان ها را ناچیز می شمارد و تنها زمانی بـه ارزش واقعی ان ها پی میبرد کـه چیزی را از دست داده باشد.
اما ثروتمندانی هم هستند کـه سخاوتمندانه از ثروت و دارایی خود برای کمک بـه دیگران استفاده می کنند و از این طریق خدا را سپاس می گویند کـه بـه ان ها توانایی کمک بـه دیگران را بخشیده اسـت. و البته فقیرانی هم وجود دارند کـه بـه علت فقر درگیر مشکلات زیادی می شوند و چه بسا بـه راه بد کشیده شده و راهی برای نجات و رهایی خود پیدا نمیکنند.
داشتن ثروت مادی بـه اندازه ي ظرفیت انسان برای هر کسی ضروری اسـت و تنها مسئله اي کـه انسان باید بـه ان توجه کند استفاده ي درست از ثروتی اسـت کـه خداوند متعال و مهربان در اختیار او گذاشته اسـت.
البته بـه جز ثروت مادی، هر انسانی دارای ثروت معنوی و یا بی نصیب از ان میباشد، مثلاً برخی از انسان ها در علم و دانش، اخلاق و ادب، فرهنگ و … ثروتمند هستند کـه بسیار ارزشمند تر از داشتن ثروت مادی اسـت اما برخی باوجود داشتن ثروت مادی از ثروت هاي معنوی چیزی نصیب شان نشده و از این بابت فقیر هستند.
بـه همین علت در حدیثی اشاره شده اسـت کـه انسان باید در امور معنوی مانند دانش و ایمان و… بـه اشخاص بالاتر از خود نگاه کرده و تلاش کند در امور معنوی خودرا بـه ان ها برساند ودر امور مادی بـه کم تر از خود توجه کند و قدر داشته هاي خودرا بداند و سپاس گذار خداوند باشد.
ثروت همیشه ما را بـه یاد پول و فقر ما را بـه یاد بی پولی و ضعف مالی می اندازد اما این کلمات می توانند برای موارد دیگری نیز بـه کار برده شوند.
مثلاً همه ی ما بعضی از افراد را در جامعه یا اطراف خود مان مشاهده می کنیم کـه از نظر مادی یعنی پول، هیچ کمبودی ندارند اما در عوض اخلاق خوبی ندارند یا فرهنگ شان پایین اسـت در واقع این افراد فقر اخلاقی و فرهنگی دارند و بر عکس برخی اشخاص هستند کـه پول و ثروت مادی چندانی ندارند اما اخلاق و فرهنگ ان ها در سطح بالایی اسـت، این افراد از نظر اخلاقی و فرهنگی، ثروت مند و غنی هستند.
با توجه بـه دلایل ذکر شده می توان گفت همیشه این طور نیست کـه افراد ثروت مند یا پولدار خوشبخت و ان هایي کـه فقیر هستند بد بخت باشند، معیار هاي دیگری نیز برای سنجش خوشبختی وجوددارد کـه ثروت تنها یکی از ان هاست.
اما نمیتوان منکر این مسئله شد کسانی کـه ثروت یا همان پول در اختیار دارند می توانند بـه تعداد زیادی از امکانات و تفریحات دسترسی داشته باشند در صورتی کـه افراد فقیر بـه علت فقر مالی نمی توانند بـه ان ها دست پیدا کنند، امکاناتی مانند خانه ها و یا ماشین هاي خوب. ثروت مالی می تواند انسان را از بسیاری از مشکلات نجات دهد و احتیاجات مادی وی را بـه طور کامل بر آورده کند.
همینطور این امکان را بـه ما می دهد کـه فارغ از مشکلات مالی روی مسائل مهم تر و با اهمیت تر زندگی تمرکز کنیم و قدرت تغییر زندگی خود و حتی دیگران را داشته باشیم اما فقر باعث می شود ذهن ما در گیر مسائل کوچک زندگی و بر آورده کردن نیاز هاي اولیه باشد و ما دیگر فرصت فکر کردن بـه مسائل دیگر را نخواهیم داشت.
فقر و ثروت دو روی یک سکه هستند، کسی کـه ثروتمند اسـت دریک شب ممکن اسـت ان را از دست بدهد و فقیر شود پس نباید بـه ان تکیه کرده و ثروت را همیشگی دانست. امروزه بـه علت وضعیت اقتصادی بد، هر کدام از ما بیش تر از هر زمان دیگری معنای فقر و ثروت را درک می کنیم و شاهد این هستیم کـه فقر چگونه می تواند انسان را بـه بد بختی بکشاند.
بـه امید روزی کـه هر کس بـه اندازه نیاز، سهمی از ثروت مادی داشته باشد و فقر در جامعه ما ریشه کن شود تا دیگر شاهد زشتی ها و پیامد های بد ان نباشیم.
مطالب مشابه: بهترین انشاها در مورد حیوانات جنگل برای دانش آموزان
درنظر عموم مردم، ثروت وسیله اي اسـت کـه انسان را خوشبخت و از هر چیزی بی نیاز می کند. کسی کـه ثروتمند اسـت « مال بیشتری دارد» توجه بسیاری را بـه خود جلب می کند. نگاه همه ی سمت ماشین لوکس او، خانه اي کـه از هر درش درهای دیگری باز می شود، کفش و لباس هایي کـه هرکدامشان قیمت اثاث خانه خانواده اي دیگر اسـت! ؛ و هزاران نگاه دیگری کـه عده اي مردم بـه ثروت ثروتمندان دارند و گاهی حسرت میخورند.
این ها ثروت هاي مادی زندگیست. اما فقر چیست؟ فقر از دیدگاه عموم مردم، محروم بودن از همان ثروتیست کـه ثروتمندان دارند؛ نداشتن خانه لوکس، محرومیت از لذیذترین غذاها و گردشگری هاي خارج و داخل کشور و ناتوانی مالی در همه ی زمینه ها.
آری تمام اینها فقر مادی محسوب می شود. فقری کـه مانعی اسـت برای پیشرفت هاي مادی در زندگی. اما مفهوم ثروت و فقر، تنها در داشتن و نداشتن پول خلاصه نمیشود. ثروتمند واقعی کسی اسـت کـه ثروتش دانش و علم او باشد و همین دانش سبب پیشرفت دنیوی و اخروی او شود؛ حتی اگر پولی هم در بساطش نباشد، عده اي بـه دانش و فهم عمیق او غبطه میخورند و دوست دارند کـه خودرا شبیه او سازند.
هم چنین، فقیر واقعی کسی اسـت از داشتن علم و دانش محروم اسـت حتی اگر پولدارترین انسان روی زمین باشد، فقط عده اي تنگ نظر برای پولدار بودن او حسرت میخورند اما بیشتر مردم از این کـه او در جهل خویش بـه سر میبرد، از نزدیک شدن بـه او دوری می کنند.
جاهل «فقیر واقعی» اگر پولدار باشد تمام ان را صرف گردش و خوشی هاي زندگی اش می کند بی آنکه علمی بیاموزد و مطلب آموزنده اي را یاد بگیرد؛ در سخنان او بویی از ندانستن و جهل بـه مشام میرسد و نشست و برخواست با او عین اتلاف کردن وقت اسـت. حال اگر همین فقیر واقعی علاوه بر محروم بودن از ثروت واقعی «علم و دانش» ؛ از ثروت ظاهری « پول» هم محروم باشد، محروم ترین انسان روی زمین اسـت.
اما اگر ثروتمند واقعی «عالِم» دارای ثروت ظاهری «پول» هم باشد، دنیا را گلستان می کند! او می تواند با ثروت واقعی اش جاهل را علم بخشد و با ثروت ظاهری اش گدا را غنی کند. از خدا بخواهیم ثروتمند عالِم باشیم نه فقیر جاهل … .
بـه نام خداوند بخشنده مهربان
ثروت چیست؟راه رسیدن بـه ثروت چیست؟چرا میخاهم ثروتمند شوم؟
ثروت یعنی فراوانی نعمت در تمام جنبه هاي زندگی،ثروت یعنی ارتباط آگاهانه وبا آرامش با خداوندو ارتباط قشنگ با بندگان خداوند همراه با آرامش و عشق و مودت ،یعنی ارتباط آگاهانه و همراه با عشق با خودم ،ثروع یعنی سلامت جسم و روح،ثروت یعنی بی نیازی مالی کـه هرآنچه ارارده کردیم درهمان زمان از بهترین تهیه شود ثروت یعنی دیدن زیبایی هاي جهان ،ثروت یعنی خدا خدایعنی ثروت
چرا میخواهم ثروتمند شوم ؟چون میخواهم خداوند را بیشتر باور کنم چون میخواهم آدم باتقوا تری شوم بـه خداوند نزدیکتر شوم چون میخواهم ازنعمت هاي خداوند کـه برای من خلق شده«آسمان و زمین را مسخرشماکردیم»کمال استفاده را ببریم ،چون میخواهم آسایش داشته باشم وتمام دیدنی هاي دنیا را ببینم «قل سیرو فی الارض»چون میخواهم با خودم و کاعنات وخداوندهماهنگ باشم چون میخواهم آرامتروشادترو خیر خواه ترباشم،
چون میخواهم لذت بیشتری از زندگی تجربه کنم ،چون میخواهم قدرت خلق کننده آی کـه خداوند دروجودم قرارداده بـه واسطه روحی کـه از خودش درمن دمیده بـه نحوه احسنت استفاده کنم چون میخواهم ذهن خلاقتر و پویاتری داشته باشم چون میخواهم دست خداوند باشم بر روی زمین برای گسترش جهان واشاعه توحید چون میخواهم
یکتا پرست باشم وتوحیدی چون میخواهم شکر گزارتر وسپاسگزارتر باشم راه رسیدن بـه ثروت درحال حاضرباافکارو شرایط فعلی من چیست؟
1 تقویت باورهاودیدگاهای توحیدی
2 شناخت بیشتر خداوندو قوانین حاکم بر جهان
3 عمل بـه قوانین کـه لازمه ان دانستن قانون درک ان و عمل ان اسـت بازرسی وری ها و ساختن باورهای قدرتمند کننده
4 ساختن باور فراوانی و احساس لیاقت
5 درک قدرت رزاقیت خداوندازراهی کـه گمان نمیکنم
6 تلاش بیشترفکری کارکردن روی باورهاودیدگاهای قانون
7 بازهم توحید توحید توحید ایمان بـه ربوبیت خداوند کـه تنها قدرت اوست وتنها اومیتواندبه من عطاکندهمه چیز را ایمان. بـه هدایت خداوند ایمان بـه رزاق بودن خداوند بـه وهاب بودن خداوند
8 سپاسگزاری ودیدن زیبایی ها و نعمت هاي خداوند و باور آن ها و تحسین آن ها
فرد فقیر و ثروتمند، دو واقعیت متفاوت در زندگی هستند کـه هر کدام با تجربهها، مشکلات و رویکردهای خاص خود در جامعه شناخته می شوند. فرد فقیر، طبق معمولً با محدودیتها و نیازهای اساسی روبهرو اسـت. او بـه دنبال رفع نیازهای روزمره مانند غذا، مسکن و بهداشت اسـت و برای بقا تلاش می کند. در برخی موارد، فقر می تواند دستاورد ها و آرزوهای وی را محدود نماید و وی را در مسیر توسعه و رشد معطوف بـه تحقق آرزوهایش متوقف کند.
از سوی دیگر، فرد ثروتمند بـه دلیل دسترسی بـه منابع و امکانات بیشتر، در زندگی بیشتری را تجربه میکند. وی قادر اسـت بـه نیازهای اساسی خود پاسخ دهد و همچنین بـه تحقق آرزوها و طموحات خود بپردازد. اما ثروتمند بودن نیز مسئولیتها و فشارهای خودرا دارد؛ ممکن اسـت با چالشهاي مالی، تأمین نیازهای دیگران و مسئولیتهاي اجتماعی مواجه شود. علاوه بر این، مسئولیت انعکاس درستی از استفاده از ثروت و تأثیر اجتماعی خود نیز بر عهده اوست.
با این حال، هردو وضعیت فقر و ثروت در جامعه تأثیراتی بر جامعه و خود فرد دارند. برخی افراد فقیر، با اراده قوی و سخت کوشی، توانستهاند از محدودیتها بیرون آمده و بـه موفتمامیت متن را در ادامه ارائه میدهم:
توفق یابند. آن ها ممکن اسـت بـه عنوان مثالهاي الهامبخشی برای دیگران عمل کنند و بـه جامعه خدمت کنند. از سوی دیگر، ثروتمندان نیز میتوانند با استفاده هوشمندانه از منابع خود، بـه توسعه اقتصادی و اجتماعی کمک کنند و برنامههاي خیریه را پشتیبانی کنند.
نتیجه گیری:
در نتیجه، مقایسه فرد فقیر و ثروتمند نشان می دهد کـه هرکدام دارای ویژگیها و زندگیهاي خاص خود هستند. هردو وضعیت می توانند تأثیرات مثبت و منفی خودرا بر جامعه داشته باشند و درک این تفاوتها ما را بـه محاسبه عوامل مؤثر در زندگی و تأثیر انها بر شخصیت و سرنوشت افراد سوق می دهد.
از این رو، بهترین راه برای جامعه، تسهیل شرایط مناسب برای توسعه همه ی افراد، بدون توجه بـه وضعیت اقتصادی آنهاست. با ایجاد فرصتهاي برابر و پشتیبانی از افراد فقیر و همچنین تشویق ثروتمندان بـه استفاده مسئولانه از ثروت خود، میتوانیم بـه جامعهاي عادلانه و پویا دست یابیم.
ثروت همیشه ما را بـه یاد پول و فقر ما را بـه یاد بی پولی و ضعف مالی می اندازد اما این کلمات می توانند برای موارد دیگری نیز بـه کار برده شوند. مثلاً همه ی ما بعضی از افراد را در جامعه یا اطراف خود مان مشاهده می کنیم کـه از نظر مادی یعنی پول، هیچ کمبودی ندارند اما در عوض اخلاق خوبی ندارند یا فرهنگ شان پایین اسـت.
در واقع این افراد فقر اخلاقی و فرهنگی دارند و بر عکس برخی اشخاص هستند کـه پول و ثروت مادی چندانی ندارند اما اخلاق و فرهنگ ان ها در سطح بالایی اسـت، این افراد از نظر اخلاقی و فرهنگی، ثروتمند و غنی هستند.
با توجه بـه دلایل ذکر شده می توان گفت همیشه این طور نیست کـه افراد ثروتمند یا پولدار خوشبخت و ان هایي کـه فقیر هستند بد بخت باشند، معیار هاي دیگری نیز برای سنجش خوشبختی وجوددارد کـه ثروت تنها یکی از ان هاست.
اما نمیتوان منکر این مسئله شد کسانی کـه ثروت یا همان پول در اختیار دارند می توانند بـه تعداد زیادی از امکانات و تفریحات دسترسی داشته باشند در صورتی کـه افراد فقیر بـه علت فقر مالی نمی توانند بـه ان ها دست پیدا کنند، امکاناتی مانند خانه ها و یا ماشین هاي خوب. ثروت مالی می تواند انسان را از بسیاری از مشکلات نجات دهد و احتیاجات مادی وی را بـه طور کامل بر آورده کند.
همینطور این امکان را بـه ما می دهد کـه فارغ از مشکلات مالی روی مسائل مهم تر و با اهمیت تر زندگی تمرکز کنیم و قدرت تغییر زندگی خود و حتی دیگران را داشته باشیم. اما فقر باعث می شود ذهن ما در گیر مسائل کوچک زندگی و بر آورده کردن نیاز هاي اولیه باشد و ما دیگر فرصت فکر کردن بـه مسائل دیگر را نخواهیم داشت.
فقر و ثروت دو روی یک سکه هستند، کسی کـه ثروتمند اسـت دریک شب ممکن اسـت ان را از دست بدهد و فقیر شود پس نباید بـه ان تکیه کرده و ثروت را همیشگی دانست. امروزه بـه علت وضعیت اقتصادی بد، هر کدام از ما بیش تر از هر زمان دیگری معنای فقر و ثروت را درک می کنیم و شاهد این هستیم کـه فقر چگونه می تواند انسان را بـه بد بختی بکشاند.
بـه امید روزی کـه هر کس بـه اندازه نیاز، سهمی از ثروت مادی داشته باشد و فقر در جامعه ما ریشه کن شود تا دیگر شاهد زشتی ها و پیامد های بد ان نباشیم.
مقدمه:
درنظر خداوند و تعالیم دینی ما مسلمانان هیچ بنده اي در تقابل با دیگری قرار ندارد و ما خودمان هستیم کـه یکی را بالابرده و دیگری را پایین می آوریم. ثروت مندی را نمی شناسم کـه خوش اخلاق تر یا بهتر از یک فقیر باشد و فقیری را ندیدهام کـه بـه علت فقرش مورد مذمت مردم قرار گیرد. هر کـه مهربانتر و انسان تر ارزشش بیشتر، انگار در جامعه امروز همه ی چیز عوض شده اسـت و مردم جای خیلی چیزها رابا هم عوض کرده اند.
بدنه:
هیچ انسانی ثروتمند خلق نشده اسـت و هیچ فقیری هم فقیر متولد نشده اسـت. این جامعه و محیط و شرایط اسـت کـه ممکن اسـت ساختار ظاهری و خانوادگی انسانها را تغییر دهد. شاید ثروتمند توانسته با توانایی و روابط خود خوب استفاده نماید اما فقیر با توجه بـه شرایط محیط و ناآگاهی از بسیاری از خواسته هاي خویش عقب افتاده اسـت.
هیچ کدام بهتر از دیگری نبوده ودر هیچ کتاب و قانونی یکی بر دیگری برتری ندارد، هرچند بسیاری از انسان هابـه اجبار روزگار بـه ثروتمند روی می آورند اما دین انسان هاکـه همان دین انسانیت اسـت مهربانی و عشق را دلیل برتری میداند. ثروتمند زمان رفتن از دنیا دو متر پارچه میبرد و فقیر هم همینطور، این شرایط یکسان ارزش فخرفروشی و غرور ندارد.
کاش همه ی انسانهایی کـه وضع مالی بهتری دارند ،کسانی را کـه با شرایط سخت تری روبه رو هستند درک کنند و با گفتن سخنان تند و آزار دهنده دلی را نشکنند. کاش کودک کار وادار نشود شیشه ماشین آخرین سیستم را پاک کند تا پول نان در بیاورد. کاش مرد واکسی وادار نشود، کفشی را واکس بزند کـه صاحبش غرورش را بـه رخ همه ی میکشد. کاش دنیا جور دیگری باشد.
نتیجه گیری:
هیچوقت در ذهن خودتان ثروتمند و فقیر را در مقابل یک دیگر ندانید. این دو هیچ یک بر دیگری برتری ندارد و اگر تفاوتی و مقامی و درجه اي وجود داشته باشد از ایمان، مهربانی، درک و عشق بـه هم نوع اسـت. هیچ ثروتی بالاتر از نوع دوستی نیست. سعی کنید برای احترام بـه مردم از ثروت و دارایی هاي شان بگذرید و بدانید کـه ثروتمند و فقیر ممکن اسـت جایشان تغییر کند و روزگار شرایطشان را تغییر دهد.
برای مقایسه ي ثروت و فقر، و ثروتمند و فقیر هیچ کلامی را زیباتر از سخن سعدی نیافتم کـه میگوید:
مرغ بریان بـه چشم مردم سیر
کم تر از برگ تره بر خوان اسـت « خوان بـه معنی سفره»
وآن کـه را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان اسـت
فقیر قدر کوچک ترین داشته ها و چیز هاي کـه بـه دست می آورد را میداند و کم ترین چیز ها در نظرش بزرگ و ارزشمند جلوه می کند اما ثروتمند بیش تر اوقات داشته ها و نعمت هایي کـه خداوند متعال در اختیار ش گذاشته را فراموش می کند و ان ها را ناچیز می شمارد و تنها زمانی بـه ارزش واقعی ان ها پی میبرد کـه چیزی را از دست داده باشد.
اما ثروتمندانی هم هستند کـه سخاوتمندانه از ثروت و دارایی خود برای کمک بـه دیگران استفاده می کنند و از این طریق خدا را سپاس می گویند کـه بـه ان ها توانایی کمک بـه دیگران را بخشیده اسـت. و البته فقیرانی هم وجود دارند کـه بـه علت فقر درگیر مشکلات زیادی می شوند و چه بسا بـه راه بد کشیده شده و راهی برای نجات و رهایی خود پیدا نمیکنند.
داشتن ثروت مادی بـه اندازه ي ظرفیت انسان برای هر کسی ضروری اسـت و تنها مسئله اي کـه انسان باید بـه ان توجه کند استفاده ي درست از ثروتی اسـت کـه خداوند متعال و مهربان در اختیار او گذاشته اسـت.
البته بـه جز ثروت مادی، هر انسانی دارای ثروت معنوی و یا بی نصیب از ان می باشد، مثلاً برخی از انسان ها در علم و دانش، اخلاق و ادب، فرهنگ و … ثروتمند هستند کـه بسیار ارزشمند تر از داشتن ثروت مادی اسـت اما برخی باوجود داشتن ثروت مادی از ثروت هاي معنوی چیزی نصیب شان نشده و از این بابت فقیر هستند.
بـه همین علت در حدیثی اشاره شده اسـت کـه انسان باید در امور معنوی مانند دانش و ایمان و… بـه اشخاص بالاتر از خود نگاه کرده و تلاش کند در امور معنوی خودرا بـه ان ها برساند ودر امور مادی بـه کم تر از خود توجه کند و قدر داشته هاي خودرا بداند و سپاس گذار خداوند باشد.
ثروت همیشه ما را بـه یاد پول و فقر ما را بـه یاد بی پولی و ضعف مالی می اندازد اما این کلمات می توانند برای موارد دیگری نیز بـه کار برده شوند.
مثلاً همه ی ما بعضی از افراد را در جامعه یا اطراف خود مان مشاهده می کنیم کـه از نظر مادی یعنی پول، هیچ کمبودی ندارند اما در عوض اخلاق خوبی ندارند یا فرهنگ شان پایین اسـت در واقع این افراد فقر اخلاقی و فرهنگی دارند و بر عکس برخی اشخاص هستند کـه پول و ثروت مادی چندانی ندارند اما اخلاق و فرهنگ ان ها در سطح بالایی اسـت، این افراد از نظر اخلاقی و فرهنگی، ثروت مند و غنی هستند.
با توجه بـه دلایل ذکر شده می توان گفت همیشه این طور نیست کـه افراد ثروت مند یا پولدار خوشبخت و ان هایي کـه فقیر هستند بد بخت باشند، معیار هاي دیگری نیز برای سنجش خوشبختی وجوددارد کـه ثروت تنها یکی از ان هاست.
اما نمیتوان منکر این مسئله شد کسانی کـه ثروت یا همان پول در اختیار دارند می توانند بـه تعداد زیادی از امکانات و تفریحات دسترسی داشته باشند در صورتی کـه افراد فقیر بـه علت فقر مالی نمی توانند بـه ان ها دست پیدا کنند، امکاناتی مانند خانه ها و یا ماشین هاي خوب. ثروت مالی می تواند انسان را از بسیاری از مشکلات نجات دهد و احتیاجات مادی وی را بـه طور کامل بر آورده کند.
همینطور این امکان را بـه ما می دهد کـه فارغ از مشکلات مالی روی مسائل مهم تر و با اهمیت تر زندگی تمرکز کنیم و قدرت تغییر زندگی خود و حتی دیگران را داشته باشیم اما فقر باعث می شود ذهن ما در گیر مسائل کوچک زندگی و بر آورده کردن نیاز هاي اولیه باشد و ما دیگر فرصت فکر کردن بـه مسائل دیگر را نخواهیم داشت.
فقر و ثروت دو روی یک سکه هستند، کسی کـه ثروتمند اسـت دریک شب ممکن اسـت ان را از دست بدهد و فقیر شود پس نباید بـه ان تکیه کرده و ثروت را همیشگی دانست. امروزه بـه علت وضعیت اقتصادی بد، هر کدام از ما بیش تر از هر زمان دیگری معنای فقر و ثروت را درک می کنیم و شاهد این هستیم کـه فقر چگونه می تواند انسان را بـه بد بختی بکشاند.
بـه امید روزی کـه هر کس بـه اندازه نیاز، سهمی از ثروت مادی داشته باشد و فقر در جامعه ما ریشه کن شود تا دیگر شاهد زشتی ها و پیامد های بد ان نباشیم.
بـه نام خداوند بخشنده مهربان
ثروت یعنی فراوانی نعمت در تمام جنبه هاي زندگی،ثروت یعنی ارتباط آگاهانه وبا آرامش با خداوندو ارتباط قشنگ با بندگان خداوند همراه با آرامش و عشق و مودت ،یعنی ارتباط آگاهانه و همراه با عشق با خودم ،ثروع یعنی سلامت جسم و روح،ثروت یعنی بی نیازی مالی کـه هرآنچه ارارده کردیم درهمان زمان از بهترین تهیه شود ثروت یعنی دیدن زیبایی هاي جهان ،ثروت یعنی خدا خدایعنی ثروت
چرا میخواهم ثروتمند شوم ؟چون میخواهم خداوند را بیشتر باور کنم چون میخواهم آدم باتقوا تری شوم بـه خداوند نزدیکتر شوم چون میخواهم ازنعمت هاي خداوند کـه برای من خلق شده«آسمان و زمین را مسخرشماکردیم»کمال استفاده را ببریم ،چون میخواهم آسایش داشته باشم وتمام دیدنی هاي دنیا را ببینم «قل سیرو فی الارض»چون میخواهم با خودم و کاعنات وخداوندهماهنگ باشم چون میخواهم آرامتروشادترو خیر خواه ترباشم،
چون میخواهم لذت بیشتری از زندگی تجربه کنم ،چون میخواهم قدرت خلق کننده آی کـه خداوند دروجودم قرارداده بـه واسطه روحی کـه از خودش درمن دمیده بـه نحوه احسنت استفاده کنم چون میخواهم ذهن خلاقتر و پویاتری داشته باشم چون میخواهم دست خداوند باشم بر روی زمین برای گسترش جهان واشاعه توحید چون میخواهم یکتا پرست باشم وتوحیدی چون میخواهم شکر گزارتر وسپاسگزارتر باشم
انشاء امروز ما در مورد افراد پولدار اسـت و میخواهیم در مورد این برای شـما توضیح دهیم کـه چگونه پولدار شویم و پولدار شدیم چگونه خودرا در رده بالا نگه داریم، پولدار شدن فقط بـه املاک زیاد یا ارث خانوادگی یا پول زیاد نیست فرد ثروتمند کسی اسـت کـه افکار سرمایه ساز دارد.
برای مثال فرضا شـما چند صد میلیون تومان سرمایه دارید اما اگر از شرایط و اوضاع فعلی بازار بی خبر باشید میتوانید سرمایه خودرا با یک تصمیم اشتباه بر باد دهید، بـه همین دلیل ما بـه شـما توصیه میکنبم اگر میخواهید صاحب ثروت کلان شوید ابتدا باید برروی خودتان سرمایه گذاری کنید و علم و سواد مالی را در خودتان تقویت کنید و بیاموزید تا با یک تصمیم و ایده ثروت ساز بـه پول برسید.
اگر بـه اصطاح میخواهید پرول پارو کنید باید بـه شـما بگویم کـه تنها راه شـما یک ایده پول ساز یک تخصص و علم و سواد مالی و اندکی سرمایه برای شروع نیاز اسـت کـه 3 مورد اول بیشتر تاکید می شود زیرا کسانی هستند کـه این 3 مورد را داشته اند و با دست خالی بـه افرادی ثروتمند تبدیل شده اند.
نتیجه گیری
در افراد پولدار یکسری از فاکتور ها بسیار قابل توجه اسـت شـما برای آنکه جنتلمن بـه نظر برسید باید از ادبیات و ظاهر معتدل و خاص استفاده کنید و رفتارهایی را از خود بروز دهید کـه جنتلمنانه بـه نظر برسید، مثلاً برای یک معامله باید با ظاهری آراسته و نوع ادبیات خاص وارد مذاکره شوید و تاثیر خودرا بر روی طرف دیگر معامله بگذارید و این فاکتورها کـه سطحی بـه نظر میرسد تاثیرات مثبتی دارد بر روی فرد.
مطالب مشابه: انشا های بلند و کوتاه در مورد ماه محرم
در پایان
در زندگی، دو قطب متضاد فقیری و ثروتمندی وجوددارد کـه هرکدام با خصوصیات و شرایطی متفاوت در جامعه شناخته میشوند. این موضوع از دیرباز در ادبیات و انشاها مورد توجه قرار گرفته اسـت. مقایسه بین فرد فقیر و ثروتمند، بـه ما امکان میدهد تا عوامل مؤثر در زندگی و تأثیر آن ها بر شخصیت و سرنوشت افراد را درک کنیم.