ماه رمضان ماه میهمانی خداست ؛ رمضان ماهی است پر از برکت و رزق و روزی برای افراد مسلمان در سرتاسر دنیا. در این ماه که عموما 30 روزه است باید عبادت خداوند متعال را به جای آورد و خوبی بسیار به همدیگر بکنید. در این ماه ثواب کار خیر چند برابر نیز می شود پس از انجام اعمال نیک در ماه مبارک رمضان غافل نشوید.
رمضان نهمین ماه سال قمری در تقویم اسلامی است. مسلمانان این ماه را ماه روزه داری و نماز می شمارند.مسلمانان بر این باورند که قرآن در این ماه بر محمد نازل شدهاست. در قرآن، مستقیماً به کسانی که ایمان آوردهاند دستور داده شده که در این ماه روزه بگیرند. هر سال ماه رمضان از رویت هلال ماه آغاز و تا رویت هلال ماه دیگر به مدت بیست و نه تا سی روز ادامه دارد. روزه گرفتن از اذان صبح تا اذان مغرب، بر هر مسلمان مکلف که توانایی روزه گرفتن دارد و مسافر نیست، واجب است.
رمضان سایه مهر از سر ما می گیرد
بال رافت که فرو داشت فرا می گیرد
چون نگیرد دلم از رفتن ماه شب قدر
که خدا سایه مهر از سر ما می گیرد
چشم من تار شد از عینک این غم،عجبا
نه غباری و نه ابری و هوا می گیرد
دل که ماه عسلش بود وعروسی این ماه
در وداعش نه عجب گر که عزا می گیرد
نعمتی بود خدا داده که کفران کردیم
لاجرم نعمت خود داده که ،خدا می گیرد
بخت یار آنکه مصون از مرض و رنج سفر
روز ماه رمضان روزه ، ادا می گیرد
روزه هم در رمضان خوش که به جمع است و اداست
ناخوش آن روزه که نا خوش به عذا میگیرد
تا کس از دل مزه طاعت و تقوا نچشید
چه بسا روزه به عنف و به ریا می گیرد
لذت ذوق و صفای شب قدرش ندهند
روزه آن کو نه به ذوق و به صفا می گیرد
رمضان جلوه جان میدهد و صیقل روح
وه کز او آیینه دل چه جلا می گیرد
اهل ایمان به شب غره به چشم و به چراغ
از هلال رمضان نور و ضیا می گیرد
***
وقت جدایی من و ماه صیام شد
یعنی غروب طلعت این بار عام شد
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
آه درون سینه ی ما مستدام شد
توشه برای روز جزا برنداشتم!
فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد
یادش به خیر … سوز مناجات نیمه شب
وقتی که با خدا دل ما هم کلام شد
یادش به خیر … لحظه ی افطار … تشنگی
نام حسین گفتن ما التزام شد
دست ادب به سینه نهادم به سوی او
اشکم روان و ذکر لبم اَلسَّلام شد …
… وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان
بر زخم بی شمار تنش التیام شد
هر کس به نوبه ی خودش از او بها گرفت
وقتی میان قتلگهش ازدحام شد …
محمد فردوسی
***
یکبار دگر وقت وداع رمضان شد
این ماه پر ازنور زهر دیده نهان شد
افسوس مه روزه وایام دعا رفت
در بدرقه اش اشک زهر دیده روان شد
بر چیده شده سفره ی پرفیض الهی
بیچاره همان بنده که بی بهره زخوان شد
ترک دل ما کرد دل آرام خدایی
ایام بهار دل هر بنده خزان شد
آن شوق غروب ودم افطار سرآمد
محروم زفیض سحری پیروجوان شد
ای کاش که یکسال دگر باشم وبینم
این ماه خدا بر سرمان نور فشان شد
***
زینت ده هر محفلی تو نور چشم هر دلی
تو یاور هر سائلی ماه مبارک الوداع
هر کس که خواهان تو است نالان زهجران تو است
در فکر دوران تو است ماه مبارک الوداع
ای ماه با عز وجلال مقصود حی لایزال
ما را نکن افسرده حال ماه مبارک الوداع
ما عاشق نام توییم ما تشنه جام توییم
مایل به اکرام توییم ماه مبارک الوداع
گشتی نهان از هر نظر کو عمر تا سال دگر
بینیم رویت چون قمر ماه مبارک الوداع
ای مایه امید ما ای شاهد روز جزا
درد محبان کن دوا ماه مبارک الوداع
***
آرزوی آمدنت داشتم
بذر وصال تو به دل کاشتم
آمدی ومرغ دلم پر گرفت
سوی خدا رفتنش از سر گرفت
آمدی وباب سما باز شد
بازی عشق همه آغاز شد
ماه خدا بودی ورخشان شدی
نور به تا ریکی هر جان شدی
ای رمضان ای مه خاص خدا
سخت بود ازتو بمانم جدا
با تو کمی آدم دیگر شدم
شیفته ی رسم تو دلبر شدم
داده ام اندر تو دلم شستشو
یافته ام پیش خدا آبرو
***
ای ماه مخصوص خدارفتی برون از دست ما
آیا زما هستی رضا؟ ماه مبارک الوداع
کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر
ای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع
ای معدن جود و سخا ای حاجت هر بینوا
بود از تو ترویج دعا ماه مبارک الوداع
رفتی ای ماه عزیز کردی محبان اشک ریز
ای یار روز رستخیز ماه مبارک الوداع
گنجینه ی عرفان تویی رونق ده قرآن تویی
سرچشمه ی ایمان تویی ماه مبارک الوداع
***
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم
تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم
ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم
من پُست غلامیِ تو احراز نکردم
ساقی بده جامی که تو را درک نکردم
شاید که دگر میکده را درک نکردم
من لایق مهمانی ات ای یار نبودم
من قابل الطاف تو ای یار نبودم
بودم به حضور تو و انگار نبودم
در محضر تو بودم و انگار نبودم
***
شب های زیارت ز دل خسته دلان رفت
هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت
گریه ز غم قافله ی اهل جنان رفت
تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت
هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد
داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد
دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد
بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد
خوش بخت هر آنکه دلت او را بپذیرد
از لوث گنه پاک شده عید بگیرد
بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم
عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم
ای آن که تو صاحب به زمین و به زمانی
هستی به کنار همه و باز نهانی
فرزند رضا ضامن عشاق جهانی
ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی
تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم
سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم
***
رمضان دار شفائیست که هر جان و دلی
داروی دردی از این دار شفا میگیرد
وانکه با جمله ی اعضا و جوارح به جهاد
روزه با سنگ تمام و به سزا میگیرد
در شب قدر اگر دست دهد دامن دوست
دل بخواه دو جهان دست دعا میگیرد
عرش رحمان به ندائی خفی آن شب خواناست
وان سراغیست که از اهل وفا میگیرد
روزه با فطره امان است و برات شب قدر
هر که شد در دو جهان کام روا میگیرد
حق مظلوم ادا گر نکنی خود به وفا
مطمئن باش که ظالم به جفا می گیرد
غفلت از ساعت موعود خطائیست عظیم
آسمان بنده ی غافل به خطا میگیرد
هر که حلوای ارادت به دهانش مزه کرد
از خدا خلعت تسلیم و رضا می گیرد
شاعران را صله از دست امیر است و وزیر
شهریار این صله از دست خدا می گیرد
***
یار شفیق همه ی صائمین
کرده مرا فکر نبودت غمین
گرکه شود مان به برم یار من
رفتن تو می شود آزار من
شد برکات تو همی شاملم
گر بروی باز همان غافلم
ای زخدا برهمگان ارمغان
فکرمرا کرده وپیشم بمان
گر نبود چاره به هجران تو
ای رمضان جان من وجان تو
سال دگر باز تو راهم بده
ماه خدا،باز پناهم بده
***
ای عاشقان ماه خدا کم کم به پایان می رسد
با رفتنش بر مومنان هنگام حرمان می رسد
یکماه شور بندگی ماه جلای قلبها
ترک همه یاران کند دوران هجران می رسد
خوان الهی می شود برچیده از روی زمین
پایان برخورداری مهمان یزدان می رسد
یاد سحرهایش بخیر یاد نماز وروزه ها
هر روزه دا ی در وداع با چشم گریان می رسد
تا می توانی توشه گیر از ماه پر فیض خدا
یکسال دوری تو و این ماه ایمان می رسد
ای کاش فیض ماه حق در جان ما مانا شود
بینیم یکسال دگر این مه فروزان می رسد
یارب مدد کن تا که ما دور ازگنه باشیم چون
با رفتنش آزادی اصحاب شیطان می رسد
***
ترک ما را می کند ماه خدای دادگر
واگذارد عاشقان خویش تا سالی دگر
بهره ها بردیم ازاین ماه پرفیض ونکو
خیربادا یاد هر افطار وهر صبح سحر
به به ازآن ختم قرآنهای فرد روزه دار
از شکوفایی قرآن در بهاری پرثمر
شامهای قدر والطاف خدا یادش بخیر
یاد جوش، لحظه ربانی قرآن بسر
طی شده ماهی که کار خیر رونق داشته
رحم بوده در تمام روزهایش جلوه گر
خوان پر فیض الهی لاجرم برچیده شد
هر که بوده بر سر این سفره، باشد معتبر
بندگان دلتنگ این ماه الهی می شوند
درهوایش می زند مرغ دل ما بال وپر
کاش باشیم و دوباره صائم این مه شویم
دیده ها روشن شود از نور آن بار دگر
***
ماه رمضان رفت و مرا یار نیامد
آن روشنی سینه تبدار نیامد
در این شب آخر، دم افطار بگویم
مولای همه، حامی و غمخوار نیامد
ای ماه خدا رفتی و بی تاب شدم
چون ماهی دور گشته از آب شدم
ای کاش تمام سال را می ماندی
تو رفتی و من دوباره در خواب شدم
***
خدا حافظ ای ماه سوز ودعا
مه خلسه ی ربنا ربنا
خداحافظ ای بهر قرآن بهار
مه بارش رحمت کردگار
خداحافظ ای ماه جوشن کبیر
مه افتتاح و دعای مجیر
خداحافظ ای ماه قرآن نزول
گناهان ما را دلیل افول
خداحافظ ای ماه کیف سحر
که پر فیض بودی ونیکوثمر
همه درکنارت صفا کرده ایم
به پیمان با حق وفا کرده ایم
خداحافظ ای نردبان عروج
زشهرت بود سخت،عزم خروج
دگرگون شده با تو احوال ما
زفیضت نکو گشته اقبال ما
خوشا روزه داران درگاه تو
خوشا رهروی رفته در راه تو
خداحافظ ای ماه راز ونیاز
وداعت بود برهمه جانگداز
دل روزه دارت شود تنگ،تنگ
فراقت شودجان ما را شرنگ
بخواهیم حق را که سال دگر
نماییم از کوی عشقت گذر
***
من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای
شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای
شب های مناجات و دعا رفت ز دستم
فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم
یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم
همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم
جامانده ترین رهروِ این جاده منم من
از پا و نفس بین ره افتاده منم من
افسوس که رفته ز کفم حاصلم ای دوست
آلوده نمودم به چه سرعت دلم ای دوست
بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست
بنما تو به درک عرفه شاملم ای دوست
راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم
بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم
من جز تو کسی را گل زهرا نستایم
شکرانه به جا آورم از این که گدایم
با عشق تو می سوزم و می سازم و آیم
تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم
بگذار سحرها به قنوت تو بمانم
مثل تو سحر ناله ی العفو بخوانم
***
من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی
تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی
بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم
عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی
این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم
من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی
تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم
من کمترم که گویم، از آتشم رهانی
مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم
تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی
پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم
شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی
***
فرصت خوب رهایی شد تمام
ماه عشق و آشتی ماه صیام
سی شب ماه خدا پایان رسید
ماه شوال المکرم شد پدید
رفت دیگر یا علی و یاعظیم
خواندن سی جزء قرآن کریم
نغمه ی اغفرلنا و ارحم لنا
وقت افطار و دعای ربنا
الوداع ای نغمه های دلپذیر
الوداع ای افتتاح و ای مجیر
الوداع ادخل علی اهل القبور
الوداع ای جلوه ی شور و شعور
الوداع شبهای تقدیر و قضا
الوداع محراب و اشک مرتضی
رفت شبهای پر از سوز سحر
لیله القدر دل افروز سحر
بزم افطار و سحر برچیده شد
تا هلال عید پاکان دیده شد
الوداع ای اشگ چشمان علی
الوداع ای نان و همیان علی
بر همه لطف خدا امداد کرد
ذره ای هم شامل (مقداد) کرد
***
خداحافظ ای ماه عشق وسجود
خداحافظ ای کیمیای وجود
خدا حافظ ای ماه سوز ودعا
مه خلسه ی ربنا ربنا
خداحافظ ای بهر قرآن بهار
مه بارش رحمت کردگار
خداحافظ ای ماه جوشن کبیر
مه افتتاح و دعای مجیر
خداحافظ ای ماه قرآن نزول
گناهان ما را دلیل افول
خداحافظ ای ماه کیف سحر
که پر فیض بودی ونیکوثمر
همه درکنارت صفا کرده ایم
به پیمان با حق وفا کرده ایم
خداحافظ ای نردبان عروج
***
زشهرت بود سخت،عزم خروج
دگرگون شده با تو احوال ما
زفیضت نکو گشته اقبال ما
خوشا روزه داران درگاه تو
خوشا رهروی رفته در راه تو
خداحافظ ای ماه راز ونیاز
وداعت بود برهمه جانگداز
دل روزه دارت شود تنگ،تنگ
فراقت شودجان ما را شرنگ
بخواهیم حق را که سال دگر
نماییم از کوی عشقت گذر
***
اي ماه مخصوص خدارفتی برون از دست ما
آیا زما هستی رضا؟ ماه مبارک الوداع
کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر
اي همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع
اي معدن جود و سخا اي حاجت هر مستضعف
بود از تو ترویج دعا ماه مبارک الوداع
رفتی اي ماه عزیز کردی محبان اشک ریز
اي یار روز رستخیز ماه مبارک الوداع
گنجینه ي عرفان تویی رونق ده قرآن تویی
سرچشمه ي ایمان تویی ماه مبارک الوداع
زینت ده هر محفلی تو نور چشم هر دلی
تو یاور هر سائلی ماه مبارک الوداع
هر کس که خواهان تو است نالان زهجران تو است
در فکر دوران تو است ماه مبارک الوداع
اي ماه با عز وجلال مقصود حی لایزال
ما را نکن افسرده حال ماه مبارک الوداع
ما عاشق نام توییم ما تشنه جام توییم
مایل به اکرام توییم ماه مبارک الوداع
گشتی نهان از هر نظر کو عمر تا سال دگر
بینیم رویت چون قمر ماه مبارک الوداع
اي مایه امید ما اي شاهد روز جزا
درد محبان کن دوا ماه مبارک الوداع
***
ای عاشقان ماه خدا کم کم به پایان می رسد
با رفتنش بر مومنان هنگام حرمان می رسد
یکماه شور بندگی ماه جلای قلبها
ترک همه یاران کند دوران هجران می رسد
خوان الهی می شود برچیده از روی زمین
پایان برخورداری مهمان یزدان می رسد
یاد سحرهایش بخیر یاد نماز وروزه ها
هر روزه دا ی در وداع با چشم گریان می رسد
تا می توانی توشه گیر از ماه پر فیض خدا
یکسال دوری تو و این ماه ایمان می رسد
ای کاش فیض ماه حق در جان ما مانا شود
بینیم یکسال دگر این مه فروزان می رسد
یارب مدد کن تا که ما دور ازگنه باشیم چون
با رفتنش آزادی اصحاب شیطان می رسد
***
فطر آمده تا فطرت خود را بیابیم
گمگشته ای که روشنای دیده باشد
امکان ندارد سفره دار ماه غفران
تا این زمان ما را نیامرزیده باشد
شاید خدا در لحظه های روشن قدر
ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد
بخشیده خواهد شد کسی که بین روضه
بر روی گونه اشک غم باریده باشد
رمز شروع گریه با ذکر حسین است
چشمی اگر چون چشمه ای خشکیده باشد
دنیا ندیده تا به حالا پیکری را ..
که اینچنین روی زمین پاشیده باشد
عالم ندیده که کسی مانند زینب س
مرثیه ی گودال را فهمیده باشد
حتّی اگر زیر گلویش را به جای …
مادر … میان کربلا بوسیده باشد …
خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد
خورشید را روی فراز نیزه جا کرد …
***
آرزوی آمدنت داشتم
بذر وصال تو به دل کاشتم
آمدی ومرغ دلم پر گرفت
سوی خدا رفتنش از سر گرفت
آمدی وباب سما باز شد
بازی عشق همه آغاز شد
ماه خدا بودی ورخشان شدی
نور به تا ریکی هر جان شدی
ای رمضان ای مه خاص خدا
سخت بود ازتو بمانم جدا
با تو کمی آدم دیگر شدم
شیفته ی رسم تو دلبر شدم
داده ام اندر تو دلم شستشو
یافته ام پیش خدا آبرو
یار شفیق همه ی صائمین
کرده مرا فکر نبودت غمین
گرکه شود مان به برم یار من
رفتن تو می شود آزار من
شد برکات تو همی شاملم
گر بروی باز همان غافلم
ای زخدا برهمگان ارمغان
فکرمرا کرده وپیشم بمان
گر نبود چاره به هجران تو
ای رمضان جان من وجان تو
سال دگر باز تو راهم بده
ماه خدا،باز پناهم بده
***
شاید کسی حال مرا پرسیده باشد
یا اشک چشمان ترم را دیده باشد
حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود
از دوری ماه خدا رنجیده باشد
کِی می رسد تا آسمان ها … بنده ای که
در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد
پیروز میدان جهاد روزه داری ست
هرکس که با نفس خودش جنگیده باشد
***
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است
برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است
صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان
دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است
بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند
بدون جلوه تو انس با خدا سخت است
دوباره وقت اذان غفلت عارضم گردد
غم جدایی از ذکر ربنا سخت است
پرستوی دل ما را ز بام خود مپران
که ترک سفره شاهانه بر گدا سخت است
بعید نیست به زودی فرارسد مرگم
امان که این سفر آخرت دلا سخت است
قیامتی است قیامت که روز وانفساست
اگر نظر ننماید امام رضا(ع) سخت است
مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان
شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است
بگو به خیمه نشینان جبهه ای شهدا
فدائیان حسین دوری از شما سخت است
هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست
هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است
خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند
خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند
***
آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم
جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم
بین مسجد بیشتر باخود تعلق میبریم
حق صاحبخانه را کمتر رعایت میکنیم
هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود
ما فقط سواستفاده از رفاقت میکنیم
بیشتر دارد اجل سر به جوانان میزند
پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟
کار دنیا را ببین که متهم شاکی شده
جای تو ما دائما از تو شکایت میکنیم
سهم ما از قال صادقها به این و آن رسید
وقت منبر هم فقط داریم صحبت میکنیم
ذره ای دربندگی سختی نمیبینیم ما
روز و شب جای ریاضت استراحت میکنیم
نهی از منکر نکردن معنی اش این میشود
از فساد و بی حیاییها حمایت میکنیم
عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست
هرچه را داریم یکجا خرج هیئت میکنیم
خاک خاک کربلا باشد غذاهم میشود
روزه را افطار با یک ذره تربت میکنیم
از حرم تا قتلگه زینب تماما پیرشد
گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم
***
به پاى درد و دل بنده چاه کم آورد
مقابل جگر من که آه کم آورد.
به پيش هيچ کسى کج نگشت گردن من
ولى مقابل اين بارگاه کم آورد.
تمام شد رمضان, تازه ما شروع شديم
به شب نشينى عشاق ماه کم آورد
به بارگاه کريمت گناهکار آمد
ولى ببخش اگر که گناه کم آورد.
شدم شبيه به “جون”غروب عاشورا
کنار نور تو رنگ سياه کم آورد
اگر نگاه کنى کم مياورم حتما
زهير در قبل يک نگاه کم آورد.
براى کوه گناهى به کاه راضى شد
بدا بحال هر آنکس که کاه كم آورد
خدا زياد کند بين توبه ها کم را
زمان توبه چه خوب ست گاه کم آورد.
زمان توبه من هم نريخت گريه من
همينکه رفت دم قتلگاه, کم آورد.
خودت بيا و بگو ياعلى بلندم کن
دوباره بنده تو بين راه کم آورد
استاد علی اکبر لطیفیان
***
رفتی ای ماه خدا ماه جلی
ماه مهمانی حق ماه علی
مه عشق و مه شور و مه نور
مه دلدادگی و ماه سرور
مه عفو و مه غفران گناه
ماه دلبستگی دل به الاه
با نوایی همه لبریز دعا
داشتم در دل شب با تو صفا
همنوا با دل زارم بودی
چلچراغ شب تارم بودی
همه شب با دل پر از غم و آه
خجل از معصیت و بار گناه
می زدم توبه به هر شعله نفس
رو به درگاه تو می کردم و بس
اینکه سرمست ز صهبای توام
عاشق خلوت شب های توام
می روی ای مه پر قدر و بها
ای صفا بخش دل و دیده ما
اشک ما بدرقه راهت باد
نرود خاطره هایت از یاد
بشود گر ز من این عمر تمام
می خورم حسرتت ای ماه صیام
تا شوم بار دگر مهمانت
ز کرم ریزه خور احسانت
***
چه زود از دست ما ماه خدا رفت
مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت
مه احیا مه شب زنده داری
مه روزه مه صدق و صفا رفت
مهی که بود از فیض و سعادت
نفس، تسبیح و خوابِ آن عبادت
مه یا نور و یا قدوس و یارب
شبش از روز و روزش بهتر از شب
خوشا آن روزه داران را که دانم
محبت بود در دل، ذکر، بر لب
به خلوتگاه شب اختر فشاندند
کمیل و افتتاح و ندبه خواندند
سحر بود و مناجات و دعایش
دعاهای لطیف و دلربایش
خوش آنکو داشت خلوت با خداوند
دریغ از لحظه های با صفایش
کجا رفتند شب های منیرش
چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش
چه ماهی ماه حی ذو المنن بود
چه ماهی ذکر حق نقل دهن بود
چه ماهی ماه غفران ماه رحمت
چه ماهی ماه میلاد حسن بود
چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود
علی بود و علی بود و علی بود
مه احیا مه مولا علی بود
علی شمع دل و دل با علی بود
تو گویی با علی بودیم تا صبح
چه می گویم نفس ها یا علی بود
چه شد آوای یارب الکریمش
دعای یا علیُّ یا عظیمش
وفا و عشق و ایمان بود این ماه
مگو، شیرین تر از جان بود این ماه
بهشت سبز انس عبد و معبود
بهار ختم قرآن بود این ماه
فروغ روح از بدرش گرفتیم
شرف از لیله القدرش گرفتیم
الا ای دوستان عید صیام است
چه بنشستید این عید قیام است
طلوع صبحدم را این روایت
هلالِ ماه، نور این پیام است
***
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
از سفره نان و آب و غذا جمع می شود
آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود
دارد ز دست های گدا جمع می شود
فرصت گذشت این رمضان هم تمام شد
زیباترین بهانه ما جمع می شود
یک ماه شهر ما نفس راحتی کشید
اما چه زود حال و هوا جمع می شود
نزد طبیب حال دلم خوب می شود
وقتی طبیب هست شفا جمع می شود
من تازه انس تازه گرفتم به نام تو
ربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟
دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زما
دیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود
مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرا
لحظه های لطف و صفا جمع می شود
امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای من
دریای رحمت تو کجا جمع می شود
این بار من که ریخته در راه آخرش
با رحمت امام رضا جمع می شود
امشب که رفت وعده ما در محرم است
در صحن ارک اهل عزا جمع می شود
آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا
در صحن شاه کرب و بلا جمع می شود
***
الوداع ای ماه رحمت الوداع
ماه تسبیح و عبادت الوداع
الوداع ای ماه غفران و کرم
ماه محرم گشتن دل در حرم
الوداع ای افتتاح نیمه شب
الوداع ای ذکرهای زیر لب
ای ابوحمزه ، خداحافظ مجیر
الوداع ای روضه های دستگیر
الوداع ای یا علی و یا عظیم
الوداع ای یا غفور و یا رحیم
الوداع ای سفره پیغمبری
الوداع ای اشکهای حیدری
از در خانت گدا را رد مکن
راه عشق و عاشقی را سد مکن
توشه کن اشک مناجات مرا
تا محرم تا صفر تا کربلا
***
خوشا حال تمام روزه داران
که حسرت شد نصیب روزه خواران
ره صدق و صفا پویید امشب
جمال یار را جویید امشب
وضو گیرید با عطر بهشتی
به مهدی تهنیت گویید امشب
خوش آن عیدی که با دلدار باشیم
همه با هم کنار یار باشیم
اگر چه عید فیض و عید نور است
اگر چه عید شوق و عید شور است
اگر چه عید مجد است و سعادت
تمام عیدها روز ظهور است
بدون یار، گل خار است خار است
گل نرگس اگر آید بهار است
الا ای شمع بزم آشنایی
ندارد بی تو چشمم روشنایی
دلم خون شد دلم خون از جدایی
گلم، باغم، بهارم کی می آیی
الهی عیدِ بی تو باز گردد
در پایان
ماه مبارک رمضان از پربرکت ترین ماه سال است.ماهی مملو از مناجات و نماز است.در این 30 روز مردم به روزه داری مشغول هستند و عبادت از مهمترین اعمال واجبی است که در این ماه باید انجام شود.کار خیر در این ماه ثوابی چندین برابر دارد.از این رو مردم در این ماه به انجام عمل نیک و خیر مشغول هستند.