افراد دوجنسه هم مثل دیگر انسانها حق زندگی دارند آن ها تفاوتی فقط در ناحیه تناسلی دارند که گاهی با جراحی تناسلی و دیگر اقدامات روانشناسی مشکل برطرف میشود .
دوجنسه اصطلاحی است برای نشان دادن تعدادی از تغییرات در ویژگیهاي جسمانی فرد که با تعاریف دکتری دقیق از مرد یا زن مطابقت ندارد. دوجنسه بودن یک اختلال دکتری نیست بلکه به طیف تغییرات ویژگیهاي جنسی اشاره دارد که بطور طبیعی در بین گونههاي انسان رخ میدهند.
این ویژگیها ممکن است کروموزومی، هورمونی و / یا آناتومیک باشند و می توانند در درجههاي مختلفی وجود داشته باشند. تعداد زیادی از این ویژگیها بلافاصله در هنگام تولد شناسایی می شوند و گاهی اوقات این تفاوتها تنها در مراحل بعد زندگی، اغلب در دوران بلوغ، آشکار میشوند.
افراد دو جنسه یا همان ترانس ها در قسمت ناحیه تناسلی مشکلاتی دارند . این افراد یا هردو آلت را در بدن خود دارند یا بطور ناقص یکی از آلت هاي تناسلی را در بدن خود دارند و دیگری رابه صورت یک زائده می توان مشاهده نمود. افراد دوجنسی کسانی هستند که دارای آلت تناسلی هردو جنس هستند؛ از این افراد بعنوان افراد دارای اختلال هویت جنسی یا دارای ابهام در جنسیت یاد می شود که در فرآیند یک عمل جراحی، یکی از دو آلت تناسلی ایشان که ضعیف، کوچک و غیرمناسب تشخیص داده می شود، حذف و آلت دیگر تقویت و جای گزین می شود.
به گزارش تالاب ، چنانچه مردی پس از تغییر جنسیت و درحالی که زن شده، فرزند خویش رابه قتل برساند، با توجه به اینکه پدرِ مقتول محسوب میشود و پدر نیز در صورت قتل اولاد، قصاص نخواهد شد، لذا چنین فردی از قصاص نفس معاف بوده و تغییر جنسیت، تغییری در وضع پدری و رابطه ابوت وی ایجاد نخواهد کرد.
از نظر حقوقی نیز فرد ترانس سکشوال درصورتی که متأهل باشد، بلافاصله پس ازتغییر و به عبارتی تعیین جنسیت، ازدواجش از نظر شرعی باطل و رابطه زوجیت وی با همسر سابقش منحل می شود زمان ادای شهادت هست نه زمان تحمل «مشاهده» آن. از اینرو چنانچه در جرم قتل که شهادت زنان قابل قبول نیست،
زنی از شهود بزه قتل تغییر جنسیت داده و درحالی که جنسیت مذکر دارد، در دادگاه حاضر و ادای گواهی کند، شهادت وی پذیرفته خواهد شد.تغییر جنسیت ازجمله موضوعاتی هست که درسالهاي اخیر و با پیشرفت علم دکتری بهعنوان یکی از مسائل مستحدثه مورد توجه حقوقدانان نیز قرار گرفته هست.
به گزارش تالاب بحث اعتبار شهادت زنانی که مرد میشوند، یا بحث وراثت یا ازدواج و مهریه و… که همگی با تغییر جنسیت دچار دگرگونی خواهند شد. برای بررسی چالشهاي حقوقی ترانس سکشوالها با سیدمهدی حجتی، حقوقدان و وکیل دادگستری به مصاحبه نشستهایم.
حتما بخوانید: اطلاعات کامل در مورد دو جنسه ها را بدانید
در رابطه با افراد «ترانس سکشوال» ترا جنسیتی ما با تغییر جنسیت روبرو هستیم یا تعیین جنسیت؟اصطلاح تغییر جنسیت اصطلاحی هست که مسامحتا مورد استفاده قرار می گیرد و آنچه افراد دارای اختلال جنسیتی طی یک عمل جراحی انجام میدهند، درواقع تعیین جنسیت هست نه تغییر جنسیت؛
زیرا اصولا امکان اینکه مرد یا زنی بدون داشتن هیچگونه اختلال جنسیتیِ فیزیکی یا روانی بتواند خود رابه جنس مخالف تبدیل کند، وجود ندارد. از اینرو صرفا افرادی ممکن هست خواهان تغییر جنسیت باشند که یا مصداق دو جنسیتیها «Hermaphrodite» یا در زمره ترانس سکشوالها «Transsexual» باشند.
اکثر افراد دو جنسه سالم هستند و فقط یک درصد بسیار کوچکی از انها میتوانند دچار اختلالات دکتری باشند که اگر درمان نشوند ممکن است زندگی انها را تهدید کنند.
تا اینجای موضوع که بسیار ساده بود!
خوب حالا باید ببینیم دو جنسه بودن چه فرقی با دگرجنسگونه «تراجنسیتی یا ترنسجندر» دارد؟ آیا ارتباطی با جنسیت یا میل جنسی شما دارد؟
جنسیت هویت فرد است برای مرد، زن، خارج از جنسیت بودن و تعداد زیادی از دیگر هویتهاي جنسیتی که باید نسبت به انها آگاهی پیدا کنیم.
میل جنسی به این معنا است که شما جذب چه کسی میشوید.
دو جنسی به چه معناست؟
افراد دوجنسی کسانی هستند که دارای آلت تناسلی هردو جنس هستند؛ از این افراد بهعنوان افراد دارای اختلال هویت جنسی یا دارای ابهام در جنسیت یاد می شود که در فرآیند یک عمل جراحی، یکی از دو آلت تناسلی ایشان که ضعیف، کوچک و غیرمناسب تشخیص داده میشود، حذف و آلت دیگر تقویت و جای گزین میشود. در این حالت بیمار دوجنسی به یکی از دوجنس مذکر یا مؤنث تبدیل می شود.
اما در ترانس سکشوالها ماجرا باید متفاوت باشد!
اما ترانس سکشوالها افرادی هستند که بدون اختلال فیزیکی در دستگاه تناسلی خویش، خود رابه لحاظ روحی و روانی متعلق به جنس مخالف میدانند و حاضر به پذیرش جنسیت مادرزادی خویش نیستند. این گروه از افراد، از جنسیت خویش رضایت نداشته و مردانی هستند که از نظر روانی، خودرا مؤنث یا زنانی هستند که خودرا مذکر میپندارند.
از نظر شرع و قانون عمل تعیین جنسیت پذیرفته شده هست یا خیر؟
از نظر شرعی، فقهای شیعه با لحاظ شرایطی، امکان انجام عمل جراحی و تعیین جنسیت در افراد ترانس سکشوال را جایز دانسته و فتوای بر اباحه آن دادهاند که البته پرداختن به آن از حوصله این وجیزه خارج هست. اما آنچه وضع حقوقی ترانس سکشوالها را نسبت به افراد دوجنسی متفاوت می کند، آن هست که افراد دوجنسی- که از آن ها در کتب فقهی به افراد خنثی تعبیر می شود.
از نظر فقهی و حقوقی وضع حقوقی ثابت و شناختهشدهاي دارند و لذا چالش چندانی درمورد وضع حقوقی ایشان وجود ندارد؛ درحالی که وضع حقوقی افراد ترانس سکشوال، متعاقب تغییر جنسیت بسیار متفاوت و واجد آثار حقوقی مختلفی هست و متعاقب تغییر جنسیت، تعداد زیادی از حقوق و تکالیف قانونی افراد، با تغییرات اساسی روبرو می شود.
طی عمل جراحی، با تغییر جنسیت وضعیت هویتی این افراد چگونه مشخص میشود؟
از نظر وضع هویتی، افراد ترانس سکشوال پس از تغییر جنسیت، میتوانند به استناد ماده ٢٠ قانون ثبتاحوال، با دریافت شناسنامه جدید، مشخصات هویتی خویش را از حیث نام کوچک تغییر داده و اسمی متناسب با جنسیت جدید خویش انتخاب کند. همین تغییر باعث میشود که نسبت خویشاوندی فردی که تغییر جنسیت داده،
با سایر برادران یا خواهرانش تغییر کرده و اگر سابقاً خواهر بوده، به برادر و بالعکس تبدیل شود و در صورت داشتن برادرزاده یا خواهرزاده، نسبت وی با آن ها نیز تغییر و درصورتی که عمو باشد، به عمه تبدیل و بالعکس و درصورتی که دایی باشد، به خاله و بالعکس تبدیل خواهد شد.
اگر چنین فردی ازدواج کرده باشد، رابطه با همسر یا فرزندان چگونه خواهد شد؟
با این حال تغییرجنسیت، باعث تبدیل عنوان پدر به مادر و بالعکس نخواهد شد، زیرا ملاک رابطه ابوت و بنوت، زمان انعقاد نطفه هست ودر زمانی که نطفه شکل گرفته هست، والدین حسب مورد، پدر یا مادر جنین بودهاند و تغییر جنسیت، باعث تغییر عنوان پدری و مادری نخواهد شد؛ از اینرو چنانچه مردی تغییر جنسیت داده
و به زن تبدیل شود، این امر باعث سلب حق حضانت وی، پس از رسیدن فرزندش به سن ٧سالگی نخواهد شد.از نظر مقررات حاکم برحقوق کیفری، تغییر جنسیت می تواند واجد آثار عدیدهاي باشد، در اینباره توضیح میدهید؟
همچنانکه گفته شد، تغییر جنسیت باعث تغییر عنوان پدر به مادر و بالعکس نخواهد شد،
از اینرو چنانچه مردی پس از تغییر جنسیت و درحالی که زن شده، فرزند خویش رابه قتل برساند، با توجه به اینکه پدرِ مقتول محسوب میشود و پدر نیز در صورت قتل اولاد، قصاص نخواهد شد، لذا چنین فردی از قصاص نفس معاف بوده و تغییر جنسیت، تغییری در وضع پدری و رابطه ابوت وی ایجاد نخواهد کرد.
اگر مادری فرزند خود رابه قتل برساند، چطور؟
همچنین اگر مادری فرزند خود رابه قتل برساند و سپس تغییر جنسیت داده و به مرد تبدیل شود، تغییر جنسیت صورت گرفته باعث صدق عنوان پدر وی نبوده و در صورت مطالبه اولیای دم قصاص خواهد شد.با این توصیف سن تکلیف و مسئولیت کیفری در افرادی که در سنین کودکی تغییر جنسیت می دهند، چگونه خواهد شد؟
یکی از شرایط لازم برای تحقق مسئولیت کیفری، بلوغ هست. بدین ترتیب ممکن هست دختری که به سن بلوغ جنسی رسیده، در سن ١٣سالگی تغییر جنسیت داده و به جنس مذکر تبدیل شود که در این صورت ملحق به سن بلوغ شرعی درپسران «١٥سال تمام قمری» نخواهد بود؛ حال اگر چنین فردی در زمانی که واجد بلوغ جنسی درحین مؤنث بودن خویش بوده،
مرتکب جرم شده و سپس تغییر جنسیت داده باشد ودر قالب جنسیت جدید خویش فاقد وصف بلوغ باشد، در این صورت تغییر جنسیت تأثیری در مسئولیت کیفری فرد نداشته و ملاکِ مسئولیت کیفری فرد، زمان ارتکاب جرم هست نه وضع او پس از تغییر جنسیت.
آقای حجتی، اکنون اگر مردی ترنس مرتکب قتل یک زن شود، با تغییر جنسیت، دیه یا قصاص تغییر خواهد کرد؟
در مواردی که مرد ترانس سکشوالی مرتکب قتل زنی شده یا جنایتی با بیش از میزان ثلث دیه بر او وارد کرده هست و اجرای قصاصِ نفس یا عضو، مستلزم پرداخت فاضل دیه از ناحیه مجنی علیها یا اولیای دم وی هست،
نیز تغییر جنسیت مرتکب، چالشبرانگیز خواهد بود. بهعنوان مثال، اگر مردی، مبادرت به قتل زنی کند، اولیای دم مقتوله باید برای قصاص مرد قاتل، مبلغی معادل نصف دیه کامل مرد رابهعنوان فاضل دیه، به قاتل بپردازند تا امکان اجرای قصاص فراهم شود.
حال چالش اساسی آنجاست که اگر قاتل پس از ارتکاب قتل، تغییر جنسیت داده و جنسیت مؤنث برگزیند، آیا با توجه به تساوی قاتل و مقتول درجنسیت، همان گونه پرداخت فاضل دیه ضروری هست یا اینکه مقتضای آن با تغییر جنسیت از بین رفته هست؟
در این موارد اگر چه اختلافنظر وجوددارد، لیکن مقتضی استصحاب، جنسیت زمان وقوع قتل هست زیرا قتل در زمانی ارتکاب پیدا کرده هست که مرتکب واجد جنسیت مذکر بوده و تغییر جنسیت نمی تواند واجد اثر قهقرایی بوده و وضع حقوقی حاکم بر زمان ارتکاب جرم را تغییر دهد. لازم به ذکر هست که درجرایمی که جنسیت افراد موثر درمجازات ایشان هست نیز، تغییر جنسیت چالشبرانگیز خواهد بود.
بهعنوان مثال، رابطه نامشروع یا عدم رعایت حجاب شرعی ازجمله جرایمی هست که جنسیت افراد در تحقق یا عدم تحقق جرم تأثیرگذار هست.حال اگر فردی در زمانی که متصف به جنسیت مؤنث بوده با مردی رابطه نامشروع داشته و قبل از تعقیب و مجازات با تغییر جنسیت، به جنس مذکر تبدیل شود،
در این صورت نیز اگر چه ادامه رابطه متعارف چنین فردی با همان مرد، دیگر مصداق رابطه نامشروع نیست، لیکن این امر تأثیری برجرایم سابق بر تغییر جنسیت او و آن مرد ندارد.
اگر فرد متأهلی بعد تعیین جنسیت زن یا مرد، ازدواج چه سرنوشتی خواهد داشت؟
از نظر حقوقی نیز فرد ترانس سکشوال درصورتی که متأهل باشد، بلافاصله پس از تغییر و به عبارتی تعیین جنسیت، ازدواجش از نظر شرعی باطل و رابطه زوجیت وی با همسر سابقش منحل می شود؛ چراکه درحقوق ایران، صرفا ازدواج بین دو جنس مخالف، شرعی و قانونی شناخته شده و ازدواج افراد همجنس با یک دیگر امکانپذیر نیست.
با این حال اگر زن و شوهری به صورت هم زمان تغییر جنسیت دهند و هرکدام جای آن یکی را از نظر جنسیت بگیرد، در این صورت اگر چه بقای نکاحشان بعید نیست و میتوان حکم بر تداوم رابطه زوجیت داد ولی بهتر هست که مجددا بین این دوفرد، صیغه عقد نکاح جاری شود تا شبههاي باقی نماند.
حال اگر کسیکه تغییر جنسیت داده، در زندگی زناشویی خویش زن و به عبارتی زوجه بوده هست، در این صورت باید دید که وضع مهریه و سایر حقوق مالی و غیرمالی وی مانند حضانت چگونه خواهد شد؟
در مورد مهریه با توجه به اینکه به موجب ماده ١٠٨٢ قانون مدنی، به مجرد تحقق عقد نکاح، زن مالک مهریه می شود و حسب این فتوا که تغییر جنسیت باعث بطلان نکاح از زمان تغییر جنسیت می شود؛ لذا درصورتی که زن مهریه خویش را تا قبل از تغییر جنسیت دریافت نکرده باشد،
میتواند حتی پس از تغییر جنسیت نیز مبادرت به مطالبه تمام یا نیمی از مهریه خویش حسب مورد «از حیث مدخوله یا غیرمدخوله بودن» کند؛ چراکه اصلِ حق با انعقاد عقد نکاح، ثابت و محقق شده و سقوط آن نیازمند دلیل هست و تغییر جنسیت، دلیل سقوط حق مطالبه مهریه نیست. با این حال، نظرات مخالفی نیز در این زمینه از ناحیه عده اي از فقهای امامیه ارایه شده که پرداختن به آن از حوصله این نوشته خارج هست.
با ابطال ازدواج، مهریه چه میشود؟
معذالک بنابر نظری دیگر چنانچه تغییر جنسیت ازسوی زن و بدون اجازه شوهر باشد، چیزی برعهده شوهر نیست که از باب مهریه به زن بپردازد؛ زیرا مهریه در ازای تفویض بضع و به عبارتی استمتاعات جنسی شوهر از زن هست که به وی پرداخت می شود و مردی که اقدام به ازدواج کرده و مهریه رابه زوجه می پردازد،
با امید و هدف تداوم زندگی مشترک با همسرش هست که آنرا برعهده می گیرد و لذا وقتی زن به واسطه تغییر جنسیت، خودرا از علقه زوجیت و امکان استمتاع خارج میسازد، یک ضررمالی بر شوهر وارد ساخته که ضامن آن هست. از اینرو اگر مهریه را دریافت کرده باشد، باید نسبت به استرداد تمامی آن به شوهر اقدام کند و اگر چیزی دریافت نکرده باشد، حق دریافت آنرا ندارد.
در این صورت عده هم نباید زمان طلاق مطرح باشد؟
در مورد رعایت عِده نیز توسط زنی که به واسطه تغییر جنسیت، نکاح سابق او منحل شده و قصد ازدواج مجدد دارد نیز اختلاف نظر وجوددارد. با این حال بنظر می رسد که عده از احکام ویژه زنان هست و برای کسیکه جنسیت مذکر پیدا کرده هست، عده موضوعیتی نداشته و چنین فردی بلافاصله پس از تغییر جنسیت و بدون رعایت ایام عده میتواند با دیگری ازدواج کند.
مگر نه اینکه ولایت با پدر و جد پدری هست، درشرایطی که فرزند دیگر پدری ندارد، دارای ٢ مادر شده بحث ولایت به چه شکلی مطرح خواهد شد؟ یا وقتی مادری پدر شود، اینجا ولایت با کدام هست؟
درخصوص حق ولایت پدر بر فرزند نیز، تغییر جنسیت می تواند واجد آثار مهمی باشد، زیرا ولایت از خصوصیات پدر و جد پدری هست و معذالک تغییر جنسیت باعث تبدیل وضع پدر از حالت مردانگی به زنانگی شده و همین امر اقتدار وی را در اداره امور مالی و تربیت کودک به چالش می کشد، معهذا همان گونهکه گفته شد،
تغییر جنسیت باعث زوال وصف رابطه ابوت و پدر و فرزندی نشده و چنین فردی همان گونه به واسطه متصف بودن به وصف پدری درزمان انعقاد نطفه، همان گونه بر فرزند خویش ولایت دارد. بهمین ترتیب، تغییر جنسیت توسط مادر، باعث ایجاد حق ولایت برای او نخواهد داشت.
طبق قانون و شرع تقسیم ارث میان زنان و مردان متفاوت هست، تقسیم ارث براساس زمان فوت در نظر گرفته خواهد شد یا زمان تولد؟
به گزارش پارس ناز درخصوص موضوع ارث نیز در باب تغییر جنسیت باید گفت که اصولا تغییر جنسیت از موانع ارث نیست، لیکن اگر کسی در زمان حیات مورث خویش تغییر جنسیت داده و از مرد به زن تبدیل شود، در این صورت پس از فوت مورث، اگر وی فرزند او باشد، بر مبنای وضع جنسیتی خویش در زمان فوت ارث خواهد برد و سهمالارث او نصف برادرانش خواهد بود.
قبل از تقسیم ماترک تغییر جنسیت رخ دهد، چطور؟
لیکن درصورتی که کسی پس از فوت مورث خویش و تا قبل از تقسیم ماترک، تغییر جنسیت دهد، این امر باعث تغییر در میزان سهمالارث وی نخواهد شد، چراکه از نظر حقوقی به محض فوت مورث، مالکیت به صورت قهری به وراث انتقال پیدا کرده و تغییر جنسیت بعدی نمیتواند تغییری در وضع مالکیت وراث ایجاد کند.
آیا تغییر جنسیت بر ادله اثبات دعوی نیز تأثیرگذار هست؟
تأثیرگذار هست، به این معنی که در عده اي از امور حقوقی ودر عده اي از جرایم، نصاب شهود و همچنین قبولی یا عدم قبولی شهادت بستگی به جنسیت فرد دارد.
شهادت زنانی که مرد شده، در دادگاه پذیرفته خواهد شد؟
انچه در این رابطه حایز اهمیت هست، زمان ادای شهادت هست نه زمان تحمل «مشاهده» آن. از اینرو چنانچه درجرم قتل که شهادت زنان قابل قبول نیست، زنی از شهود بزه قتل تغییر جنسیت داده و درحالی که جنسیت مذکر دارد، در دادگاه حاضر و ادای گواهی کند، شهادت وی پذیرفته خواهد شد،
چراکه با تغییر جنسیت، وی از تمامی حقوقی که برای مردان وضع شده، برخوردار میشود و دلیلی بر عدم پذیرش شهادت چنین شاهدی وجود ندارد.
جنسیت به بیولوژی شما اشاره دارد، بدنی که شما با آن بدنیا می آیید، ودر همین حیطه اصطلاح دو جنسه جای میگیرد. بنابر این بیناجنس متمایز از هویت جنسی یا میل جنسی فرد است که به آناتومی یا بیولوژی مربوط می شود.
مانند جنسیت و میل جنسی، جنس نیز خود یک طیف است. سرتان گیج رفت؟ دو جنسه یک تغییر طبیعی است. دو جنسه بودن «غیر طبیعی نیست». «نقص» نیست!
همان طور که در مورد هر چیز دیگری در جهان صادق است، تنوع زیباست و بخش بزرگی از زندگی محسوب میشود. هیچ مشکلی در مورد دو جنسه بودن وجود ندارد. و تازه خوبیّهایي هم دارد.
ما، بعنوان آدمهایي دو جنسه، نسبت به درک محدود جنس، جنسیت و میل جنسی آگاهی داریم. این تعاریف دقیق همه یي آدمها را تحت تأثیر قرار میدهند و این به نفع همه ی است که انها را برای نشان دادن واقعیت گسترش بدهیم.
بعنوان طرفداران دو جنسه، ما به شدت تلاش می کنیم تا صدا و موجودیت خود رابه شیوهي مثبتی برای آموزش و ارتقای برابری همه یي آدمهاي دو جنسه به گوش همگان برسانیم.
این امر زمانی آغاز می شود که آدمها درک کنند دو جنسه بودن مشکل نیست، بلکه واکنش جامعه نسبت به آن است که ایراد دارد.
هر شخصی داستان خودش را دارد.
من درسال ۱۹۹۱ متولد شدم با این پیشفرض که یک دختر معمولی هستم.
وقتی ۱۶ ساله شدم، به من گفته شد که این پیشفرض نادرست است. من با سندروم فریزر متولد شدم، به این معنی که طبق معمول “کروموزومها و گنادهای مرد در جایی قراردارند که باید تخمدان باشد.
من بعنوان یک زن دوجنسه تعریف می شوم. من هم سالم و خوشحال هستم «به غیر از وسواس ناشناختهاي که نسبت به کرهي بادام زمینی دارم».
من زمانی که در مورد بدن دو جنسه خودم به کسی توضیح میدادم دستپاچه میشدم.
نه به خاطر اینکه شرمنده باشم، بلکه از این جهت که هیچ چیز در مورد دو جنسی بودن نمیدانستم، و کسی نبود که پاسخ سوالات من را بدهد.
در نهایت شرم و خجالتم بیشتر شد و از منابع مختلفی غالبا منابع دکتری، ناهنجاری دو جنسی بودن را درک کردم. احساس تنهایی و این احساسکه بدنم نرمال و قابل قبول نیست، برایم بسیار دشوار و چالشبرانگیز بود اما تمام این احساسات تغییر کرد زمانی که فعالیتها و منابع ارائه شده توسط فعالان دو جنسه را شناختم.
تمام کاری که کردم این بود که یک ویدیو از بانویی فوقالعاده در یوتیوب تماشا کردم و یک مقاله در Independent خواندم و متوجه شدم که من تنها نیستم، و هیچ چیز غیرعادی در مورد من وجود ندارد.
و بعد کمکم به این فکر کردم شاید بتوانم با این افراد همکاری کنم و ذهن جامعه را نیز تغییر دهم.
اگر چه امروز هنوز هم وقتی که کلمهي “دو جنسه” رابه زبان میآورم از دوستان و همکاران واکنشهاي شوکآور یا ناراحتکننده دریافت میکنم، اما با کمی آگاهی و صبر، آدمها در بدترین حالت متوجه رفتار بدشان و ناراحتی که درمن ایجاد کردهاند میشوند ودر بهترین حالت تبدیل به رفقای ما میشوند.
چالشهاي زیادی برای افراد متولد شده با ویژگیهاي دو جنسه بودن وجوددارد.
دولتها طبق معمول فقط دو جنس «مونث و مذکر» را میپذیرند و وجود آدمهاي دوجنسه را نادیده می گیرند. ما با تبعیض و آسیبهاي روانی روبرو هستیم و از برابری و حمایت از حقوق بشری که احتیاج داریم برخوردار نیستیم.
حقی که نسبت به بدنمان داریم از پایه و اساس ضعیف است.
کودکان و نوزادان دوجنسه بطور مرتب تحت عمل جراحی و مداخلات دکتری قرار می گیرند تا بدن انها را مانند سایر آدمها کنند.
این جراحیها که بدون رضایت کودک انجام میشوند، از لحاظ دکتری غیر ضروری هستند و بعد ها عواقب بدی را در زندگی انها ایجاد می کنند. این جراحیها در سراسر جهان انجام میشود، حتی در انگلستان.
در سراسر جهان، فعالان و مربیان دو جنسه به سختی تلاش میکنند تا وضعیت فعلی را تغییر دهند. انها قوانین را تغییر میدهند و سیاستهایي را توسعه می دهند، و مدام در حال فعالیت هستند – در سازمان ملل، پارلمانهاي ملی خود یا در مراکز محلی خود.
فعالان دوجنسه با چالش بزرگی مواجه هستند که روز به روز هم در حال افزایش است.
یکی از این سازمانها انجمن IntersexUK است. انها با فعالان سراسر جهان در سازمان ملل متحد، اتحادیهي اروپا و سطح ملی برای آموزش، معرفی خط مشی و افزایش آگاهی در مورد آدمهاي دوجنسه و مسائل مربوط به حقوق بشر کار میکنند.
آنها در شش سال گذشته، با کمیسیون حقوق بشر همکاری داشتهاند، در تدوین قوانین حمایتی نقش داشتهاند ودر دانشگاههاي برجسته سخنرانی کردهاند.
حتما بخوانید: بازداشت 70 زن و مرد و دوجنسه در رستوران شمال تهران
آدمهاي دو جنسه به ندرت موضوع بحثهاي اصلی هستند و زمانی که موضوع بحث هستند، اغلب نتیجه چیزی جز بازنمودهای احساسی و پرآشوب نخواهد بود.
هنگامیکه بشما گفته می شود که دوجنسه هستید، جامعه می تواند این تصور را داشته باشد که شما جایگاهی ندارید و باید این موضوع را پنهان کنید. مردم متوجه نمیشوند که تفاوتهاي دوجنسه بودن گاهی اوقات میتواند موضوعی مضحک یا شاهبیت صحبتها در بین دوستان یا رسانه ها باشد.
نزدیک به یک دهه طول کشید تا فهمیدم که بعنوان یک فرد دو جنسه متولد شدهام. در آن زمان من با افسردگی شدید، بیحوصلگی و اضطراب ناشی از ایدههایي زندگی میکردم که بعنوان یک فرد بیناجنس هیچ ارزشی ندارم.
علیرغم اصرار آنها، اعتقاد داشتم که هرگز ارزش این راکه دوست و رفیق کسی باشم، نخواهم داشت.
این بیناجنس بودن نبود که باعث شده بود من این احساس ترسناک را داشته باشم. بلکه این مفهوم اشتباه که جنسیت یک مبحث دوشاخه «باینری» است و هر چیزی که خارج از نرم «هنجار» باشد، «نادرست» است، مرا اذيت میداد.
اما من از طریق صحبت با دیگر افراد دو جنسه متوجه شدم که دوجنسه بودن زیبا است و ما نباید آنرا پنهان کنیم.
برای بودن در این دنیا، راههاي زیادی وجوددارد. این واقعا عالی است.
دو جنسه بودن من باعث شده که یکی از بزرگترین هدایا در زندگی به من داده شود: احساس کردن و شناختن این تفاوت و مبارزاتی بیرون از تجربهي شخصی خودم.
بعنوان یک فرد دو جنسه یاد گرفتهام که گوش بدهم، همدردی کنم، ذهنم را باز نگه دارم، دلسوز و مهربان باشم و درک کنم که چه پیشپنداشتهایي دارم و سپس سعی کنم که انها را از بین ببرم.
من بدنم رابه خاطر دیگران تاخت نمی زنم. من افتخار می کنم که دو جنسه هستم و امیدوارم که شما هم از دانستن اینکه ما هم وجود داریم، افتخار کنید.
تغییرات قانونی باید برای افراد دو جنسه رخ بدهد به این ترتیب که انها باید از همپایگی کامل برخوردار باشند. این اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه افراد بیناجنس هم حق اظهار نظر داشته باشند.
ما نمیتوانیم انتظار تغییر قانون را داشته باشیم اگر موضوعات مرتبط با دو جنسه بودن بطور عمومی مورد بحث قرار نگیرند، اما این امر بستگی دارد به اینکه افراد دو جنسه نه تنها در قانونگذاری دارای کرسی باشند بلکه انها خودشان بحث را هدایت کنند.
اگر چنین چیزی محقق شود، در بین افراد دو جنسه محققان، کارشناسان سیاست، فعالان، و سازماندهندگان زیادی وجود دارندکه بسیار واجد شرایط و سختکوش هستند و میتوانند تحسین سایرین را برانگیزند.
این افراد درسالهاي اخیر کارهای بزرگی را انجام دادهاند و تغییرات زیادی در مورد افراد دو جنسه ایجاد کردهاند و سبب شدهاند که آن ها جایگاه مناسبی برای تصیمیمگیری کسب کنند.
گروه سلامت تالاب