بهداد سلیمی کردآسیابی «زادهٔ ۱۷ آذر ۱۳۶۸ در قائمشهر» وزنهبردار ایرانی دستهٔ فوق سنگین و دارندهٔ رکورد یکضرب جهان و المپیک در این وزن با ۲۱۶ کیلوگرم و دارندهٔ مدال طلای المپیک لندن در مجموع با ۴۵۵ کیلوگرم هست.
كمتر از یك دهه پیش بود كه وزنه برداری ایران، چهره شاخصی به این رشته در جهان معرفی كرد؛ جوانی از خطه سبز مازندران كه توانست ركورد یك ضرب 213كیلوگرمی حسین رضازاده را در مسابقات جهانی فرانسه در 2011شكسته و یك كیلوگرم افزایش دهد. نام این جوان كه همۀ وی را میشناسید، بهداد سلیمی هست؛ بزرگ شده قائمشهر.فارغ از دنیای ورزش و قهرمانی، بهداد سلیمی، صمیمی و صادق هست و دیدارش دلنشین.
به گزارش تالاب: كمتر از یك دهه پیش بود كه وزنه برداری ایران، چهره شاخصی به این رشته در جهان معرفی كرد؛ جوانی از خطه سبز مازندران كه توانست ركورد یك ضرب 213كیلوگرمی حسین رضازاده را در مسابقات جهانی فرانسه در 2011شكسته و یك كیلوگرم افزایش دهد.
اودر مسابقات جهانی آنتالیای تركیه قهرمان دسته فوقسنگین وزنهبرداری جهان شد و گرچه برای رسیدن به این عنوان در سطح بزرگسالان پیشتر كسب مقام سومی جهان در سال2008در كلمبیا و قهرمانی جهان در سال2009در بخارست رومانی را در رده جوانان تجربه كردهبود.
او با پیمودن مدارج ترقی توانست در رقابتی نزدیك با دارندگان عناوین قهرمانی جهان و المپیك، عنوان قوی ترین مرد جهان را دوباره در آنتالیا به ایران بازگرداند و در المپیك تابستانی 2012لندن با بالای سر بردن وزنه 455كیلوگرمی مدال طلای المپیك را از آن خود كرد. نام این جوان كه همۀ وی را میشناسید، بهداد سلیمی هست؛ بزرگ شده قائمشهر.فارغ از دنیای ورزش و قهرمانی، بهداد سلیمی، صمیمی و صادق هست و دیدارش دلنشین.
عشق بابا
فردی كه سختی كشیده و برای رسیدن به اهدافش از دوران كودكی تا وقتی كه به اردوی تیم ملی رفته، تلاش كرده و همۀ وقت سعی داشته در هر كاری برترین باشد.
عكس العملی كه مردم نسبت به ما ورزشكاران دارند ؛ چه بعد از مسابقات و چه كلا در طول زندگی روزمره همۀ وقت به ما انگیزه دوچندان دادههست.به همینخاطر با تمام مشقات راه خود ما را ادامه می دهیم و خستگی را فراموش میكنیم.ورزش وزنه برداری از نظر مالی خیلی شرایط ایده آلی ندارد كه بگوییم، انگیزه وزنهبرداران برای ادامه این رشته به شرایط مالی مفید آن برمیگردد.
بنابراین فقط برخوردهای خوبی كه مردم با ما دارند، عشق و علاقه و جایی كه در قلبشان بازكردهایم و در نهایت رسیدن به قهرمانی المپیك و جهان، موجب تلاش مضاعف ورزشكاران این رشته می شود.
زمانی كه در اردو به سر میبرم روزی 9-8 ساعت تمرین میكنم و در باقی روزها اکثر به استراحت و تمركز روی تمریناتی كه باید انجام بدهم می پردازم و بقیه وقتم را در كنار خانواده میگذرانم.
اکثر كسانی كه با من همراه بودند ؛ خانوادهام، مربیانم و كسانی كه در كنارم بودند. این افراد كمك كردند تا بتوانم به این سطح از رشد فكری برسم. همواره گفتهام، كسانی كه در اطرافم بودند خیلی در این راه حمایتم كردند و مرا به جلو هُل دادند. جدا از همۀ اینها همۀ وقت فعل «می خواهم» را برای خودم صرف كردهام!
نه! همۀ وقت سعی كردم از نظر شخصیتی خیلی از دیگران الگوبرداری نكنم و خودم را از نظر شخصی، مالی و ورزشی به جایگاهی كه دوست دارم، برسانم. هیچوقت دوست نداشتم جای كسی باشم؛ چون بهنظرم این امر از حسادت می آید و حسادت هم خیلی نمیتواند باعث پیشرفت شود.
بهنظرم آدم برای آرزوها و هدفهایش نباید سقفی تعیین كند، اگر سقفی تعیین كند به همان محدود میشود. اگر آرزوهایمان حد و سقفی نداشته باشد، به جاهایی خواهیم رسید كه هیچوقت تصورش را نمیكردیم.
قطعا مشاهده دخترم. بعد از چند ساعت تمرین در روز و خستگی چندان وقتی به منزل میروم و از مشاهده لبخندی كه دخترم به من میزند و علاقهاي كه در چشمانش پیداست، واقعا هیجان زده میشوم و خستگی از تنم درمیرود.
دخترم عشق باباشه، فقط همین.
بله! درهمین مسابقات المپیك ریو، با دقت به مصدومیتی كه داشتم و نیز حضور رقبای كاملا آماده، نسبت به سایر مسابقاتی كه در انها حضور داشتم، چالش و كشمكش درونیام اکثر بود.
علاقهام به موسیقی پاپ نسبت به سایر موسیقیها اکثر هست. خب ! با بعضی از فعالان و هنرمندان حوزه موسیقی كمابیش ارتباط دارم از گروه سون با آقای قنادی رابطه خوبی دارم. گرچه با محمد علیزاده رابطهام صمیمیتر هست.
اکثر در حوزه تاریخ مطالعه میكنم. كتابی درمورد تاریخ ایران، آخرین كتابی هست كه خواندهام.زیباترین كتابی هم كه تا به حال مطالعه كردم نهج البلاغه بودههست. نهجالبلاغه حس بسیار خوبی به من میدهد.
فضای مجازی هم فرصت هست و هم تهدید. باید از فرصتهایش اکثر بهرهگیری كرد، اما اگر خیلی آلوده آن بشویم، به تهدیدی برای ما تبدیل می شود. اینكه از طریق فضای مجازی بتوانیم ارتباط هاي خود را با هوادارانمان حفظ كنیم و
بتوانیم الگوسازیهاي درست كنیم و راه و روش درست زندگی یك ورزشكار را به ورزشكاران جوان و نوپا نشان دهیم، خودش یك فرصت هست. مسلما اگر وقت زیادی برای فضاهای مجازی بگذاریم و بهویژه به كامنتهاي منفی اهمیت بدهیم، دیدنی نیست و می تواند تهدید تلقی شود.
بله! خوراكهاي خبریام را از این فضا می گیرم، اما هیچگاه به آن ها استناد نمیكنم، فقط بابت اطلاعرسانی هست. بنابراین برایم خیلی قابل اعتماد نیستند.
قبلا چندبار سوار مترو و اتوبوس شدهام، اما بعد از قهرمانی هایم نه. این هم توصیه خوبی هست.
مدالهاي یك ورزشكار تنها بخشی از زندگی اوست، اما مرام، منش و مردم داری اوست كه باعث میشود جاودانه شود و همینطور حضور همیشگیاش در بین مردم.
كسی كه قهرمان میشود و مدال میآورد بعد از گذشت 10، 20سال و با آمدن ورزشكاران اخیر، خودبهخود فراموش می شود، اما چیزی كه همۀ وقت در ذهن دیگران می ماند مرام و منش پهلوانی هست.
عشق بابا
قبل از اینكه سفیر محیطزیست هستم و در این رابطه حكمی هم از خانم ابتكار دریافت كردهام، سفیر انجمن حمایت از كودكان كار هم هستم.با این حال می خواهم به این نكته اشاره كنم كه صرف سفیر بودن اهمیتی ندارد.
باید آن گونه افراد را در دل كار آورد و از آن ها به نفع كودكان و محیطزیست بهرهگیری كرد. این موضوعی هست كه باید مسئولان امر برای آن برنامهریزی دقیق و جامعی انجام دهند.
در اكثر نقاط جهان وقتی چهرههاي شناخته شده سفیر انجمن خاصی می شوند، از آن ها در پیشبرد اهداف سازمان مورد نظر بهرهگیری میكنند و مسئولیتهایي را برعهدهشان می گذراند.
تا موقعی كه بدنم اجازه این كار را بدهد و تا زمانی كه احساس كنم می توانم روی سكو بروم و افتخار آفرین باشم.
روزی كه آسیب دیدم همۀچیز را تمامشده بهحساب آوردم و واقعا از اینكه بخواهم دوباره به مسابقات المپیك بروم ناامید بودم، ولی خدا را شكر چون كادر خیلی قوی در كنارم بود، باعث شد این ناامیدی از ذهنم بیرون برود. همین تبدیل به فرصت شد و در نهایت پیروز شدم در بازیهاي المپیك ریو حضور پیدا كنم.
ایلیای قزاق، وزنه زدنش متفاوت هست. در همۀ مسابقات پرقدرت بوده و در هر مسابقهاي حضور داشته مدال طلا كسب كرده هست.
خیلی ورزش خاصی انجام نمیدهم، گرچه گاهی شنا میكنم، اما بسكتبال را خیلی دوست دارم و مسابقات NBA را دنبال میكنم. بازی لبران ریمون جیمز حرف ندارد. فوتبال اروپا و بازهای تیم بارسلونا نیز برایم جذابیت زیادی دارد.
متأسفانه در وزنه برداری روال عادی زندگی معنا ندارد. همۀ وقت درگیر ورزش هستیم و میتوان گفت بهگونهاي معتاد به ورزش هستیم.
بلافاصله پس از استراحت یك هفتهاي بعد از مسابقات ناخودآگاه دوباره تمرینات را شروع میكنم. به این تمرینات عادت كردهام. وزنه برداری برایم عادت شده و به من آرامش دوباره میدهد.
با پرسپولیس چهارسال پیش در زمان آقای رویانیان قراردادی مبنی بر تیم وزنه برداری در لیگ بستم كه به سرانجام نرسید.امسال هم دومین سالی هست كه در تیم ذوبآهن هستم و وزنه برداری میكنم.
گرچه فعلا اسپانسر شخصی ندارم، اما قبلا شركت كاله بهمدت یكسال اسپانسرم بود، آن هم در زمانی كه آسیب دیده بودم. انصافا در آن روزهای سخت خیلی كمك و حمایتم كردند.
هنوز هم وقتی یاد آن رقابتها میافتم ناراحت می شوم. این مسابقه برایم با همۀ مسابقات فرق داشت. واقعا اگر بگویم سه برابر سایر مسابقات زحمت كشیدم و تمرین كردم اغراق نكردم.
با آسیب دیدگی شدیدی كه داشتم بهرغم اینكه دكترهاي معالجم گفته بودند به این مسابقات نمیعرف، ولی خیلی تلاش كردم تا بتوانم در آن حضور داشته باشم.با این همۀ انتظار نداشتم به این شكل ناداوری شود. هنوز هم كه هنوز هست وقتی فیلم بازیهاي المپیك ریو را می بینم یا اتفاقات را در ذهنم مرور میكنم، قلبم فشرده میشود.
طرفدار تیم همشهری خودم؛یعنی نساجی مازندران هستم. بعد از قراردادی كه با پرسپولیس بستم خیلیها فكركردند كه پرسپولیسی هستم، اما واقعا قرمز و آبی برایم فرقی ندارد.
زمانی كه مهرداد پرسپولیس بود، چندباری به استادیوم رفتم و بازی هایش را از نزدیك دیدم؛ مانند بازی دربی و چند بازی دیگر را…. اما از وقتی كه او به پدیده مشهد رفت، دیگر نتوانستم به تماشای بازی هایش بروم.
اهل فیلم مشاهده هستم، اما صبر میكنم وقتی كه CDهاي فیلمها آمد، بروم و فیلم مورد علاقهام را بخرم.بنابراین اکثر اهل سینمای خانگی هستم «خنده». در بین بازیگران مطرح با آقای مصطفی زمانی دوستی نزدیكتری دارم.
تمام دوران كودكی ، نوجوانی و جوانیام در میدانهاي ورزشی سپری شدههست.بنابراین بهگونهاي ورزش با زندگیام عجین شدههست. در حوزه تربیت بدنی خیلی فرصت برای پیشرفت خود نمی بینم.
درواقع؛ تمام درسهایي كه در مقطع كارشناسی تربیت بدنی گذراندهام، غیراز درسهاي مدیریتی، همۀ را از نزدیك حس و تجربه كردهام. همین امر موجب شد تا رشته حقوق را در مقطع ارشد برای ادامه تحصیل گزینش كنم.
از خدا می خواهم كه همۀ وقت كمكم كند تا شرمنده مردم نباشم و پیش چشم دیگران بیآبرو نشوم ؛ یعنی طوری نباشد كه بخواهند بهداد سلیمی را به زور از ورزش یا از وزنه برداری بیرون كنند.آرزویم این هست كه همۀ وقت عزت و محبوبیت داشته باشم و خاطره خوبی از خودم در اذهان باقی بگذارم.
همسرم.
بله! درتمام اساسها با همسرم مشورت میكنم. اگر كاری را درست بدانم، سعی میكنم نظر خود را غالب كنم، اما اگر همسرم بخواهد متقاعدمنماید كه نظر و عقیدهاش درست هست، نظر وی را میپذیرم.
كمابیش. سعی میكنم كارهای شخصیام را خودم انجام دهم.
این كه همۀ وقت به من گفته، بهداد! تو در كارت از همۀ بهتری.
برترین اتفاق زندگیام تولد دخترم بود.همین لحظاتی را كه هماكنون در آن به سر میبرم بهخاطر وجود دخترم خیلی دوست دارم.
برای دخترم برنامههاي متفاوتی دارم. قصد دارم از سنی كه زمان یادگیری كودكان هست، آیتمهاي گوناگون تحصیلی، علمی، هنری و ورزشی را برایش فراهم كنم و در رشتههاي گوناگون آموزشهاي لازم را به او ارائه كنم.
میخواهم به دخترم كمك كنم تا بتواند در آینده راهی را كه دوست دارد گزینش كند. اعتقادی به اینكه به زور بچه را باید درسخوان یا ورزشكار كرد، ندارم. فرد باید خودش به رشتهاي علاقهمند باشد. در این صورت در مسیر تلاش خود پیروز خواهد شد. در كاری كه تحمیلی باشد و در آن خبری از علاقه نباشد، قطعا پیشرفتی هم حاصل نخواهد شد.
در بعضی از كشورها مانند ژاپن سرگذشت قهرمانان ورزشی را مرتب تبدیل به كتاب، فیلم و سریال میكنند. چرا این اتفاق در كشور ما كمتر افتاده و از آن چندان استقبال نمی شود.آیا فكر نمیكنید تغییر روش بعضی از ورزشكاران بعد از اینكه به نقطه بحبوحه رسیدند موجب بیعلاقگی سینماگران به این موضوع باشد؟
واقعا نمی دانم چرا! شاید خیلی علاقهاي از سمت كارگردانها نبوده یا ورزشكاران بازخورد خوبی نداشتند. بخشی هم شاید مربوط به جامعه ورزشكاران باشد كه بعد از رسیدن به نقطه بحبوحه بعضا در اساسهاي گوناگون دچار افت و افول میشوند.
در اکثر كشورها ابتدا كتابی در مورد زندگی قهرمان ورزشی نوشته میشود و سپس از روی آن، فیلم سینمایی ساخته میشود. خودم به شخصه خیلی دوست دارم چنین اتفاقی بیفتد و سرگذشت خود را بهصورت كتاب درآورم.با چند ناشر در این اساس صحبت كردهام.