شب یلدا همانند جشن نوروز، یکی از پرشکوهترین جشنها و مناسبتهای تاریخی و فرهنگی افغانستان اسـت.
جشن شب یلدا سابقهای طولانی در تاریخ کهن آریاییها دارد. این فرهنگ که بیشتر در کشور های ایران، افغانستان و تاجیکستان امروزی «فلات ایران» مرسوم اسـت، در گذشته باشکوه خاصی برگزار می شد و تا امروز ادامه دارد.
مردم افغانستان چون سایر آریاییها در این شب تاریک و ظلمانی تا سپیده دمان بیدار می مانند.
در شب یلدا این مرسوم اسـت که میهمان دعوت کنید یا بـه مهمانی بروید ؛ که معمول تر رفتن بـه خانه بزرگ خانواده اسـت. این شب با سرو هندوانه ؛ انار و انواع مختلفی از آجیل جشن گرفته می شود ؛ آنها را روی کرسی میچینند.
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین اسـت.
در شب یلدا کتاب شعر و اساطیر را میخوانند که در مورد زمان قدیم و نکاتی برای آینده بهتر اسـت. در شب یلدا همچنین دعای ویژه ای میخوانند و همه ی ي باید دست خودرا بالا ببرند و بزرگ خانواده دعا کند و سایرین در دل برای خواسته های خود دعا کنید.
اعتقاد بر این اسـت که در شب یلدا کسانی که زمستان را با خوردن میوه های تابستانی شروع میکنند در فصل سرما بیمار نخواهند شد. بنابراین خوردن هندوانه یکی از مهم ترین سنت های این شب اسـت. انارها که در بالای یک سبد میوه قرار دارند ؛ یادآور چرخه زندگی اسـت – تولد دوباره و احیای نسل ها. پوشش بیرونی قرمز انار نمادی از تولد یا طلوع خورشید اسـت و دانه های قرمز روشن انها نور زندگی اسـت.
از نمادهای بارز دیگر شب یلدا، شعرخوانی بـه ویژه شاهنامهخوانی بوده اسـت، هرچند شاهنامهخوانی تقریبا تا پایان زمستان ادامه پیدا میکرد.
در گذشتهها شاعران گردهم میآمدند ودر این شب، تازه سرودههای خودرا بـه خوانش میگرفتند، اما این رسم تا کنون همان گونه پابرجا مانده اسـت.
«خانه فرهنگ افغانستان»؛ نیز در این شب، درسالهای اخیر، مراسمهای ویژه شب یلدا را با قصهگویی و شعرخوانی تجلیل میکند.
افزون بر شاهنامه در مناطق مرکزی افغانستان، مجموعه شعر«حمله حیدری» که در مدح امیرالمومنین علی «علیهالسلام» توسط فردی بـه نام «میرزا رفیعا» سروه شده بود، در این شب خوانده میشود.
بزرگان خانواده نیز در این شب، خورجین افسانهها را باز کرده و برای کوچکترهای خانواده آنرا بازگو میکنند، افسانههایي که بیشترین بار فرهنگی و تاریخی دارد.
یلدا که در زندگی مردم افغانستان از جایگاه ویژهای برخوردار اسـت در شعر شاعران این کشور هم جایگاه ویژهای دارد.
«محمدکاظم کاظمی» شاعر و نویسنده معاصر افغانستان در شعری بـه شب یلدا اینگونه پرداخته اسـت:
یلدا رقیب اینهمه ی سختی شود مگر
سیبی که می خورید درختی شود مگر
مستوجب عطای بخیلان شوی شبی
منظور وعدههای وکیلان شوی شبی
من آمدم ترانه بیارم برایتان
آجیل و هندوانه بیارم برایتان
روزانتان همیشه بـه جوزا بدل شود
شبهایتان همیشه بـه یلدا بدل شود
آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل اسـت
سختی همیشه در صد و سی سال اول اسـت
دیگر کلید بخت بـه جیب تو می شود
هر شب خوراک برّه نصیب تو میشود
تا هندوانه پوست شود صبر کن عزیز!
آن پوست سهم توست شود، صبر کن عزیز!
ایرانیان باستان معتقد بودند كه نیروهای شیطانی در طولانی ترین شب سال تسلط دارند و روز بعد متعلق بـه پروردگار خرد اسـت. در شب یلدا این مرسوم اسـت که تا اواخر نیمه شب بیدار بمانید. در جشنواره یلدا ؛ افغانی ها ورود زمستان ؛ تجدید خورشید و پیروزی نور بر تاریکی را جشن میگیرند. از آنجا که روزها طولانی تر میشوند و شب ها کوتاه تر می شوند ؛ این روز نشانگر پیروزی خورشید بر تاریکی اسـت.
اگر چه اکنون شب چله در افغانستان چون دوران قدیم بـه طور مبسوط برگزار نمی شود، با وجود آن؛ علاوه بر برپایی مراسم رسمی از سوی مجامع فرهنگی و رادیو و تلویزیون افغانستان، مردم نیز کم و بیش این شب طولانی را با همنشینیها و کنار هم بودن و بردن هدیه ویژه شب چله برای نوعروسان تجلیل میکنند.
شعر شب یلدای شهید بلخی
شهید «سید اسماعیل بلخی» از بنیانگذاران ادبیات انقلابی و از مبارزان اسلامی در افغانستان بود که در دروان حکومت «ظاهر شاه» در این کشور بـه شهادت رسید.
شعر «شب دیجور» که در روز اول زمستان سال 1336 خورشیدی در زندان «دهمزنگ» کابل سروده شده اسـت از مهم ترین سرودههای انقلابی این شخصیت برجسته اسـت که در دوران زندان 15 ساله خود آنرا سروده اسـت.
«شب دیجور»
بس شگفت اسـت بـه ما حالت زندان امشب
کنج تنهائی و سرمای زمستان امشب
جرم عشق میهن و حق طلبی یک ز هزار
میدهم شرح بر ملت افغان امشب
اولا یک نظری کن بـه جهان و پس ازآن
نظری کن بـه جهانداری غولان امشب
جمله آزاد و ز انواع نعم برخوردار
هست یک ملت پس مانده هراسان امشب
نه حیاتی و نه علمی و نه آزادی رأی
مانده در فکرت پوشاک و غم نان امشب
کفن مرده ز کاه اسـت و ز خاشاک زمین
نیست بر زنده دگر چیز جز ارمان امشب
هیچ دانی که کجا گفتم و آن ملت کیست
آن که مرکز بودش کابل باستان امشب
منزلش دامن کوهسار و زمستانش سخت
آتشش نیست مگر آتش حرمان امشب
شدت فقر و زمستان خراب شب دی
وضع کابل شده وادی خموشان امشب
قصه کوتاه، بـه زندان نظری میانداز
تا که ایضاح کنم حال رفیقان امشب
هر که را لرزش ما بود خبر میگفتی
گوئیا زمين لرزه شد باز بـه سیغان امشب
حجرهها قفل، نه آتش، نه غذای کافی
نه چراغی که دهد نور بـه ایوان امشب
گر بودی فرصت فریاد و فغان، میرفتی
نالش و غرش ما تا سر کیوان امشب
در این شب خانواده داماد در خوانچه یا طبقهای تزیین شده ضمن تهیه لباس زمستانی برای عروسشان، مقداری ماهی و زولبیا همراه با آجیل زمستانی قرار می دهند.
همچنین هندوانه از میوههای ضروری اسـت که در کنار میوههای فصل در خوانچه نوعروسان چیده می شود. گاهی نیز خانواده داماد با تهیه یک یا چند نوع غذا از انواع غذا های زمستانی مرسوم، همراه با نوعروسشان شب چله را بـه شادی میگذرانند.
آنان در این شب با خوردن هندوانه، انار و خربزه بـه عنوان محصول با امتیاز کشاورزان بدان باورند که خوردن هندوانه در شب یلدا سبب کاهش تشنگی و افسردگی در گرمای تابستان میشود.
چون یلدا درازترین سال شب اسـت، مردم میخواهند با شبنشینی عمر شب و تاریکی را کوتاه سازند و از غفلتزدگی خود بکاهند.
در شب یلدا، جنگ و خونریزی و حتی کشتن گوسفند و مرغ نیز ممنوع بوده که خود، دلهای مردم را بـه احتراز از جنگ و کدورت وامیداشت.
مردم آریایی در این شب بـه خاطر کوتاه کردن درازای آن بـه سفره آرایی از میوههای فصلی و خشک میپرداختند و بزرگسالان برای افراد جوان خانواده قصهها و افسانههای ملی خودرا بازگو میکردند.