پس همه اقطار عالم در هر زمانی برای خود یک تمدنی داشته اند و دارند منتها، عواملی پیش می آید که یک تمدن در مراحل تکاملی خود اندکی جابجا می شود.
دلیلی هست که یک وقت اصول تمدن میترائیسم را در کنار برجهای روم و ایتالیا یا سواحل یمن می بینیم، و تمدن آتیک و افلاطونی را در سواحل اسکندریه، و کتب ارسطویی را در مکتب اِدِس و حرّان، و نظام فکری بودایی را در کرانه های رودخانه زرد چین، و سیستم اعشاری هند را در ماوراء مدیترانه، و فرهنگ اسلامی را در غرناطه اندلس، و تمدن بابلی را در ماوراء قسطنطنیه، و در این اواخر تمدن غرب را منطبق با کشورهای شرق را راحساس میکنیم.
از روزی که هواپیما پیدا شد تمدن نیز در پرواز در آمده، کامپیوتر امریکا همراه گندمش به چین میرود، و دوربین کانون ژاپنی در فروشگاههای آلمان، در کنار زایس قرار می گیرد، و دانه گندم آمریکا نصیب مرغها و گوسفندهای روسی میشود:
دانه گندم بروید در حلب
آسیای او بود شط العرب
در جهان امروز حمام ژاپنی و سونای فنلاندی، و کباب قفقازی و پیتزای ایتالیایی و همه اصول تمدنی شرق و غرب و آفریقا و اقیانوسیه با هم آمیخته شده امد، در واقع، به قول مانوی ها، گویی عصر “گمیختگ” یا روزگار درهم ریختگی و آشفتگی پیدایش خلقت ، تجدید شده است.
مانوی ها میگویند یک روزی نیک و بد از هم جدا بودند و طبعاً تکلیف همه چیز روشن بود. در دوران ما نیک و بد با هم آمیخته شده اند و مردم را دچار آشفتگی فکری و سرگردانی کرده اند، اما روزی خواهد رسید که نیکی بر بدی پیروز خواهد شد.
منبع: سیمرغ