مجموعه : اشعار زیبا
بروزرسانی : 22 فروردین 1403

گلچینی از اشعار زیبا در مورد ایران

گلچینی از اشعار زیبا در مورد ایران

فرهنگ ایران بسیار غنی و متمدن است و ایرانیان ارتباط عمیقی با گذشتهٔ خود دارند. ایران به‌عنوان یک کشور چند قومیتی شناخته می‌شود و قومیت‌های مختلفی مانند فارسی‌زبانان، آذربایجانی‌ها، کردها، لرها، گیلک‌ها، عرب‌ها، بلوچ‌ها، و مازندرانی‌ها در آن زندگی می‌کنند.

اشعار زیبا در مورد ایران

ارزش‌های فرهنگی ایران بسیار متنوع و غنی هستند و شامل باورها، هنر، دین، اخلاق، حقوق، آداب و رسوم می‌شوند. این ارزش‌ها در طول زمان شکل گرفته و با ترکیب و تفسیر در خلال روابط اجتماعی ساخته شده‌اند. هویت فرهنگی ایرانیان نیز به‌عنوان یک ویژگی متمایز و پایدار، در تماس با دیگر فرهنگ‌ها و در پاسخ به چالش‌های جهانی شدن، همچنان در حال تکامل است.

در عرصه بین‌المللی، دیپلماسی فرهنگی ایران به گسترش ارزش‌های انقلاب اسلامی مانند عدالت‌خواهی، آزادی‌خواهی، استقلال‌طلبی، استکبارستیزی، دفاع از مظلومان و مستضعفان می‌پردازد. این ارزش‌ها به‌عنوان بخشی از هویت ملی ایرانیان، در سیاست‌های داخلی و خارجی کشور نقش مهمی دارند.

چارچوب‌های ارزش‌گذاری در سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نیز نقش مهمی دارند و بر اولویت‌ها و تمایلات جامعه تأثیر می‌گذارند. این چارچوب‌ها به تعیین شیوه‌های زندگی و رفتارهای اجتماعی کمک می‌کنند و معیارهایی برای ارزیابی کیفیت زندگی فرهنگی ارائه می‌دهند.

***

وطن یعنی گذشته حال فردا

تمام سهم یک ملت ز دنیا

وطن یعنی چه آباد و چه ویران

وطن یعنی همین جا یعنی ایران

***

به کوروش به آرش به جمشید قسم

به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم

ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت

گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت

بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد

چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد

***

ای ایران، ای سرای امید

بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون

خورشیدی خجسته رسید

***

ایران …

فدای اشک و خنده تو

دل پر و تپنده تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

رهایی رمنده تو

شعر در مورد ایران

عکس نوشته در مورد ایران


مطالب مشابه: اشعار سال نو شاعران بزرگ ایران (اشعار حافظ و سعدی)


***

به گیتی به از مردمی کار نیست
بدین با تو دانش به پیکار نیست

سر راستی دانش ایزیدیست
چو دانستیش زو نترسی، بدیست

***

در این خاک زر خیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود
وزآن کشور آزاد و آباد بود

فردوسی

***

ایران به شوق زندگی در مرگ رویین‌ تن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده

***

ایران…

فدای اشک و خنده تو

دل پر و تپنده تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقان بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

کلام شد گلوله باران

به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد

که جان من فدای ایران

تو ماندی و زمانه نو شد

خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و اخر

هزارو یک بهانه نو شد

به خاک خسته تو سوگند

به بغض خفته دماوند

که شوق زنده ماندن من

به شادی تو خورده پیوند

افشین یداللهی

عکس پروفایل در مورد ایران

عکس پروفایل در مورد ایران

***

لباسِ پروازم کفنم !

مرا اما بپیچانید در پرچمِ میهنم ایران …

***

به سربلندی هیچ سربازی فکر نمی کنم

وقتی که سرزمین مادری ام

در چشم های تو جا مانده

در چشم های تو

که تکلیف هر دیوانه ای را

با ماه روشن می کند…

***

مبارز وطن می گوید

اگر کسی نتواند به هر دلیلی به وطن خدمت کند،

بهتر است مرده باشد.

***

تمامِ این دنیا دروغ می‌بود..

اگر وطن دیگر خویش را

در چشمانِ تو

نمی‌دیدم..

متن ادبی در مورد ایران

متن ادبی در مورد ایران

***

سروِ چَمانِ من چرا میلِ چمن نمی‌کند؟
همدمِ گل نمی‌شود یادِ سَمَن نمی‌کند
دی گِلِه‌ای ز طُرِّه‌اش کردم و از سرِ فُسوس
گفت که این سیاهِ کج، گوش به من نمی‌کند
تا دلِ هرزه گَردِ من رفت به چینِ زلفِ او
زان سفرِ درازِ خود عزمِ وطن نمی‌کند
پیشِ کمانِ ابرویش لابه همی‌کنم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمی‌کند
با همه عطفِ دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذرِ تو خاک را مُشکِ خُتَن نمی‌کند
چون ز نسیم می‌شود زلفِ بنفشه پُرشِکَن
وه که دلم چه یاد از آن عَهدْشِکَن نمی‌کند
دل به امیدِ رویِ او همدمِ جان نمی‌شود
جان به هوایِ کویِ او خدمتِ تن نمی‌کند
ساقیِ سیم ساقِ من گر همه دُرد می‌دهد
کیست که تن چو جامِ مِی جمله دهن نمی‌کند؟
دستخوشِ جفا مَکُن آبِ رُخَم که فیضِ ابر
بی‌مددِ سِرشکِ من دُرِّ عَدَن نمی‌کند
کُشتهٔ غمزهٔ تو شد حافظِ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را دَرد سخن نمی‌کند
***
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همه‌ی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم
که نواگر این چمنم
همه‌ی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
به اصالت ایران کهن
ز صلابت ایران جوان
***
که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از بوستان
سپندار پاسبان ایران تو باد
ز خرداد روشن روان تو باد
ندانی که ایران نشست من است
جهان سر به زیر دست من است
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند و یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستنگه شهریاران بدی
چو ایران نباشد تن من مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یک‌سر به جنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
ز بهر بر و بوم و پیوند خویش
زن و کودک و خرد و فرزند خویش
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
***
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست ِ منست
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس
همه یکدلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس
چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام
اگر کُشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار
همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود

متن احساسی در مورد ایران

متن احساسی در مورد ایران

***

به کوروش به آرش به جمشید قسم

به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم

ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت

گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت

بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد

چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد

***

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم

ترا، ای کهن بوم و بر دوست دارم

ترا، ای کهن پیر جاوید برنا

ترا دوست دارم، اگر دوست دارم

ترا، ای گرانمایه، دیرینه ایران

ترا ای گرامی گهر دوست دارم

ترا، ای کهن زاد بوم بزرگان

بزرگ آفرین نامور دوست دارم

هنروار اندیشه ات رخشد و من

هم اندیشه ات، هم هنر دوست دارم

***

ای ایران، ای سرای امید

بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون

خورشیدی خجسته رسید

***

ایران …

فدای اشک و خنده تو

دل پر و تپنده تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

رهایی رمنده تو

متن عاشقانه در مورد ایران

متن عاشقانه در مورد ایران

***

ای وطن!
همچو رویش در بهاران
همچو جان در هر بدن
مثل بوی عطر گلها
مثل سبزی چمن

***

نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین

***

تنت پیش جنگال شیران برم
سرت بر سنان سوی ایران برم

***

ایران به شوق زندگی در مرگ رویین‌ تن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده

اشعار ادبی در مورد ایران

اشعار ادبی در مورد ایران

***

به کوروش به آرش به جمشید قسم

به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم

ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت

گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت

بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد

چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد

***

فیلم رویارویی اش با ما تماشایی بُوَد

پرده فال و تماشا را به آتش می کشیم

تنگه هرمز گلوگاه بلیات است و ما

قایق دزدان دریا را به آتش می کشیم

برد موشک های ایرانی کم از سجیل نیست

با همانها فوج اعدا را به آتش می کشیم

***

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم

ترا، ای کهن بوم و بر دوست دارم

ترا، ای کهن پیر جاوید برنا

ترا دوست دارم، اگر دوست دارم

ترا، ای گرانمایه، دیرینه ایران

ترا ای گرامی گهر دوست دارم

ترا، ای کهن زاد بوم بزرگان

بزرگ آفرین نامور دوست دارم

هنروار اندیشه ات رخشد و من

هم اندیشه ات، هم هنر دوست دارم

***

نوروز، نماد جاودانِ نو شدن است

تجدید جوانیِ جهان کهن است

زین ها همه خوب تر که هر نو شدنش

یادآور نام پاک ایرانِ من است

اشعار احساسی در مورد ایران

اشعار احساسی در مورد ایران


مطالب مشابه: شعر کامل سرود ای ایران و تاریخ سرود ملی + کلیپ سرود ای ایران ای مرز پر گهر


***

تو آسمانی و من ریشه در زمین دارم
همیشه فاصله ای هست داد از این دارم
قبول کن که گذشته ست کار من از اشک
که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم
تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست
مرا ببخش اگر چشم نکته بین دارم

***

بگذار ، که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم .
آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبکبال ،
پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم

***

کاش بارانی ببارد قلب ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگ های هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند

***

مام میهن​

بـا تـو گـویـم میهنــم
ایـن بـار هـم گـل می‌کنم
آسمـانـت را پـل پـرواز سنبـل می‌کنم

در سـرِ پیـری جـوان مـی گـردمـی همچـون بهـار
کـوچـه بـاغـت را پـر از آواز بلبـل می‌کنم

جـاودانـه میهنـم
این بـار هـم مـی‌سـازمـت
چون درفـش کـاویـان هر جای می‌افرازمت
همچـو رستـم
می‌کنم دیـو پلیـدی را ز جـای
چـون فـریـدون شـوکـت دیـریـنه می‌پـردازمت

با تـو مـام میهنـم
دیـرینه پیمـان می‌کنم
گـر که ایـرانـم نبـاشـد، تـرک ایـن جـان می‌کنم
همچـو آرش
بر پر البـرز جـان بـر کـف بـه پـای
کوهسـاران را پـر از آواز ایــران می‌کنم

بـا تـو گـویـم میهنـم
این بـار هـم گـل می‌کنم
با تـو گـویـم میهنم
ایـن بـار هـم گـل می‌کنم

اشعار به یاد ماندنی در مورد ایران

اشعار به یاد ماندنی در مورد ایران

***

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقان بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

کلام شد گلوله باران

به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد

که جان من فدای ایران …

تو ماندی و زمانه نو شد

خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و اخر

***

ایران …

به خاک خسته تو سوگند

به بغض خفته دماوند

که شوق زنده ماندن من

به شادی تو خورده پیوند

به شادی تو خورده پیوند

***

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقانه بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

که پای درد تو نشستند

***

ایران به آتش می‌کشد خاموشی تاریخ را

هوشیار پایان می‌دهد مدهوشی تاریخ را

اشعار به یاد ماندنی در مورد وطنم

اشعار به یاد ماندنی در مورد وطنم

***

نام جاوید ای وطن
صبح امید ای وطن
چهره کن در اسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
چهره کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همه ی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم
که نواگر این چمنم
همه ی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
***
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس
همه یک دلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس
چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام
اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار
همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
***
راز خوشبختی من خفته در قلب من است
تو کجا می گردی قلب من این وطن است
خاک مادرزادی، خانه اجدادی
این وطن ارثیه پشت در پشت من است
هیچ ابرقدرتکی مرد تسخیرش نیست
زن اگر تهمینه، مرد اگر تهمتن است
گریه ها کرده وطن، تاب آورده وطن
مام پر درد وطن مادری شیرزن است
قلب من خانه من، خانه زخم به تن
خسته ام از جانی که گرفتار تن است
من به مرگ آگاهم، مرگ را می خواهم
هم وطن ها راهم، دشمن آتش زدن است
***
که ایران چو باغیست خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار
پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی
سپرغم یکایک ز بن برکنند
همه شاخ نار و بهی بشکنند
سپاه و سلیحست دیوار اوی
به پرچینش بر نیزه‌ها خار اوی
اگر بفگنی خیره دیوار باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریاچه راغ
نگر تا تو دیوار او نفگنی

دل و پشت ایرانیان نشکنی

جملات به یاد ماندنی در مورد وطنم

جملات به یاد ماندنی در مورد وطنم

***

پرچم ما سه رنگه

رنگاش چقدر قشنگه

سرخ و سفید و سبزه

هرکدومش یک رمزه

***

وطن، تو را دوست دارم

و برای ذره ذره خاکت،

وجود خویش را وقف خواهم کرد.

***

مرز آرامش من شانه‌ی پر مهرِ تو بود

عطر آرامش من در وطنم جامانده…

***

جان من فدای وطن و مام میهن که

تمام روح و قلبم در ریشه و خاک آن،

جای گرفته است.

جملات به یاد ماندنی در مورد ایران

جملات به یاد ماندنی در مورد ایران

***

چه سر سبز است این شهر و چه زیباست
زهر جا نغمه ای اینگونه بر پاست
کشیده سرد کوهش سر به افلاک
توگویی آسمانش کرده صد چاک
***
ایران…
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بی‌نشانی
که پای درد تو نشستند
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران
تو ماندی و زمانه نو شد
خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و اخر
هزارو یک بهانه نو شد
به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند
***
وطنم تنم چه باشد که بگویمت تنی تو
که تو جانی و سراپا همه جان روشنی تو
وطنم تو بوی باران به شب ستاره باران
که خوشی و خوشترینی به مذاق میگساران
من اگر سروده باشم وطنم تو شعر نابی
من اگر ستاره باشم وطنم تو آفتابی
وطنم ، وطنم، وطنم ایران
همه جانی به تنم وطنم ایران
وطنم خوشا نسیمت که وزدنش گل از گل
وطنم خوشا شمیمت که دمیدنش تغزل
وطنم که شعر حافظ شده وصله تن تو
که شکفته شعر سعدی به بهار دامن تو
وطنم درودی از من به تو به عاشقانت
که سپرده ام به پیکت به نسیم مهربانت
ایران من ،ایران من
ای مهر تو برجان من
***
ای سلامم، ای سرودم
ای نگهبان وجودم
ای غمم تو، شادی ام تو
مایه آزادی ام تو
ای وطن!
ای دلیل زنده بودن
ای سرودی صادقانه
ای دلیل زنده ماندن
جانپناهی جاودانه
ای وطن!
همچو رویش در بهاران
همچو جان در هر بدن
مثل بوی عطر گلها
مثل سبزی چمن
ای وطن!
مثل راز شعر حافظ
مثل آواز قناری
همچو یاد خوش ترین ها
همچو باران بهاری
ای وطن!
مثل غم در مرگ مادر
مثل کوهٍ غُصه هایی
مثل سربازان عاشق
قهرمان قصه هایی
ای وطن!
همچو آواز بلندی
از بلندیهای پاک
باغروری، با گذشتی
با وفایی همچو خاک

ای وطن!

دلنوشته به یاد ماندنی در مورد ایران

دلنوشته به یاد ماندنی در مورد ایران

***

گور من گهواره من

قلب پاره پاره من

بگو از اونا که رفتن

تو رو بی صدا شکستن

بگو از اونا که موندن

دلتو اینجا شکستن

با همه عذاب دیروز

دل به فردای تو بستن

توی این روزای خوب هم

می­بینی که با تو هستن

اما من نه اهل سودام

نه به فکر ترک اینجام

اهل تو از ریشه تو

خاک تو خون تو رگهام

***

ای ز تو هستی گرفته ریشه ام

نیست جز اندیشه ات اندیشه ام

آرشی داری به تیر انداختن

دست بهرامی به شیر انداختن

***

دوستت دارم
خاک حاصلخیز برای خوشه های عشق
تو را مژده می دهم
که به یکدیگر می رسیم
همان طور که کوه به کوه
و پس از ما
باید نشانه های راه که به سوی وطن می روند
دگرگون شوند
پس عشق ادامه دارد

***

تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیای آزادی
تو آخرین وطنی هستی
که از ترس و گرسنگی ایمنم می کند

اقتدار ایران

مانند شهاب و رعد غرش کردند

خون بر دل حامیان داعش کردند

موشک لرزاند قلب آنها را که …

با اسم مذاکرات سازش کردند

دلنوشته احساسی در مورد ایران

دلنوشته احساسی در مورد ایران

***

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس

همه یک دلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس

چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار

همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

***

که ایران چو باغیست خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار

پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی

سپرغم یکایک ز بن برکنند
همه شاخ نار و بهی بشکنند

سپاه و سلیحست دیوار اوی
به پرچینش بر نیزه‌ها خار اوی

اگر بفگنی خیره دیوار باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریاچه راغ

نگر تا تو دیوار او نفگنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی

***

در این خاک زر خیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود
وزآن کشور آزاد و آباد بود

***

ای وطن!
مثل راز شعر حافظ
مثل آواز قناری
همچو یاد خوش ترین ها
همچو باران بهاری

متن استوری در مورد ایران

متن استوری در مورد ایران

***

ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست ِ منست

هنر نزد ایرانیان است و بس

ندادند شیر ژیان را بکس

همه یکدلانند یزدان شناس

به نیکی ندارند از بد هراس

چنین گفت موبد که مرد بنام

به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کُشت خواهد تو را روزگار

چه نیکو تر از مرگ در کار زار

همه روی یکسر بجنگ آوریم

جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

اگر سر به سر تن به کشتن دهیم

از آن به که کشور به دشمن دهیم

دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود

***

ای ایران، ای سرای امید

بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون

خورشیدی خجسته رسید

***

ایران …

فدای اشک و خنده تو

دل پر و تپنده تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

رهایی رمنده تو

***

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقان بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

کلام شد گلوله باران

به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد

که جان من فدای ایران …

تو ماندی و زمانه نو شد

خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و اخر

متن کپشن در مورد ایران

متن کپشن در مورد ایران

***

ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﻧﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻱ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎﻩ
ﺑﻴﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﮕﺮ ﻓﺮﻗﻲ ﻫﺴﺖ؟
ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﺒﺮﻱ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻩ…

***

که من پروین فروغ شهر ایرانم
نه پوراندخت نه آذر دخت نه آتوسا نه پانته آ
بلکه آرتمیس سپهسالار ایران در نبرد پارس و یونانم
مرا گر در مقام همسری بینی نه یک همخواب و همبستر که یک همراه و یک یار وفادارم
نه یک برده مکن اینگونه پندارم
که جوشد خون آزادی به شریانم

بدون زن کجا می‌داشت تاریخ تو ؟
آرش با کمانش ؟
کاوه آهنگر با گرز و سندانش ؟
بدون زن کجا میداشتی آن شاعر توسی ؟
نگهبان زبان پارسی ؟
استاد فردوسی ؟
مرا گر در مقام مادری بینی
مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم
نگاهم کن که زیر پای من دنیا به جریان است

ز نور عشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من گردون به جریان است
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است

برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم
که من آزاده زن فرزند ایرانم

***

ایران…
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو

اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بی‌نشانی
که پای درد تو نشستند

کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران

تو ماندی و زمانه نو شد
خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و اخر
هزارو یک بهانه نو شد

به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند

***

وطنم، وطنم، وطنم
بشنو ز دلم سخنم

اگر از بر جان گذرم
نرود وطن از نظرم

تو چو پرتو جان منی
تو سرای امان منی

به خدا ز تو دل نکنم
وطنم وطنم وطنم

برای آزادی تو، آبادی تو سر می‌سپارم
امید بهروزی تو، پیروزی تو، در سینه دارم
سرباز رزم آفرینم، در سنگر حق، مرد پیکارم

چو باشد هوای حق در سرم
به محراب خون نماز آورم

که در خون شوم شناور
قسم بر شهید هم سنگرم

نپویم بجز ره رهبرم
نجویم طریق دیگر

وطنم، وطنم، وطنم
بشنو ز دلم سخنم

اگر از بر جان گذرم
نرود وطن از نظرم


مطالب مشابه: اشعار شاهنامه فردوسی | گلچینی از شعرهای حکیم ابوالقاسم فردوسی


در پایان

میراث فرهنگی ایران نیز شامل آثار تاریخی و فرهنگی بسیاری است که برخی از آن‌ها در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند و نشان‌دهنده اهمیت جهانی فرهنگ ایران هستند. این میراث نه تنها برای ایرانیان بلکه برای کل جهان ارزشمند است و به‌عنوان بخشی از تاریخ بشریت حفظ و ارج نهاده می‌شود.

برچسب‌ها:
جستجو در تالاب
جدیدترین مطالب سایت