در اینجا بهترین شعر شب بخیر و خداحافظی عاشقانه را برای شما عزیزان گردآوری نموده ایم تا برای دوستان خود ارسال کنید.
شب بخیر را نباید تایپ کرد
شب را باید زل زد در چشمانش
دستى کشید لاى موهایش
و هرم نفسهایش
و ان وقت گفت:
شب بخیر
علی قاضی نظام
بخیر كه هیچ
بـه صبح برسد
شبهایم
كافیست
ساناز یوسفی
همچو عقربههاي ساعت می مانم
اگر بـه دورت نگردم
شب من هرگز صبح نخواهد شد
مونا واعظی
همه ی ما
فقط دو نوع شب در زندگیمان داریم
شبی کـه میخواهیم زودتر صبح شود
و شبی کـه هیچگاه دوست نداریم بـه صبح برسد
و مرز بین این ها
تنها یک «او» ست
کـه بستگی دارد مانده باشد
یا رفته باشد
رضا باقری
مطالب مشابه : شعرهای زیبای حافظ شیرازی درباره فصل بهار | شعر زیبا درباره بهار
هیچ انسانی
بدون شب بخیر
تا صبح بیدار نمانده
اما گاهی انسانها
بـه یاد یک شب بخیر
سالها بیداری می کشند
نرگس حریری
آرام بگیر در آغوشم
فردا هم دوستت خواهم داشت
شب برای بخیر شدن
همین دو قلم را نیاز دارد
زهرا سرکارراه
شب بخیر عشق گمشدهام
برای تمام چایهایي کـه باهم نخوردیم
تمام بوسههایي کـه بـه هم ندادیم
شب بخیر نیمه گمشدهام، شب بخیر اي عشق
شب بخیر بر یادماندهام، اي نیمه هستی من
اینک بخواب آرام، اي تمام زندگیام
هانیه مقدم
می دانم خواب بودم یا بیدار
اما هیچکس شب بخیر نمیگفت
گره خوردنها کـه از نگاه میآمد
میرفت تا بی تو هرگز
و من مانده بودم با ان همه ی تمنا
در ان همه ی نگاه
شهرام باقری
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود نادرست بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم…
*******
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید کـه یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بودو خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد…
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا بـه کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت اسـت بـه رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا…
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش ان صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی
پادشاه من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی…
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
اي دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بـه دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز رابا مصلحت بینی چه کار
کار ملک اسـت ان کـه تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش…
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم کـه نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند کـه دراین دایره سرگردانند…
مطالب مشابه : اشعار سال نو شاعران بزرگ ایران (اشعار حافظ و سعدی)
صوفی ار باده بـه اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه اینکار فراموشش باد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
بـه غلامی تو معروف جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد
دیوان و غزلیات حافظ
رسید مژده کـه ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه درنظر یار خاکسار شدم
حریف نیز چنین ارجمند نخواهد ماند
چو پردهدار بـه شمشیر می زند همه ی را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد اسـت
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
غنیمتی شمر اي شمع وصل پروانه
کـه این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
مجموعه آثار و دیوان حافظ
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد کـه واثق شو بـه الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود اسـت
بدین راه و روش میرو کـه با دلدار پیوندی…
******
درخت دوستی بنشان کـه کام دل بـه بار آرد
نهال دشمنی برکن کـه رنج بیشمار آرد
چو مهمان خراباتی بـه عزت باش با رندان
کـه درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان کـه بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد…
******
من این حروف نوشتم چنانچه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان کـه تو دانی
عیب رندان مکناي زاهد پاکیزه سرشت
کـه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خودرا باش
هر شخصی ان دروَد عاقبت کار کـه کشت…
******
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون بـه خلوت میروند ان کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه ی قلب و دغل در کار داور میکنند…
حافظ وظیفه ء تو دعا گفتن اسـت و بس
در بند ان مباش کـه نشنید یا شنید
******
یک غزل مهمان من باش و پس از ان شب بخیر
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیر
وسعت غمهاي ما را نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان شب بخیر
از نگاهت شور و مستی میتراود چون شراب
شور و مستی را از این مستان تو مستان شب بخیر
لحظهاي دیگر بمان اي بانوی شعر و غزل
میزبان اکنون تویی ما نیز مهمان شب بخیر
برف میبارد هوا سرد اسـت بیرون میروی
یک غزل مهمان من باش و پس از ان شب بخیر
محمدمهدی ناصری
مطالب مشابه : شعر زیبا برای کارت عروسی | شعر حافظ برای کارت عروسی
پلک میبندی بخوابی، نازنینم شب بخیر
غرق رؤیا یا سرابی، نازنینم شب بخیر
صبح تا حالا هزاران ناز کردی با جهان
خستهاي حتما حسابی، نازنینم شب بخیر
قبل خوابت مینشینی روبروی باغچه
رو بـه گلهایت بتابی، نازنینم شب بخیر
پرده را پایین بکش از پنجره محبوب من
کس نبیند بیحجابی، نازنینم شب بخیر
حسرتی دارد دلم امشب بـه آغوشت بگو
خوش بحال رختخوابی… نازنینم شب بخیر
چشم میبندی ولی شب زندهداری می کنم
روی تختم توی قابی، نازنینم شب بخیر
شب بـه شب با هر پیامی اشک جاری می شود
کاش میدادی جوابی، نازنینم شب بخیر
خلیل خادمی
گرچه خواب، نیاید بـه چشم کم سویم
ولی بـه خاطر تو، شب بخیر میگویم
من از هجوم خیال تو باز بیدارم
بخواب، آسان و خوش اي نگار مهرویم
مهدی امیری
شب سردیست، هوا منتظر باران اسـت
وقت خواب اسـت و دلم پیش تو سرگردان اسـت
شب بخیر اي نفست شرح پریشانی من
ماهپیشانی من، دلبر بارانی من
امیرعلی نعیمی
وقت خواب آمد عزیز مهربانم، شب بخیر
خستهاي، باید بخوابی هم زبانم، شب بخیر
شب شد و ماه آمده تا دلرباییها کند
نوبت ماه اسـت اي ماه جهانم، شب بخیر
شب گمشده در سیاهی چشمانت
شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو کـه اقیانوسی
افتاده بـه تور ماهی چشمانت
جلیل صفربیگی
بمان کنارمن امشب، دوباره شعر بخوان تا
برای هردویمان بعد گریه چای بریزم
دلم گرفته ازینجا، کمی مراقب من باش
دلم گرفته برای تو، شب بخیر عزیزم
حامد ابراهیمپور
سعدی
بخیر بر تو دعا کردهام همی شب و روز
بطبع بر تو ثنا گفتهام همی مه و سال
انوری
دراین شب سیه کـه فرو مرده شمع ماه
اي مه! چراغ کلبه من باش ساعتی
رهی معیری
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
سیمین بهبهانی
در خاطٖرم روانه شد و شب بخیر گفت
گفتم کـه در نبود تو شبها بخیر نیست
فرامرز عامری
احسان افشاری
تو را میسپارم بـه شبهاي تارم
همان جا کـه جز تو کسی را ندارم
محمدرضا کرمی
عاشقان هم، همه ی خوابند دراین موقع شب
بی گمان، یک دل ویران شده از عشق فقط بیدار اسـت
حامد عسکری
همه ی دل خوشیام آخر شبها این اسـت
دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن
حسین رضائیان
بیخوابی ارمغان دل رفته من اسـت
هرگز نمیشود شب عاشق سحر بخیر
سجاد رشیدیپور
الهه سلطانی
مثل قرص ماه در لیوان آب آسمان
شب کـه آرام اسـت یعنی قرص اعصابش تویی
مثل هرشب، بیتفاوت شب بخیری گفت و رفت
مثل هرشب، تا سحر در خود مرورش میکنم
محمد شیخی
شب اسـت ودر شب من خوشنشینیات زیباست
بـه بوسه از لب من خوشهچینیات زیباست
حسین منزوی
افشین یداللهی
دلنوشته های زیبای شب بخیر
بـه شیرینى بوسه اول صبح كه فكر میكنم
تمام تلخى
شب بخیر نگفتنت جبران میشود
شبت بخیر
علی قاضی نظام
شب هنوز هم می تواند بخیر باشد
اگر نوشتههاي تایپ شده را پاک نكرده باشیم
من منتظر پیغامی از تو
و تو منتظر سلامی از من
آخرش هم بد راهش را بـه دلمان پیدا میكند
پیش خود می گوییم سرش گرم اسـت
عكسش را بـه سینه میفشاریم
با همه ی وجود شب بخیر می گوییم
و تا صبح مرور میكنیم گذشتهها را
عزیزجان، دلتنگ كه شدي
شب بخیرت را بگو
من سرم گرم انتظار بازگشت توست
بد بـه زندگیمان راه نده
ساناز یوسفی
با شب چه کند سینه این برکه بیتاب؟!
وقتی کـه تو اي ماه! نخواهی کـه بتابی
قاسم صرافان
نیمه شب شد دل من بى تب و تاب اسـت هنوز
یاد ان شب کـه دلش را بـه دلم داد بخیر
زینب محمدى
بازهم شب شد و بیخوابی من آغاز شد
صبح بخیر اي همه ی زمزمه شبهایم
فاطمه گودرزی
باشد بخواب ولی بی وفای من
یک «شب بخیر»مگر چند واژه بود؟
فرید صارمی
همیشه قصه شب در همین خلاصه شدهست
تو غرق خوابی و من غرق آرزوی توام
ستاره دنبالهدار شبت بخیر
شاپری شبای تار شبت بخیر
خاتون چهلگیس بهار، اي کـه تو قصهاي هنوز
تو شب قصهها نمون شبت بخیر
اي رهگذر کـه تو شبا تنهایی پرسه می زني
شبزندهدار کوچه نباش شبت بخیر
نگو دروغه خواب من شبای مهتابی من
بخون کـه با قصه تو تموم شه بیخوابی من
اي نازنین قصهگو همیشه تو قصه بگو
از سرزمین آرزو از رفتن غصه بگو
همیشه با صدای تو پلکامو رو هم میذارم
تا ته قصه برسیم شبت بخیر من میخوابم
رضا میرفخرایی
اي گل سرخ پاییزم شبت بخیر عزیزم
بوسه بـه پات میریزم شبت بخیر عزیزم
وقت لالایی گفتنه تو خوب بخوابی عشق من
عشقو بـه پات میریزم شبت بخیر عزیزم
لالایی کن بخواب قشنگترین یار
منو از خواب غفلت کردی بیدار
لالایی کن بخواب معنی عشقم
الهی بمونی تو سرنوشتم
اي همه ی دار و ندارم شب بخیر
اي همه ی صبر و قرارم شب بخیر
توی هفت آسمون من تنها تویی
اي تو تنها تک ستارهم شب بخیر