شعر زیبا برای کارت عروسی | شعر حافظ برای کارت عروسی

شعر زیبا برای کارت عروسی

تو کیستی که من این‌گونه بی‌تابم؟
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم؟

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه ی اندیشه‌ام اندیشه فرداست

وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است

گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟
آن قدر مات که یک دم مژه بر هم نزنی؟

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

در نهانخانه جانم
گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید

از یاد تو کجا بگریزم که بی گمان
تا وقت مرگ دست ندارد ز دامنم

✅ مطالب مشابه : شعر شب بخیر و خداحافظی عاشقانه | شعر شب بخیر کوتاه از حافظ

تو به دادم برس اي عشق که با این همه ی شوق
چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست

آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به اتمام دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

شعر کارت عروسی زیبا

چندی است كه پیوندی است پیوند خوشایندی است
بین تو و آیینه، آیینه و زیبایی

من دستم و تو بخشش، تو هدیه و تو خواهش
من زین سو و تو زان سو، می آیم و می آیي
سهیل محمودی

من و او همسفری یکدل و یکدانه شدیم
هم ره دلشدگان راهی میخانه شدیم

قدمی رنجه کنید ودر ما بگشایید
طرب اینجاست بیایید که پیمانه شدیم

زندگی بی تو محال است تو باید باشی
قلب من زیر سوال است تو باید باشی

صحبت از خانه من نیست فراتر از این
شهر من رو به زوال است تو باید باشی

سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری
قلب من سوی شما میل تپیدن دارد

به آیین رسیده از نیاکان سور می گیریم
در آتش میشود روشن هزاران آفتاب امشب

همه ی بر سر زبانند و تو در بین جانی
به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی

جانا جنون ما به تماشا کشیده است
جانا تو هم خوشا به تماشای ما نشین

شعر حافظ برای کارت عروسی

از صداى سخن عشق، ندیدم خوشتر
یادگارى که دراین گنبد دوار بماند

معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و آن یکاد بخوانید ودر فراز کنید

✅ مطالب مشابه : شعر عاشقانه از حافظ شیرازی + اشعار دوبیتی عاشقانه از باباطاهر

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت خجسته باد اي عاشق شیدایی

مرحبا اي پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

مژده اي دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

از غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زده‌ام فالی و فریادرسی می آید

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بزن که کار جهان شد به کام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخن عشق نشانی دارد

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد

گل در بر و می‌در کف و معشوق به کام است
پادشاه جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید دراین جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف انچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

✅ مطالب مشابه : شعر زیبا برای کارت عروسی | شعر حافظ برای کارت عروسی

شعر مولانا برای کارت عروسی

بیا بیا دلدار من دلدار من
درآ درآ در کار من در کار من

تویی تویی گلزار من گلزار من
بگو بگو اسرار من اسرار من

 

*****

 

ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند

 

*****

 

درمن بدمی، من زنده شوم
یک جان چه بُوَد، صد جان منی

 

*****

 

بی‌عشق نشاط و طرب افزون نشود
بی‌عشق وجود خوب و موزون نشود

صد قطره ز ابر اگر به دریا بارد
بی‌جنبش عشق در مکنون نشود

 

*****

 

اي دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن وز هر دو جهانم بِرَهان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان

 

*****

 

گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست، نیست
ور تو پنداری مرا بی قراری هست، نیست

 

*****

 

اگر جز تو سری دارم
سزاوارِ سَرِ دارم

 

*****

 

✅ مطالب مشابه : اشعار سال نو شاعران بزرگ ایران (اشعار حافظ و سعدی)

 

جان را چه خوشی باشد بی صحبتِ جانانه؟

 

*****

 

گفتم اي عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست، دگر هیچ مگو

 

شعرهای کوتاه کارت عروسی

 

سحرم، روی چو ماهت
شب من، زلف سیاهت

 

*****

 

تا من بدیدم روی تو اي ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم، هر جا روم در گلشنم

 

*****

 

اي خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم

 

 

شعر کارت عروسی جالب

 

تو درکنار منی عشق کار خودرا کرد
رسیده لحظه شیرین با تو ما شدنم

 

*****

 

اي عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی

 

*****

 

گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه ی فرضیه‌ها ریخت بهم

 

*****

 

ز در درآی و شبستان ما منور کن
هوای مجلس روحانیان خوشبو کن

بگو به خازن جنت، که خاک این مجلس
به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن

 

*****

 

امشب شب آن دولت بی پایان است
دل در پی دیدار رخ جانان است

یاران همه ی جمعند دراین محفل شاد
شب نیست، عروسی خدا جویان است

 

*****

 

رسید فصل بهار و دوباره گل رویید
زلال شوق ز چشم ستاره‌ها جوشید

هزار نغمه به گلزار کامیار آمد
به باغ عشق، گل آرزوی خود بویید

 

*****

 

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
شیرین کسی باش که فرهاد تو باشد

 

*****

 

ما به هم پیوستیم
آسمان آبی شد
آب هم آبی‌تر
لب این آب روان
دل ما شد آبی
بشما هم گفتیم
جشن ما شد کافی

 

شعر کارت عروسی باکلاس

 

به خودم آمدم انگار تویی درمن بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود

 

*****

 

یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند
خواب و بیداری و رویای مرا سبز کند

و به یمن نفس سبز و اهورایی عشق
از سرا تا به ثریای مرا سبز کند

 

*****

 

لحظه شیرینی که

به تو دل بستم
از تو پرسیدم من:
تو منی یا من تو؟
و تو گفتی هر دو
من به تو پیوستم
گفتم اي کاش
پناهم باشی
همه ی جا و همه ی وقت
تکیه‌گاهم باشی
و تو گفتی هستم
تا نفس هست کنارت هستم

 

شعرهای کارت عروسی

 

شهریست پر ز حریفان و ز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری

 

*****

 

✅ مطالب مشابه : شعرهای زیبای حافظ شیرازی درباره فصل بهار | شعر زیبا درباره بهار

 

بیایید تا در خلوت ستارگان سفر کنیم
با یک ترانه از کوچه‌هاي‌ عشق گذر کنیم

همگان را از محتوای عشق خبر کنیم
و سحرگاه پیوند را نظر کنیم

 

شعر نو برای کارت عروسی

 

خانه‌اي ساخته ایم
درفراسوی بهار
ما تو را میخوانیم
تا به لطف قدمت
این دل کوچک ما
دامن گل بشود

 

*****

 

تو مرا می‌فهمی
من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است

تو مرا می خواني
من تو را ناب‌ترین شعر زمان میدانم
و تو هم می داني
تا ابد در دل من میمانی

 

 

شعر مخصوص کارت عروسی

 

حالیا معجزه باران را باور کن
و محبت را در چشم من و یار ببین

 

 

*****

 

سوره عشق شنیدنی است
وقتی
نگاهتان
به تلاوت نشسته است

شعر کوتاه برای کارت عروسی «نیم‌بیت»

هواخواه توام جانا و میدانم که می دانی

منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر

 

امشب نظر به روی تو از خواب خوش‌تر است

 

*****

 

آشوبم آرامشم تویی

 

*****

 

مگه میشه باشی و تنها بمونم

 

*****

 

عشق تنها واژه پیوند ماست

 

*****

 

یاران صلای عشق است گر میکنید کاری

 

شعر کارت عروسی کوتاه

 

زندگی گرمی د‌ل‌هاي‌ به هم پیوسته است

 

*****

 

خوشا به بخت بلندم که درکنار منی

 

شعر کارت عروسی کوتاه

 

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

شعر کارت عروسی فانتزی

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

 

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

 

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه‌اي عاری کنید

 

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید

 

البته خیلی نباید هول و پرخور بود‌ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

 

میوه، شیرینی، شب پاتختی‌مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

 

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

 

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

 

هرچه باشد نسبت قومی‌تان نزدیک‌تر
هدیه را هم چرب‌تر، از روی ناچاری کنید

 

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آنرا سه خرواری کنید

 

گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

 

ساکت و صامت نباشید و به همراه آهنگ
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

 

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده‌برداری کنید

 

البته هرچیز دارد مرزی و اندازه‌اي
پس نباید رقص‌هاي‌ ناهنجاری کنید

 

حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری
با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

کی دلش میـــخواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
با موبایل خود مبادا فیلم برداری کنید

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هرگونه اطواری کنید

اشعار طنز کارت عروسی

… «اسم داماد» ما قهر کرده بود
گوشه اتاق لم داده بود

هرچی می گفتیم چته؟
میگفت من زن می‌خوام

داریم براش زن می گیریم
عروسی رو از سر می گیرم

… «اسم عروس» اومد زنش شد
یک عمر محرمش شد

… «روز عروسی» باهم هستیم
در تالار … «محل برگزاری عروسی» هستیم