وب2 چیست؟ الگوهای طراحی و مدلهای تجاری برای نسل بعدی وب
ماهنامه شبکه – شماره 63
اشاره : تركیدن حباب دات كام در پاییز 2001 نقطه عطفی برای وب بود. استنباط بسیاری از افراد این بود كه وب بیش از حد در كانون توجه قرار گرفته است واین حقیقت را گوشزد میكردند كه ظاهرا ً رشد انفجاری و پس از آن ركود و نزول، ویژگی مشترك تمام انقلابهای تكنولوژیك است. این ركود و نزول معمولا هنگامیرخ میدهد كه فناوری روبهپیشرفت، جایگاه خود را در صحنه تجارت تثبیت كرده است، هجوم مردم بهسوی مدعیان ارائه فناوری تمام شده است، نمونههای واقعا موفق، تواناییهای خود را نشان دادهاند، و جامعه كم كم تفاوتها را درك میكند. مفهوم “وب2” در یك نشست هماندیشی بین O’ Reilly وMediaLive International زاییده شد. دراین جلسه Dale Dougherty، یكی از پیشگامان وب و معاون موسسه O’ Reilly، خاطر نشان كرد كه نه تنها نمیتوان وب را “سقوط كرده و شكست خورده” دانست، بلكه با توجه بهانواع كاربردهای جذاب و جدید و سایتهایی كه تعداد آنها همه روزه و با سرعتی عجیب افزایش مییابد، وب از هر وقت دیگری مهمتر شدهاست. مسئله دیگر این است كه بهنظر میآید همه شركتهایی كهاین ركود ناگهانی را با موفقیت پشت سر گذاشتهاند، وجه مشتركی دارند.
اگر قبول كنیم كه سقوط داتكام نقطه عطفی را برای وب مشخص میكند،آیا میتوان مفهومی مثل “وب2″را برای فعالیتهای بعد ازاین سقوط بهكار برد؟ شركتكنندگان دراین نشست بر سراین موضوع بهتوافق رسیدند و بهاینترتیب، كنفرانس وب2 (www.web2con.com) سربرآورد. در خلال یك سال و نیمیكه از آن زمان میگذرد، مفهوم “وب2” بهخوبی جا افتاده است و نتایج جستجوی آن روی گوگل بهبیش از 5/9 میلیون مورد بالغ میشود. ولی هنوز اختلاف نظرهای بسیاری درباره معنای اصلی وب2 وجود دارد. بهطوری كه بعضی از صاحبنظران آن را در حد یك شعار تبلیغاتی بی اهمیت میبینند و بعضی دیگر آن را بهعنوان یك موضوع عمومی قبول میكنند. این مقاله سعی میكند معنای وب2 را بهوضوح روشن كند و آنرا شرح دهد.
نویسنده: Tim O’ Reilly در اولین كنفرانس ما منظور خود را از وب 2 با چند مثال نشان دادیم: البتهاین فهرست محدود بههمین موارد نیست. ولی چه چیزی موجب میشود ما یك برنامهكاربردی یا راهحل را بهعنوان “وب1” و دیگری را بهعنوان “وب2” در نظر بگیریم؟ پاسخ به این سوال بسیار اهمیت دارد. چراكه تبِ وب2 آنچنان گسترده شده است كه حتی بعضی از شركتها در حال حاضر از آن بهعنوان یك شعار برای بازاریابی استفاده میكنند. در حالیكه بسیاری ازاین شركتها حتی نمیدانند وب2 چیست. از طرفی پاسخ بهاین سوال بسیار دشوار است. چون بسیاری ازاین شركتهای تازهكار كه به استفاده مبتذلانه از عبارتهای تبلیغاتی عادت دارند، اصلا وب2 نیستند و در عین حال بعضی از برنامههای كاربردیای كه ما بهعنوان وب2 معرفی كردهایم، مثلNapster و BitTorrent، را حتی نمیتوان دقیقا یك برنامه كاربردی تحتوب یا Web Application دانست. قدم اول ما برای پاسخ بهاین سوال، یافتن اصولی است كه در نمونههای موفق وب1 و در نمونههای جالب برنامههای كاربردی جدید وب2 دیده میشود.
Web 2.0
Web 1.0
Google AdSense
DoubleClick
Flickr
Ofoto
BitTorrent
Akamai
Napster
mp3.com
Wikipedia
Britannica Online
blogging
personal websites
upcoming.org and EVDB
evite
search engine optimization
domain name speculation
cost per click
page views
web services
screen scraping
participation
publishing
wikis
content management systems
(“tagging (“folksonomy
(directories (taxonomy
syndication
stickiness
وب بهعنوان یك پلتفرم وب2، مثل بسیاری از مفاهیم مهم دیگر، محدوده قطعی و كاملا مشخصی ندارد. ولی در مقابل، حول هستهای محكم و متمركز شكلگرفتهاست. وب2 را میتوان بهصورت مجموعهای از اصول و شیوهها در نظر گرفت كه منظومهای كامل از سایتها، كه همه یا بعضی ازاین اصول را دنبال میكنند، در حول هسته آن با فواصل كم وزیاد قرار گرفتهاند. شكل 1، كه در یك جلسه هماندیشی در كنفرانس FOO Camp در O’ Reilly Media طراحی شده است، بهطور شماتیك وب2 را نشان میدهد.این طرح شماتیك وب2 هنوز كامل نشده است. ولی بسیاری ازایدههایی كه از هسته وب2 ساطع شدهاند را نشان میدهد. برای مثال، در اولین كنفرانس وب2 در اكتبر 2004، من (نویسنده مقاله) و جان باتل مجموعهای از اصول اولیه را برای آغاز بحث مشخص كردیم. اولین آنها، “وب بهعنوان پلتفرم” بود. اگرچهاین موضوعی است كه Netscape، محبوب وب1، كه در نبرد با مایكروسافت نابود شد نیز آن را فریاد میزد. بهعلاوه، از نمونه اصلی وب1 در بحث ما، یعنی DoubleClick و Akamai، هم در مورد درنظر گرفتن وب بهعنوان یك پلتفرم پیشگام بودند. اكثر افراد، اغلب خدمات تبلیغی را بهعنوان یك “سرویس وب” در نظر نمیگیرند. ولی حقیقت این است كه این سرویس، اولین وب سرویس یا اولین mashup (اگر بخواهیم اصطلاح دیگری كه امروزه متداولتر شده است را بهكار ببریم) بود كه بهطور گسترده پیاده شد و مورد استفاده قرار گرفت. هر بَنِر تبلیغاتی در واقع یك همكاری یكپارچه و بی وقفه بین دو وب سایت است كه یك صفحه وبِتركیبی را بهخواننده، كه او هم پشت یك كامپیوتر دیگر است، نشان میدهد. Akamai هم بهشبكه بهعنوان یك پلتفرم نگاه میكند. البته در سطوح پایینتری از پشته پروتكل، و یك شبكه cashing و ارائه محتویات ساخته است كه مشكل كمبود پهنای باند را حل میكند. با وجوداین، در عملكرد رقبای جدید تفاوتهای بارزی با عملكرد این شركتهای پیشگام وجود دارد كه برای بحث ما مناسب هستند. رقبای جدید، بهخاطر درك عمیقتر از ماهیتاین پلتفرم جدید، راه حلهای قبلی را گرفتهاند و آنها را بهتر كردهاند. هم DoubleClick و هم Akamai پیشگامان وب2 هستند. ولی میتوان مشاهده كرد كه چطور بهرهگیری از الگوهای طراحی وب2 موجب كشف راههای نو میشود. بد نیست كمیبرای بررسیاین سه مورد وقت بگذاریم تا بعضی از مهمترین جنبههایاین تفاوتها را دریابیم. نت اسكیپ در مقابل گوگل اگر بگوییم نتاسكیپ نماد وب1 است، بدون شك میتوان گوگل را نماد بارز وب2 دانست. یكی از دلایلاین مدعا این است كه نخستین عرضه همگانی سهامایندو شركت هركدام رویدادی تعیینكننده در دوره خود بودند. پس بیایید بحث را با مقایسه این شركتها و موقعیتهایشان شروع كنیم. برداشت نت اسكیپ از “وب بهعنوان پلتفرم” مطابق با الگوهای نرمافزاری قدیمیبود. محصول اصلیاین شركت یك مرورگر وب بود؛ یك برنامه كاربردی عمومی. استراتژی آن نیز این بود كه با استفاده از تسلطی كه در بازار مرورگر داشت، بازاری برای محصولات سرور گرانقیمت ایجاد كند. داشتن كنترل بر استانداردهای نمایش محتویات و كار با مرورگر، از لحاظ نظری میتوانست همان قدرتی كه مایكروسافت در بازار پیسی از آن لذت میبرد را نصیباین شركت كند. درست همانطور كه “كالسكه بدون اسب” اتومبیل را بهعنوان پیشرفتی برای وسیله آشنای قبلی معرفی كرد، نتاسكیپ ادعا كرد كه وبتاپ (webtop) جای دسكتاپ را خواهدگرفت، و برنامهاشاین بود كه وبتاپ با اطلاعات و اپلتهای فراهمكنندگان اطلاعات پر شود، كه آنها هم برایاینكار باید بهنوبهخود سرورهای نت اسكیپ را میخریدند. در نهایت، هم مرورگرهای وب و هم وب سرورها بهكالاهایی عادی و بدون ارزش افزوده تبدیل شدند و ارزش تجاری بهسمت “بالای پشته”، یعنی سرویسهایی كه روی پلتفرم وب ارائه میشدند، كشیده شد. در مقابل، گوگل از روز اول زندگی خود را بهصورت یك برنامهكاربردی تحتوب ذاتی شروع كرد. هیچ وقت فروخته نشد یا بهصورت یك بسته نرمافزاری عرضه نشد، بلكه بهصورت یك سرویس ارائه شد كه مشتریان مستقیما یا غیرمستقیم برای استفاده از آن پول میپرداختند. در این مدل هیچیك از محدودیتها و مشكلات قدیمی صنعت نرمافزار وجود ندارد. هیچ زمان انتشار برنامهریزی شده و اجباری برای نرمافزار وجود ندارد و فقط بهبودهای مداوم در آن اعمال میشود. هیچ مدل مجوزدهی یا قابلفروشی نیست، بلكه فقط استفاده است. هیچ نیازی بهسازگاری با پلتفرمهای مختلف نیست و مشتریان میتوانند نرمافزار را روی دستگاههای خودشان اجراكنند. فقط مجموعهای از پیسیها با مقیاسپذیری فوقالعاده، كه سیستم عاملهای اپنسورس و برنامههای كاربردی و كمكی كه در داخل شركت ساختهشدهاند، روی آنها اجرا میشود و هیچ كسی خارج از شركت هرگز آنها را نخواهد دید. گوگل در زیربنا نیاز بهقابلیتی دارد كه نت اسكیپ هرگز بهآن نیاز نداشت؛ مدیریت بانكاطلاعات. گوگل فقط مجموعهای از ابزارهای نرمافزاری نیست، بلكه یك پایگاه داده تخصصی است. بدون داده،این ابزارها بلااستفاده خواهند بود. بدون نرمافزار، دیتا قابل مدیریت نیست. مجوزدهی نرمافزار و داشتن كنترل بر APIها، یعنی اهرمهای قدرت در دوران گذشته، دیگر كارایی ندارند. چراكه نرمافزار اصلا نیازی بهتوزیع شدن ندارد و فقط اجرا میشود. ولی بدون توانایی جمعآوری و مدیریت دادهها نیز، نرمافزار كاربرد خود را از دست خواهد داد. در حقیقت، ارزش نرمافزار بهمقدار و پویایی دادههایی وابسته است كه مدیریت میكند. خدمات گوگل یك سرور نیست؛ اگرچه روی مجموعه عظیمی از سرورهایاینترنت ارائه میشود. یك مرورگر هم نیست؛ اگرچه كاربر آن را از طریق مرورگر تجربهمیكند. جستجو نیز، كه سرویس اصلی گوگل است، میزبان محتویاتی نیست كه برای مردم پیدا میكند. خیلی شبیه یك تماس تلفنی، كه نه فقط در تلفنهای دو سر خط بلكه روی شبكه میان آنها نیز رخ میدهد. گوگل هم در فضای بین مرورگر و موتورجستجو و سرورِ محتوای مقصد شكل میگیرد و بهعنوان یك مامور یا واسطه بین كاربر و تجربهآنلاینش عمل میكند.
درست است كه هم نتاسكیپ و هم گوگل شركتهای نرمافزاری هستند. ولی واضح است كه نتاسكیپ بههمان جهان نرمافزار لوتوس، مایكروسافت، اوراكل،SAP و سایر شركتهایی كه در انقلاب نرم افزاری دهه 1980متولد شدند، تعلق دارد. درحالیكه همقطاران گوگل سایر برنامه كاربردیهای اینترنت مثل eBay، آمازون، نپستر، DoubleClick و Akamai هستند. DoubleClick در مقایسه با Overture و AdSense DoubleClick نیز مثل گوگل زاده عصراینترنت است. این شركت نیز بهنرمافزار بهعنوان یك سرویس نگاه میكند و قابلیت اصلی آن در مدیریت دادهها است و همانطور كه در بالا ذكر شد، یكی از پیشگامان استفاده از سرویسهای وب است؛ حتی قبل ازاینكه اصطلاح سرویس وب اصلا وجود داشته باشد. ولی DoubleClick در نهایت بهخاطر مدل تجاریش محدود شد. DoubleClick اسیراین اعتقاد دهه نودی بود كه كاربرد وب، انتشار است نه مشاركت. آگهیدهندگان صاحب اختیارند، نه مصرفكنندگان. بزرگی شركت مهم است، و اینكه مطابق تحقیقات MediaMetrix و سایر شركتهای ردهبندی تبلیغات، وب بهسرعت تحت سلطه وب سایتهای برتر در میآید. در نتیجه میبینیم كه DoubleClick با افتخار در وب سایتش مینویسد: “بیش از دوهزار پیادهسازی موفق” از نرمافزارش داشته است. در حالیكه Yahoo! Search Marketing) Overtureسابق) و Google AdSense در حال حاضر هركدام بیش از صدها هزار تبلیغ دهنده دارند. موفقیت Overture و گوگل ناشی از درك چیزی است كه Chris Anderson آنرا دنباله بلند (long tale) میخواند؛ قدرت مشترك سایتهای كوچك كه بخش اعظم محتوای وب را تشكیل میدهند. استفاده از خدمات DoubleClick نیاز بهامضای یك قرارداد رسمی فروش دارد كه موجب محدودشدن بازار این شركت بهفقط چند هزار سایت بزرگ شده است. Overture و گوگل فهمیدهاند كه چطور میتوان تبلیغات را تقریبا روی هر وبپیچی قرار داد. از آن مهمتر، این شركتها فرمتهای تبلیغاتی مورد علاقه ناشران و آژانسهای تبلیغاتی، مثل بنر و پاپآپ را كنار گذاشتهاند و بهجای آن از تبلیغات متنی استفاده میكنند كه آزاردهنده نیستند، به محتوای حساسند و بهطور كلی موردعلاقه مصرفكنندگانند. درس وب 2 از تواناییهای خود مشتریان و مدیریت الگوریتمی دادهها برای دستیابی بهكل وب بهره بگیرید، برای دستیابی بهكنارهها و نه فقط مركز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس. میبینیم كه سایر نمونههای موفق وب2 نیز رفتاری مشابهدارند. eBay تراكنشهایی بهاندازه كوچك در حد چند دلار را بین افراد مختلف امكانپذیر كرده است و بهصورت یك دلال خودكار بین آنها عمل میكند. Napster (اگرچه بهدلایل حقوقی ساقط شد) شبكهاش را با ساختن یك پایگاه دادهمركزی ازترانهها راه نینداخته بود، بلكه سیستمیطراحی كرده بود كه در آن هر دانلودكننده، خودش یك سرور هم میشد، و ازاین طریق شبكهاش را گسترش داده بود. Akamai در مقایسه با Bit Torrent Akamai هم مثل DoubleClick برای انجامدادن كار با راس، نه با دنباله، با مركز، نه با كناره، طراحی شده است.Akamai با تسهیل دسترسی بهسایتهای واقع در مركز وب كه تقاضای بالایی برای دسترسی بهآنها وجود دارد، بهافرادِ واقع در كناره وب نفع میرساند. ولی این شركت درآمدش را از آن سایتهای مركزی كسب میكند. BitTorrent، مثل سایر پیشگامان جنبش P2P، به تمركززداییاینترنت نگاهی رادیكال دارد. هر كلاینت یك سرور هم هست. فایلها بهقطعات كوچكی تقسیم میشوند كه از چندین محل ارسال میشوند و بهاینترتیب از شبكه دانلودكنندگان برای سایر كاربران پهنای باند و داده فراهممیكند. در واقع هرچه یك فایل پرطرفدارتر باشد، سرعت توزیع آن بیشتر خواهد شد. چراكه كاربران بیشتری هستند كه برای آن فایل پهنای باند تامین میكنند و قطعات آن را برای دیگران میفرستند. بهاینترتیب BitTorrent یكی از اصول اساسی وب2 را نشان میدهد: هرچه تعداد كاربران یك سرویس بیشتر باشد، كیفیت آن بهتر خواهد شد. در حالیكه Akamai برای بهتر كردن خدمات خود باید تعداد سرورهایش را افزایش دهد. هركدام از كاربران BitTorrent منابعش را در اختیار شبكه میگذارد. دراین مدل با مفهوم ضمنی “معماری مشاركت” و اخلاق همكاری روبهرو هستیم كه در آن سرویس در اساس بهعنوان یك واسطه هوشمند عمل میكند و كنارهها را بهیكدیگر مربوط میكند و كاربران را از قدرت مشترك خودشان بهرهمند میسازد. بهره گیری از هوش جمعی اصل اساسی در موفقیت غولهایی كه در دوره وب 1زادهشدند و اكنون رهبری دوران وب2 را بهعهدهدارنداین است كه آنها قدرت وب برای بهرهگیری از هوش جمعی را درك كردهاند: – ارتباط از طریقهایپرلینكها بنیان وب است. وقتی كاربران محتویات جدید و سایتهای جدید میسازند، سایر كاربران این محتویات را كشفمیكنند و لینكهایی به آن میدهند و ازاین طریق محتویات جدید بهبدنه وب متصل میشود. درست همانطور كه سیناپسها در مغز شكل میگیرند و ارتباطات آنها با تكرار و تاكید قویتر میشود. این تاراتصالات (وب) هم در نتیجه فعالیت مشترك تمام كاربران وب، بهنحوی نظاممند و زنده رشد میكند.
– !Yahoo، اولین نمونه بزرگ موفقیت دراینترنت، حیات خود را بهعنوان یك كاتالوگ، یا دایركتوری از لینكها شروع كرد. دراین سایت بهترین كارهای هزاران، و بعدها میلیونها، كاربر وب گردآوری شده بود. !Yahoo مدتهاست كه تولید انواع مختلف محتویات را نیز بهتجارت خود وارد ساخته است. ولی هنوز هم نقشاین سایت بهعنوان یك پورتال، مهمترین نقش و اصلیترین ارزش آن است.
– ابداع مهم گوگل در فناوری جستجو، كه بهسرعت این شركت را به رهبر بلامنازع بازار جستجو بدل ساخت،PageRank بود؛ روشی برای فراهم آوردن نتایج بهتر جستجو با استفاده از ساختار لینكهای وب بهجای تكیه صرف بر ویژگیهای یك سند یا صفحه.
– محصول eBay حاصل فعالیت مشترك تمام كاربران آن است. eBay هم مثل خود وب، بهصورت نظاممند در اثر فعالیت كاربرانش رشدمیكند و نقش شركت این است كه محیطی فراهم كند كه فعالیت كاربران بتواند در آن اتفاق بیفتد. نكته مهماینكه، مزیت رقابتی eBay تقریبا، كاملا ناشی از توده عظیم فروشندگان و خریداران آن است كه باعث میشود هر شركت رقیبی كه سرویسی مشابهعرضه میكند، جذابیت بسیار كمتری برای مصرف كنندگان داشته باشد.
– محصولی كه آمازون میفروشد، فرقی با محصول سایر رقبا مثل bn.com ندارد. همه این شركتها اطلاعات مشابهی را از تولیدكنندگان میگیرند: نظیر شرح محصولات، تصاویر پشت جلد، نقدها، و… ولی آمازون روشهایی برای جلب مشاركت كاربران ابداع كرده است. دراین سایت تعداد نقدها و بررسیهای كاربران چندین هزار برابر بیشتر است. تقریبا روی هریك از صفحههای سایت آمازون بهنحوی كاربران بهمشاركت دعوت شدهاند و مهمتر از همهاینكه، آمازون از فعالیت كاربران برای بهتركردن نتایج جستجو بهره میگیرد. درحالیكه نتایج یك جستجوی در bn.com احتمالا با محصولات خود شركت، و یا لینكهای حمایت شده، شروع میشود. نتایج جستجو در آمازون همیشه با “پرطرفدارترینها” شروع میشود. این نتایج جستجو در لحظه محاسبهمیشوند و تنها بر میزان فروش مبتنی نیستند، بلكه عوامل دیگری را هم دربرمیگیرند كه افراد آمازون به آنها “جریان” اطراف یك محصول میگویند. با داشتن دهها هزار برابر كاربر بیشتر، تعجبی ندارد كه فروش آمازون رقبا را پشت سر گذاشته است. اكنون هم شركتهای خلاقی كهاین مفاهیم را درك كردهاند و حتی آنها را بیشتر گسترش میدهند، وب را تحت تاثیر قرار دادهاند: – ویكی پدیا،یك دایره`المعارف آنلاین است كه بر اساساینایده عجیب شكل گرفته است كه هركسی میتواند یك مدخل جدید اضافه كند، یا مدخلهای موجود را ویرایش نماید. ویكی پدیا یك تجربه بنیادگرایانه در اعتماد كردن است و سخن معروف اریك ریموند را كه “وقتی تعداد ناظرین زیاد باشد، هیچ باگی از نظر دور نمیماند” (كه در اصل درباره نرمافزار اپنسورس گفته شده است) در حوزه ساخت محتوا پیاده میكند. ویكی پدیا در حال حاضر جزء صد سایت برتر وب است و افراد بسیاری معتقدند كه طولی نخواهد كشید كه یكی از ده سایت برتر خواهدبود.این یك تغییر عمیق در شیوه تولید محتوا است. – سایتهایی مثل Flickr، كه اخیرا كانون توجه واقع شدهاند، مفهومیجدید ابداع كردهاند كه بعضی بهآن فوكسونومی (folksonomy) میگویند. (در مقابل taxonomy كه به معنای مدیریت سازمانیافته اطلاعات است). فوكسونومیروشیاشتراكی و مبتنی بر همكاری برای رده بندی سایتهاست كه در آن از كلمات كلیدی كه بهطور آزادانه انتخاب میشوند، استفاده میشود. به این كلمات كلیدی معمولا تگ (tag) گفته میشود. از طریق تگگذاری میتوان بهجای گروهبندیهای ثابت و مشخص، از همان روش ارتباطدهی چندگانه و همپوشانی كه در مغز برای مرتبط كردن اطلاعات بهكار میرود، استفاده كرد. برای مثال، عكس یك توله سگ در Flickr ممكن است با تگهای (puppy توله سگ) و cute (ملوس) نشانهگذاری شود. بهاینترتیب میتوان بازیابی را متناسب با طرز فكر طبیعی كاربر انجام داد.
– محصولات اشتراكی فیلتركردن هرزنامه مثل Cloudmark، تصمیمگیری كاربرانایمیل را مبنی براینكه چه چیزی هرزنامه است و چه چیزی نیست، در كنار هم گردآوری میكنند. این سیستمها نسبت بهسیستمهایی كه متكی بر تحلیل خود پیامها هستند، عملكرد بهتری دارند. – واقعیت این است كه بزرگترین نمونههای موفقیت در اینترنت محصولات خود را تبلیغ نمیكنند. پذیرشاین محصولات در بین مردم از طریق “بازاریابی ویروسی” صورت میگیرد. یعنی كاربران مستقیما این محصولات را بهكاربران دیگر توصیه میكنند. تقریبا میتوان گفت كه اگر سایت یا محصولی برایترویج خود از تبلیغات استفاده میكند، یك سایت یا محصول وب2 نیست.
– بخش اعظمیاز زیرساخت وب، از جمله لینوكس، آپاچی، MySQL، و كدهایPerl ،PHP یا Python كه در اكثر وب سرورها قرار دارد، متكی بر روشهای تولید گروهی اپنسورس است كه بهنوبهخود نمونههای از هوش جمعی بهمدد شبكه هستند. در SourceForge.net بیش از صدهزار پروژه نرمافزاری اپنسورس فهرست شده است. هركسی میتواند یك پروژه اضافه كند، هر كسی میتواند كدها را دانلود و استفاده كند، و پروژههای جدید در نتیجه استفاده كاربران از حاشیه بهمركز میآیند. یك فرایند زنده در تولید و گسترش نرمافزار كه تقریبا بهطور كامل بر بازاریابی ویروسی متكی است. در نتیجه در دوران وب2 تاثیرات شبكهای مشاركت كاربران اهمیت اساسی در دستیابی بهبازار دارد.
وبلاگ نویسی و خرد تودهها یكی از جالبترین و پرطرفدارترین جنبههای دوران وب2، ظهور وبلاگ نویسی است. وب سایتهای شخصی از اولین روزهای وب وجود داشتهاند و یادداشتهای روزانه و نوشتههای شخصی از آنها هم با سابقهتر هستند. پساین همه سروصدا و شور و هیجان برای وبلاگها بهخاطر چیست؟ یك بلاگ در سادهترین شكل، فقط یك صفحه شخصی بهصورت دفتر یادداشت روزانه است. ولی Rich Skrenta معتقد است كه مرتبكردن بلاگهای بر حسب زمان اگرچه ” بهنظر یك تفاوت بی اهمیت و كوچك میآید، موجب پدید آمدن زنجیرهای كاملا متفاوت در ارائه، تبلیغ و ارزش گذاری شده است.” یكی از چیزهایی كه موجب متفاوت بودن بلاگها شدهاست، فناوریای به نام RSS است. این فناوری از زمانی كه هكرهای اولیه فهمیدند كه با CGI میتوان وب سایتهایی با پشتیبانی پایگاهداده ساخت، مهمترین پیشرفت در معماری زیربنایی وب محسوب میشود. با استفاده از RSS یك نفر نه تنها میتواند بهیك صفحه وب لینك شود، بلكه میتواند مشترك آن هم بشود و هر بار كه آن صفحه تغییر میكند، مطلعشود. Skrenta بهاین ویژگی “وب افزایشی” میگوید كه دیگران آنرا “وب زنده” نام دادهاند.
البته بیش از ده سال است كه “وب سایتهای پویا” (یعنی وب سایتهای مبتنی بر بانك اطلاعات كه محتویات آنها بهصورت پویا ساخته میشود) جای وب سایتهای ثابت را گرفتهاند. آنچه در وب زنده پویا است، فقط صفحات وب نیستند، بلكه لینكها هستند. یك لینك بهیك وبلاگ، بهصفحهای كه همواره در حال تغییر است، اشاره میكند كه برای هریك از مدخلهای جداگانه آن یك permalink وجود دارد و هریك از تغییرات آن بهاطلاع دیگران میرسد. بنابراین یك فید RSS نسبت بهمثلا یك bookmark یا لینك بهصفحه ثابت، یك لینك بسیار قویتر است.
RSS همچنین بهاین معناست كه مرورگر وب تنها ابزار دیدن صفحات وب نیست. بعضی از برنامههای دریافت RSS، مثل Bloglines تحت وب هستند. ولی اكثر این برنامهها دسكتاپ كلاینت هستند و حتی بعضی از آنها بهكاربران امكان میدهند با استفاده از دستگاههای قابل حمل محتویات روزآمدشده را دریافت كنند.
در حال حاضر از RSS نه فقط برای فرستادن مدخلهای جدید بلاگ، بلكه روزآمدسازی تمام انواع داده، از جمله قیمت سهام، دادههای هواشناسی، و موجود بودن عكسها استفاده میشود. این موارد استفاده در واقع بازگشتRSS بهیكی از ریشههایش است. RSS در 1997 از تلاقی دو فناوری بهوجود آمد: یكی Really Simple Syndication ساخته دیو وینر، كه برای انتشار روزآمدسازیهای بلاگها استفاده میشد، و دیگری Rich Site Summary محصول نت اسكیپ، كه بهكاربران امكان میداد صفحات شخصی Netscape را با دادههایی كه به صورت مرتب روزآمد میشد، بسازند. نتاسكیپ بعدها علاقه خود را بهاین پروژه از دست داد و توسعهاین فناوری در شركت Userland كه متعلق بهوینر و پیشگام در بلاگینگ بود، ادامه یافت. با وجوداین، در كاربردهای جدید ما میراث هردو فناوری را درRSS میبینیم.
با اینحال RSS فقط بخشی از آن چیزی است كه موجب تفاوت یك وبلاگ با مدیریتوب عادی میشود. Tom Coates درباره اهمیت پرمالینكها میگوید: عملكرد پرمالینكها ممكن است امروز بهنظر خیلی ابتدایی و ساده بیاید. ولیاین فناوری ابزاری بود كه در تبدیل وبلاگها از یك پدیده معمولی ناشی از سهولت انتشار، بهجوامعی با افكار مختلف كه با هم بحثمیكنند، نقش بسیار موثری داشت. برای اولین بار نسبتا آسان بود كه مستقیما و دقیقا به یك نوشته خاص در یك سایت دیگراشاره كرد و درباره آن حرف زد. بهاینترتیب بحثها بهوجود آمدند، گفتگوها شروع شد و در نتیجه دوستیها بهوجود آمد و محكمتر شد. پرمالینك اولین و موفقترین تلاش برای پیوند دادن وبلاگها با هم بود. از بسیاری جهات،تركیب RSS و پرمالینكها خیلی از قابلیتهای NNTP، پروتكل Network News Protocol در Usenetرا به HTTP، پروتكل وب، اضافه میكند. blogosphere را میتوان بهعنوان معادل نظیر بهنظیر جدید برای یوزنت و BBSها، كه محلهای مباحثه قدیمیاینترنت بودند، در نظر گرفت. در بلاگوسفیر مردم نه فقط میتوانند مشترك سایتهای یكدیگر شوند و بهراحتی بههریك از كامنتهای موجود روی یك صفحه لینك كنند، بلكه از طریق سازوكاری كه trackback خوانده میشود، حتی میتوانند ببینند كه چه افراد دیگری بهصفحاتشان لینك كردهاند و میتوانند بهآنها پاسخ دهند؛ چه از طریق لینكهای متقابل و چه از طریق نوشتن كامنت. جالب اینجاست كه لینكهای دوطرفه هدف نهایی سیستمهای ابرمتن اولیه مثل Xandu بودند. طرفداران متعصب ابرمتن، trackbackها را بهعنوان قدمیبهسوی لینكهای دوطرفه ستودهاند. ولی توجه داشته باشید كه trackback ها را نمیتوان بهطور كامل دوطرفه دانست، بلكهاین لینكها در واقع (بهطور بالقوه) لینكهای یك طرفه متقارن هستند كه همان تاثیر لینكهای دو طرفه را دارند. این تفاوت ممكن است چندان بزرگ بهنظر نیاید. ولی در عمل بسیار مهم است. سیستمهای شبكه سازی اجتماعی مثل Friendster، اوركات، و LinkedIn، كه برای برقراری یك ارتباط نیاز بهتایید طرف مقابل دارند، نمیتوانند بهمقیاسپذیری در حد وب برسند. همانطور كه Caterina Fake، یكی از بنیانگذاران سرویساشتراك عكس Flickr میگوید، توجه تنها بهصورت تصادفی متقابل خواهد بود. (بههمین خاطر در Flickr كاربران میتوانند لیستهای ناظر درست كنند؛ هر كاربری میتواند از طریق RSS برای عكسهای یك كاربر دیگر مشترك شود. كاربری كه عكسهایش مورد توجه قرار گرفته است، متوجهاین موضوع میشود. ولی نیازی بهتایید ارتباط ندارد).
اگر بگوییم یكی از جنبههای اساسی وب2 بهرهگیری از هوش جمعی است، بهطوریكه وب را بهیك مغز جهانی تبدیل كرده است، بلاگوسفیر را میتوان مانند جریان دائمیافكار در قسمت پیشین مغز، صدایی كه همه ما در سرمان میشنویم، در نظر گرفت. blogosphere را نمیتوان نماینده ساختارهای بنیادی مغز، كه اغلب ناخودآگاه هستند، دانست. ولی میتوان آن را معادل افكار خودآگاه قرار داد. بههمین خاطر، بلاگوسفیر بهعنوان بازتاب تفكرات آگاهانه و توجه جامعه، تاثیرات بسیار قوی و مهمی دارد.
درواقع در درجه اول، بهخاطراینكه موتورهای جستجو از ساختار لینكها برای تعیین كیفیت صفحات و بهتر كردن نتایج جستجو استفاده میكنند، بلاگرها بهعنوان كسانی كه بهتر از دیگران و بهطور مداوم بهمحتویات وب لینك میسازند، تاثیر بیمانندی در شكلدهی نتایج جستجوی وب دارند. دوماینكه، چون جامعه وبلاگنویسی تا حد زیادی بهخود مراجعه میكند، این توجه بلاگرها بهسایر بلاگرها موجب وسعت دید و قدرت آنها میشود. پدیده “اتاق اكو” كه منتقدان آن را نقد كردهاند نیز بهعنوان یك تقویت كننده عمل میكند.
اگراین پدیده فقط یك تقویتكننده صرف بود، وبلاگنویسی بهامری خسته كننده و بیفایده تبدیل میشد. ولی بلاگینگ هم مثل ویكی پدیا، از هوش جمعی بهعنوان نوعی فیلتر بهره میگیرد. اینجاست كه آن چیزی كه James Suriowecki از آن بهعنوان “خرد تودهها” یاد میكند، وارد میدان میشود و درست همانطور كه PageRank نتایج جستجوی بهتری نسبت بهتحلیل سندها بهدست میدهد، توجه جمعی در بلاگوسفیر هم بهترینها را بر میگزیند. ممكن است بعضی از وبلاگها رقیب رسانههای متعارف باشند. ولی نكته واقعا ناراحت كننده این است كهاین رقابت با كل بلاگوسفیر است.این فقط یك رقابت بین سایتها نیست، بلكه رقابتی بین مدلهای تجاری است. جهان وب2 جهانی است كه در آن Dan Gillmor میگوید: “ما، رسانهها”، جهانی كه در آن، این “مخاطب سابق” است كه تصمیم میگیرد چه چیزی مهم است، نه چند نفر در اتاق فرمان.
اهمیت دادهها همه برنامهكاربردیهای مهم امروزی اینترنت، مبتنی بر یك بانكاطلاعات تخصصی هستند: بانك اطلاعات جستجوی گوگل، دایركتوری (و بانك اطلاعات جستجوی) یاهو، بانك اطلاعات محصولات آمازون، بانك اطلاعات محصولات و فروشندگان eBay، بانك اطلاعات نقشههای MapQuest، بانك اطلاعاتترانههای Napster. همانطور كه Hal Varian سال پیش در یك مصاحبهشخصی گفت، SQL” ،HTML جدید است.” مدیریت بانكاطلاعات یكی از قابلیتهای اساسی شركتهای وب2 است، تا حدی كه ما گاهی این برنامهكاربردیها را بهجایاینكه بهسادگی نرم افزار بخوانیم، بهآنها اطلاع افزار (infoware) میگوییم.
این حقیقت منجر بهسوالی اساسی میشود: دادهها مال چه كسی است؟ در عصراینترنت، شاهد مواردی هستیم كه داشتن كنترل بر بانكاطلاعاتی منجر بهتسلط بر بازار و كسب درآمدهای فوقالعاده شده است. انحصار ثبت نامهای دامنه، كه توسط دولت در اختیار شركت Network Soulutions (كه بعدها Verisign آنرا خرید) قرار داده شد، یكی از اولین منابع بزرگ درآمدزایی دراینترنت بود. پیش ازاین گفته شد كه كسب سود از طریق تسلط بر API های نرمافزاری در دوران اینترنت بسیار سختتر شده است. ولی داشتن كنترل بر منابع دادهای كلیدی، بسیار سودآور است؛ بهویژه اگراین منابع داده قابلیت پاسخگویی بهحجم بالای درخواستها ناشی از اثر شبكه را داشته باشند وایجاد آنها پر هزینه باشد. جدال پلتفرمها مایكروسافت در هریك از نبردهای پیشین خود با رقبا، با موفقیت، برگ برنده پلتفرم را رو كرده است و با آن حتی قویترین برنامهكاربردیها را نیز از صحنه خارج كرده است. ویندوز باعث شد كه مایكروسافت بتواند اكسل را بهجای Word ،Lotus 1-2-3 را بهجای WordPerfect و Internet Explorer را بهجای Netscape Navigator به كرسی بنشاند. ولیاینبار نبرد بین یك پلتفرم و یك برنامه كاربردی نیست، بلكه بین دو پلتفرم است كه هركدام از اساس مدل تجاری متفاوتی دارند: در یك سو، یك تولیدكننده منفرد نرمافزار كه توانسته است از طریق سیستم عامل و API هایش كه بهطور گسترده نصب و پیادهسازی شدهاند، بر مدل اساسی برنامهنویسی مسلط شود و در دیگر سو، سیستمیبدون مالك، كه شالوده آن را پروتكلها، استانداردهای باز، و موافقت نامههای همكاری تشكیل دادهاند. ویندوز نقطه اوج كنترل انحصاری از طریق APIهای نرمافزاری است. نت اسكیپ سعی كرد از طریق همان تكنیكهایی كه مایكروسافت برای غلبه بر رقبا بهكار برده بود، قدرت را از چنگ مایكروسافت بیرون بكشد. اما و شكست خورد. ولی آپاچی، كه بر استانداردهای باز وب متكی بود، موفق شد حالا دیگر نبرد نابرابر، بین یك پلتفرم و یك برنامهكاربردی، نیست؛ بلكه نبردی بین پلتفرمها است و اكنون دیگر سوال براین است كه كدام پلتفرم، و حتی بالاتر از آن كدام معماری، و كدام مدل تجاری برای وضعیتهای پیش رو مناسبتر است.
ویندوز نقش درخشانی در حل كردن مشكلات دوران اولیه پیسی داشت.این سیستم عامل زمین بازی را برای توسعهدهندگان نرمافزار فراهم كرد و بسیاری از مشكلاتی كه صنعت كامپیوتر با آن دستوپنجه نرم میكرد را حل كرد. ولی امروز دیگر یك راه حل منفرد و یكپارچه كه فقط توسط یك سازنده كنترل شود، حلال مشكلات نیست، بلكه خودش مشكل است. سیستمهای ارتباط گرا (communication-oriented)، كهاینترنت بهعنوان یك پلتفرم دقیقا یك نمونه از آنهاست، نیاز بههمكاری متقابل دارند. در چنین سیستمهایی امكان محدود كردن كاربران از طریق APIها محدود است؛ مگراینكه یك سازنده بتواند هردو سوی هر ارتباط و تعاملی را در اختیار داشته باشد.
هر تولیدكننده وب2 كه بخواهد از طریق در اختیار گرفتن پلتفرم سهم خود را حفظ كند، یا افزایش دهد، طبیعتا دیگر از تواناییهایاین پلتفرم استفاده نمیكند. البته اینامر بهاین معنا نیست كه بگوییم هیچ امكانی برای كسب سود و برتری رقابتی وجود ندارد. ولی نمیتوان از طریق كنترل APIهای نرمافزاری یا پروتكلها بهسود رسید. بازی جدیدی شروع شده است. شركتهایی میتوانند در دوران وب2 پیروز شوند كه بهجای تلاش برای بازگشتن بهقوانین دوران نرمافزار پیسی، بتوانند قوانیناین بازی جدید را درك كنند.
اگر بهاخطار كپی رایت كه در پایین هریك از نقشههایی كه روی MapQuest ،maps.yahoo.com ،maps.msn.com، یا maps.google.com قرار دارد توجه كنید، این عبارت را خواهید دید.”Maps copyright NavTeq ,TeleAtlas”: یا اگر از خدمات جدید تصاویر ماهوارهای استفاده كنید،این عبارت را خواهید دید. Images copyright Digital Globe: این شركتها سرمایهگذاریهای كلانی در بانكهای اطلاعاتشان كردهاند (بر طبق گزارشها NavTeq بهتنهایی 750 میلیون دلار برای ساخت پایگاهداده آدرسها و مسیرهایش هزینه كرده است.
Digital Globe نیز پانصدمیلیون دلار برای فرستادن ماهواره اختصاصی هزینه كرده است تا بتواند تصاویری بهتر از ماهوارههای دولتی تهیه كند). NavTeq حتی بهقدری پیش رفته است كه از لوگوی معروف Intel Inside تقلید كرده است: روی ماشینهایی كه بهسیستم مسیریاب مجهز هستند، میتوان لوگوی NavTeq Onboard را دید. داده حقیقا برای این برنامهكاربردیها و تنها جزء اصلی دراینگونه سیستمها همانند Intel Inside است كه زیرساخت نرمافزاری آنها یا تا حد زیادی اپن سورس است یا بهكالای بدون ارزش افزوده تبدیل شده است. حوزه داغ و پررقابت نقشهها روی وب بهخوبی نشان میدهد كه مالكیت دادههای اصلی یك برنامهكاربردی تا چه اندازه اهمیت دارد و چگونه عدم درك این اهمیت میتواند به از دست دادن موقعیت رقابتی منجر شود. شركتMapQuest در 1995 پیشگام نقشهپردازی روی وب بود. ولی دیدیم كه !Yahoo، بعد مایكروسافت، و اخیرا گوگل توانستهاند بهراحتی و فقط با گرفتن مجوز همان دادهها، برنامهكاربردیهای جدیدی دراین حوزه معرفی كنند و وارد رقابت شوند. موقعیت آمازون دقیقا، نقطه مقابل MapQuest است. این شركت هم مثل سایر رقبایش، همچون bn.com، دادههای خام اولیه خود را از بانكاطلاعات ISBN شركت R.R. Bowker تامین میكرد. ولی برخلاف MapQuest، آمازون بهطور بیوقفهاین دادهها را بهتر و غنیتر كرد و دادههایی كه از ناشران میگرفت را نیز بهآنها اضافه میكرد. مثلا تصاویر پشت جلد، فهرست مطالب،ایندكس، فصلهای نمونه، و… . از همه مهمتر، آمازون از فعالیت كاربران برای غنیتركردن دادههایش بهره گرفت. بهطوری كه بعد از ده سال آمازون، و نه Bowker، بهعنوان منبع اصلی اطلاعات كتابشناختی شناختهمیشود و مرجعی برای دانش پژوهان، كتابداران و سایر مصرفكنندگان است. آمازون حتی شناسه اختصاصی خودش، ASIN، را هم ابداع كرده است كه برای محصولاتی كه شماره ISBN ندارند، شناسهای معادل آن میسازد. در واقع، آمازون بهنحوی موثر تامینكنندگان دادهاش را شاملشد و آنها را توسعه داد. تصور كنید كه MapQuest هم چنین كاریكرده بود و از كاربرانش میخواست مسیرها و نقشهها را تصحیح و تكمیلكنند و ازاین طریق لایههایی از ارزش بهدادههایش اضافه میكرد. نتیجه این میشد كه سایر رقبا بهسختی میتوانستند فقط با گرفتن مجوز نقشه، بهاین بازار وارد شوند و با MapQuest رقابت كنند. معرفی Google Maps، آزمایشگاهی زنده برای مطالعه رقابت بین سازندگان برنامههای كاربردی و تامینكنندگان دادههایشان در اختیار تحلیلگران قرار داد. مدل برنامهنویسی سبك (lightweight) گوگل منجر بهپیدایش تعداد زیادی سرویسهای ارزش افزوده بهشكل مشآپ شده است كه Google Maps را با سایر منابع دادهاینترنتی مرتبط و..