سید محمدحسین بهجت تبریزی متولد 11 دی ماه 1285 – وفات 27 شهریور 1367 متخلص بـه شهریار «پیش از ان بهجت تبریزی» شاعر ایرانی اهل تبریز بود کـه بـه زبانهاي پارسی و ترکی آذربایجانی شعر سرودهاسـت.
وی در تبریز درخانوادهاي بستانآبادی «روستای خُشگِناب بستانآباد» بـه دنیا آمد و بنا بـه وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز بـه خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را بـه واسطهٔ روز درگذشت او «روز شعر و ادب پارسی» نامیدهاند.
مهمترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه درود؛ «درود بـه حیدربابا»؛ اسـت کـه از مشهورترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی بـهشمار میرود و شاعر در ان از اصالت و زیباییهاي روستا یاد کردهاسـت. این مجموعه در بین اشعار مدرن قرار گرفته و بـه بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاسـت.[۲]
زمانی کـه شهریار برای خواندن درس دکتری بـه تهران آمد، عاشق دختر صاحبخانه می شود.
صحبتی بین مادران انها مطرح می شود و یک حالت نامزدی بوجود می آید. قرار بر این می شود دکترای دکتری را گرفت با دختر عروسی کند.
بعد از دوره دکتری متوجه میشود پدر دختر وی را بـه یک سرهنگ داده و باهم ازدواج کرده اند.
شهریار دچار ناراحتی روحی شدیدی می شود و حتی مدتی هم بستری می شود ودر این دوران غزل هاي خوب شهریار سروده میشوند.
بهجت آباد سابق بر این تفرجگاه تهران بودو مثل امروز آپارتمان سازی نشده بود. این محل، جایی بود کـه بیشتر اوقات شهریار با دختر برای گردش بـه آنجا می رفت. بعد از این کـه دختر ازدواج می کند، شهریار یک روز سیزده بدر برای زنده کردن خاطرات آنجا می رود و دختر هم با شوهر و بچه آنجا میآیند. شهریار با دختر روبهرو می شود و این غزل را آنجا می سراید:
یار و همسر نگرفتم کـه گرو بود سرم
تو شدي مادر و من با همه ی پیری پسرم
شهریار در ١١ دی ماه سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را – بـه علت شیوع بیماری در شهر – درروستای اجدادیاش خشگناب واقع در شهرستان بستانآباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت خشگنابی» و بـه روایتی «سید اسمعیل موسوی» نام داشت کـه در تبریز وکیل بود.
پس از پایان سیکل «راهنمایی» در تبریز، درسال ۱۳۰۰ از تبریز رهسپار تهران شد و تحصیلش را در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از ان در رشتهٔ دکتری ادامه داد.
شهریار در اوایل تحصیل دکتری در تهران عاشق ثریا دختر عبدالله امیرطهماسبی میشود و چند سال با یک دیگر نامزد بودند. اما در نهایت ان دختر با چراغعلی سالار حشمت مشهور بـه امیراکرم ازدواج می کند.
حدود 6 ماه پیش از گرفتن مدرک دکترا، تحصیلش را بـهعلت شکست عشقی و ناراحتی و خیال و پیشآمدهای دیگر، ترک کرد.
نخستین کتاب شعر شهریار بـه کوشش ابوالقاسم شیوا متخلص بـه «شهیار» دوست صمیمی شهریار درسال ۱۳۰۸ منتشر گردید.
شهریار در جوانی در تهران با بزرگان هنر و ادب همنشینی و دوستی داشت از جمله با: ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار و عارف قزوینی. درسالهاي بعد نیز با نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، کریم امیری فیروزکوهی و برخی دیگر از هنرمندان دوستی و رابطه داشت.
پس از سفری چهارساله بـه خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار بـه تهران بازگشت. درسال ۱۳۱۳ کـه شهریار در خراسان بود، پدرش میرآقا خشگنابی درگذشت. او درسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی بـه تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب وطن خواند و عنوان دکتری افتخاری دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز بـه وی اعطا کرد.
درسالهاي ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود، حیدربابایه درود را میسراید. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ۱۳۳۲ بـه تبریز می آید و با نوهٔ عموی خود بـه نام عزیزه عبدِخالقی ازدواج میکند کـه حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر بـه نامهاي شهرزاد و مریم و یک پسر بـه نام هادی میشود.
شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، بـه دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷؛ بنا بـه وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.