به کودکان خود در قالب داستان و شعر احترام به سالمندان را آموزش دهید.
يه روز بعدازظهر، فاطمه و محمد، پيش مامان اومدن و ازش خواستن تا اونا رو به خونه ي مامان بزرگ ببره. مامان قبول كرد وگفت: باشه ميريم ولي يادتون باشه به بابا بزرگ و مامان بزرگ احترام بذارين و اونا رو آزار نكنين.
محمد پرسيد: اما، ما كه نمیدونيم چه جوري بايد احترام بذاريم؟
مامان گفت: پس بياين بشينين تا قبل از رفتن، آداب احترام به بزرگ ترها رو براتون بگم: ما ميتونيم براي احترام گذاشتن به بزرگ ترها، به ديدنشون بريم و بهشون سربزنيم، قبل از اين كه اونا درود كنن ما بهشون درود كنيم، موقع صحبت كردن با صداي بلند باهاشون حرف نزنيم، خداي نكرده با اونا دعوا نكنيم.
هر وقت بزرگترا، هديهاي بهمون دادن، اونو بگيريم و ازشون تشكر كنيم حتي اگه اون هديه رو دوست نداشته باشيم، وقتی جايي نشسته بوديم و يه بزرگ تر اومد، به احترامش ازجا پا بشيم و جاي خودمون رو بهش تعارف كنيم.
يا حتي، ميتونيم وقتي با بزرگترا، جايي رفتيم با راه نرفتن جلوی اونها بهشون احترام بذاريم و خيلي كاراي ديگه كه نشون ميده ما بزرگترا رو دوست داريم.
فاطمه پرسيد: مامان! ما به چه كسايي بايد احترام بذاريم؟ مامان جواب داد به همه ی، ولي به اونايي كه ازشما بزرگترن، مخصوصاً پدر و مادر، پيرمردا و پيرزنا، و دانشمندا، خيلي خيلي بيشتر.
محمد گفت: حالا اگه به اينا احترام بذاريم چي ميشه؟
مامان دستي به سرمحمد كشيد و گفت: احترام گذاشتن به پدر و مادر يه عبادته و ثواب داره، مثل نماز خوندن يا روزه گرفتن. و اگه كسي به پيرمردها و پيرزنها احترام بذاره عمرش طولاني ميشه .
تازه پيامبر مهربونمون فرموده: كسي كه به پيرا احترام نذاره ما دوستش نداريم، ولي هركي به اونا احترام كنه مثل اينه كه به پيامبر احترام گذاشته و توي اون دنيا كنار پيامبر زندگي ميكنه.
حالا اگه دوست دارين خيلي ثواب كنين و عمرتون هم طولاني بشه، آماده شين ؛ كه به ديدن بابا بزرگ و مامان بزرگ بريم.
پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی كه پیشم باشه
برام كتاب می خونه
مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه
وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی كم ندارم.
شاعر : جواد محقّق
احترام به سالمندان و بزرگترها هرگز فراموش نشه…تا خداوند همیشه دوستون داشته باشه..