مطالب طنز نوشته کوتاه و خنده دار (طنز نوشته های کوتاه )
مطالب طنز نوشته کوتاه و خنده دار
چند روزه بدجور سرما خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو سر کار، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم
پادشاه غم مادر
جوک هاي خنده دار
مامانم گفت توی دفترچه هاي تلفنش بگردم دنبال عدد ي تلفن خانوم پزشک صمدی !
بعد از دو ساعت تلاش هرچی بهش میگم همچین اسمی نیست
میگه چشماتو باز کن مگه میشه نباشه ؟
هیچی دیگه همین حالا همه ی دفترچه هارو دادم به خودش
حالا پیداش کرده میگه : ایناها دیگه کوری نمی بینی ؟؟؟
اینم عدد ي خانوم پزشک فرامرزی !!!
اگه فردا یکیو دیدین سر چهارراه میرداماد نشسته داره با قاشق روی قابلمه می کوبه و مردم براش پول میریزن بهش درود کنین
اون منم !
طنز نوشته هاي خنده دار
سه خانم امریکایی انگلیسی و ایرانی تصمیم می گیرن لباس چرم مشکی بپوشند و عکس العمل شوهرانشان را ببینند
شوهر امریکایی :
وای عزیزم تو زن رویاهای منی
شوهر انگلیسی :
خیلی خوشحالم از این که تورو دارم
شوهر ایرانی :
شام چی داریم لواشک ؟
طنز نوشته هاي کوتاه
روشهای کاهش وزن در کشور هاي مختلف :
تایلند : خوردن غذا هاي تند
انگلستان : خوردن غذا در پرس هاي کوچک
– اندونزی : روزه گرفتن
– لهستان : مصرف غذا هاي خانگی
– کشور آلمان : خوردن صبحانه کامل
– ایران : از شنبه
طنز نوشته های کوتاه جدید
طرف دندونش درد می کرده میره پزشک میگه: همه ی رو بکش به جز اونی که درد می کنه
پزشک میگه چرا ؟
میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه !
جوک خفن
دلیل این که کیبورد دو تا شیفت داره اینه که
.
.
.
یکیشون شیفت صبح ها بیاد یکیشون شبا که خسته نشن
خوب من برم دنبال اکتشافات بعدی
جوک های خنده دار
اتوبوس حامل زنان تصادف میکنه وتمام زنان کشته میشن !!
همه ی شوهران خوشحال بودن جز یه مرد که خودشو به زمین می زد وگریه می کرد ،
بهش گفتن توحتما زنت روخیلی دوست داشتی !!
مرده میگه نه ، آخه زن من از اتوبوس جا مونده بود
طنز نوشته های کوتاه
یادمه یه دفه تو بازار گم شدم
یه مرده گفت بیا وایسا پیشه من تا مامانت بیاد
منم از ترسم به مرده گفتم
آقا تورو خدا مامانم اومد بگو منو دزدیده بودین
لامصب حاضر بودم ربوده بشم ولی دسته ننم نیفتم
چون میگرفت منو مثه گربه میزد که چرا گم شدي ؟؟؟
طنز نوشته های جدید
با ناراحتی یه گوشه نشستم بابام اومده میگه چیه ناراحتی ؟
میگم پول ندارم
حوصلم سر رفته
داغونم !
دست کرد جیبش ۲تا تراول ۵۰تومنی بهم داده میگه برو یه کم خوش بگذرون !
نمیدونم چی شد که یهو دیدم وسط حالم بابام داره با لقد میزنه
میگه لندهور آخه حال جای خوابیدنه ؟؟؟
واقعا فرق بین بابای رویایی و بابای واقعیمو فهمیدم.
طنز نوشته های خنده دار
نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی می کنیم
داییم میوه از ‘ي’ نوشته
یه کیلو خیار..!!
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست
طنز نوشته های کوتاه
شبکه چهار راز بقا یه کرکس نشون داد
گوینده گفت شاید چهره ي این جانور بد هیکل و بد قیافه براتون آشنا باشه،
.
.
.
بابام گفت آره شبیه پسرمه
جوک های جدید
یه بار با یه دختره رفته بودم سفره خونه !
بعد یه نیم ساعت قلیون کشیدن دختره
گفته
کی آب قلیون تموم میشه بریم ؟
از اون موقع هروقت قلیون می بینم جیغ می کشم
