گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق فراهانی
شقایق فراهانی از خانواده ای هنرمند متولد شده است. شقایق فراهانی از بازیگران حرفه ای ایران میباشد.
شقایق فراهانی در خانوادهای رشد كرده كه هنر و اهمیت به آن یكی از اولویتهای اصلی بوده و تكتك اعضای این خانواده در عرصههای هنری، به مدارج بالایی رسیدهاند. او كه فرزند و تربیتشده اساتیدی چون استاد بهزاد فراهانی و استاد فهمیه رحیمنیا میباشد، خودش در 20سالگی مادر شده است و حالا سالهاست كه در كنار هنر بازیگری، هنر مادرشدن را نیز در زندگیاش به نمایش گذاشته. صحبتهای او را در ادامه ایمیل خواهید خواند که درباره كار، خانواده و زندگی بسیار جذاب و دوستداشتنی اوست.
پركاری سالهای اخیر
خوشبختانه در یكی، دو سال اخیر پیشنهادات خوبی در سینما و تلویزیون به من شده و همین باعث شده پركار باشم. در جشنواره هم كارهای خوبی را در بخشهای مختلف داشتم كه خوشحالم از اینكه این فیلمها فرصت حضور در جشنواره را پیدا كردند. نكتهای كه در این فیلمها وجود داشت این بود كه نقشهای متفاوتی با یكدیگر بودند و همین موضوع برایم جذاب بود كه در نقشهای متفاوت دیده شوم.
متفاوت و باورپذیر
بدون شك خیلی از دوستان و همكاران من در عرصه بازیگری دوست دارند در نقشهای متفاوت از كارهای قبلیشان حضور داشته باشند چرا كه كلیشه شدن برای هیچكس خوشایند نیست. من هم دوست دارم نقشهای متفاوتی بازی کنم و از طرف دیگر دوست دارم نوع بازیام برای مخاطب باورپذیر باشد. این موضوع را قبلا هم گفتهام كه اگر مخاطب هنگام تماشای فیلم این حس را داشته باشد كه من برایش فقط نقش بازی میكنم، من شكست خوردهام!
از غم نان تا عشق
من کارهای متعددی را بازی کردهام که بیشترشان را دوست دارم. جاهایی بوده که به عللی مانند همان غم نان معروف یا رودربایستی رفتهام سر یك فیلم اما نمیتوانم بگویم همه کارهایم را اینطوری انتخاب کردهام. خیلی از کارهایی را که بازی کردهام واقعا دوست دارم و برایشان زحمت کشیدهام.
الگویی برای همیشه
در میان بازیگران، چهرههای مختلفی بودهاند که هنر و تواناییهایشان را قبول داشتم ولی چندان به این مساله که الگویی داشته باشم، فکر نکردهام. بازیگر باید خودش باشد؛ نه حتی کپی خوب یک نمونه قبلی. اصلا زیبایی بازیگری به همین تنوع آن است نه تکرار شدنهای متوالی. با این همه سوسن تسلیمی را یکی از بهترینها میدانم که حتی سالها بعد از آنکه در سینمای ما حضور ندارد اما هنرش مانند اثری پررنگ و تازه در بازیگری میدرخشد.
زنان سرزمین من
به زنهای مهمی که در سینما اثرگذار بودهاند احترام میگذارم. به نظرم خود ما باید به ارزش زن اضافه کنیم. من هر نقشی را بازی نمیکنم و در زندگی هم به زن بودن خودم افتخار میکنم. از اینکه بروم در کاری یک زن بیتاثیر و خنثی باشم حذر میکنم و دوست ندارم زن را چیزی در حد گلدان و مبل و… در صحنه پایین بیاورم که تاثیری در فیلم ندارد و فقط ابزار است. برای همین زنانی را که در سینما برای رشد جایگاهشان تلاش کردهاند دوست دارم و به آنها احترام میگذارم؛ چه بازیگر، چه کارگردان، چه نویسنده، چه در هر رشته دیگری که کار کردهاند.
به دنبال استعداد
در خانه ما هر کسی استعدادش در زمینهای بیشتر بود. برادرم در طراحی و نقاشی و من هم در بازیگری. برای همین وقتی میخواستیم وارد فضای بازیگری شویم، پدر و مادرم با حضور ما در سینما و این رشته خیلی موافق نبودند. البته در نهایت آدمها خودشان مسیر خودشان را پیدا میکنند و اتفاقهای خوبی را تجربه میکنند، چیزی که شاید در آن سالها برای من کمتر رخ داد.
مادری کم سن و سال
مادر شدن از آن حسهایی است که تا تجربه نکنید نمیتوانید دربارهاش صحبت کنید. این اتفاق بزرگترین اتفاق در زندگی یک زن است. من خیلی زود و در 20 سالگی مادر شدم و بابت آن بسیار خوشحالم. شما با آمدن فرزند چیزهایی را به دست میآورید که با هیچچیز در دنیا قابل مقایسه نیست. من در زندگی به لحظات سختی رسیدم که اگر وجود پسرم، سام نبود واقعا نمیتوانستم تحمل کنم. جالب است که مادر شدن، یک دفعه شما را بزرگ میکند و من آن زمان حس نمیکردم 20 ساله هستم.
به خاطر پسرم
بیشک جاهایی بوده که من نتوانستم آنطور که باید برای سام مادری کنم اما این در زندگی همه روی میدهد و نمیتوان گفت صرفا زنان بازیگر یا مردان بازیگر در مورد بچههای خود کوتاهی میکنند. به دنیا آوردن یک بچه آنقدر مسوولیت بزرگی است که شما همیشه نگرانید نتوانید درست از پس آن بربیایید. من گاهی نتوانستم خواستههای بهجای پسرم را انجام دهم اما سعی کردهام به اشکال دیگر، این نبودنها را جبران کنم.
مادر و پدر حامی
بدون شك هر انسانی در زندگی نیاز به حمایت والدین خود دارد. برای من كه دقیقا همین طور بوده و حس میكنم خیلی خوشبخت بودهام كه چنین پدر و مادری داشتهام. پدر و مادرم درواقع بالهای پرواز من در زندگی بودهاند و نقشی كلیدی در زندگی من داشتهاند. قطعا اگر در خانواده دیگری متولد شده بودم، سرنوشت دیگری داشتم.
بازیگران لوکس و پولدار
بازیگری همیشه برای خیلی از مردم یک مرحله از ترقی مالی به حساب آمده که فکر میکنند بازیگرها پولهای آنچنانی و خانههای لوکس و زندگی اشرافی دارند. اما واقعا درصد کمی از جامعه بزرگ هنری از خودشان خانه دارند. عده زیادی از آنها حتی هنوز بعد از سالها مستاجر هستند و اگر اتفاقی برایشان بیفتد یک بیمه ساده هم ندارند. فکر میکنید چند بازیگر پشتوانه مالی خوبی دارند که اگر در سال به هر علتی کاری به آنها پیشنهاد نشد به راحتی و با آرامش و بیدغدغه زندگی خود را سپری کنند. ما درست برعکس جهان رفتار میکنیم و هنرمندانمان فقط یک ظاهر لوکس دارند.
پذیرفتن واقعیتها
باید منطقی صحبت كنم و واقعیتها را بگویم. من هم مانند هر مادر دیگری با فرزندم دچار چالشهایی شدهام و هیچكس نمیتواند بگوید كه هرگز با فرزندش دچار مشکل نشده است ولی همیشه سعی كردهام این چالشها را مدیریت و آنها را برطرف كنم چرا كه با از بین بردن هر مشكل، مهر میان مادر و فرزند بیشتر و محكمتر میشود.
رهاتر از رهایی
نباید زندگی را سخت بگیریم. گاهی نباید به چیزهایی که داریم آنقدر وابسته شویم که نهتنها نبودشان بلکه حتی فکر نبودشان هم ما را آزار بدهد. خوب است کمتر خودمان را با زنجیرهای دست و پاگیری که اجازه نمیدهند لذت ببریم و راحت و آسوده نفس بکشیم، این طرف و آنطرف بکشیم. ما فقط یکبار به دنیا میآییم و باید تا آنجا که میشود خوب باشیم و خوب زندگی کنیم. خوب زندگی کردن فقط وابستگیها و داشتههای مادی نیست. باید عاشق بود. باید زندگی کرد و ارزش لحظهها را درک کرد. باور کنید میشود بدون خیلی چیزها زندگی کرد و کمبودی هم حس نکرد.
دیدن زیبایی زندگی
آدمی نیستم که فقط غر بزنم و از بدی چیزها بگویم. اینکه خوبیهای اتفاقات دوروبرمان را نبینیم و فقط به بدیهای آن فکر کنیم باعث میشود نتوانیم از زندگی لذت ببریم. زندگی پر از چیزهای خوبی است و ما گاهی آنقدر مشغول بدیها و غمهایش میشویم كه آنها را نمیبینیم؛مثلا درباره همین فضاهای مجازی، من همانقدر که از فضای مجازی لذت میبرم و چیز یاد میگیرم، میتوانم در آن نقایص را ببینم و آن را رد کنم. مهم این است که ما چگونه رفتار میکنیم. همه چیز آنقدرها بد نیست که تصور میکنیم.
ماجرای پشت و خنجر
به نظرم بعضی حرفهایی که گفته میشود و بعضا خود دوستان سینمایی عنوان میکنند، مصداق بارز خیانت کردن است. اینکه درباره پشت صحنه سینما حرفهای بدی بزنیم که اعتماد خانوادهها و مردم نسبت به آن از بین برود بسیار ناجوانمردانه است. خودمان که نباید به خودمان از پشت خنجر بزنیم. اینکه اتفاقات بد و بزهها را فقط مختص یک کار بدانیم و طوری وانمود کنیم که اجر و زحمت شبانهروزی یک عده کثیری از بین برود، حمایت از سینما و حرف حق زدن نیست. بهتر است قبول کنیم که اگر در عرصهای به جایی نمیرسیم میتواند از بیاستعدادی خودمان باشد. نمیتوان گفت هر کسی به موفقیت رسیده پول و رابطهای پشت سرش بوده است.
منابع:
مجله زندگی ایده آل
پرشین استار