منفورترین رییس جمهور آمریکا قبل از ترامپ

مجموعه : اخبار چهره ها
منفورترین رییس جمهور آمریکا قبل از ترامپ

سالگرد درگذشت ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

ریچارد میلهوس نیکسونسیاست‌مدار و سی‌وهفتمین رئیس جمهور ایالات متحده ایالات امریکا بود، که از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ این مقام را در اختیار داشت.در سالگرد درگذشت ریچارد نیکسون به این پرسش پرداخته ایم که آیا او منفورترین رییس جمهور ایالات امریکا گذشته از ترامپ بوده هست؟

 

معمولا در انجام آن چه فکر می‌کرد باید انجام دهد، متهورانه عمل میکرد و به ساختارهای موجود تسلیم نمی شد و همین بی باکی حساب نشده در رفتار بود که عاقبت او را به تنها رییس جمهور مستعفی در تاریخ ایالات امریکا مبدل کرد.

 

بسیاری او را منفورترین رییس جمهور تاریخ کشور آمریکا می‌دانند که تلاشی شیطانی در جهت سرنگونی قانون اساسی این کشور داشت و شماری دیگر او را قربانی ساختارهای کشور آمریکا و مطبوعات این کشور دانستند.

 

داستان زندگی او روایتی دوگانه از مردی هست که از درون دشواری هاي زندگی قد کشید، رشد کرد و درهای کاخ سفید را روی خود گشود و از سوی دیگر با نوعی ترس روانی، کینه توزی، درگیری در فساد، عملکردهای نامعمول و نصیحت ناپذیری شرایطی را پدیدآورد که تمام آن چه را به دشواری کسب کرده بود به یکباره از دست دهد و وارث یک رسوایی بزرگ در تاریخ ایالات امریکا باشد.

 

از مزرعه لیمو به عرصه سیاست

فرانسیس آنتونی نیکسون «1956- 1878» و هانا میلهاوس نیکسون «1967- 1885» در یوربالیندا کالیفرنیا صاحب مزرعه لیمو بودند. هانا پیرو آیین کوییکر بود و فرانسیس نیز که پیشتر متدیست بود به همین آیین گرایش پیدا کرده بود.

 

بنابراین در منزل انها تعالیم کوییکرها حکمفرما بود. در حقیقت پیروان این آیین که شاخه اي از مسیحیت هست، معتقد بودند هر مومنی باید کشیش باشد.در چنین شرایطی کارهایی نظیر رقص و مصرف الکل در منزل نیکسون ها ممنوع بود و فرزندان آنان باید سوگندهایی را در این رابطه ادا میکردند اما نکته دیدنی دیگری نیز در این خانواده تقریبا مذهبی به چشم می‌خورد و آن نامگذاری فرزندان بود.

 

فرانک و هانا پنج پسر به نام هاي هارولد، ریچارد، دونالد، آرتور و ادوارد داشتند که نام هاي آنان را اغلب از پادشان بزرگی که در انگلستان حکومت میی کردند وام گرفته بودند.

خانواده نسبتا پرجمعیت بود و تا حدودی از مشکلات مالی رنج می‌برد. در سال 1922 زمانی که کار مزرعه پرورش احشام به شکست انجامید، خانواده ناچارر به نقل مکان به ویتی یر کالیفرنیا شد و در آنجا فروشگاهی برای عرضه مواد خوراکی و ایستگاه گاز تاسیس کردند که اعضای خانواده در آن مشغول به کار شدند.

 

ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

در این زمان به فاصله نسبتا کوتاهی دو شوک بزرگ برای خانواده پدید آمد اولیه مرگ آرتور 7 ساله در 1925 و سپس مرگ هارولد فرزند بزرگ خانواده در 22 سالگی در اثر مریضی سل بود.

بنابراین رییس جمهور آینده کشور آمریکا در منزل اي رشد کرد که شرایط آن شاید عمده مساعد پرورش شخصی برای احراز پست ریاست جمهوری ایالات متحدهه ارزیابی نمی شد. ریچارد که نام او یادآور پادشاه شجاع انگلستان «ریچارد شیردل» بود، در 9 ژانویه 1913 متولد شد و دست سرنوشت آن بود که از میان دیگر برادرانش که نام هاي شاهی یدک می کشیدند او روزی به شخص اول کشور در ایالات امریکا مبدل شود.  

 

ریچارد نیز مطابق با شرایط خانواده زندگی عمده راحتی را در دوران کودکی سپری نکرد و تنها 12 سال داشت که براساس یک سابقه خانوادگی به مشکل ریه دچار شد و دکتر انجام فعالیت هاي ورزشی را برای او ممنوع کرد.

 

وی همینطور ناچار بود برای کمک به معیشت خانواده بخشی از زمان خود را به کارکردن بپردازد. 17 ساله بود که در کالج وایتیر ثبت نام کرد. وی در آنجا دانش آموز بسیار فعالی شد و در تشکل هاي دانشجویی، فعالیت هاي نمایشی و فوتبال مشارکت می‌کرد و همچنان کار خود را در فروشگاه برای کمک به خانواده، با دقت به شدت گرفتن مریضی هارولد ادامه می داد.

 

وکیل، دریانورد، سیاستمدار

مرگ برادر موجب نشد که ریچارد از روند تحصیلی اش غافل شود و در ماه مه سال 1934 در حالیکه به تازگی برادرش را از دست داده بود، برنده بورس تحصیلی مدرسه حقوق دانشگاه دوک شد و پیروز شد در ژوئن 1937 در رشته حقوق بعنوان شاگرد سوم فارغ التحصیل و در یک شرکت حقوقی به کار مشغول شود.

یک سال بعد ریچارد این گونه که در خاطرات خود توصیف میکند گرفتار عشق در یک نگاه می‌شود. تلما پت راین معلم دبیرستان بود و در 21 ژوئن سالل 1940 این دو طی مراسم کوچکی ازدواج و زندگی خود را در وایتیر آغاز کردند. حاصل این ازدواج دو دختر به نام هاي تریکیا و جولی بود.

 

ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

در ژانویه 1942 از آنجا که این زوج دورنمای فعالیت در وایتیر را محدود می‌دیدند به واشنگتن دی سی مهاجرت کردند و وکیل جوان در دفتر مدیریت مالی مشغول به کار شد. چندی بعد در 15 ژوئن همان سال او برای عضویت در نیروی دریایی ایالات متحده اقدام کرد و با درجه ستوان سومی به این نیرو پیوست. در ژانویه سال 1945 به اداره هوانوردی فیلادلفیا منتقل شد و تلاش هایي در راستای مذاکرات پایان جنگ صورت داد.

 

در همین زمان بود که به جهت خدمات شایسته، تلاش هاي خستگی ناپذیر و تعهد به وظیفه از سوی وزارت نیروی دریایی مورد تقدیر قرار گرفت و به درجه سروانی ارتقاء یافت و بعدها حتی توانست به فرماندهی نیز برسد.

 

ورود نیکسون به سیاست نیز تابع معادلات جالبی بود. با پایان جنگ، جمهوری خواهان از شکست دموکرات ها برای حوزه کالیفرنیا ناامید شده و به دنبال نامزدی مورد اجماع در برابر آنان بودند. به منظور پایان یافتن اختلافات و رسیدن به اجماع کمیته اي تشکیل شد و در جریان آن هرمان پری رییس بانک مرکزی شعبه وایتیر، نیکسون را برای این امر توصیه  کرد.

 

نیکسون به کالیفرنیا رفت و مورد تایید کمیته واقع شد و پس از آن یک دوره سخت یکساله برای مبارزات انتخاباتی سپری کرد و در خلال آن مدعی شد که عملکرد نامزد دموکرات ها در سال هاي پیشین نامطلوب بوده و تایید وی توسط یک گروه وابسته به کمونیست ها به معنی آن هست که او دارای رشته هاي افراطی هست. تلاش سخت او در این کارزار نهایتا به پیروزی انجامید و در نتیجه به همراه خانواده اش برای حضور در کنگره به واشنگتن نقل مکان کرد

 

ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

نیکسون بعنوان یک عضو کنگره در کمیته آموزش و پروش مشغول به کار شد و از تصویب قانون تفت- هارتلی که تا حدود زیادی قدرت اتحادیه هاي کارگری را محدود می‌کرد، پشتیبانی کرد.

 

او همینطور در بررسی اتهامات یک مقام سابق وزارت خارجه به جرم جاسوسی برای روسیه در طول جنگ جهانی دوم فعال ظاهر شد و این در حالی بود که  اغلب مقامات آمریکایی در آن زمان الجر هیس را بی گناه می دانستند و گرچه اطلاعات منتشر شده در دهه بعد گناهکاری او را ثابت کرد.

 

در گام بعدی نیکسون به راحتی در انتخابات سال 1948 مجددا گزینه شد. او در سال 1950 پیروز شد با بیش از نیم میلیون رای، هلن گهگن داگلاس نامزد دموکرات کنگره را شکست دهد و صندلی خالی سنا را تصاحب کند. در این انتخابات او برای اولین بار متهم به بهرهگیری از حیله و تزویر برای خارج کردن رقبا از میدان شد. اتهامی که تا پایان فعالیت هاي سیاسی با او همراه بود و در نهایت به حذف وی از صحنه سیاست انجامید.

 

او بعنوان یک سناتور از اقدام هری ترومن برای ورود به جنگ کره انتقاد کرد و در تمامی سخنرانی هاي خود علیه تهدید جهانی کونیسم هشدار می داد. برجستگی نیکسون بعنوان فردی که مخالفت آشکار خویش علیه کمونیسم را ابزار میکرد، موجب شد تا او در عرصه ملی به چهره اي شناخته شده مبدل شود.

 

این امر در کنار پایگاه سیاسی محکمی که او در کالیفرنیا دارا بود، موجب شد ژنرال دوایت آیزنهاور که در سال 1952 نامزد جمهوری خواهان برای پست ریاست جمهوری بود، به رغم جوانی نیکسون، او را در 11 ژوییه بعنوان معاون اول خود معرفی کند.

 

دو ماه بعد نیویورک پست در مطلب اي مدعی شد که نیکسون از صندوقی که مربوط به بودجه انتخابات بود، به مظنور منافع شخصی بهره برداری کرده هست و این امر موجب فشار شدید افکار عمومی به آیزنهاور و درخواست برای برکناری معاون اول شد.

 

با این حال نیکسون در تلویزیون حاضر شد و در یکی از پرمخاطب ترین برنامه هاي تاریخ کشور آمریکا تا آن زمان در یک سخنرانی عاطفی از خود دفاع کرد و مدعی شد تمامی آن چیزی که دریافت کرده هست یک سگ به نام «چکرز» هست که به دختر او تریکیا هدیه شده بود و قصد پس دادن آن را ندارد.

 

این سخنرانی که بعدها به «سخنرانی چکرز» شهرت یافت، یک شاهکار بود و احساسات زیادی را در حمایت از نیکسون برانگیخت و به ویژه اهمیت تلویزیون بعنوان یک رسانه جمعی در دست سیاستمداران را آشکار کرد. نیکسون به مدت هشت سال در سمت معاونت اولی باقی ماند و در جریان آن نقش هاي مهمی در عرصه سیاست داخلی و خارجی به او واگذار شد.

 

ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

از جمله مدتی راکه آیزونهاور به علت مشکل قلبی قادر به اداره امور نبود، بعنوان معاون اول او به خوبی بحران را مدیریت کرد و اداره امور را در دست گرفت. همینطور سفر به روسیه در زمان خروشچف برای بازدید از نمایشگاهی که ایالات امریکا نیز با برترین کالاهای خود در آن حضور داشت، از دیگر رویدادهای مهم دوره معاونتش بود.

 

در جریان این سفر بحثی میان خروشچف و نیکسون درگفت که هرچند بی ثمر بود اما موجب عرض اندام نیکسون در صحنه بین المللی و داخلی کشور آمریکا شد. در سال 1960 ریچارد نیکسون برای کسب سمت ریاست جمهوری پا به عرصه رقابت انتخاباتی گذاشت رقیب او در این کارزار جان اف کندی جوان بود

 

و اگرچه به نظر می‌رسید معاون اول رییس جمهوری شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات داشته باشد اما رقابتی سخت و تنگاتنگ میان دو نازمد روی داد و در این زمان اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ ایالات امریکا برگزار شد که این امر در نهایت به برتری کندی جوان و آراسته با اختلافی بسیار اندک انجامید.

 

در ژانویه 1961 نیکسون که کاخ سفید را ترک کرده بود، به همراه خانواده اش به کالیفرنیا بازگشت و در آنجا به تمرین وکالت و نوشتن کتاب خاطرات خود پرداخت که بسیار هم پرفروش شد.

در این زمان او از سوی دوستانش برای به چالش کشیدن قدرت فرماندار کالیفرنیا تشویق شد و اگرچه در ابتدا برای این امر بی میل به نظر میرسید ولی امیدوار بود که این رقابت به بازگشت او به صحنه سیاست بعنوان شخصی پرنفوذ بینجامد اما در نهایت شکست خورد و گمان می رفت این شکست پایان زندگی سیاسی او باشد. پس از آن به نیویورک بازگشت و فعالیت خود بعنوان یک وکیل را از سر گرفت و بعدها در خاطرات خود از این سال زندگی اش بعنوان «سال بیابان» یاد کرد.

 

بازگشت به کاخ سفید

در ژانویه 1968 نیکسون بار دیگر تصمیم به رقابت در انتخابات ریاست جمهوری ایالات امریکا گرفت و در جریان آن وعده بازگشت ایالات امریکا به ارزش هاي سنتی خود و حکومت نظم و قانون را داد. او آینده آرام و صلح در منزل و خارج از منزل را به مردم وعده می داد و این در حالی بود که کشور آمریکا به سختی درگیر جنگ با ویتنام بود. این بار نیکسون در یکی از نزدیک ترین رقابت هاي تاریخ کشور آمریکا پیروز شد بر هیوبرت هامفری رقیب دموکراتش پیروز شود.

 

او در یکی از اولین گام هاي خود در صحنه سیاست خارجی کوشید وعده اي که برای «صلح با افتخار» در ویتنام داده بود را به انجام رساند و تعداد سربازان آمریکایی که در آوریل 1969، در حدود 543000 نفر بود، در 29 مارس 1973 به صفر رسید و جنگ پایان داده شد.

 

ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

نیکسون می کوشید تا کاهش تنش در روابط بین الملل را در دستور کار خود قرار دهد و به این منظور در فوریه 1972 سفری به چین داشت و با مائو دیدار کرد که با این دیدار دور جدیدی از روابط میان واشنگتن و پکن شروع شد. وی همینطور به مسکو سفر کرد و با برژنف دیدار داشت و در جریان آن پیمان منع ساخت موشک هاي ضد موشک آغاز شد.

 

در عرصه داخلی نیز او دست به تلاش هاي مختلفی زد. در ماه اوت 1969 نیکسون طرح کمک به خانواده که طرحی رفاهی برای تضمین درآمد برای خانواده ها بود را ارائه داد اما در کنگره مورد تایید قرار نگرفت.

 

همینطور در سال 1971 به علت تورم بالایی که در کشور وجود داشت، نیکسون اقدام به نظارت دستمزدها و قیمت ها کرد و همینطور برای نظارت نرخ ارز نیز اقداماتی را دستور کار قرار داد. وی در این دوره رییس جمهوری خوشحال و پرانرژی بود.

 

رسوایی بزرگ

در سال 1972 نیکسون بار دیگر برای تمدید چهارساله مدت ریاست جمهوری اش وارد صحنه رقابت شد.

در این زمان رقیب اصلی او جورج مک گاورن از حزب دموکرات بود. در این انتخابات یکی از قاطع ترین پیروزی هاي تاریخ ریاست جمهوری آمریکار قم خورد و نیکسون پیروز شد از مجموع 538 رای الکترال 520 رای را از آن خود کند

 

اما تنها چند ماه بعد از این پیروزی درخشان تحقیقاتی صورت گرفت که منجر به غوغایی عمومی شد و رسوایی سرشناس به «واتر گیت» رخ داد که در جریان آن شماری از ماموران امنیتی وارد هتل واتر گیت- محل ستاد انتخاباتی حزب دموکرات- شدند و اقدام به کارگزاری دستگاه شنود و بردن شماری از مدارک کردند.

 

این رویداد به طور تصادفی با پیدا شدن نواری لو رفت و روزنامه واشنگتن پست آن را منعکس کرد. تحقیقات بعدی نشان داد که این تنها یک مورد استثنایی نبوده و بخشی از یک فعالیت سازمان یافته به منظور بهره برداری هاي سیاسی از قدرت بوده هست.

 

ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا

نیکسون به شدت تحت فشار قرار گرفت و متهم به جلوگیري از عدالت، سوءاستفاده از قدرت و تحقیر کنگره شد و این بار راه گریزی در بین نبود، در صورت ادامه یافتن تحقیقات سرنوشت خوبی در انتظار او نبود، بنابراین وی در 8 اوت 1974 ناچار به استعفا شد و جرالد فورد معاونش به جای او نشست.

 

فورد با بهرهگیری از اختیارات خود نیکسون را عفو کرد اما وی برای همۀ وقت از صحنه سیاست ورزی ایالات امریکا محو شد و بیست سال آتی عمرش را در انزوا زندگی کرد. سرانجام ریچارد نیکسون در 18 آوریل 1994 پس از عمری پرفراز و فرود در اثر سکته مغزی به کما رفت و 4 روز بعد در 22 آوریل درگذشت.

 

او مردی بود که با اتکا به خود مراحل قدرت را در ساختار سیاسی کشور آمریکا طی کرده و بارها از تنگناهای سیاسی دشوار با موفقیت عبور کرده بود اما جاه طلبی وی در کنار اشتباهات محاسباتی موجب شد تا نامی نه عمده نیک از او در تاریخ کشور آمریکا باقی بماند.

 

جدیدترین مطالب سایت