علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

مجموعه : اخبار چهره ها
علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

در اینجا مصاحبه ای داریم با مجری معروف علی ضیا و از زندگی خصوصی او سوالاتی کرده ایم که بد نیست بدانید .

 

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی

 

علی ضیا

 مجری اجتماعی است اما مهمترین جنجال زندگی حرفه ای اش با یک رخداد ورزشی همراه شد. گل پرسپولیس در دربی و یک ویدئو از شوخی و با مظلومی سرمربی استقلال و کار تا ممنوع التصویر شدن پیش رفت. او تن به مصاحبه نداد تا ماجرا فراموش شود. به همین بهانه سراغ علی ضیا رفتیم و اتفاقا از موضوعات مختلف گفتیم و به واسطه خواست خودش کمتر به آن اتفاق پرداختیم. بهانه ما گفتگوی او با علی پروین، اسطوره قرمزها برای برنامه سال تحویلش در شبکه یک بود.

 

مصاحبه کردن با کسی که خودش استاد مصاحبه است سخت است، خود یک پیشنهاد برای شروع بده؟

– من خیلی موضوع مورد علاقه دارم.

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

آنهایی که قابل بحث است؟!

– در مورد ورزش یا فوتبال تقریبا در برنامه هایی که من بودم معمولا بهانه هایی وجود داشته که ما به آن پرداخته ایم. مثلا فدراسیون فوتبال یک زمانی فدراسیون برتر شده بود. شوخی با آقای کفاشیان زیاد داشتیم و یک جمله کلیدی آنجا گفتیم که ما بهترین فدراسیون جهانی هستیم و AFC اصلا این مختصر «ای فدات شم کفاشیان است» که دوستان ایشان به من زنگ زدند و گفتند ما خیلی خندیدیم اما این شوخی را ادامه ندهید.

 

اتفاقا انگشت روی کسی گذاشتی که ظرفیت او در فوتبال ایران بی نظیر است.

– دقیقا همین طور است. دفعه اول که ایشان را دیدم چون هم محل بودیم در سوپرمارکت بود که تا من را دید گفت تو همانی هستی که زیاد سر به سر من می گذارد و آنجا کلی با هم خندیدیم.

 

بعد از آن دیگر فیتیله شوخی با کفاشیان را پایین کشیدید؟

– نه، شوخی وجود داشت چون هم ظرفیت بالایی دارد و هم اینکه انتقادپذیر است. یادم می آید یک گفتگویی را با همسر آقای کفاشیان انجام دادم که خیلی جنجالی شد چون گفته بود من راضی نیستم که ایشان رییس فدراسیون فوتبال باشد چون جنسش فوتبالی نیست.

 

بین آدمای فوتبالی کسی هست مورد علاقه تو و پایه یک گفتگوی خوب باشد؟

– همین آقای پروین.

 

پس چرا کس دیگری را برای مصاحبه با ایشان فرستادید؟

– علی آقا واقعا مورد علاقه من است اما من به خاطر بیماری پدرم نتوانستم تمام وقت حضور داشته باشم.

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

آقای پروین را در همان گفتگوی کوتاه چطور دیدید؟

– علی آقا خیلی باحال است.

 

چه ویژگی باعث شد که بگویی سلطان باحال است؟

– خیلی رو راست است و اصلا حرفی تو دلش نمی ماند. یعنی اینکه بخواهد مماشات کند و حرفی را نزند، اصلا اینطور نیست و آن چیزی را که می داند و فکر می کند درست است، می گوید.

 

شاید همین نکته ای که اشاره کردی باعث شده هیچ وقت به برنامه زندهمه «پا» نمی دهد.

– شاید همین مسئله ای باشد که خود علی آقا لحاظ می کند اما واقعا در مورد ایشان سال ها باید تحقیق  کرد و زندگی او را دید و کنار او بود. البته من دوست دارم با علی آقا دایی هم گفتگو کنم اما آنقدر سواد فوتبالی ندارم که بنشینم با علی دایی گفتگو کنم. اتفاقا دانشجوی صنعتی شریف بودن علی دایی برای من جذاب تر است تا بخش فوتبالی شخصیت ایشان و آدم این شکلی برای یک بخش مهمی از زندگی اش که باعث رشد و دیده شدنش شده، جذاب تر است چون فضای من اجتماعی است.

کدام جنبه زندگی علی پروین برای تو جذاب تر بود که می توانستی دنبال آن بروی؟

– من چند سوال از ایشان پرسیدم و برخلاف آن چیزی که می گویند، علی آقا مدرن مدیریت می کنند. مدیریت کهنه می گوید تو سر آدم ها باید زد تا قد نکشند ولی علی آقا با آدم ها رفیق می شوند و بچه های تیمش می شوند بچه های خودش. به همین خاطر من سال ها پیش یک مصاحبه از یکی از بازیکنان پرسپولیس خواندم که می گفت من را اگر پلیس بگیرد به اولین کسی که زنگ بزنم به علی آقاست و به پدر و مادرم زنگ نمی زنم.

 

در مورد فضای رختکن بعد از بازی ها هم از بازیکنانش شنیدی؟ آنجا زیاد هم فضا دوستانه نبوده؟

– بازی یک چیز است و رفاقت چیز دیگر. حتی خود شما هم در فضای روزنامه ممکن است صفحه بندتان سر زمان نرسد و دوتا داد سر او بزنید که شکلش زیاد شکل مدیریتی نباشد اما در بطن می خواهید کارتان پیش برود و مدیریت کنید. کار حرفه ای متفاوت است.

 

در آن چند دقیقه ای که سوالات رد و بدل شد به این نقطه رسیدی که می شود علی پروین را آورد در برنامه زنده یا ممکن است چیزی از دهان شان در برود و نشد او را به برنامه زنده برد.

 

– نه. خودشان قبول نمی کنند وگرنه برای ما افتخار است.

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

از نظر جنس حرف زدن می گویم، موردی داشت که با ساختار تلویزیون منافات داشته باشد؟

– مثلا ما یک برنامه ای داشتیم. در برنامه شبانه که آنجا از آقای احمدی مقدم پرسیدم که شما از زندان آمدید اینجا؟ چون معتقدم خیلی حرف های عجیب و غریبی آن شب زدند و حرف هایی بود که ظرفیت رسانه را نشان داد چون می گوییم رییس پلیس ما دنبال دزدهاست و می خواهد آنها را بگیرد. ما می خواستیم ذهن جامعه را آرام کنیم. آقای پروین هم به همین شکل است. ممکن است یکسری حرف هایی بزنند که به مذاق خیلی ها خوش نیاید وگرنه ظرفیت رسانه وجود دارد که این حرف ها گفته شود. آدم هایی مثل آقای پروین آدم هایی هستند که همه دوست شان دارند. واقعا استقلالی هست که علی پروین را دوست نداشته باشد؟ یا پرسپولیسی هست که مرحوم ناصر حجازی را دوست نداشته باشد؟

 

گویا نوه های علی پروین، علی ضیا را خیلی دوست دارند؟!

– یک چیزی که در مورد علی آقا وجود دارد این است که راحت می شود جلوی ایشان بیان شان را تقلید کرد و خودشان می خندد و نوه ایشان هم در گفتگو با ما این کار را کرد و از پدربزرگش تقلید کرد.

 

مهرداد میناوند هم این کار را خوب انجام می دهد. به نظر می رسد آنها که در حوزه ورزش بزرگ شده اند، آدم هایی مثل علی پروین شاید جزو معدود کسانی باشند که میزان توجه جامعه و رسانه بیش از سه دهه است روی آن بالاست اما باز هم ظرفیت انتقاد دارد حتی برای رییس جمهورها هم چنین اتفاقی نمی افتد و همین مسئله ظرفیت آنها را بالا برده است. قبول داری آدم هایی در حوزه ورزش با این مختصات بیشتر هستند. این را می پرسم چون با آدم های زیادی در حوزه های مختلفی صحبت کردی. این تفاوت ظرفیت به چشم تو آمده است؟

– خیلی زیاد و فکر می کنم 5 تا بیشتر در فوتبال ما نیستند که نمی توانند از فوتبال بیرون بیایند. علی پروین، علی دایی، علی کریمی، فرهاد مجیدی و یا مهدوی کیا یا کریم باقری نمی توانند بیرون بیایند چون مردم آنقدر دوست شان دارند که حتی وقتی می خواهند خرید کنند هم نمی توانند راحت کارشان را بکنند. در بین قدیمی ها فقط آقای پروین مانده که با احترام به ناصرخان حجازی که اگر بودند ایشان قطعا جزو این گزینه ها بودند. خود این حجم توجه ظرفیت را بالا برده و امیدوارم که ما جوان ترها این قصه را یاد بگیریم که این بزرگان ما هستند که سرشان پایین است و کاملا خضوع دارند.

 

این اتفاقات فوتبالی از یک مقدار قبل تر هم برای تو رخ داده. مثلا در مورد دایی یک مقدار شوخی کرده بودی که دلگیر شده بود؟

– بله. من یک نقدی کردم که بعدا با علی آقای دایی صحبت کردم و از دل شان درآوردم و ایشان هم نقد خیلی درستی داشتند. من بازی های پرسپولیس را در استادیوم می دیدیم و در یک مقطعی این تیم خیلی خوب بازی می کرد و نتیجه نمی گرفت و یک موقع هم خوب بازی نمی کرد و نتیجه نمی گرفت. از نگاه من هوادار استادیوم برو نه از نگاه من مجری و کارشناس، چون آنقدر سواد ندارم، یک نکته ای را گفتم که الان خوب بازی نمی کنید و باید قبول کنید. به همین لطافت گفتم. چند روز بعد رفقای پرسپولیسی به برنامه ما آمدند و گفتند آقای دایی ناراحت شده.

 

من فیلم برنامه را برای ایشان فرستادم و در یک جلسه ای حضوری صحبت کردیم. در آن جلسه ایشان یک نکته ای به من گفتند که همانطور که من نمی توانم در مورد اجرا نظر بدهم و تخصصی است، تو هم نمی توانی در مورد فوتبال نظر بدهی و بیا این مسئله را با یکدیگر درست کنیم و من قبول کردم. خوشحال شدم که ایشان با سعه صدر این مسئله را پذیرفتند. در یک جلسه ای هم با هم نشسته بودیم در یک مکالمه کوتاه همه چیز درست شد.

 

کلا مجری هایی که در حوزه اجتماعی اظهارنظر «فان» در مورد فوتبال می کنند خیلی نمی شود به آنها خرده گرفت که چون رسانه دست شان است، حرفی در مورد ورزش نزنند.

 

– دوتا اتفاق می افتد، یکی می گویند مجری برنامه های اجتماعی باید خنثی باشند که من اعتقادی به آن ندارم. اینکه مجری ها در مورد تیم محبوب شان روی آنتن صحبت کنند را من جا انداخته و شروع کردم و همان روز یادم است که روند پیام های ناسزا به ما زیاد شد و من فردای آن روز آمدم گفتم که یک عده به من فحش داده اند که تو پرسپولیسی هستی و گفتم شما که استقلالی هستید فحش دارد که من فحش بخورم؟

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

در واقع این تابو با یک اتفاق و اعتراف تو به پرسپولیسی بودن شکست؟

– بله، دقیقا در یکی از اولین برنامه های من این مسئله رخ داد.

 

پس خیلی دل و جرأت به خرج دادی که به این مسئله پرداختی چون آن زمان عرف نبود. در چه برنامه ای بود؟

– در برنامه نیمروز بود. من فکر می کنم این کار درستی است که آدم ها سلایق مختلف دارند و آن را بگویند. اینکه من مدام سلایق خودم را سانسور کنم که درست نیست، در این صورت چه چیزی از من روی آنتن می ماند؟

 

یکی از موردهای خود ما با عادل فردوسی پور این است که اصرار دارد بگوید بی طرف است.

– قضیه عادل فرق می کند چون او در حوزه تخصصی کار می کند.

 

به هر حال ما هم در روزنامه دو قشر هستیم و خودمان را سانسور نمی کنیم. شاید در برنامه تخصصی هم که عادل خیلی اکراه دارد رنگ مورد علاقه اش مشخص شود. می تواند در برنامه 90 این علاقه را کنار بگذارد اما در خارج از برنامه شرایط مشخص باشد. با این حساب تو می گویی برنامه عادل تخصصی است و این کار او درست است.

 

– به نظر من عادل فردوسی پور خیلی درست عمل می کند چون حوزه ما اجتماعی است و به خاطر همین متفاوت است. مثل نوع نگاه یا پوشش ما در مسیرهای مختلف است و مجریان اجتماعی باید یکسری شرایط را رعایت کنند و در حوزه های ورزشی باز هم یکسری لحاظ ها وجود دارد. من این را دوست دارم که مجری های فوتبالی ما در برنامه های فوتبالی ما که در مورد جام جهانی یا مسابقات خارجی است خیلی راحت اعلام می کنند طرفدار بارسلونا یا تیم دیگری هستند اما در سطح ملی فکر می کنم کارشان درست است.

 

داشتی به اعلام گرایش رنگی ات در فوتبال در برنامه های اول خودت اشاره می کردی…

– به نظر من مجری نباید خنثی باشد و سلیقه و نگاهش را هر چند اشتباه باشد، باید بگوید. نگاه من این است و اگر اشتباه است من را ویرایش کنید چون این بحث ها کمک می کند.

 

این مسئله قبل از این بود که مجریانی مثل احسان علیخانی و دیگران آمدند و در مورد رنگ مورد علاقه خودشان در فوتبال صحبت کنند؟

– تقریبا همینطور است.

 

پس فحش ها را تو خوردی تا راه برای دیگران باز شود؟

– بعد از دیالوگ فردای آن برنامه که گفتم «اگر استقلالی بودن شما فحش دارد که پرسپولیسی بودن من فحش دارد؛ خدا وکیلی دیگر هیچ پیامی نیامد. دوستان استقلالی من الان می آیند و می گویند تو یک نقطه ضعف داری و آن این است که پرسپولیسی هستی و اتفاقا در عکس های شان با من عدد 4 را نشان می دهند و من کیف می کنم. اینکه ما می توانیم سلایق مختلف را بپذیریم فقط با جادوی دوست داشتن ممکن می شود. آن وقت است که می توانیم بپذیریم تو استقلالی هستی و من پرسپولیسی یا من از فسنجان خوشم می آید و تو از آلبالوپلو!

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

تو که در حوزه اجتماعی کار کرده ای، به نظرت «فحش» را چطور می توان از زبان فوتبال انداخت؟

– واقعا نمی دانم و در این مورد با من صحبتی نکنید. به نظرم یک مقدار باید مدیران باشگاه هایی که فرهنگی و ورزشی هستند به فکر باشند.

 

یعنی «رسانه» در این میان نقشی ندارد؟

– در انگلیس این کار را کردند و وقتی تحقیق کردم در این کشور هم چنین جریانی وجود داشت و شاید شدیدتر! من آن چیزی که متوجه شدم و تحقیق کردم آنها از جادوی خانواده استفاده کردند و آنها را در استادیوم ها آوردند و کنار مجردها نشاندند. یعنی فکر کنید یک نفر با زن و بچه به استادیوم رفته و کنار چند مجرد نشسته است.

 

مجردها عمدتا وقتی کنار خانواده هستند سعی می کنند مراعات کنند. حتی وقتی سیزده به در هم می رویم و جایی مجردها نشسته اند اگر خانواده باشند، شوخی نمی کنند و حداقل این است که جای خودشان را عوض می کنند. در انگلیس آمدند خانواده ها را قسمت به قسمت در استادیوم جا دادند و آرام آرام جوان ها عادت کردند که باید رعایت کنند. کلا خانواده جادو می کند.

 

اما فحش دادن نهادینه شده و این مسئله در فضای مجازی حادتر شده است. مثل این بلایی که این اواخر سر خود تو آمد. قبول داری یک مقدار این فحش دادن در فضای مجازی آدم ها که چشم تو چشم نیستند، بیشتر شده است.

 

– من یک جمله ای همان روزهای اول این اتفاق گفتم و از من هم خواستند اینستاگرامم را ببندم. گفتم داداش ها و خواهرها از من ناراحت هستند و آن را اینطور بیان می کنند. برادر و خواهرها اگر از تو ناراحت هستند و تو گوش من می زنند سرم را بالا نمی آورم چون اینطور تربیت شده ام. همه عزیزان برادر و خواهرهای من هستند و خانواده من به حساب می آیند و به هیچ وجه از آنها دلخور نیستم چون همه عزیز هستند. چیزی حدود 200 هزارتا فحش به من دادند که رکوردی بود برای خودش. گله و شکایتی هم وجود ندارد. فقط برای اینکه به فضای خانوادگی برسیم یک مقدار اینستاگرام خودم را به قولی خونه تکانی کردم.

 

خودت فکر می کنی اگر در حوزه اجتماعی علی ضیا شناخته شد و پیشرفت کرد، اگر در حوزه ورزش اجرا می کرد مثلا می توانست به همین میزان رشد کند و برای عادل فردوسی پور یک رقیب جدی به حساب بیاید؟

– اصلا امکان ندارد.

 

واقعا این قداستی که بچه های تلویزیون برای عادل قائلند بابت چیست؟

– چون بی نظیر است و کارش را فوق العاده خوب بلد است. بعد هم من نه سواد آن را دارم و نه علم عادل را.

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

اما بالاخره باید برای او هم رقیب قوی بیاورید.

– باید یک آدمی بیاید که عادل فردوسی پور نباشد و کار دیگری انجام بدهد. حالا آن هم در حوزه ورزش باید پدید بیاید اما من این توانایی را ندارم و فقط بیننده برنامه عادل هستم و کیف می کنم.

از رمز و راز او برای محبوبیت هم استفاده می کنی؛ مثلا صراحت لهجه اش و مصاحبه های پینگ پنگی و اینکه برخی افراد ناکارآمد را گوشه رینگ می برد؟

– در شیوه اجتماعی این موضوع را می طلبد. من یادم می آید یک روزی در دولت قبل اوضاع دارو خیلی وخیم شده بود و در اخبار آمد که یک دختر 14 ساله که سرطان داشت به خاطر پیدا نکردن دارو جان خودش را از دست داد. ما همان روز رییس دارو و غذای وزارت بهداشت را دعوت کردیم و چون حالم خیلی برای این اتفاق روی آنتن بد بود با صراحت در چشم مهمان برنامه نگاه کردم و گفتم اگر دختر شما هم بود، دارو باز هم گیر نمی آمد؟» و خواستم با ایشان راحت صحبت کنم، خیلی هم تند شدم و رو به دوربین نگاه کردم و گفتم من که قانع نشدم و مطمئن هستم اگر دختر مدیری یا مسئولی در رده بالای مملکت بود چنین آسیبی نمی دید چون واقعا برای من مردم خیلی مهم هستند. در حوزه اجتماعی این اتفاق ها هست و باید تو پای مردم بایستی.

 

روز اول برنامه ویتامین 3 یک جمله کلیدی داشتیم که می گفتیم آدم باید گروه خونی اش به گروه خونی خدا بخورد و بشود خون خدا یا همان ثارالله و خدایا کاری کن که این اتفاق بیفتد. جمله بعدی این بود که قسم قدیمی ها بود که به «روح آقا تختی» ما پای مردم می ایستیم چون این جمله برای قدیمی ها خیلی مهم بوده و نماد مردانگی معاصر را تختی می دیدند. اتفاق مهمی بود و ما سعی کردیم از این اتفاق قدیمی این روزها استفاده کنیم. باید بدانید که کجاها ایستاد و کجا نایستاد.

 

سر دختران شین آباد روزهای سختی را در برنامه گذراندیم و خیلی پیگیر این قضیه بودیم که چه اتفاقی افتاد و خیلی ها اعتراض های عجیب و غریبی به ما کردند اما اصل قصه این بود که دختران سرزمین ما صورت شان سوخته و باید تلاش کنیم صورت برگردد چون دختر هستند. یادم هست در آن مقطع رفتم شین آباد و فرماندار آنجا در دولت قبل گفت 50 میلیون وام جهیزیه می دهیم و گفتم وقتی نمی توان در صورت این دختر 8 ساله نگاه کرد برای چه چیزی این پول را می خواهی بدهی و این کار را می کنی. اصلا 10 تا 20 سال آینده که زمان ازدواج آنها می شود چه اتفاقی برای آنها می افتد؟ خدا را شکر با پیگیری ها دارند خوب می شوند و با جراحی های خوبی که صورت گرفته امیدوارم روز به روز بهتر شوند.

 

حوزه های اجتماعی لبه تیغ است چون هم دغدغه مردم است و هم دغدغه مدیران رده یک کشور است. من این را می دانم که مدیران درجه یک این دغدغه مردم را دارند و یک رده پایین می آییم، مدیران میانی یا سرشان شلوغ است و یا حواس شان نیست که دچار فراموشی می شوند.

 

در مورد خط قرمزهای اجتماعی و ورزشی چطور؟ کدام یک عقب تر است.

– نمی دانم چطور بگویم باور کنید چون با این خط قرمزها برخوردی نداشتم. چیزی که من در حوزه اجتماعی دیدم مدیران ما خواسته اند به این موضوعات اجتماعی و دغدغه هایی مثل گرانی پرداخته شود. فقط ما به سیاست زمان نظرمان این بوده که الان چه موضوعی نیاز است. مثلا فکر کنید در دوره ای که یک دفعه دلار بالا و پایین شد و از نظر روانی در جامعه اتفاقات خاصی افتاد. من فکر کردم که اگر الان آتش روی این آتش درست کنیم چه تاثیری دارد و مدام بگوییم وای و وای که می شود افسردگی و تنش بیشتر.

 

اتفاقا آن دوره ما یک برنامه ای رفتیم ویژه اینکه زمان جنگ این اتفاقات زیاد می افتاده است و چه چیزی باعث شد که کنار هم باشیم و همدیگر را دوست داشته باشیم که همان «همدلی» ما بود. آمدیم روی این مسئله تاکید کردیم و به خاطر همین پای صحبت پدر و مادرم نشستم و خواستم از آن روزها برایم بگویند. یعنی ما چون کاشان بمباران می شد به یکی از روستاها رفته بودیم که همه خانواده مادری و پدری من در یک خانه بودیم.

 

چون بچه های خانواده ما هم نسل هستند و با هم کنار هم بودیم. مثلا پدر من وقتی سر صف نان می رفته 150 تا نان می گرفت تا به همه برسد. آن چیزی که همه را کنار هم نگه داشت این بود که خیلی همدیگر را دوست داشتند و به گرانی و بمباران فکر نمی کردند. ما این مسائل را ترویج دادیم و به نظرم هر چیزی که کم و زیاد است ما یک وطبفه ای داریم و در برنامه عید ما به این می پردازیم.

گویا پرویز مظلومی هم مهمان برنامه سال تحویل شماست؟

– در شهرک غرب پشت چراغ قرمز بودم که دیدم ماشین پرویز خان کنار من ایستاد و نگاهی کرد و خندید. گفتم پرویزخان یک عکسی با هم بگیریم در اینترنت بگذاریم. گفت الان پیاده نشو و خیلی خندیدیم و آن سلفی را با هم گرفتیم و بعد هم دعوتش کردم.

 

در مورد آن اتفاق تا با مظلومی نقدهای زیادی شد که برای کسی که در حوزه اجرا کار می کند و شناخته شده است باید حواسش به رفتارش باشد و این حرف ها…

– راستش را به شما بگویم نه الان برای من داغ است نه برای مردم. موضوعی بود که من باید درس می گرفتم که گرفتم و باید از همه کسانی که ناراحت شدند، عذرخواهی می کردم و الان هم صدباره این کار را می کنم چون من باید یاد بگیریم که هیچ کس را ناراحت نکنم. حتی اگر خیلی ناراحتم کردند. آن چیزی که به ما یاد دادند این است که سعی کنیم وقتی خیلی ناراحت می شویم، هیچ کس را ناراحت نکنیم.

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

مظلومی اگر دعوت شما را قبول کند و به برنامه بیاید یکی دو سوال که می خواهی در حوزه استقلال با ایشان مطرح کنی، چیست؟

– به آن فکر نکردم اما به نظرم گفتگوی بسیار داغی از آب درخواهد آمد.

 

از کجا فهمیدی که یک پرسپولیسی دو آتشه هستی؟

– من پرسپولیسی علی پروین هستم.

 

یعنی به فوتبال مدرن و تیم برانکو اعتقاد نداری و به قولی علی پروینیسم هستی؟

– چرا؛ آقای برانکو را خیلی دوست دارم و الان خیلی خوب کار می کند اما من خاطراتم با پرسپولیس است. پدر و مادرم خیلی پرسپولیسی هستند اما خواهرم برای آنکه لج ما را دربیاورد استقلالی است.

 

گفتی استادیوم برو هستی، آن موقع ها هم می رفتی؟

– بله، بچگی یک بار رفتم که با پدرم بود. آنجا پدرم به من گفت پسرم  اینجا حرف هایی است که تو نباید یاد بگیری و دو دقیقه بعد دیدم پدرم همان حرف ها را می زند.

 

نمایی خاص که از آن بازی یادت هست را برای ما بگو.

– اجازه بدهید یک خاطره دیگر برای شما بگویم.

 

بفرمایید.

– دو سال پیش با کارگردان برنامه رفته بودیم استادیوم برای بازی با پرسپولیس که آنجا ما را خیلی تحویل گرفتند و گفتند به CIP بروید. کارگردان ما هم چون تا حالا آنجا نرفته بود فکر می کرد همه آنجا می رفتند، آن هم در بازی با پرسپولیس. چون استقلالی بود شروع کرد شعار دادن علیه پرسپولیس و جو حسابی او را گرفته بود.

 

کدام تیم پرسپولیس را طی این سال ها خیلی دوست داشتی؟

– تیم افشین قطبی را خیلی دوست داشتم مخصوصا بازی آخری که قهرمان شدیم. خانواده ام نگذاشتند بازی را ببینم. رفقا آمدند دنبالم که برویم یک شب شعر اما من هدفون در گوشم بود و بازی را گوش می دادم.قهرمانی علی پروین که ابراهیم اسدی گل زد در لیگ اول هم به من خیلی چسبید.

بازیکن مورد علاقه خودت در پرسپولیس چه کسی بوده است؟

– خیلی ها بودند. مثلا من احمدرضا عابدزاده را خیلی دوست داشتم. کریم باقری، علی کریمی، علی دایی، مهدی مهدوی کیا، حامد کاویانپور و خیلی های دیگر.

علی ضیا مجری معروف در زندگی شخصی + عکس

 

در میان کسانی که گفتی دوست داری مصاحبه کنی اسمی از علی کریمی نیاوردی. علی کریمی خاص تر نیست؟

– خیلی زیاد. علی کریمی پا نمی دهد که صحبت کنیم.

 

در برنامه تحویل سال نو شما میزان آیتم های ورزشی زیاد نیست.

– به هر حال 14 ساعت برنامه است و این را باید به آن دقت کنیم و شما باید تنوع را در همه زمان ها رعایت کنید. ما گروه کودک هم در برنامه داریم و همه سلایق را سعی کردیم درگیر کنیم. خیلی عزیزان ما که در سیاست هم هستند حضور دارند و فضا به نحوی است که همه را درگیر کردیم.

 

به نظر می رسد یک مقدار در حوزه بازیگرها، چشم روشن ها مثل بازغی و سام درخشانی هر سال عید تکراری می شوند و پای ثابت مهمان های برنامه تحویل سال هستند.

 

– باید طرح وجود داشته باشد و تلاش ما این است که با برنامه ای که روی کاغذ داریم حضور مردم را پررنگ کنیم. به خاطر همین تیتراژ شب عید را مردم می خوانند، لوگوی برنامه را مردم طراحی کنند و استندآپ کمدی و گزارشگران، مردم باشند و برای آن جایزه ای در نظر گرفتیم که البته جایزه معنوی آن این است ولی جوایز دیگری هم دارد.

 

در حوزه ورزش تفاوت کار شما چیست؟

– یک کار در مورد لژیونرها داریم که یک کار خاص می شود و می تواند برای مردم، زندگی بازیکنانی که در ایران نیستند جذاب باشد. گفتگو با خود علی پروین آن هم با حضور نوه ها به نظرم کار جالبی از آب دربیاید.

 

خودت درباره گفتگویی که با علی پروین کردی، چه تیتری را انتخاب می کنی؟

– راستش را بخواهید در مورد چیزی که من از علی پروین یاد گرفتم این است که جنبه آنقدر بالاست که صدای ایشان را تقلید می کنیم و می خندد و حتی خودش می گوید به مهرداد (میناوند) گفته ام این کار را بکند. علی آقا خیلی باحال است و این اتفاق بسیار مهم است و همه ما در تلویزیون و رسانه این ظرفیت در ما وجود داشته باشد و بی خودی آدم ها بزرگ نمی شوند.

 

پرونده مظلومی را ببندیم! واقعا فکر می کنی تو را با آن دسته گل بزرگ که به سراغش رفتی، بخشیده است؟

– من شب یلدا با ایشان گفتگو داشتیم و شب بازی با تراکتورسازی و مسئله کاملا حل شده است و حسابی ما را تحویل گرفتند.

 

روزنامه گل

 

مطالب مرتبط:

عذرخواهی حضوری علی ضیا از پرویز مظلومی + تصاویر

مقتل ‌خوانی علی ضیا در کاشان + عکس

تصاویری از جدیدترین ژست های علی ضیا

بیوگرافی علی ضیاء

جدیدترین مطالب سایت