چپ دست بودن یک مشکل نیست و تحقیقات نشان می دهد چپ دست ها باهوش و تیز تر هستند . چپ دست بودن به معنی گرایش افراد برای انجام کارها با دست چپ است . انسان ها بطور کلی به 2 دسته راست دست و چپ دست تقسیم میشوند .
این کلیپ گوشه کوچکی از مشغله های روزمره چپ دست ها رو نشون میده
مرگ سالانه بیشتر از 2500 چپ دست بدلیل استفاده از وسایلی که مخصوص راست دست ها ساخته شده اند.
مجله تالاب : دراین بین باورهای زیادی درباره نبوغ و ویژگی هاي چپ دست ها وجوددارد که به بررسی آن میپردازیم تا ببینیم ایا واقعا چپ دست ها مشکلات بیشتری نسبت به راست دست ها دارند و این که ایا واقعا چپ دست ها باهوش ترند؟
دانشمندان بر این باورند که نیمکره مسلط در راست دست ها، نیمکره چپ است؛ اما عکس آن برای چپ دست ها، صادق نیست، چرا که در سی درصد چپ دست ها، نیمکره چپ نیمکره فعال ودر باقی آنها ارتباطی بین هردو نیمکره حاکم است.
محققان بر این باورند که مقارن عمل کردن دو نیمکره، احتمال ابتلا به بیماری هاي روانی را افزایش می دهد؛ دلیلی که احتمال ابتلای بیشتر چپ دست ها به اسکیزوفرنی و دیسلکسیا را توجیه می کند. طبق روزنامه وال استریت، ده درصد از مردم چپ دستند و یک درصد از هردو طرف بدن به یک اندازه می توانند استفاده کنند.
امروز روز چپ دست هاس، دلیل نامگذاری این روز، انتقاد از این است که تمامی ابزارها و امکانات برای راست دست ها طراحی شده اند.
اگر چپ دست هستید، احتمالا دستکم با یکی از این مشکلات چپ دست ها برخورد کرده اید:
مهم نیست از چه نوشت افزاری استفاده میکنید، چپ دست ها اگر بخواهند تند تند بنویسند، به اجبار با مشکلاتی مواجه می شوند. نوشتن روی تخته سفید را فراموش کنید؛ آنها ردی رنگی روی دست خط زیبایشان به جا می گذراند که کاملا ناخوانایش می کند. وقتی میخواهند صفحهاي جدید از یک دفتر صحافی شده را باز کنند، باید بازویشان را تقریباً ۹۰ درجه خم کنند؛ اینکار برایشان آسان نیست.
حتی زمانی که صفحه را کاملا باز و روی سطح صاف میز پهن میکنند، هنوز بیشتر نوشتهها زیر دستشان می ماند و بخش کوچکی از کاغذ را می بینند. با تمام شدن دوران ابتدایی، اغلب چپ دست ها احتمالا ترجیح می دهند برای باقی عمرشان از یک رایانه برای رونوشت برداشتن استفاده کنند.
اما با روشن کردن رایانه، مشکلات کاملا جدیدی نمایان میشود. در حالیکه بیشتر موسهاي رایانه بطور پیش فرض هم برای چپ دست ها و هم راست دستها ساخته شده است، بیشتر موسهاي تخصصی«مثل موسهاي مخصوص بازی» اساساً برای افراد راست دست هستند.
اما حتی این هم مشکل اصلی نیست. برای چپ دستها، کلیک راست در واقع سمت چپ است و کلیک چپ در واقع در سمت راست. راهی برای اجتناب ازآن وجود ندارد. این احتمالا برای افراد جوانتری که یاد گرفتهاند خودرا با اوضاع وفق بدهند مشکلی نیست، اما فکر کن منِ چپ دست سعی کنم به پدر ۶۰ سالهام آموزش استفاده از رایانه بدهم. اینکار هر دوی ما را دیوانه میکند.
نه! شما نمیتوانید از قیچی راست دست ها استفاده کنید. قیچیهایي که برای یک دست معمولی«راست دستها» ساخته می شوند، باعث خواهند شد لبههاي آن فشار کمی به هم وارد کنند، یک موج را بسازند، و برش منظمی را ایجاد کنند.
اما اگر یک چپ دست که از همان قیچی استفاده کند، حالت دست چپش باعث میشود تیغهها کمی از هم فاصله بگیرند. البته این باعث بد پاره شدن کاغذهای زیادی خواهد شد، اگر اصلا بتوان آنها را برید. این همدیگر مشکل روزمره چپ دست ها.
شاید باورتان نشود یک مشکل روزمره چپ دست ها مراجعه به بانکها و ادارهجات است. درست است، حدس می زنم هر شخصی دلیلی برای کينه از این مکانها دارد. اما افراد چپ دست تنها یک دلیل بیشتر برای ترس از رفتن به بانکهاي خود دارند: خودکارهای وصل به زنجیر.
احتمالا هرگز قبلا راجع به این موضوع فکر نکرده اید، اما دفعه بعد که برای نقد کردن چک خود میروید، توجه کنید زنجیر در کجای میز قرار گرفته است. به احتمال زیاد در قسمت راست میز.
ما مشکلاتی راکه چپ دست ها با نوشتن دارند مرور کردیم، خوب فقط تصور کنید با یک جوهر لکهاي هنگام نوشتن چک حقوق سروکار دارید زمانی که هم باید فکرتان برای نوشتن متمرکز باشد و هم باید کل بدن تان را خلاف جهت راست اتاقک یا محل چک نوشتن مچاله کنید.
حتی شام خوردن با دوستان هم برای یک فرد چپ دست، یک چالش است. آنها در مدت غذا خوردنشان غیرعامدانه؛ با آرنج به دوستانشان ضربه میزنند. و برخلاف چند نکته پایانی این مقاله، هیچ راه عملی برای حل این مشکل نیست، مگر اینکه در اجتماع، چپ دستها را جدا کنیم و آنها را روی یک میز جدا بنشانیم.
حتی جیمی هندریکسگیتاریست، آوازخوان، ترانه نویس معروف امریکاییهم این مشکل را داشت. اگر یک شخص چپ دست بخواهد با دوستانش دور هم جمع شوند، بهتر است گیتار خودش را بیاورد.
این ممکن است برای کسیکه گیتار نمیزند مشکل خاصی بنظر نیاید، اما تقاضای از یک چپ دست برای نواختن گیتار یک فرد راست دست مثل این است که از یک نوازندهي ساکسیفون بخواهید آنرا وارونه بنوازد، با دست چپش که حالا جای دست راستش است و به عکس. اگر بخواهیم مثبت فکر کنیم، چپ دستها دیگر این نگرانی را ندارند که کسی گیتار محبوبشان را بردارد.
وقتی جوانتر بودم و قبل از اینکه اینترنت و وبگاه آمازون به این محبوبیت برسند، مطلقا برایم ناممکن بود که چوبهاي گلف، چوبهاي هاکی یا حتی دست کشهاي بیسبال پیدا کنم، باید با پدرم سوار بر اتومبیل تمامی فروشگاههاي وسایل ورزشی را تا شعاع ۵۰ مایلی میگشتم.
اغلب وسایلی که در نهایت گیرم میآمد، وسایل دست دوم یکی از دوستان پدرم بود که خوشبختانه یا بدبختانه«دستکم برای من» با همان مشکل در طول سالها روبرو شده بود. اما زمانهایي هم بود که ساعتها با نگاه کردن به قفسههاي کالای ورزشی میگذراندم تا از چپدست بودن و دست خالی بودن فرار کنم.
من یک چپدست هستم. برایم مایه آرامش خاطر است زمانی که سایر گلف بازهای چپ دست را میبینم و میفهمم آنها هم در همان شرایط سختی بودهاند، که من در تمام زندگیم داشتم.
اما زمانی که یک راست دست از یک چپ دست میـــخواهد که خیلی سخت نگیرد، بیشتر شبیه این است که فکر میکند فرد چپ دست یک موجود عجیب الخلقه است مثلزن ریشو و مرد مارمولکی.
برای یک راست دست بنظر اظهاراتی که می کند کاملا بیضرر است، اما به خاطر این است که آنها این لیست را نخواندهاند و تصوری از جهنمی که افراد چپ دست در آن زندگی می کنند ندارند.
اگر شما قرار باشد مطالعهاي روی چپدستها انجام بدهید و از آنها سوال کنید که کدام کار خانگی بیش از باقی کارها آنها را خسته میکند، به احتمال زیاد بیشتر آنها به دربازکن قوطی اشاره میکنند – عده اي از چپدستها اصلا نمیتوانند از این وسیله استفاده کنند. اینکه این موضوع بخشی از یک توطئه از جانب راستدستها برای تضمین سلطهشان بر یک چشم انداز ویرانگر غذا هاي کنسروی هست یا نیست، قابل بحث است «و یک بحث بیشتر احمقانه و بیهدف! » اما به هرحال چپدستها یک مزیت مجزا از این بابت دارند، به خصوص زمانی که دریک مسابقهي آشپزی سرعت در مقابل یک فرد راستدست به مبارزه میپردازند.
طبق معمول همه ی ساعتشان رابه مچ مخالف دستی که با آن می نویسند، میبندند. اینکار سبب میشود هر زمانی که دوست دارید ساعت را چک کنید بدون اینکه در روند کارتان هیچ اختلالی ایجاد شود.
اما متاسفانه اینطور بنظر میرسد که کارخانههاي تولید ساعت فرض را بر این گذاشتهاند که همه یي آدمها راستدست هستند و برای همین پین ساعت را در قسمت راست صفحهي ساعت تعبیه می کنند.
و این یعنی آدمهاي چپدست یا باید مثل راست دستها ساعتشان را روی دست چپ ببندند یا باید هر بار که میخواهند زمان ساعت را تنظیم کنند باید ساعت را از دست راستشان دربیاورند.
چهطور میتوان در دفتری نوشت که سیمهایش درست در جاییکه دستتان برای نوشتن مستقر می شود، تعبیه شدهاست؟ بیشتر چپدستها برای حل این مشکل دفتر را برعکس استفاده میکنند، یعنی از انتهای دفتر شروع به نوشتن میکنند. با این حال این مورد هم خیلی آزاردهنده نیست و یک ایراد همیشگی برای چپدستها محسوب نمی شود.
یک قدم که جلوتر برویم «یا شاید هم عقبتر!! » و سر و کله زدن با دفتر سیمی را کنار بگذاریم، میرسیم به حلقههاي کلاسور: ارتفاع این حلقهها و جای قرار گرفتنشان خود معضل دیگری است که چپدستها باید بر آن غلبه کنند.
شاید آنچه سبب میشود که این حلقهها از دفاتر سیمی خستهکنندهتر باشند این حقیقت است که فرد چپ دست بطور متناوب می تواند فعل نوشتن رابه اسانی انجام دهد، چرا که در هنگام پایین رفتن در صفحه گاهی دستش بین شکافهاي حلقه قرار می گیرد و میتواند آسان و بدون مشکل بنویسد. البته که این موقتی است و زمانی که به حلقهي بعدی برسند بازهم برای نوشتن دچار زحمت خواهند شد.
چپدستهایي که خیلی اهل تحصیل و دانش نیستند و به کارهای عملی مشغول هستند شاید چندان با مشکلات مربوط به خودکار و دفتر و دستک روبرو نشوند، اما تولید کنندگان آیتمهاي ضروری به اندازهي مخترعان حیطهي کارهایی که به قلم و کاغذ نیاز دارند، بیفکر عمل کردهاند، به خصوص زمانی که پای متر در بین باشد!
چرا که تولید کنندگان متر توقع داشتهاند که چپدستها متر را برعکس بخوانند اگر که بخواهند به صورت ماهرانه ازآن استفاده کنند. آیا خیلی دشوار بوده که اندازهها را در دو طرف قرار بدهند تا هم راستدستها و هم چپدستها بتوانند آن رابه اسانی استفاده کنند؟
درست مانند متر، طراحان کتریها و پارچهاي مدرج هم یک جور فرضیهي خودخواهانه داشتهاند مبنی بر اینکه هر شخصی که از این ها استفاده می کند، راستدست است! بنابرین درجات روی آنها فقط دریک سمتشان تعبیه شدهاست.
هرچند عده اي از پارچهاي مدرج و کتریها هستند که در دو طرفشان درجهبندی وجوددارد، اما چنین کتری یا پارچی در واقع یک کالای مقدس است! چرا که چپدستها غالبا باید پارچ یا کتری رابهدست راستشان بدهند تا زمان اندازهگیری دچار اشتباه نشوند.
اسلحه چیزی نیست که تعداد زیادی از آدمها در زندگی خود استفاده کنند، هرچند مطابق با آمار احتمالا دستکم ۱۰ درصد از کسانی که به ارتش میپیوندند، چپدست هستند و با مشکل کاملا ترسناکی مواجه می شوند اگر قرار باشد که هماهنگ با بقیه عمل کنند.
ازآنجاییکه تمام اسلحهها فقط برای افراد راستدست طراحی شدهاند، زمانی که فرد چپدست اسلحه را شلیک میکند، هیجان بیشتری برای تماشای گلولههاي شلیکشده دارد. البته این یک چشم انداز ناخوشایند است و به احتمال زیاد برای تبدیل کردن چپدستها به افرادی صلح طلب و دوریکننده از جنگ کافی است!
ازآنجاییکه پرداخت نقدی کمکم دارد از دور خارج میشود و بیشتر آدمها به سیستم پرداخت با کارت روی آوردهاند «عده اي از کشورها درحالحاضر قرار است بطور کلی سیستم خرید نقدی را حذف کنند»؛ افراد چپدستی که به خرید می روند در روند پرداخت هزینهي اقلام اصلا آسان نیستند.
دستگاههاي کارتخوان داخل فروشگاهها بعنوان یکیدیگر از نمونههاي حکمرانی آدمهاي راستدست در جهان محسوب میشوند چرا که بخش کشیدن کارت در آنها در سمت راست قرار دارد و همین سبب میشود که افراد چپدست زمان پرداخت پول اقلامی که می خواهند بخرند، بدلیل طرز قرار گرفتن دستشان آسان نباشند.
انگار که آدمهاي چپدست در مدرسه، در بانک هنگام دادن پول ودر فروشگاهها هنگام پرداخت پول اقلام دردسرهای کمی دارند که کار سادهي لباس پوشیدن در هنگام صبح نیز به مشکلاتشان اضافه میشود! یکی از آشکارترین مشکلاتی که آدمهاي چپدست دارند زمان پوشیدن شلوار رخ مینمایاند!
کارخانههاي تولید پوشاک «که احتمالا بطور کامل از آدمهاي راستدست تشکیل شدهاند! » فکر کردهاند درستاش این است که تکه پارچهاي که روی زیپ را پوشش می دهد در سمت چپ باشد.
به این ترتیب چپدستها وادار هستند برای باز کردن زیپ از دست راستشان استفاده کنند و زمانی که برای رفتن به دستشویی عجله دارند این طراحی می تواند دردسر زیادی برای آنها ایجاد کند!
در حالیکه آموزش دادن زبان اشاره مشکلی برای همه یي آدمهاي چپدست نیست، اما برای کسانی که با آدمهاي ناشنوا سر و کار دارند، اینکار دشواریهاي خودش رابه همراه دارد.
آدمهاي چپدستی که زبان اشاره رابه آدمهاي راستدست آموزش میدهند باید با جنبهي معکوس قوانین سازگار شوند در حالیکه خودشان نیز هنگام یاد گرفتن زبان اشاره برای اولین بار حسابی گیج میشوند در مورد اینکه کدام دستشان را باید بعنوان دست غالبشان استفاده کنند. می توان گفت که آنها همیشه می توانند آنچه باید انجام دهند را یادداشت کنند، اما دراین صورت آنها بازهم با مشکل دفترهای سیمی مواجه می شوند!
آدمهاي چپدست حتی قبل از اینکه خوردن غذا را شروع کنند دچار مشکلی میشوند که آدمهاي راستدست هرگز با آن روبرو نمی شوند. هرچند بهتر است بگوییم که آدمهاي راستدست دراین میان غافلانه قربانی میشوند.
برای چپدستها کاملا طبیعی است که نوشیدنیشان رابا دست چپ بگیرند. متاسفانه شیوهي جا افتادهي چیدمان میز غذا سبب می شود که چپدستّها به نوشیدنی گذاشته شده برای راستدستها دسترسی بهتری داشته باشند.
به این ترتیب تعداد زیادی از چپدستها وادار هستند به خاطر دزدیدن نوشیدنی فرد راستدستی که کنارشان نشسته است، از او عذرخواهی کنند، به این دلیل که آنها نوشیدنی را برداشتهاند که برداشتناش برایشان بسیار طبیعی و آسان بودهاست!
اگر یک چیز وجوددارد که ممکن است در بین افراد چپدست نوعی کجخیالی ایجاد کند، توطئهاي از جانب افراد راستدست است، بدین مضمون که افراد چپ دست طبق معمول کمتر از آدمهاي راستدست عمر میکنند.
با توجه به غلبهي ابزارهای طراحی شده برای افراد راستدست و دستگاههاي دیگر، شاید منصفانه باشد که بگوییم افرادی که چپدست هستند در مورد حوادث محل کار آسیبپذیرتر خواهند بود. این ایده که آدمهاي چپدستکمتر از راستدستها عمر می کنند، برای اولین بار دریک مجلهي دکتری عصر ویکتوریا مطرح شد که سن مرگ آدمها را بر اساس راست دست یا چپدست بودنشان مورد مطالعه قرار داده بود.
هرچند عده اي از آدمها این مطالعات را دراین قرن مورد سوال قرار دادهاند، اما فقط افزایش تعداد افراد چپ دست است که به محاسبه مجدد این ادعا منجر شدهاست. با این حال، کمتر عمر کردن آدمهاي چپدست به باهوشتر و خلاقتر بودن آنها در مقایسه با راستدستها میارزد.
و احتمالا تعداد کم افرادی که توانایی استفاده از هردو دست را دارند، همانهایي هستند که همه یجوره فایده می برند و هیچ مشکلی در مورد چپدست بودنشان وجود ندارد!
باورتون میشه یه زمانی در تهران چپ دستها را میزدن؟
دست چپ در باور علما برای طهارت بود،درمدارس انقدر بچهها را میزدن تا با راست بنویسند تا اینکه رضاشاه دست چپ دراومد ودیگه کسیو نزدن…