در روز تولد امام علی ع هستیم و این میلاد وصل شده به روز پدر و مرد ، جاداره ما هم تبریک عرض کنیم ، در ادامه درد و دل های فوق زیبا با پدرجان را برای شما آماده کرده ایم .
مردها تشنه روز مرد نیستند…
مردها به یک روز قدردانی در سال نیازی ندارند ، مرد آفریده شده تا تکیه گاه شود نه متکی ، مرد به این حساس نیست که زن برادرش برای شوهرش چه خریده؟
جوراب گرفته یا ساعت مچی طلا …؟
مرد برای لطافت و حسودی و چشم وهمچشمی نیامده ، مرد برای مبارزه آمده ،برای جهاد ، برای سماجت ، برای جنگ با غول زندگانی ، برای نبرد بی وقفه و بی انتها آمده ، برای به آرامش رساندن خانواده اش آمده ، برای شکسته شدن غرورش آمده…
همینکه تبسم را بر لب زنش ببیند ،
همینکه لبخند را برچهره دخترش ببیند ،
همینکه پسرش بتواند پیش دوستانش سر افکنده نباشد ،
همینکه خواهرش بتواند به او تکیه کند و مادرش با او درد دل کند و پدر پیرش جوانی خودش را در او ببیند….
مرد را خوشبخت می کند….
مرد آمده همه را خوشبخت کند ،
آمده تا شود ستون خانواده ،
آمده بسوزد تا روشنایی بخشد ،
هیچ گوهر گرانبهایی هیچ مردی را خوشحال نمی کند جز آرامش خانوده اش.
مرد مهرورزی بلد نیست ، چون مادر نیست.
بهترین هدیه برای یک مرد ، یک تشکر واضح و شفاف به همراه ، لبخند و آرامش خانوده اش هست ، بدون هزینه…
« عمر و عزتشان زیاد »
تو رو خدا قدر”پدرتون” رو بدونید
در 4 سالگی میگفتم: پدرم بهترینه.
در 6 سالگی می گفتم: پدرم همه را میشناسه.
در 10 سالگی میگفتم: پدرم عالیه اما کمی بداخلاقه.
در 12 سالگی میگفتم: وقتی بچه بودم پدر مهربان تر بود.
در 14 سالگی می گفتم: پدر داره نسبت به من کنجکاو میشه.
در 16 سالگی میگفتم: پدرم مال عصر و دورهی ما نیست.
در 18 سالگی میگفتم: با مرور زمان اخلاق پدرم بدتر میشه.
در 20 سالگی میگفتم: سخته پدر را ببخشم، تعجب میکنم مادر چطور اونو تحمل میکنه!
در 25 سالگی میگفتم: پدر با همهی کارهام مخالفه.
در 30 سالگی میگفتم: خیلی سخته با پدر به توافق برسیم، نمیدونم وقتی پدر جوان بود پدربزرگ چه از دست او میکشید.
در 40 سالگی میگفتم: پدرم ما رو با ضوابط و قواعد بسیاری تربیت نمود، من هم باید چنین کنم.
در 45 سالگی میگفتم: در حیرتم پدر چطور موفق شد ما رو تربیت کنه!
در 50 سالگی میگفتم: کنترل فرزندان خیلی دشواره، پدر چقدر برای تربیت ما متحمل سختی شد.
در 55 سالگی میگفتم: پدرم خیلی دور اندیش بود، و برای آیندهی ما برنامه ریزی میکرد، پدری نمونه و مهربان بود.
اما اکنون در سن 60 سالگی میگم: پدرم بهترینه.
در این گردش 56 سالهی عمر به نقطهی آغاز در چهارسالگی بازگشتم: «پدرم بهترینه»
منبع : تالاب