فرق يك مرد با يك گربه چيه؟
– يكيشون يه موجود دله است كه بي چشم و روئه و براش مهم نيست كه كي بهش غذا ميده, اون يكي يه حيوان ملوس خانگيه.
طنز نوشته هاي خنده دار جدید
طرف خيلي شاكي ميره ثبتاحوال، ميگه: آقا اين اسم من خيلي ضایعه ، بايد حتماٌ عوضش كنم. كارمنده ازش ميپرسه، مگه اسمتون چيه؟ طرف ميگه: خشايارِ گهُچهره ! كارمنده ميگه: آره خوب حق داريد، بايد حتما عوضش كنيد. حالا چه اسمي ميخوايد بگذاريد؟ خشايار ميگه: خشايار انچهره!
لطیفه هاي خنده دار
یه نفر ميره زير ماشين، رفقاش با دمپايي و سنگ ميزنن درش ميارن!
جوک خیلی خنده دار
دقت کردین وقتی یکی بهتون میگه
“میخوام یه سوال ازت بپرسم , راستشُ بگو “
.
.
یاد تمام کارای بدی که کردین میوفتید
طنز نوشته هاي خنده دار
نمیدونم چرا وقتی به دوس دخترام میگم با اتومبیل 90 میلیونی بابام میام سر قرار بریم بگردیم ذوق میکنن
.
.
.
اما وقتی می رسم به محل قرار فحش میدنو میرن
ناموسا مگه خاور ارزون شده؟؟
طنز نوشته جدید
تولد بچه همسايمونه، دى جى و آتيش بازى و نورافشانى دارن،
.
.
.
اون وقت من بچه بودم تو تولدم هركى برف شادى ميزد سريع مى دويدم زيرش وايميستادم كه حروم نشه
همیشه بدبخت بودم
جوک هاي باحال
مهريه مادر بزرگم 3هزار تومن بود.
يه سري پدربزرگم باش دعواش شد.
یک قوطی رب انداخت جلو مادربزرگم گفت:
پاشو برو خونه بابات
طنز نوشته هاي خنده دار
آثار کتک خوردن بچه ها در غرب:
افسردگی
ناراحتی
تاثیر منفی در روحیه
مراجعه به روانشناس
و قرص و دارو..
در ایران:
هه هه اَصلَنم درد نداشت
جوک هاي خنده دار
دیروز تولد بابام بودو منم پول نداشتم واسش چیزی بگیرم
واسه همین رفتم بخاریو خاموش کردم
وقتی اومد خونه و دید بخاری خاموشه اشک تو چشماش جمع شده بودو توی همون حالت گفت کار کی بوده؟
منم گفتم قابلی نداشت باباتولدت مبارک بعد همدیگه رو بغل کردیم تا صبح گریه کردیم
طنز نوشته جدید
وقتی چشم ب دیدن کسی عادت میکنه میشه چشموبست
وقتی گوش ب صدای کسی عادت میکنه میشه نشنید
ولی وقتی دل ب دل عادت کرد؟
اونجاست ک بایدبگی:
.
.
آخ دلم پی دلته
آخ کجامنزلته
دست دست
طنز نوشته هاي کوتاه
جاریم واسه تولدم استيكر فرستاده ميگه بفرماييد اينم كادوت كي بيايم خونه تون كيك بخوريم؟
.
.
.
منم يه كيك براش گذاشتم گفتم بفرماييد عزيزم نوش جان
طنز نوشته هاي خنده دار
خدا دو گوش داد یه زبون که یکی بگی دوتا بشنوی
البته برای مواقع ضروری 2تا دست و 2تا پا هم داده
که اگه طرف خفه نشد انقد بزنی تا جونش در بیاد … والا !!!
به نعمت هاي خدا توجه داشته باشید دیگه!
طنز نوشته هاي جدید
اگه دستت بشکنه میبرنت بیمارستان
اگه دلت بشکنه یه جوری دلداریت میدن که آروم بشی
ولی اگه یه تیکه از سرویس چینی مادرت بشکنه کلا زندگی رو ببوس بذار کنار
جوک سرکاری
از وقتی قیمت سکه رفته بالا
بابام هم خونه داری میکنه هم میره سرکار…
مامانمم شهرزاد نگاه میکنه
و بابامو به اسم کوچک صدا میزنه
میگه دوتا چایی بردار بیار
جوک خفن خنده دار
یه سری رفتم شهر بازی
سوار یه وسیله شدم شروع کردم جیغ زدن,
مسئولش گفت داداش چرا جیغ میزنی؟
گفتم همه ی سوار وسایل شهر بازی میشن جیغ میزنن
گفت آره ولی بذار حرکت کنه بعد
طنز نوشته هاي خنده دار
تو یه مستند خارجی نشون میداد
پسرشونو به خاطر اینکه تا ۱۰ صبح میخوابیده برده بودن پیش روانپزشک که یوقت افسرده نباشه
بعد من بعضی روزا که تا ۲و۳ می خوابم
خانواده حالم و که نمیپرسن هیچ
حتی برام ناهارم نگه نمیدارن
پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو ميبينه يه دختر خيلي خوشگل مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: ای خدا! تو به من همه ی چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي… فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام… اونم يه شوهر خوبه …يا حضرت مسيح! خودت كمكم كن! پسره از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده! هل نده زشته ، خودم ميرم!
لطیفه هاي خنده دار
طرف عروسي ميكنه، هفته بعد دست خانوم رو ميگيره ميبره دكتر ، ميگه: اقاي دكتر ما بچه دار نميشيم!! دكتره ميپرسه: چند وقته ازدواج كردين؟ طرف ميگه: يك هفته است!! دكتره شاكي ميشه، ميگه: داداش من، اين زنه ، مايكرووِيو كه نيست
جوک خیلی خنده دار
شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام ميدن یا نه
لطیفه هاي خنده دار
غضنفر ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! غضنفر ميگه : «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چي
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
پسره ، دختر محلشون را نشون ميکنه ، رفيقاش ميان با سنگ ميزنن
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی …….. رفتم پزشک ، ميگن انگل داری
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
به دختره مي گن اگه دنيا رو بهت بدن چي كار مي كني مي گه من فعلاً مي خوام درسمو ادامه بدم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
دو تا دانمارکی باهم همسایه بودن … هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت … تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق ميدزدیدن
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
غضنفر ميره تو صف نونوايي، شاطر نونوائی ميگه: نون تا اينجا بيشتر نميرسه، بقيه برن. غضنفر ميگه: ببخشيد اگه ميشه جمعتر وايسين نون به ما هم برسه
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه میبینید که اومدین روش پل زدین
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يه برره ای به رفيقش مي گه من يه کروکوديل پيدا كردم چيكارش كنم؟ ميگه ببرش باغ وحش. فردا رفقيش مي گه برديش؟ يارو مي گه : آره ، تازه امشب هم مي خوام ببرمش سينما
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
غضنفر میمیره ، شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن …. ۶۰ تاشون حالیش می کردن
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه ای واجب ….. از جيب و جان که بر آيد …… کز عهده خرجش به در آيد
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يه دفعه يه پسره داشته راه ميرفته ميخوره زمين هواااااااااا ميره نميدونی تا کجاااااااا ميره
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يارو زنگ میزنه ۱۱۰ میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يه بچه خوشگله ريش بزی ميذاره ، گرگه مياد ميخورتش
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ….. دومی ميگه اینکه چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه ميگه و ميخنده …. سومی ميگه این ها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يارو ماشينش تو برف گير ميکنه زنجير نداشته ، سينه ميزنه
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
به آسمون نگاه ميکنم تو رو ميبينم … به دريا نگاه ميکنم تو رو ميبينم … به دشت هاي سبز نگاه ميکنم تو رو ميبينم و حتی وقتی به قلبم نگاه ميکنم تو رو ميبينم … بابا بيا برو اونطرف بگذار يه چيز بهتر ببينيم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
به غضنفر ميگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه .. ميگه شکرالله ، حمدلله ، سيندرلاه
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يه دفعه يه آفتاب پرست ميره رو جعبه مداد رنگی ” هنگ ” ميکنه
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
!!!! يه دفعه پليس «غضنفر» را ميگيره بهش ميگه کارت ماشين ، گواهينامه ، بيمه ….. غضنفر ميگه بايد با اينها جمله بسازم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
پزشک نظام وظيفه پسر لاغری را معاينه کرد ودر برگه نوشت : معاف، به دليل ضعف جسماني
پسره با خوشحالي گفت : آخ جون فوری ميرم زن ميگيرم
دکتره نوشت : و همچنين ضعف عقلاني
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يه روز چند تا رفيق ميخواستن برن گردش ، اولی ميگه ماشينش با من ، دومی ميگه نهارش هم با من ، سومی هم ميگه تخمه و چای هم با من ، چهارمی ميگه پس حالا که همتون يه چيز ميارين منم داداشم را ميارم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
مادر : پسرم ، من دارم مي رم خريد يه وقت به كبريت دست نزني ها
پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه ای هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه ميارن بچه شيرشو مي خوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
يک روز غضنفر خواب ميبينه بزرگترين نون بربري دنيا را خورده صبح که بلند ميشه ميبينه لاحافش نيست
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه… تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. اولی جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه رفیقش همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، همین حالا مياد دهنتو سرويس ميكنه. یارو يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گمشو ! مگه من زدم؟!
جوک خیلی خنده دار , طنز نوشته هاي کوتاه
63- يك بابايي داشته از سر كار برميگشته خونه، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند، منتها يجور عجيب غريبي: اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن، بعد يك يارو مرده با سگش راه ميره، بعد ازون هم يك صف 500 متري ملت دارن دنبالشون ميرن. يارو كف ميكنه، ميره پيش جناب سگ دار، ميگه: تسليت عرض ميكنم قربان، خيلي شرمندم… ميشه بگيد جريان چيه؟ يارو ميگه: والله تابوت جلوييه خانممه، پشتيش هم مادر خانومم… هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرده! مرده ناراحت ميشه، همينجور شروع ميكنه پشت سر يارو راه رفتن، بعد از يك مدت برميگرده ميگه: ببخشيد من خيلي براتون متاسفم، ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست، ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم؟! مرده يك نگاهي بهش ميكنه، اشاره ميکنه به 500 متر جمعيتي پشت سر، ميگه: برو ته صف!
جوک خیلی خنده دار
يه مشنگي يهو بي هـوا مياد تو اتاق ، خفه ميشه!
منبع : تالاب
حتما بخوانید: