شنیدم داری می ری…
نگفتی نگرونم …
شنیدم گفتی حرفه…
به دنبال بهونم…
شنیدم گفتی دنیا…
مثل شهرِ فرنگه…
به کسی که می فهمه…
نگو زندگی قشنگه…
من ندیدمت،شنیدم حرفاتو،نگفتی می شکنم با درداتوکمتر از من نیست رویات وشنیدم داری می ری ….
تا دیدی نمی تونم…
شنیدم گفتی سخته,کنار تو بمونم….
شنیدم دست کشیدی,از اون چیزی که بودی…
ندیدم ولی می گم …. :
که تو عاشق نبودی…
تنهایی را دوست دارم . . .
بی دعوت می آید
بی منت میماند
بی خبر نمیرود.
این روزها تنم گرمی یک آغوش میخواد با طعم عشق نه هوس
لبانم خیسی لبانی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت
موهایم نوازش دستی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز
تنی را میخواهم که روحم را ارضا کند نه جسمم را……..
دلتنگم،
مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره
تا الان شده رو ب روی آینه وایسی
حواست نباشه یاد گذشته ها بیوفتی
و آه بلندی بکشی و حواست سر جاش بیاد
و آه بلند تری بکشی؟
چقدر سخته….
وقتی تو بی تفاوت از كنارم عبور میكنی امامن…
حتی وقتی ردپایت را میبینم بغض میكنی…
بی انصافی است…………
دی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و آه های بلند!
فریدون مشیری
میکوشم غمهایم را غرق کنم,اما بیشرف ها یاد گرفته اند شنا کنند
بی دلیل برای خودم…
حکمتی بود که بین من و عشقم جدایی افتاد…
حکمتش رو فهمیدم…
مدرک داشت…
مدرکش در دستانم است…
کارت عروسیت با دیگری…
حکمتش این بود که از اولش مال من نبودی…
نبودنت هایت آنقدر زیاد شده اند که هر غریبه ای را شبیه تو میبینم
نمیدانم
غریبه ها تو شده اند یا تو غریبه
بیزارم….
از هر مسئله ای که تنها راه حلش
گذر زمان است!
ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی!
آتش به شب تار زدی خسته نباشی!
ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی
با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی…!
وای ازنیمه شبی که بیدارشوم و…
تو رابخواهم…
وپاکت سیگارم خالی باشد…