هری پاتر «Harry Potter» گروهی از هفت رمان فانتزی می باشد کـه توسط نویسنده بریتانیایی جی.کی.رولینگ نوشه شده اسـت. البته این رمان ها برگرفته زندگی یک جادوگر جوان بـه اسم هری و دوستان و دشمنان دوران مدرسه از جمله هرماینی گرنجر، رونالد ویزلی و دراکو مالفوی می باشند کـه همه ی انها دانش آموزان مدرسه جادوگری و سحر هاگوارتز هستند.
همچنین بخش اصلی این داستان بـه مبارزه پاتر و غلبه بر لرد ولدمورت، جادوگر سیاه اسـت و هدف وی سرکوب مشنگ ها «افراد غیر جادوگر»؛ تسلط بر دنیای جادوگران و از بین بردن کسانی کـه در مقابل او قرار میگیرند.
مطلب مرتبط: عکس هایی جالب از قبل و بعد مجموعه سریال هری پاتر
طبق بیانیه رولینگ درسال 1990 اولین ایده شخصیت هری پاتر بـه ذهنش خطور کرد ودر ان زمان بـه علت نقص فنی بـه مدت 4 ساعت در کوپه اي در قطار منچستر-لندن بـه انتظار نشسته بود. این نوسینده مشهور براساس گفته ها خود زمانی کـه در قطار نشسته و منظره اي با چندین گاو را نظاره میکرد بی مقدمه و ناگهان شخصیت هری در مقابل چشم باطنش ظاهر شد.
وی از این موضوع خبر نداشت کـه چرا و چگونه این فکر بـه دهنش رسید. ولی در همان زمان فکر پاتر و مدرسه جادوگری کاملا واضح در ذهنش تجسم و جان گرفت. بنابر این اولین فکری کـه در ذهن وی تداعی شد پسری بود کـه هیچ اطلاعی درباره خود نداشت.
رولینگ پس از چندین هفته ایده ي خودرا گسترش داد اما مرگ مادرش بـه دلیل بیماری ام اس شوک عصبی بـه وی وارد کرد. همچنین حسرت بزرگ زندگیش این بود کـه هیچ قسمتی از قصه هری را در اختیار مادرش جهت مطالعه قرار نداد. وی با چشمانی گریان از اولین روزهایی صحبت میکرد کـه بـه جزئیات پسرک یتیم، هری می پرداخت و هم زمان غم مرگ مادرش را متحمل می شد.
رولینگ در گفت و گو با بوستون گلوب از احساسش بیان میکند کـه تصور کودکی کـه با گریز از حد و مرز جهان بزرگ ها بـه مکانی میرود کـه قدرت بالایی دارد. پس داستان مخاطب را بـه دنیای دیگری برده کـه با استقبال مردم مواجه میگردد.
شاید زمانی کـه رولینگ نوشتن اولین داستان هری پاتر و سنگ جادو را آغاز نمود بـه ذهنش نمیرسد کـه یک رمان تخیلی او را بـه ثروتی غیر واقعی و شهرت جهانی برساند. این خانم نویسنده از همان 6 سالگی بـه نوشتن چیزهایی روی آورد اما علاقه چندانی بـه خلق این ایده نداشت. البته کتاب هری درسال 1995 تکمیل گردید و دست نوشته رمان جهت دسترسی بـه یک ناشر خوب، توسط رولینگ بـه واسطه هاي متعددی سپرده شد.
سپس کریستوفر لیتل، دومین کارگزار این کتاب را بـه انتشارات بلومزبری فرستاد. همین انتشارات مبلغی معادل 2500 پوند را بـه رولینگ بـه عنوان پیش پرداخت اهدا نمود. بنابر این سیر تغییر و تحول شخصیت Harry Potter از کودکی تا نوجوانی و بزرگسالی بـه شرح زیر اسـت.
هری پاتر یک پسر یازده ساله کـه بـه همراه خاله و شوهر خاله اش زندگی میکند. خاله پتونیا و عمو ورنون بداخلاق دارای یک پسر بـه اسم دادلی هستند کـه زندگی را برای هری دشوار کرده اند. اما فردی بـه اسم هاگرید در تولد 11 سالگی بـه هری میگوید کـه یک جادوگر اسـت. همچنین والدینش بـه دست لرد ولدمورت، پلیدترین و بدترین جادوگر قرن بـه قتل رسیده اند.
البته هدف ولدمورت بـه قتل رساندن هری خردسال بود. زیرا بر اساس پیشگویی هاي گفته شده روزی فرا میرسد کـه پاتر بـه نبرد با ولدمورت برخاسته و او را بـه قتل میرساند. بنابر این زمانی ولدمورت وارد دره گوریک شد تا پاتر را نابود کند مادر وی جهت محافظت از فرزندش جانش را فدا نمود. همین امر محبت و عشق مادرش در پاتر مصونیت ایجاد کرد.
ولدمورت پلید چوبدستی را بـه سوی هری گرفت کـه با اینکار خود نابود شد و این کودک یتیم زنده ماند. سپس بـه مدرسه جادوگر با اسم هاگوارتز وارد شد و با دوستانش از جمله هرماینی و رون آشنا گردید. آلبوس دامبلدور، مدیر مدرسه دوستدار هری و بزرگ ترین جادوگر سده مدرن و معلم درس معجون سازی، سوروس اسنیپ از وی متنفر بود.
هری بـه این موضوع پی برد کـه جادوگر پلید با کمک یکی از استادان مدرسه بـه سنگ جادو دست مییابد تا قدرت خودرا دوباره بـه دست آورد. این سنگ بـه صاحب خود عمر جاودانه می بخشد. اما هری با کمک هرماینی و رون توانست مانع ولدمورت شود. هری برای بار اول دراین کتاب با مسئولیتی مواجه میگردد و از پس ان بر میآید.
هری و دوستانش درکتاب هری پاتر و تالار اسرار متوجه میگردند کـه تالار توسط فردی نامعلوم باز شده و دانش آموزان مشنگ زاده توسط هیولای داخل ان مورد حمله قرار گرفته اند. این تالار توسط یکی از بنیان گذاران هاگوارتز، سالازار اسلیترین ساخته شده اسـت. سپس در مدرسه اغتشاش ایجاد میشود و خوشبختانه کسی بـه قتل نمیرسد کـه منجر بـه کشف راز تالار توسط پاتر میگردد.
خواهر رون، جینی ویزلی در تالار را باز کرده بود کـه جسم وی بـه تسخیر دفترچه خاطرات لرد ولدمورت درآمده بود. بنابر این هری جان خودرا بـه خطر انداخته و دفترچه خاطرات را از بین میبرد کـه نجات جان جیمی را بـه دنبال دارد. ناگفته نماند کـه هری در نبردی دیگر کـه فکر میکرد شکست میخورد پیروز میشود.
قاتل زنجیره اي سیریوس بلک در زمان هری پاتر و زندانی آزکابان از زندان جادوگران آزکابان فرار میکند کـه این قاتل مخوف دریک خیابان 12 تن را بـه قتل میرساند. همچنین در طول داستان نفرت و کینه از سیریوس بلک اوج میگیرد و هری مطلع میگردد کـه بهترین دوست پدرش، بلک «پدرخوانده هری» بـه انها خیانت کرده اسـت. سپس محل اختفای شان را بـه ولدمورت گفته و همین موضوع منجر بـه مرگشان میشود.
خواننده بـه طور ناگهانی متوجه میشود کـه سیریوس بی گناه بوده و جنایات ها توسط پیتر پتی گرو دوست دیگر بلک و جیمز پاتر صورت گرفته اسـت. بنابر این هری با فراری دادن بلک او را از مرگ نجات میدهد و متوجه عدم وجود دنیای سیاه و سفید میشود. در نهایت این خاکستری اسـت کـه زمینه ساخت دنیای انسان هاست.
هری در رمان هری پاتر و جام آتش مطلع میگردد کـه مسابقات مربوط بـه قهرمانی سه جادوگر بسیار خطرناک و دشوار اسـت. این مسابقه بعد از سالها ودر هاگوارتز برگزار میشود و فردی نامشخص اسم هری را بـه عنوان شرکت کننده در مسابقات اعلام مینماید.
پس هری از روی اجبار بایستی دراین مسابقات شرکت کند و بعد از تلاش فراوان موفق میشود کـه مراحل سخت را یکی بعد از دیگری طی نماید. اما بـه محض تماس با جام قهرمانی و کاملا ناخودآگاه وارد آرامستان دره گودریک میشود کـه جادوگر پلید در انتظار اوست.
ولدمورت از طریق خون هری بـه زندگی بر میگردد و قصد دارد کـه او را بـه قتل برساند. ولی هری فرار کرده و با موفقیت بـه هاگوارتز بر میگردد. پاتر برای بار نخست دراین کتاب با مسائل بزرگسالانه و جدی روبه رو میشود و دنیای کودکانه را پشت سر میگذارد. متاسفانه سدریک دیگوری دوست هری توسط ولدمورت بـه قتل میرسد و پاتر برای بار اول عشق رابا چو چانگ هم مدرسه ایش تجربه میکند.
وزارت سحر و جادو در رمان هری پاتر و محفل ققنوس تلاش میکند کـه بازگشت ولدمورت را انکار نماید. اما هری اصرار دارد کـه جادوگر پلید برگشته و سر همین موضوع مشکلات فراوانی گریبان گیر وی میشود. سپس وی حس میکند کـه ذهنش ارتباط مستقیمی با ذهن ولدمورت دارد و متوجه شکنجه دادن سیریوس بـه دست جادوگر پلید میگردد.
مطلب مرتبط: بهترین فیلم انگلیسی طنز برای تماشای کودکان «25 فیلم»
هری بـه وزارت سحر و جادو مراجعه میکند کـه خیلی زود متوجه میشود همه ی اینها نقشه ولدمورت جهت کشاندن وی بـه آنجا برای دستیابی بـه پیشگویی سازمان اسرار برنامه ریزی شده اسـت. البته بـه طور اتفاقی پیشگویی می شکند کـه وزارت سحر و جادو از این طریق بـه بازگشت ولدمورت پی میبرد. پدر خوانده ي هری «سیریوس» بـه طرز تراژدی دریک مرد کشته میشود.
هری پاتر با اندوه مرگ سیریوس بـه سختی کنار میآید کـه هم زمان از طریق دامبلدور متوجه میشود پیشگویی مربوط بـه جادوگر پلید و وی با کشتن یکی از آن ها بـه دست دیگری خاتمه مییابد. این پیشگویی بـه پاتر ضربه سختی وارد میکند کـه در تحول شخصیتی او نقش مهمی دارد.
بنابر این هری درکتاب محفل ققنوس بـه این موضوع پی میبرد کـه یا باید خود قربانی شود یا بـه عنوان یک قاتل بـه زندگی ولدمورت پایان دهد. همچنین شکست عشقی خورده و چو چانگ او را ترک مینماید. تمام عوامل باهم متحد شده و هری را از دوره نوجوانی عبور میدهند و دوره بزرگسالی برای وی مهیا می نمایند.
هری درکتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه تلاش میکند از طریق دامبلدور از نحوه کشتن ولدمورت آگاه شود. پس دراین موقع متوجه میگردد کـه جادوگر پلید برای جاودانه ماندن از یک شی بـه اسم جان پیچ استفاده مي نماید کـه روح خودرا در ان نگه می دارد.
البته این جان پیچ ها خود نیز از 6 شی مختلف از جمله دفترچه خاطرات ولدمورت، انگشتر گونت، نیم تاج ریونکلا، مار ولدمورت، فنجان هافلپاف و قاب آویز اسلایترین تشکیل شده اند. بنابر این هری بـه این موضوع پی میبرد کـه بدون از بین بردن جان پیچ ها بـه قتل رساندن جادوگر پلید غیر ممکن خواهد بود.دامبلدور و هری جهت دستیابی بـه یکی از جان پیچ ها راه خروج از مدرسه را در پیش میگیرند کـه پس از بازگشت مرگ دامبلدور بـه دست اسنیپ شاهزاده دورگه حتمی اسـت.
هری در رمان شاهزاده دورگه بـه خواهر رون، جینی ویزلی علاقه مند گردیده کـه با مرگ دامبلدور و از خود گذشتگی از هاگوارتز و جینی جدا میشود. بنابر این بـه هاگوارتز برنگشته و تصمیم میگیرد راه دامبلدور رابا همرامی هرماینی و رون و با هدف نابودی جان پیچ ها ادامه دهد. پاتر در پایان کتاب شاهزاده دورگه بـه این موضوع پی میبرد کـه بالغ شده و دیگری کسی او را راهنمای نمیکند. پس تمام تصمیمات بر عهده خودش بوده و باید در مسیر درست گام بردارد.
کتاب هفتم مشهور هری پاتر و یادگاران مرگ از خیر و شر داستان رونمایی میکند و وزارت خانه بـه دست طرفداران ولدمورت تسخیر میشود کـه هم زمان پاتر تحت تعقیب خواهد بود. البته در طی این تعقیب ها و گریزهای مدت دار با عوامل جادوگر پلید، وی با تلاش بی وقفه خود و کمک هرماینی و رون موفق بـه نابودی 3 جان پیچ دیگر میشود.
دراین بین جان پیچ مار را پیدا نمیکند و بـه این موضوع پی میبرد کـه مرگ دامبلدور نقشه اي اسـت کـه توسط اسنیپ و خود دامبلدور طرح ریزی شده اسـت. بنابر این اسنیپ خائن نبوده و بعد از مرگش وارد خاطرات وی میشود. سپس این موضوع را متوجه میگردد کـه اسنیپ همان جان پیچ هفتمی میباشد و برای نابودی ولدمورت باید او را بکشد.
هری از روی فداکاری بـه سراغ ولدمورت رفته و بـه دست وی کشته میشود. البته قطعه اي از روح ولدمورت در بدن هری وجوددارد کـه بـه کشتن هری منجر بـه نابودی ان میشود. همانطور کـه قبلا اشاره شد جادوگر پلید برای برگشت بـه زندگی دوباره از خون هری استفاده کرد و بـه همین دلیل پاتر مجددا جان میگیرد.مار ولدمورت نیز در اواخر کتاب توسط یکی از دوستان هری بـه نام نویل لانگ باتم از بین میرود کـه با این اتفاق ولدمورت بـه انسان فانی مبدل میگردد.
هری در طول کتاب یادگاران مرگ بـه عنوان شخصی بالغ و عاقل راه درست را پیدا میکند. در نهایت بـه کمک ذکاوت و هوش خود و چوبدستی برتر دریک دوئل ولدمورت را از بین میبرد و جامعه جادوگری را نجات میدهد.در آخرهای کتاب هفتم و گفت و گو با رولینگ نویسنده این موضوع آشکار میشود کـه هری بعد از 19 سال در وزارت سحر و جادو ودر بخش کارآگاهان فعالیت خودرا آغاز مینماید.
سپس با جینی ویزلی تشکیل خانواده داده و صاحب سه فرزند بـه نام هاي لي لي لونا «هم اسم مادرش»؛ آلبوس سوروس «بـه دلیل علاقه بـه دو مدیر دلیر هاگوارتز» و جیمز سیریوس «بـه عشق پدر و پدرخوانده» میشود.البته رولینگ بـه این موضوع اشاره نمیکند کـه آیا هری جهت اتمام سال هفتم مجددا بـه هاگوارتز بر میگردد. ولی بـه این موضوع را بیان میکند کـه هری را در هاگوارتز میبیند ودر حال سخنرانی در مورد جادوی سیاه اسـت.
هری جیمز پاتر بـه عنوان قهرمان سری رمان هاي فانتزی کـه توسط نویسنده قدرتمند جی کی رولینگ نوشته شده از شخصیت و علایق متفاوتی برخوردار اسـت. همچنین گستردگی این داستان بـه قدری وسیع اسـت کـه همه ی مردم از نقاط مختلف جهان از ان استقبال میکنند. بنابر این شخصیت هری پاتر در شخصیت، ترس ها، دارایی ها و علایق و توانمندی هاي وی خلاصه میشود کـه هر کدام بـه شرح زیر اسـت.
طبق بیانیه کتاب ها و اشخاصی کـه با هری پاتر در ارتباط بوده اند ظاهر او را بـه ویژه ابرو، دهان و صورتش بسیار شبیه پدر توصیف کرده اند. همچنین موهایش در عقب برجسته و نامرتب بود کـه شباهت زیادی بـه مو هاي پدرش داشت. اما چشمهایش کاملا بـه چشم هاي مادرش رفته بودو رنگ سبز فندقی ان خیره کننده بود.
بدن وی لاغر و ضعیف بودو زخمی بـه فرم صاعقه بالای چشم راست و روی پیشانی او بـه وضوح دیده میشود. البته شکل این صاعقه بـه زمانی بر میگردد کـه ولدمورت میخواست در کودکی او را بـه قتل برساند. در نهایت ظاهر هری با یک عینک قاب گرد و از چند جا شکسته کـه مدام ان را بـه چشم میزد تکمیل می شد.
هری پاتر در گروه افراد دلاور و شجاع “گریفیندور” حضور داشت و وجود ترس در قالب وی نمی گنجد. البته پاتر درکتاب زندانی آزکابان با یک دیوانه ساز در قطار سریع السیر هاگوارتز مواجه میشود. این موجود تمام شادی ها را می بلعید و بدترین و ناخوشایندترین خاطرات را در ذهن طعمه تداعی میکند.البته استاد دفاع در مقابل جادوی سیاه، پروفسور لوپین، پاتر رابا یک لولو خورخوره روبه میکند کـه بـه شکل یک دیوانه ساز خودرا بـه نمایش میگذارد.
لولو خورخوره جانوری اسـت کـه انسان از هر چیزی بیشترین وحشت را داشته باشد خودرا بـه ان شکل در می آورد. لوپین بـه این نتیجه میرسد کـه تنها چیزی کـه پاتر را وحشت زده میکند همان خود ترس اسـت. ناگفته نماند هری از تاریکی نیز واهمه داشته اسـت.
سرگرمی و محبوب هری پاتر همان ورزش جادویی کوییدیچ بوده کـه دراین بازی مملوئ از استعداد می باشد و از پدرش بـه ارث رسیده اسـت. همچنین دفاع در مقابل جادوی سیاه درس مورد علاقه پاتر در مدرسه بوده ودر امتحانات سمج ان توانسته نمره عالی را کسب نماید. البته توانایی هاي وی در درس دفاع در برابر جادوی سیاه بـه همان کتاب اول باز میگردد تا جایی کـه درکتاب سوم میتواند یک سپر مدافع یا همان جادوی دشوار را بسازد.
سپس درکتاب چهارم و با شرکت وی توسط یک فرد ناشناس در مسابقات سه جادوگر با کمک هرمیون طلسم هاي دفاعی زیادی را فرا میگیرد. درنهایت با ولدمورت دوئلی انجام میدهد کـه موفق بـه فرار از ان میشود.توانایی هاي هری درسال پنج بـه حدی میرسد کـه گروهی بـه اسم ارتش دامبلدور را تشکیل میدهد.
سپس بـه سایر دانش آموزان موجود در مدرسه این جادوهای دفاعی را آموزش میدهد. یکیدیگر از توانایی هاي هری همان مار زبانی می باشد کـه از این طریق میتواند بـه طور کامل با زبان مارها صحبت کند.البته چنین توانایی بـه علت ورود بخشی از روح جادوگر پلید بـه بدن وی اسـت کـه درکتاب هفتم با مرگ ولدمورت دیگر این توانایی را ندارد. طبق بیانیه رولینگ، کوییدیچ در گذر زمان کتاب مورد علاقه هری توسط کنیل ورتی ویسپ نوشته شده اسـت. البته خود رولینگ جهت کمک بـه سازمان کمیک ریلیف ان را تحریر نمود.
مهمترین دارای هری پاتر بـه عنوان جادوگر همان چوبدستی جادویی بود کـه 27/5 متر طول داشت و با چوب یک درخت خاص طراحی و ساخته شده بود. همچنین در وسط ان یک پر ققنوس مشاهده می شد کـه لنگه دیگر چوبدستی در دست جادوگر پلید بود.
از دیگر دارایی هاي هری میتوان بـه شنل نامرئی، جاروی پرنده اش بـه اسم نیمبوس 2000؛ جاروی آذرخش و جغد هدویگ سفید رنگ اشاره کرد. شنل جادویی درخانواده هری نسل بـه نسل چرخیده ودر نهایت از پدرش جیمز بـه وی بـه ارث رسیده اسـت.
جاروی نیمبوس 2000 نیز توسط پروفسور مک گونگال خریداری و بـه هری هدیه داده شد کـه بـه دست بید کتک زن درسال سوم تحصیلی شکست. جاروی آذرخش هم توسط سیریوس بلک برای هری خریداری شد و روبیوس هاگرید، جغد سفید رنگ را برای هری میخرید کـه بـه دست یکی از مرگ خواران درکتاب هفتم خورده میشود.
سیریوس بلک پدرخوانده هری در وصیت نامه خود تمام اموال خاندان را برای پاتر بـه ارث میگذارد. این اموال قرارگاه سابق محفل ققنوس یا همان منزل شماره 12 در میدان گریمولد و کریچر، جن خانگی را شامل میشوند. همچنین پروفسور دامبلدور یکی از یادگاران کـه همان سنگ زندگی اسـت بـه او میدهد.
سپس دامبلدور خلع سلاح میشود و بـه همین دلیل چوب دستی کهن خود درکتاب یادگاران مرگ برای هری بـه ارث میگذارد. در نتیجه پاتر بـه ارباب یادگاران یا همان کسی کـه همه ی یادگاران مرگ «چوب دست کهن، سنگ زندگی و شنل نامرئی» را در اختیار دارد تبدیل میگردد. ناگفته نماند کـه هری در جنگل تاریک، سنگ زندگی را رها میکند و چوب دستی کهن را نزدیک هاگوارتز در دره اي می اندازد.
مطلب مرتبط: مجموعه جملاتی زیبا از جی کی رولینگ خالق هری پاتر
هری پاتر نام یک قهرمان از سری داستان هاي فانتزی بوده کـه توسط رولینگ در هفت کتاب با نبردهای مختلف نوشته شده اسـت. هری با کمک دوستان خود از جمله ون رون ویزلی و هرمیون گرنجر بـه مبارزه با جادوگر پلید ولدمورت میپردازد ودر نهایت موفق بـه شکست ان میشود.
پاتر از لحاظ ظاهر شباهت زیادی بـه پدرش داشته و تنها رنگ چشمان خودرا از مادر بـه ارث برده اسـت. پس افرادی کـه بـه داستان هاي جادوگری علاقه دارند با خواندن هفت کتاب رولینگ میتوانند روح خودرا ارضا نمایند.