حتماً نام باغهاي معلق بابل رو شنیدید کـه به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته میشه! اما جالبه بدونید کـه این باغها برای یک زن ساخته شده!
این باغها بـه دستور بختالنصر دوم، سلطان بابلی برای همسرش آمتیس، ملکه مادی ساخته شدند. چون آمیتیس در غم از دست دادن سرزمینهاي سبز و زیبای مادری بـه سر میبرده شاه دستور داده این باغها رو براش بسازن
اما چرا بـه این باغها معلق گفته میشد؟ واژهٔ معلق کـه برای این باغها استفاده می شود در حقیقت بـه این معنی نیست کـه باغها بـهوسیله طناب یا ریسمان بـه یک دیگر متصل بودهاند بلکه احتمالاً ترجمه اشتباه کلمهاي یونانی بـه معنای تراس یا تراس بودهاسـت. چرا کـه این باغها طبقه طبقه و تراس مانند بودند…
افسانه اي بـه قدمت جنگ جهانی دوم در شهر Walbrzych لهستان وجوددارد کـه بر اساس ان؛ نازی ها در اواخر جنگ ارزشمند ترین داراییهاي خود ؛ از جمله قطاری مملو از طلا، جواهر، پول و سلاح هاي خودرا در مکانی پنهان کردند. مردم محلی این منطقه معتقدند کـه این قطار گرانقیمت با ورود ارتش سرخ شوروی بـه تونلی رفت کـه دیگر از ان خارج نشد، دهانه تونل نیز ریزش کرد و بسته شد. از ان زمان تا کنون نام این گنج بر سرزبان ها افتاد و افراد زیادی بـه جستوجوی ان پرداختند…
در آگوست سال ۲۰۱۵ دو مرد بـه نامهاي پیتر کاپر از لهستان و آندریاس ریشتر آلمانی، مدعی شدند کـه گنچ پنهان را یافته اند ودر ازای دریافت 10 درصد از کل گنج، نقشه گنج را تحویل مقامات لهستانی میدهند. انها برای اثبات مدعای خود این عکس و چندین عکس دیگر را منتشر کردند…
این گنج علاوه بر داشتن بیش از 300 تن طلا، جواهرات و شاهکار هاي هنری، شامل نقشه هاي سلاح هاي غیر عادی نازی ها هم هست و شاید بـه همین دلیل اسـت کـه این منطقه مین گذاری شده و از ان حفاظت میشده اسـت. هرچند گفته می شد عکسهای این دو مرد جعلیست و گفتههایشان اعتبار ندارد…
۵۹ سال پیش، یعنی سال ۱۳۳۹؛ زمانی کـه شجریان درروستای رادکان معلم بود بر دیوار مدرسه روستا طرح نقشه ایران را کشید، طرحی کـه در تمام این سال ها بر روی دیوار این مدرسه باقی ماند.
استاد شجریان تا سال ۱۳۴۷ در استخدام آموزش و پرورش بودو پس از مدت زمانی تدریس و مدیریت مدارس، بـه وزارت منابع طبیعی انتقال یافت. وی در مدت خدمت در آموزش و پرورش در رادکان از توابع چناران بـه تدریس پرداخت و مدتی دراین شهر سکونت داشت.
تا حالا بـه اين بته كه رو فرشامون هست دقت كرديد؟
طرح “بُته” در فرش ایرانی در اکثر روایات سمبل سرو زرتشت اسـت کـه از تواضع و يا بر اثر تندباد حوادث خمیده شده. بعضی نیز ان را سمبل آتش زرتشت دانند.
محمدعلی صفا در جریان جنگ با عراق بـه تنهایی دریک هفته ۱۶۴ تانک را مورد هدف قرار داد و حتی در روز شهادتش ۳۴ تانک را منهدم کرد. طوری کـه حتی خود عراقیها هم در حیرت بودند و صدای صدام نیز درامد و خرمشهر را قبرستان تانکهاي خود نامید
گفته میشود کـه بعد از مرگش پایگاه کماندویی رویال مارین انگلستان پرچم پایگاه را بـه مدت ۳ روز نیمه برافراشته کرده بود. و تندیسی از این قهرمان دراین پایگاه ساخته شد. در تهران، بجنورد و بوشهر نیز خیابانهایي بـه نام این شهید نامگزاری شده
محمدعلی صفا دورههاي رزمی مختلف، دورههاي چتربازی، دوره تکمیلی تکاوری، دوره شکار تانک و … رابا امتیاز عالی سپری کرده بود. تلاشهاي او موجب شده بود تا مدرک تخصصی شکار تانک از پایگاه تکاوری رویال مارین انگلستان دریافت کند. او برای آموزش تخصصی انهدام ناوهای جنگی بـه پایگاه تکاوری جان.اف.کندی کشور آمریکا اعزام شد و به عنوان نخستین ایرانی مدرک تخصصی انهدام ناو جنگی را دریافت کرد.
شاید عجیب بـه نظر بیاد ولی این جمجمه نادرشاه افشاره! این جمجمه در بین استخوان هاي پیکر او هنگام خاکبرداری در ساختمان آرامگاهش در مشهد بیرون آورده شد و پس از تعمیر ساختمان دوباره بـه خاک سپرده شد!
نادر شاه در هنگام حیات خود دستور ساخت آرامگاهی کوچک در مشهد داد. این مقبره کوچک درسال ۱۱۴۵ هجری قمری در مجاور چهارباغ شاهی و روبروی حرم رضوی از خشت و گل ساخته شد. بنای مقبره نادرشاه در مجموعه باغ موزه نادری در مشهد درسال ۱۳۴۲ توسط هوشنگ سیحون طراحی و ساخته شدهاسـت.
برتا بنز، همسر کارل بنز موسس کارخانه خودرو های بنز، ۱۶ کیلومتر رابا نخستین خودرو بنزینی جهان پیمود تا بـه همه ی ثابت کند کـه اتوموبیلهاي همسرش قابل اعتماد هستند. مردم در ان زمان وی را ساحره مینامیدند چون تا قبل از ان چنین چیزی ندیده بودند…
اینجاست کـه میگن پشت هر مرد موفقی یک زن موفقه…
خسرو انوشیروان دادگر چنین گفته بود:
“در شهری کـه حاکم مقتدر، قاضی دادگر، بازار پر رونق، دکتر ماهر و آب جاری ندارد سکونت مگیرید…”
اسپارتاکوس ایرانی را بشناسید!
در زمان عباسیان آغاز بپاخیزی بردگان سیاهپوست اهل زنگبار در منطقه بصره بـه رهبری یک ایرانی بـه نام علی ابن محمد ورزنینی مشهور بـه صاحبالزنج صورت گرفت کـه بـه قیام زنگیان مشهور شد!
علی ورزنینی غلامان سیاهپوست را بر ضد مالکان انها کـه عمذتا از عوامل خلیفه عباسی بودند تحریک کرده بودو گفته بود کـه رفتار اربابان با آنان مغایر با تعلیمات اسلامی اسـت و بنابر این حق دارند بپاخیزند و زنجیرهای اسارت را پاره کنند.
از این رو مورخان از علی ورزنینی به عنوان اسپارتاکوس فارسی یاد میکنند. اسپارتاکوس اروپایی ده قرن قبل از علی ورزنینی بردگان را بر ضد دولت روم متحد ساخت و با کمک آنان دست بـه مبارزه مسلحانه زده بود. قیام غلامان سیاه در بصره هنگامی صورت گرفته بود کـه خلیفه عباسی گرفتار بپاخیزی یعقوب لیث صفاری در ایران بود!
روزی تعدادی از کشیشان آمریکایی نزد جرج واشنگتن، نخستین رئیسجمهور کشور آمریکا رفتند و از علت آزادی زیادی کـه بـه
مردم داده بود پرسیدند و وی را بـه شدت سرزنش کردند، جرج دستور داد همه ی آن ها را در اتاقی زندانی کنند و بـه اندازه یک هفته برایشان غذا بگذارند..!
ورود و خروج از اتاق را هم ممنوع کرد حتی برای رفتن بـه دستشويي! پس از یک هفته درب را باز کردند اتاقی کـه روز اول بسیار تمیز و زیبا بود غرق در کثافت شده بود. جرج واشنگتن رو بـه کشیشان معترض کرد و گفت :
فرقی ندارد گداباشی یا کشیش و یا اشراف زاده اگر محدود شدي خودت را کثیف خواهی کرد. آزادی حق مشروع انسانهاست. و چه جاهل و نادان هستند
آنان کـه با محدود کردن دیگران میخواهند اجتماعشان را پاک نگه دارند !!
روزی برای نادرشاه کبکی آوردند کـه یکی از پاهایش لنگ بود. فروشنده قیمت کبک را ۳۰۰ سکه طلا تعیین کرده بود کـه موجب تعجب همگان گردید! نادر علت قیمت بالای کبک را پرسید و فروشنده چنین پاسخ داد:
“این کبک با سایر کبکها تفاوت دارد! هنگامی کـه برای کبکها دام پهن می کنیم، این کبک را نزدیک دام رها می کنیم تا با صدای خوشی کـه دارد سایر کبکها را بـه سوی دام بکشد. تا امروز توانستهایم با کمک این کبک، کبکهاي بسیاری را شکار کنیم”
نادر دستور داد تا کبک را بخرند! هنگامی کـه کبک را بـه دست نادر دادند ناگاه تیغی بر گردن کبک زد و سر از تنش جدا کرد! فروشنده کـه شاهد این ماجرا بود با شگفتی علت را پرسید. نادر پاسخ داد “هرکس دوستان خودرا بفروشد باید سر از تنش جدا کرد…”
بدون شک هرم بزرگ مصر اسرارآمیز ترین سازه تمام تاریخ اسـت!
درسال ۱۹۹۳ يك ربات فيلمبردار را بـه هواكش هرم بزرگ فرستادند. ربات بعد از بالا رفتن بـه ديوار بسته اى خورد كه دو دستگيره مسى روى ان بود. تا بـه امروز ديوار تكان نخورده و كسى نمى داند پشت ان چيست!
میدونید نخستین پمپ بنزین ایران در چه سالی ودر کدوم شهر ساخته شد؟
نخستین پمپ بنزین ایران، درسال ۱۳۰۶ در آبادان بنا شده اسـت. این پمپ بنزین احتمالا نخستین پمپ بنزین خاورمیانه نیز بوده اسـت! از اون زمان تا حالا قیمت بیش از ۱۰ هزار برابر رشد داشته…
مشهور اسـت کـه چنگیز خان مغول پس از فجایع در نیشابور بـه همدان رفت و بـه مردم آنجا گفت: یک سوال از شـما می پرسم اگر جواب درست و خوبی بدهید، در امان هستید.
او پرسید: من از جانب خدا آمده ام یا خودم؟
در بین جمع چوپانی دلیر و نترس رو بـه چنگیز کرد و گفت: تو نه از جانب خدا آمده اي و نه از جانب خود. بلکه اعمال ما اسـت کـه تو را بـه این جا آورده اسـت.
وقتی ما برای اندیشمندان و عاقلان خود احترام قائل نشدیم و بـه عده اي فرومایه و نادان مقام و منزلت دادیم و احترامش نمودیم، نتیجه اش لشکرکشی تو بـه اینجاست…
وقتی از عظمت تاریخ و فرهنگ ایران باستان صحبت میکنیم از چی حرف میزنیم؟ میدونید در دوره ساسانی با اسیران جنگی چیکار میکردن؟ اونها رو میکشتن یا بـه زندان میفرستادن؟! خیر! با اونها با عزت و احترام رفتار میشد و بـه اونها کار و زندگی داده میشد!
اسیرانی کـه در جنگهاي ساسانیان بـه اسارت درمیآمدند بـه ایرانشهر منتقل میشدند ودر شهری ویژه اسکان یافته و کاری در پیش می گرفتند. در زمان شاپور اول اسیران رومی پس از اسارت بـه خوزستان و شهر گندیشاپور یا همان جندیشاپور منتقل شدند.
چارلی چاپلین نخستین بازیگر تاریخ اسـت کـه عکسش روی مجله تایم چاپ شد!
نکته جالب راجع بـه او این اسـت کـه او چشمانش آبی رنگ بودو چون در فیلم هاي سیاه سفید بازی میکرد کسی تا سال ها نمیدانست!
پادشاهی خدمتکاری داشت کـه بسیار شاد بود، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم…
سلطان موضوع را بـه وزیر گفت . وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد اسـت. سلطان پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟! وزیر گفت قربان یک کیسه برنج رابا ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید. سلطان چنین کرد…
خدمتکار وقتی بـه خانه برگشت با دیدن کیسه و سکه ها بسیار شاد شد و شروع بـه شمردن کرد. ۹۹ سکه ؟! و بارها شمرد و تعجب کرد کـه چرا ۱۰۰ تا نیست، همه ی جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود.
او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ؛ او از صبح تا شب سخت کار میکرد، و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم کـه با سلطان وی را زیر نظر داشت گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ اسـت و اعضای این گرو کسانیند کـه زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
خوشبختی در سه جمله اسـت:
تجربه از دیروز ؛
استفاده از امروز،
امید بـه فردا.
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه می کنیم:
حسرت دیروز ؛
تلف امروز
ترس از فردا
درسال ۳۰۷ خورشیدی فردی بـه نام “مرداویچ” فرزند زیار بر طبرستان دست یافت و پس از ان قم، کاشان، اصفهان، همدان و اهواز را گشود و حکومت زیاریان را پایه گذاری کرد. این خاندان، بسیار ایران دوست و فرهنگ پرور بودند و آیینهاي ایرانی را ارزشمند میشمردند و جشن باستانی سده را نیز برپا می کردند…
مرداویچ اهل گیلان و از تبار ساسانیان بود. او بر ضد تازیان قیام کرد. مرداویچ فرمان داده بود تا تاجی مانند تاج انوشیروان دادگر برایش بسازند و طاق کسری را بازسازی کنند تا دوباره حکومت ساسانیان را برپا کند. در همدان لشکر عباسیان را شکست داد اما پس از ۴ سال مبارزه بـه دست تعدادی از غلامان ترک در گرمابه کشته شد.
بـه نقل از تاریخ پرچم ایران از دکتر نصرت الله بختورتاش
تاریخ ایران دلیر مردان زیادی دارد کـه گمنام ماندهاند از جمله “آرسام”. میگس تاس راوی و دکتر یونانی جنگ ترموپیل چنین روایت می کند: یکی از مناظر برجسته و قابل تحسین این نبرد، آرسام برادر خشایارشا بود! او می گوید با این کـه آرسام دشمن ما بود اما اعتراف می کنم هنگامی کـه شمشیر میزد بـه یکی از خدایان شبیه بود…
چهره او بـه زیبایی میدرخشید و من در موقع شمشیر زدن بـه صورت او مینگریستم کـه ذرهاي ترس در چهرهاش نیست و این نشان می دهد کـه دلیری ان جوان ذاتی اسـت و ناشی از خشم موقت نیست. وقتی ده شمشیر بـه سمت او روانه میشد مانند ان بود کـه شاخههاي باریک درخت حواله او میشود و بـه اسانی آنان را دفع میکرد!