برای ما ایرانیان یکی از عیدهای مهم سال عید سال نو عید نوروز اسـت کـه برایم بسیار با ارزش و زیبا اسـت و جشن کوچک و بزرگ در دوران تعطیلات عید انجام می دهیم و بـه دیدن اقوام عزیزمان میرویم و برنامه هاي زیادی در ایام نوروز داریم، و خیلی از جشن هاي عید نوروز مجری هاي مخصوص دارند کـه برای این ایام مهم سخنرانی می کنند تیم تالاب سعی کرده اسـت جملات ادبی و زیبا برای عید نوروز تهیه کنند کـه اگر افرادی متنی نداشتند میتوانند از این متن هاي زیبا برای اجرایشان استفاده کنند حتی برای تبریک گفتن عید نوروز هم بسیار زیباست اگر کسی نمیدانند تبریک چه بگوید.
نوروز تنها بهانهاي برای تبریک گفتن نیست،
بلکه فرصتیست برای بـه جا آوردن سنتهاي دیرینهمان.
امیدوارم لحظات زندگیتان سرشار از شادی و آرامش باشد.
عید نوروز مبارک.
***
خدایای رحمان نوید میلاد سال نو را بر دوش نسیم بهاری گذاشت تا این امانت سبز را بـه رسم آغاز بـه خالق سپارد .
حلول سال نو و تولد دوباره طبیعت، عید فرخنده و کهن نوروز باستانی را کـه یادگار نیاکان و پیامآور دوستی،
عشق و محبت، با لطافت گیاه و خرمی طبیعت، و تحول بـه مراحل نیکوتر و برتر اسـت.
از خداوند منان برای جنابعالی و خانواده محترمتان درسال جدید
روزی حضرت مریم «س»
قصر آسیه،
قلب خدیجه،
عفت فاطمه،
جمال یوسف،
ثروت قارون،
حکمت لقمان
و ملک سلیمان
و عاقبتبخیری را آرزومندم.
عید نوروز مبارک.
مطلب مرتبط: مجموعه ای از اشعار عید نوروز و بهار | 100 شعر کوتاه درباره عید نوروز و بهار
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را کـه نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت میباشد
بـه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض کرده
و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند منان برایتان خواستاریم.
***
باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
بازهم شادی عید
آرزوهای سپید
باز لیلای بهار
باز مجنونی بید
بازهم رنگین کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز ان سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب
یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید
بازهم سال جدید
بازهم لاله عشق
خنده و بیم و امید
عید شـما مبارک
***
برآمد باد صبح و بوی نوروز
بـه کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه ی سال
همایون بادت این روز و همه ی روز
«سعدی»
***
نوروز بمانید کـه ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
ان صبح اولین بهاری کـه بـه شادی
میآورد از چلچله پیغام شمایید
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شـما عشق شـما بام شمایید
عشق از نفس گرم شـما تازه کند جان
افسانه بهرام و گل اندام شمایید
ایام بـه دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید کـه ایام شمایید
شاعر: «پیرایه یغمایی»
***
بهار می آید. با جامهي سپیدی از شکوفه بر تن،
با تاجی از سنبل بر سر و با دستهاي سوسن در بر.
بهار می آید و مشام جانها را بـه بوی خوش گلهاي رنگینش مینوازد.
بهار می آید، با همان شکوه دیرین،
همان شور شیرین، و همان وجود مهرآفرین.
آغاز بهار، نوید شروعی دوباره اسـت.
صفیر تولدی نو، دوباره زاده شدن و بار دیگر زیستن.
ندای پالودن جانهاي آلوده اسـت و نو کردن وجود فرسوده،
زیر بارانی سرشار از عشق و سراسر شکوه.
پس در این روزِ نو، کـه بار دیگر طبیعت بیجان را،
حیاتی تازه بخشیده و رخوت زمستان را بـه فضای پرمهر نوای مستان مبدل کرده اسـت،
همراه با جهان هستی، رخت کهنه از تن بر کن و تو نیز بهاری شو.
کـه بـه قول حافظ شیرین سخن:
«سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
کـه بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی»
***
سپیده دمید و بهاران آمد. پیرزن سفید موی زمستان رفت و دختر شاد و سبزگیسوی بهار قدم بـه طبیعت گذاشت.
از آسمان خوشی میبارد. سوسن و نسرین عطر سرزندگی بهارانه را هدیه میکنند.
بلبل و قمری نغمه زیبا سرمیدهند و ترانه بهاری می خوانند.
دشت و دمن لباس سبز با گلهاي ریز بهاری پوشیده اسـت.
باد صبا می چرخد و خبر را بـه گوش همه ی می رساند: بهار آمد!
من نیز بـه یمن بهاران همراه و همنوا با کائنات بهترین تبریکاتم را تقدیم شـما میدارم.
چه زیباست جمال شـما دوستان را در بوستان بهار دیدن و زیباترین شادباش را بـه سویتان روانه کردن…
***
بر چهره ي گل نسیم نوروز خوش اسـت
در صحن چمن روی دلافروز خوش اسـت
از دْي کـه گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دْي مگو کـه امروز خوش اسـت
«خیام»
***
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گُل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
«فروغی بسطامی»
***
بهار بـه راستی جلوهاي از وجود خداوند باری تعالی اسـت.
نمای کوچکی از قدرت بی حد خالق حی و توانا.
بهار فصلی اسـت کـه در ان؛
بـه هر سو نظر کنیم جلوهاي از وجود ناپیدای ان خالق پیدا و پنهان را مییابیم.
مفهوم زیبایی کـه شهریار ان را چنین بیان می کند:
از همه ی سوی جهان جلوه او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه ی سو می بینم
چون بـه نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
ان نگارین همه ی رنگ و همه ی بو می بینم
***
روزگارت بر مراد/ روزهایت شاد شاد/ آسمانت بی غبار/ سهم چشمانت بهار/
قلبت از هر غصه دور/ بزم عشقت پر سرور/ بخت و تقدیرت قشنگ/
عمر شیرینت بلند/ سرنوشتت تابناک/
جسم و روحت پاک پاک و نوروزت ناب ناب.
بهار طبیعت از راه می رسدو صحنه ي جهان، آیینه ي تمام نمای قدرت خداوندی میگردد.
فرارسیدن فصل شادی بخش و نشاط آور بهاران و حیات دوباره ي زمین
کـه نشانه اي از قدرت و رحمت الهی و دلیل آشکار بر معاد و حیات
دوباره ي آدمیان اسـت را بـه محضر ارزشمندتان تبریک و تهنیت عرض مینماید.
***
برای عید نوروز:
بـه نام خداوندی کـه دگرگون کننده ي قلب هاست و با سلام بـه امتی کـه نوروزشان را عید میگیرند و عیدشان را در رضای خداوند میدانند.
بهار مثل جان در کالبد شهر جاری اسـت. بوی شقایق و سنبل و زنبق،
مشام آدمی را کـه هنوز از عاطفه ها فاصله نگرفته پر کرده و بـه زودی زمستان پیر و فرتوت،
رخت از زمین بر می بندد و تا سال دیگر از ما دور می شود.
بهار، یکی از فصل هاي پر طراوت سال اسـت.
فصلی کـه در ان زمین، نفس تازه می کند و بـه میمنت حضورش فرشی از گل و گیاه می نشاند.
در بهار همه ی چیز رنگ تازگی میگیرد.
آسمان هم آبی آبی می شود تا خورشید فروتنانه بتابد
و تن خسته ي گیاه و درخت را کـه از یک خواب برخاسته و خموده اسـت ؛ گرم کند.
راستی ما برای بهار چه کرده ایم؟
ما برای تازگی چه تدبیری اندیشیده ایم؟
آیا زمستان از تن ما هم رخت بر بسته و بهار در جانمان نشسته اسـت؟
چه قدر از کدورت ها را فراموش کردهاید؟
آیا فرصت کردهاید خانه تکانی دل تان را سر فرصت انجام بدهید؟
برای روزهای عیدتان چه قدر لبخند کنار گذاشته اید؟
بیایید مثل بهار با سخاوت باشید. مثل خورشید نورافشانی کنید،
مثل بوی مطبوع گل بـه جان ها بنشینید تا آسمان زندگیتان آبی آفتابی شود.
***
شگفتی هاي آفرینش
در زمین نگاه کن کـه چگونه بساط تو ساخته اسـت و جوانب وی فراخ گسترانیده و از زیر سنگ هاي سخت ؛
آب هاي لطیف روان کرده تا بر روی زمین میرود و بـه تدریج بیرون می آید:
ودر وقت بهار بنگر و تفکر کن کـه زمین چگونه زنده شود
و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
اگر در خانه اي شوی کـه بـه نقش و گچ کنده کرده باشند،
روزگاری دراز صفت ان گویی و تعجب کنی و همیشه در خانه ي خدایی هیچ تعجب نکنی؟
و این عالم اجسام خانه ي خداست و فرش وی زمین اسـت و چراغ وی ماه اسـت
و شعله ي وی آفتاب و تو از عجایب این غافل کـه خانه بس بزرگ اسـت و چشم تو بس مختصر ودر وی نمی گنجد.
و مثل تو چون مورچه اي اسـت کـه در قصر ملکی سوراخی دارد،
جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمیبیند و از جمال صورت قصر و بسیاری غلامان و سریر ملک وی، هیچ خبر ندارد.
اگر خواهی بـه درجه ي مورچه قناعت کنی،
می باش و اگر نه راهت داده اند تا در بستان علم و معرفت تماشا کنی و بیرون آیی.
چشم باز کن تا عجایب بینی کـه مدهوش و متحیر شوی.
گزیده اي از کیمیای سعادت، تالیف امام محمد غزالی، دانشمند قرن پنجم هجری.
***
آمدن عید یادآور جشن و شادمانی ها ست.
غبار غم از دل زدودن و شور و شعف و شادی را بـه خانه ي دل و جان دعوت کردن
و کام را شیرین نمودن اسـت. موسم عید برای عوام و خواص موعد
ترانه و گلگشت بـه باغ و راغ و اوج التذاذ از بساط طبیعت و شادی و فرح درونی و برونی اسـت
کـه در صحن خیال بـه نیکی باقی خواهد ماند.
امید اسـت همه ی ساله گلستان عید بر وجود نازنینتان بهاران باشد.
***
عید نوروز جم آمد، صنما جام تو کو
می من، مطرب من، نقل تو، بادام تو کو؟
نوبرش جامه بر اندام تو می بینم لیک
بس لطیف اسـت نمی بینمش، اندام تو کو؟
مهر من، کوشش من، جوشش من این همه ی نیست
جور تو، مهر تو، الطاف تو، انعام تو کو؟
خوب دل میبری و زشت نگه می داری
حسن آغاز ،بجا، خوبی انجام تو کو؟
آخر اي دورتر از معرض چرخ بلند
نردبانی کـه زند دست لب بام تو کو؟
***
نوبهار اسـت و سراپرده بـه هامون خوب اسـت
عیش بی دغدغه در خانه ي مجنون خوب اسـت
شادکامی بـه هنر نیست، بسا تجربه شد
بخت عالی نسب و طالع میمون خوب اسـت
گر خریدار هنر نیست کسی، گوی مباش
دور از ان بی هنری باش کـه اکنون خوب اسـت .
” همافر عراقی “
***
بر سفره ي هفت سین نشستن نیکوست
هم سنبل و سیب و دود کُندر خوشبوست
افسوس کـه هر سفره کنارش خالی ست
از پاره دلی گم شده یا همدم و دوست
یکی از مقدمات مهم و اصلی ایرانیان برای استقبال از سال جدید “سفره هفت سین” اسـت
کـه به طور معمول ساعاتی پیش از تحویل سال نو گسترده شده و سیزدهم فروردین جمع می شود.
عاملى کـه “نوروز” را از دیگر جشنهاى ایران باستان جدا کرد
و باعث ماندگارى ان تا امروز شد “فلسفه وجودى نوروز” یعنی زایش و نو شدنى اسـت کـه در طبیعت دیده مى شود.
شک نیست یکى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشنها و آیینهاى گروهى اسـت،
گردهم آمدنهایى کـه بـه نیت نیایش و شکرگزارى و یا سرور و شادمانى شکل مى گیرند.
برهمین اساس جشنها و آیینهاى جامعه ایران را هم مى توان بـه سه گروه عمده تقسیم بندى کرد:
جشنها و مناسبتهاى دینى و مذهبى، جشنهاى ملى و قهرمانى و جشنهاى باستانى .
نوروز از جشنهای باستانی ایران اسـت کـه چون مبنای ان تازگى بخشیدن بـه طبیعت و روح انسان اسـت، پایدار ماند و جاودان اسـت.
یکی از ارکان اصلی نوروز، چیدن سفره هفت سین برای جمع شدن بر گرد ان بـه هنگام تحویل سال اسـت .
در بسیارى از منابع آمده اسـت کـه “هفت سین” نخست “هفت شین” بوده و بعد ها بـه “سین” تغییر یافته اسـت.
هفت شینها
شمع، شیرینى، شهد «عسل»؛ شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات،
اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند.
برخى دیگر بـه وجود “هفت چین” در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.
در زمان هخامنشیان در نوروز بـه روى هفت ظرف چینى غذا مى گذاشتند
کـه بـه ان هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند.
بعد ها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شینهاى نوروزى،
بـه نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت.
بعد از سقوط ساسانیان وقتى مردم ایران اسلام را پذیرفتند،
سعى کردند سنتها و آیینهاى باستانى خودرا نیز حفظ کنند.
در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس کائولین از چین بـه ایران وارد مى شد.
یکى از کالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرفهایى بود کـه بعد ها بـه نام کشورى کـه از ان آمده بودند
“چینى” نامگذارى شد و بـه گویشى دیگر بـه شکل سینى و بـه صورت معرب “سینى” در ایران رواج یافتند.
اجزایی کـه بر روی سفره هفت سین قرار میگیرد عبارتند از:
سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى «سبزه» .
قرآن کریم در سفره هفت سین
ایرانیان بـه هنگام چیدن سفره هفت سین اولین و مهم ترین موردی را کـه بر سفره قرار میدهند، قرآن کریم اسـت .
ایرانیان مسلمان بـه نشانه توکل و توسل بـه خداوند متعال در آغاز سال و تقاضای بهترین ها
از خالق خویش قرآن را در بهترین جای سفره قرار داده و پس از ان اجزای دیگر را می چینند .
***
متن مجری عید نوروز برای مدرسه
و انتهای این قصهي سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود
تا رسیدن سال نو ؛
تنها یک سلام خورشید باقی ست . . .
نوروزتان مبارک باد
خوراکى هایى کـه بـه نیت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان اسـت و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیب: هم نماد بارورى اسـت و زایش.
درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى نگهدارى مى کردند و قبل از نوروز بـه هم دیگر هدیه مى دادند.
مى گویند کـه سیب با زایش هم نسبت دارد،
بدین صورت کـه اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مى کرد
و نیمى از ان را بـه زن و نیم دیگر را بـه شوهر مى داد
و بـه این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى اسـت و از مقدمات اصلى تولدو زایندگى.
عده اى عقیده دارند کـه بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق اسـت!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت اسـت.
درگذشته سبزه ها را بـه تعداد هفت یا دوازده کـه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى کردند.
در دوران باستان درکاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند
و بر هریک از آن ها یکى از غلات را مى کاشتند و خوب روییدن هریک را بـه فال نیک مى گرفتند و برآن بودند کـه ان دانه درآن سال پربار خواهدبود.
در روز ششم فروردین انها را مى چیدند و بـه نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مى کردند.
سماق و سیر نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى بـه شمار مى روند.
اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته اسـت:
در این میان « تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش اسـت و نشانه اى از نطفه و نژاد.
«آینه» نماد روشنایى اسـت و حتما باید در بالاى سفره جاى بگیرد.
«آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند.
ماهى بـه عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.
و «سکه» کـه نمادى از امشاسپند شهریور «نگهبان فلزات» اسـت و بـه نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده اسـت.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و…
را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست.
«کتاب مقدس» هم یکى از پایه هاى اصلى خوان نوروزى اسـت و براساس ان هرخانواده اى بـه تناسب مذهب خود،
کتاب مقدسى را کـه قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و کلیمیان تورات را بر بالاى سفرههایشان جاى مىدهند.
بر سر سفره زرتشتیان در کنار اسپند و سنجد، « آویشن» هم دیده مى شود کـه بـه گفته موبد فیروزگرى خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد
و بـه نیت سلامتى و بیشتر بـه حالت تبریک بر سر سفره گذاشته مى شود.
در هرصورت او پیروز اسـت و نامش خجسته اسـت و از نزد خدا مى آید
و خواهان نیکبختى اسـت و با تندرستى و گوارایى وارد شده اسـت و سال نو را بـه همراه آورده اسـت!
***
مطلب مرتبط: تبریک رسمی و دوستانه سال نو | متن تبریک عید نوروز
آمدن عید یادآور جشن و شادمانی ها ست.
غبار غم از دل زدودن و شور و شعف و شادی را بـه خانه ي دل و جان دعوت کردن و کام را شیرین نمودن اسـت.
موسم عید برای عوام و خواص موعد ترانه و گلگشت بـه باغ و راغ و اوج التذاذ
از بساط طبیعت و شادی و فرح درونی و برونی اسـت کـه در صحن خیال بـه نیکی باقی خواهد ماند.
امید اسـت همه ی ساله گلستان عید بر وجود نازنینتان بهاران باشد.
***
بـه نام خالق بهار
از فیض نگار، جان هستی بـه هیجان آمده اسـت ودر بزم عارفانه ي شاهد و معشوق ؛
بـه یمن ریزش کریمانه ي تحفه هاي آسمانی،
دایره ي دلدادگی و مستانگی نقش تجلی زده اسـت.
در پرده نمایی از بهار دل انگیز و نوروز 1403 بـه امید سرافرازی در عرصه هاي جهانی
و دست یابی بـه قله هاي عظمت و اقتدار با توکل بـه عنایات حضرت حق سروقامت ایستاده ایم.
سال جدید ؛ سال پرواز، سال شکوهمندی ایران اسلامی مبارک باد.
***
متن مجری عید نوروز
در زمین نگاه کن کـه چگونه بساط تو ساخته اسـت
و جوانب وی فراخ گسترانیده و از زیر سنگ هاي سخت ؛
آب هاي لطیف روان کرده تا بر روی زمین میرود و بـه تدریج بیرون می آید:
ودر وقت بهار بنگر و تفکر کن کـه زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
اگر در خانه اي شوی کـه بـه نقش و گچ کنده کرده باشند،
روزگاری دراز صفت ان گویی و تعجب کنی و همیشه در خانه ي خدایی هیچ تعجب نکنی؟
و این عالم اجسام خانه ي خداست و فرش وی زمین اسـت و چراغ وی ماه اسـت
و شعله ي وی آفتاب و تو از عجایب این غافل کـه خانه بس بزرگ اسـت و چشم تو بس مختصر ودر وی نمی گنجد.
و مثل تو چون مورچه اي اسـت کـه در قصر ملکی سوراخی دارد،
جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمیبیند و از جمال صورت قصر و بسیاری غلامان و سریر ملک وی،
هیچ خبر ندارد. اگر خواهی بـه درجه ي مورچه قناعت کنی،
می باش و اگر نه راهت داده اند تا در بستان علم و معرفت تماشا کنی و بیرون آیی
چشم باز کن تا عجایب بینی کـه مدهوش و متحیر شوی.
***
بهار بـه راستی جلوهاي از وجود خداوند باری تعالی اسـت.
نمای کوچکی از قدرت بی حد خالق حی و توانا.
بهار فصلی اسـت کـه در ان؛
بـه هر سو نظر کنیم جلوهاي از وجود ناپیدای ان خالق پیدا و پنهان را مییابیم.
مفهوم زیبایی کـه شهریار ان را چنین بیان می کند:
از همه ی سوی جهان جلوه او میبینم
جلوه اوست جهان کز همه ی سو می بینم
چون بـه نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
ان نگارین همه ی رنگ و همه ی بو می بینم
***
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
چهر ه آرایی زمین در سیر خوش موزیک زمان رخ مي نماید
تا با اراده ي نقاش زندگی و معمار پویندگی و پایندگی،
غنچه ها بر شاخساران و بوته ها بر جویباران و قمریان بر کوهساران،
هم آواز و هم نوا سرود سرخوشی و بانگ چاووشی بردارند کـه بهار فرش می گسترد
و دل می بردو سکوت و سکون و سردی بـه نغمه و حرکت و گرمی مبدل می شود.
نوای امید از بام تا شام بر رواق دل ها طنین انداز اسـت
تا هم پای عشق ها و امیدها و نویدها،
دل ها را بـه نور ایمان برافروزیم و دستها رابا رمز پیروزی نهضت بزرگ خود درسال هاي اولین بـه هم گره ببندیم،
گام هاي استوار را در تحقق طرح هاي ماندگار برداریم تا در آغازین راه هزاره ي سوم انگشت
حیرت جهانیان و نگاه تحسین برانگیزشان را در باور و باروری ها و خلاقیت هایمان بنگریم ودر صفحات تاریخ بنگاریم.
ضمن عرض شادباش فرارسیدن بهار دل انگیز 1403 ؛
بهترین آرزوها و تحقق برترین آرمان ها را از خدای بهار تمنا دارد.
***
این عید پر از عطر دل انگیز خداست
سرشار ترین آینه ي خاطره هاست
نوروز خوشت همیشه رنگین با عشق
آراسته با دلی کـه همراه خداست
نوروزت خدایی
***
بـه رسم اسفند و آخر سال
من هم دل تکانی می کنم
همه ی چیز را کنار میگذارم
بـه جز تو…
می خواهم یادت تا همیشه
کنج دلم باقی بماند!
سال نو مبارک…
***
مطلب مرتبط: اشعار سال نو شاعران بزرگ ایران «اشعار حافظ و سعدی»
گرچه یادمان میرود کـه
عشق تنها دلیل زندگی اسـت
اما خدا را شکر کـه نوروز هر سال
***
با سرود تازه : هر روزتان نوروز باد
شهر سرشار اسـت از لبخند، از گل از امید
تا جهان باقی اسـت این آئین جهان افروز باد
نوروزتان سرشار از شادی
***
یا مقلب، قلب ما در دست توست
یا محول، حال ما سر مست توست
کن تو تدبیری کـه در لیل و نهار
حال قلب ما شود همچو بهار
نوروزتان زیبا
***
آمدن عید یادآور جشن و شادمانی ها ست.
غبار غم از دل زدودن و شور و شعف و شادی را بـه خانه ي دل و جان دعوت کردن و کام را شیرین نمودن اسـت.
موسم عید برای عوام و خواص موعد ترانه و گلگشت بـه باغ و راغ و اوج التذاذ
از بساط طبیعت و شادی و فرح درونی و برونی اسـت کـه در صحن خیال بـه نیکی باقی خواهد ماند.
امید اسـت هرساله گلستان عید بر وجود نازنینتان بهاران باشد.
***
بـه نام خالق بهار
از فیض نگار، جان هستی بـه هیجان آمده اسـت ودر بزم عارفانه ي شاهد و معشوق ؛
بـه یمن ریزش کریمانه ي تحفه هاي آسمانی، دایره ي دلدادگی و مستانگی نقش تجلی زده اسـت.
در پرده نمایی از بهار دل انگیز و نوروز 1403 بـه امید سرافرازی در عرصه هاي جهانی و دست یابی
بـه قله هاي عظمت و اقتدار با توکل بـه عنایات حضرت حق سروقامت ایستاده ایم.
سال جدید ؛ سال پرواز، سال شکوهمندی ایران اسلامی مبارک باد.
***
در زمین نگاه کن کـه چگونه بساط تو ساخته اسـت و جوانب وی فراخ گسترانیده و از زیر سنگ هاي سخت ؛
آب هاي لطیف روان کرده تا بر روی زمین میرود و بـه تدریج بیرون می آید:
ودر وقت بهار بنگر و تفکر کن کـه زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
اگر در خانه اي شوی کـه بـه نقش و گچ کنده کرده باشند،
روزگاری دراز صفت ان گویی و تعجب کنی و همیشه در خانه ي خدایی هیچ تعجب نکنی؟
و این عالم اجسام خانه ي خداست و فرش وی زمین اسـت
و چراغ وی ماه اسـت و شعله ي وی آفتاب و تو از عجایب این غافل
کـه خانه بس بزرگ اسـت و چشم تو بس مختصر ودر وی نمی گنجد.
و مثل تو چون مورچه اي اسـت کـه در قصر ملکی سوراخی دارد،
جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمیبیند و از جمال صورت قصر و بسیاری غلامان و سریر ملک وی،
هیچ خبر ندارد. اگر خواهی بـه درجه ي مورچه قناعت کنی،
می باش و اگر نه راهت داده اند تا در بستان علم و معرفت تماشا کنی و بیرون آیی.
چشم باز کن تا عجایب بینی کـه مدهوش و متحیر شوی.
***
قدر روزهای زندگی خودرا بدانید و هر عید نوروزی کـه می آید و سال جدید می شود بـه خودتان قول بدهید کـه بهتر زندگی کنید و از لحظه هاي زندگی خود نهایت استفاده را ببرید و نذارید غم شـما را از زندگی کردن دور نگه دارد سال نو یعنی این کـه بـه خود بیایی و درست زندگی کردن را یاد بگیری و با دیگران مهربان و شاد باشید، تیم تالاب سعی کرد در این مطلب جملات ادبی و زیبا از سال نو و عید نوروز برای شـما عزیزان تهیه کرده ایم کـه انشا الل.. مورد استفاده شـما قرار بگیرد.