بروزرسانی : 3 مهر 1398

حکایت جالب (خیال خام)

حکایت جالب (خیال خام)

حکایت جالب (خیال خام)

شخصی در حال تنگدستی و بی پولی به زن خود گفت: اگر بخواهیم فردا شب پلو بخوریم و فردا بروم یک من برنج بگیرم، چه قدر روغن برای آن لازم است؟

زن جواب داد: دومن روغن لازم دارد.

مرد با تعجب گفت: چه طور یک من برنج، دو من روغن می خواهد؟

زن گفت: حالا که ما با خیال پلو می پزیم لااقل بگذار چرب تر بخوریم.

حکایت جالب ! (طنز)

در سختی چه کسی زنده می ماند؟ (حکایت)

حکایت کشتن خلق

برچسب‌ها:
جستجو در تالاب
جدیدترین مطالب سایت