ایده های سازگار برای موفقیت در کار و زندگی

ایده های سازگار برای موفقیت در کار و زندگی

10 ایده برای موفقیت در زندگی و کار 

کلید موفقیت هر فردی دست به خودش است ، انسان خودش است که باید فکر کند چگونه زندگی کند و چگونه نیز کار کند . 

 

در مسیر کارآفرینی همه ی ي وقت محدودیت های بی شماری وجود دارد که اگر افراد با آن آشنا شوند، بعید است کسی به سمت آن گام بردارد. اما شناخت محدودیت ها تنها یک گام به سمت کارآفرینی است.

 

آشنایی و افزایش سطح دانش در مورد کنترل این محدودیت ها می تواند ما را در مقابله و کنترل آن ها قویتر کند. این محدودیت ها که غالبا به شخصیت افراد منجر میشود، میتواند با علم و آگاهی کنار گذاشته شود. به طور مثال فردی را در نظر بگیرید که در آغاز راه کارآفرینی است؛ او با حقیقت تلخ وجودی خود و دنیای تجارتش آشنا میشود؛ چطور او میتواند با وجود دانستن محدودیت ها موفق شود؟

 

در همین زمینه یک کارشناس حوزه کارآفرینی پیشنهادهای ارزشمندی به منظور مقابله با محدودیت ها و موفقیت در مسیر کارآفرینی ارائه میکند که در ادامه می خوانیم. کارآفرینان به ندرت فرصت می یابند که در مورد تجاربشان صحبت کنند بدون آنکه کسی در مورد راه کارها و رموز موفقیت شان سوال بپرسد. در طول سالیان، من در مورد رمز و رموز موفقیت این افراد عمده شنیده ام. کلماتی بعنوان «اشتیاق»، «پافشاری» و «ابتکار» مصطلح ترین عباراتی بود که برای معرفی کارآفرینان موفق به کار می رفت.

 

این موضوع حتی در دوره های کارشناسی و MBA برای دانشجویان ارائه میشود که باید 10 بند مهم موفقیت خود را در دوره های کاربینی و کارآفرینی بشمارند و برای همه ی ي به یادگار بگذارند. گاهی اوقات اگر چه ارزشمندترین دروس در کتاب ها تدریس می شود، اما آن چه عنوان میشود، الزاما همه ی ي علم نیست. درواقع رموزی در هر علمی وجود دارد که شاید در هیچ کتابی نباشد.

 

زمانی که من لیست خودم را با کارآفرینان موفق به اشتراک گذاشتم، همه ی ي آن ها بر روی این لیست اجماع کردند و بر همین زمینه من این لیست را تا یک لیست پذیرفته شده می شناسم و آن را به شما واگذار می کنم که در مورد کار خود تصمیم بگیرید که آیا این لیست با موقعیت شما مطابق است یا خیر؟

 

7 موضوع اول موضوعاتی هستند که من انها را مشاهدات می نامم؛ چیزهایی که به طور متداول درست از کار در می آیند. سه موضوع آخر موضوعات پیشنهادی هستند؛ پیشنهادهایی که بر پایه رویکرد مستمر بیشتر کارآفرینان موفق و رهبرانی است که من می شناسم.

 

1. مردم تنبل هستند. 

این موضوع شاید سخت به نظر برسد، اما واقعا ما تنبل هستیم. مردم همه ی ي وقت به دنبال انجام کار به ساده ترین شکل و بدون هیچ زحمتی هستند. به بهترین اختراعات چند سال اخیر بیاندیشید، یا حتی چند دهه اخیر؛ به نظر شما تا حالا اختراعی بوده که به فکر سختی بیشتر انسان باشد؛ یا اختراعی که زندگی هرروز شما را سخت تر کند و نیاز به تلاش بیشتری برای زندگی ایجاد کرده باشد؟ ماشین ها، کامپیوترها، تلفن های گوشی یا حتی کنترل تلویزیون همه ی ي برای تسهیل و تنبل کردن انسان به کار می‌روند.

 

حالا به این موضوع از زاویه ای دیگر نگاه می کنیم؛ موبایل های نسل گذشته را به یاد بیاوید؛ به جای داشتن همه ی ي دکمه های کیبورد، 12 دکمه داشتند که هر دکمه 2 تا 3 حرف را پوشش می داد. با این‌که این ایده کاراتر به نظر می آمد، اما نتوانست رقیب دیرینه خود کیبوردهای QWERTY «تمام کلید» را شکست دهد، چرا؟

 

چون مردم مجبور بودند یک مهارت خاص را یاد بگیرند. کارآفرینان زمانی که برای تولید یک محصول یا خدمات اخیر برنامه ریزی میکنند، باید حواسشان به منحنی یادگیری کاربران باشد. جادویی که دستگاه هایی اپل را دوست داشتنی میکند، نگاه ساده در طراحی شان است. شاید که بهره گیری آسان تضمین کننده موفقیت نباشد، اما سختی بهره گیری قطعا نسخه فاجعه آمیزی برای اختراع است.

 

2. مردم صبور نیستند. 

همچنان که ما همه ی ي چیز را راحت تر میخواهیم، همان قدر هم دوست داریم سریع اتفاق بیفتد؛ درست همین هم اکنون، نه چند روز دیگر. چقدر شما منتظر لودشدن یک صفحه میمانید؟ واکنش شما به پشت خط کسی ماندن چیست؟ برای بیشتر ماها جواب این است: نه خیلی عمده و نه خیلی خوب.

 

یکی از سرشناس ترین تجارب روانشانس، تست مارشمالو در آن واحد، یا انتخاب دوم مارشمالو را پس از 10 دقیقه می دادند؛ همان طور که احتمالا پیش بینی می‌کنید، عمده بچه ها در آن واحد همان یک مارشمالو را میگرفتند، در حالیکه برخی ده دقیقه منتظر می ماندند؛ اما حقیقت تکان دهنده در مورد این تحقیق، این بود که چند سال بعد، آن بچه هایی که قدرت انتظار داشتند، تفاوت فاحشی با دیگران داشتند، آن ها در سن کم توانستند مدرسه را به اتمام برسانند، مدرک دانشگاهی بگیرند و درصد احتمال طلاق، اعتیاد و چاقی در آن ها کمتر بوده و از لحاظ اقتصادی نیز از دیگران بهتر بودند.

 

شاید درسی که ما از این تست می‌گیریم، این باشد که انتظار میتواند سود کار ما را افزایش دهد؛ اما بعنوان یک کارآفرین در نظر داشته باشیم که تجارتی که میخواهیم راه بیاندازیم چقدر مشتریان را در انتظار میگذارد، ضمن آنکه مشتریان فکر میکنند ما سخت در تلاش هستیم که کارمان را زودتر به نتیجه برسانیم. موفقیت صنعت فست فود باید به ما درس بدهد که بهره وری آنی چقدر میتواند برای ما سودمند باشد.

 

ایده های سازگار برای موفقیت در کار و زندگی

درس گرفتن از شکست ها 

 

3. همه ی ي چیز بیشتر از آنچه می اندیشید زمان میبرد. 

با وجود آنکه مردم بهره وری سریع را ترجیح میدهند، فرایند آغاز یک تجارت اخیر، کند و زمان بر و بدون پاداش اولیه است. همه ی ي وقت اگر چه مثال های نقضی هم وجود دارند؛ مانندفیس بوک! هرچه تازگی یک تجارت بیشتر باشد، ترغیب مشتریان به آن نیز سخت تر است.

 

در کنار آن، تشکیل هسته فعالیت ها، توسعه تولید و ساختن تیم نیاز به سرمایه دارد و هرروز سرمایه مورد نیاز بیشتر میشود. حتما توجه کرده اید که شما هیچ وقت به فعالیت هایتان زمان نمی دهید؛ همه ی ي وقت منتظر می مانید تا زمان بگذرد، اما نمی گویید فلان کار باید تا فلان زمان به اتمام برسد. همه ی ي وقت کارآفرینانی را دیده اید که در فاز استارت آپ همه ی ي وقت بیدارند و در حال کارکردن هستند.

 

انها هیچ وقت نمی خوابند و همه ی ي وقت از کم بودن وقت شان می نالند. باب نورس، بنیان گذار و مدیرعامل کمپانی بومبای میگوید: اگر نتوانید تولید درآمد را به گونه ای برسانید که تجارتتان جریان داشته باشد، شما بازنده اید. نیمی از تجارت ها در 5 سال اول به این درآمد می‌رسند. اگر زمان کافی به تجارتتان ندهید، درواقع شما بازنده اید.

 

4. سلسله مراتب در اتفاقات 

سرمایه گذاران ترجیح می دهند که یکبار بر روی یک تیم برای ایجاد ایده سرمایه گذاری کنند تا بر روی یک ایده بدون تیم. انها می‌دانند که الگوهای تجاری، فناوری ها و ذائقه مشتریان دائما در حال تغییر است. آن ها بهتان میگویند که همه ی ي وقت مدل های تجاری بعد از ایجاد کار شکل می گیرند. تا شما جزیی از بازار نباشید، ایده و نظر شما برای مشتریان معنایی ندارد. آغاز کار و گام به گام پیش بردن آن بسیار ارزشمند است. شاید تا 10 مرحله اول شما برنده نباشید، اما فرایند تلاش و آزمون و خطا راهی است که همه ی ي کارآفرینان موفق می پیمایند و قطعا مشتریان نیز به این فرایند ارزش می نهند.

 

5. هیچ چیز مجانی نیست. 

باید بدانید شما فرصت و سرمایه های محدودی دارید؛ هیچ کاری بدون صرف زمان و سرمایه انجام نمی‌شود. اینجاست که انتخاب برای شما معنا پیدا میکند؛ انتخابی که شاید دل چسب نباشد. اگر شما پولتان را برای خوردن یک نوشیدنی هیجان انگیز در میانه روز خرج کنید، دیگر پولی برای نهار نخواهیدداشت. مایکل پورتر، استاد دانشگاه هاروارد از این داستان بعنوان استراتژی «چه چیزی انجام ندهیم» یاد میکند.

 

مدیرانی که کارهای بی شماری به کارکنان خود ارجاع میدهند بدون نه گفتن به کاری که لازم نیست، همه ی ي وقت شکست می‌خورند. هنر «نه» گفتن به مشتریان بسیار مهم است، اما اگر شما برای هر سکه ای که روی زمین می بینید خم شوید، فرصت کافی برای کارهای بزرگ پیدا نمی کنید. انتخاب بین تصمیمات صحیح یا درآمدهای ناچیز دائمی، همه ی ي وقت جداکننده برندگان از بازندگان است.

 

6. اتفاقات قابل پیش بینی نیستند. 

گاهی اوقات چیزهایی که اتفاق می افتند از دایره اختیارات ما خارج هستند. ما این اتفاقات را قضا و قدر، خواست خدا، بدشانسی یا چیزهای دیگر می نامیم و گاهی خود و دیگران را برای این رویدادها سرزنش میکنیم، اما چیزی که باید مدنظر قرار گیرد این است که ما نمی توانیم برای هر چیزی برنامه ریزی کنیم. اضافه بر این، گاهی چیزهایی که لااقل انتظار رخ دادنشان را داریم، بزرگ ترین مانع ما میشود.

 

7. همه ی ي ما حیوان هستیم. 

عصبانی نشوید! منظورم این است که ما بدن بیولوژیک داریم و نگهبانی از آن در موفقیت ما تاثیر دارد. امتحان کنید؛ کل یک روز را روزه بگیرید یا کل شب را بیدار بمانید،آیا باز هم می‌توانید تصمیمات مهم بگیرید؟ پس بهتر است کمی از درآمدتان را به رفع نیازها بدن خود اختصاص دهید. امتحان کیند و دیدن نمایید با خوردن چه مواد غذایی شما سرحال تر و راحت تر هستید؟ در تصمیم گیری های مهم حتما آن مواد را مدنظر قرار دهید.

 

8. نکات را ارج نهید. 

دانستن نکات هر تجارتی مهم است. اگر صرفا در مورد کاری احساس خوبی دارید، دلیل بر موفقیتتان نیست. مثال های فراوانی از تصمیمات شکست خورده، برای موضوعاتی است که رهبران از جزییات آن آگاه نبوده اند. بدبختانه تصمیمات این افراد زندگی بی شماری دیگر را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

9. از همه ی ي چیز درس بگیرید. 

ما می توانیم از موفقیت و شکست خود درس بگیریم؛ از تجاربمان یا چیزهایی که برای دیگران اتفاق می افتد. من مشتاق به آموختن هستم؛ همه ی ي کارآفرینان موفق با این موضوع موافق هستند و این موضوع اتفاقی نیست. اگر ما دست از آموختن برداریم، جهان از ما عبور میکند. فکر کنید در 24 ساعت گذشته یا در هفته گذشته چه آموخته اید. اگر چیزی یاد نگرفته اید، باید به تماشای همایش های TED بپردازید، مجله کارآفرینی بخوانید یا وبلاگ جالبی برای خواندن بیابید. شاید چیزی بهتان اضافه نشود اما کسی تاکنون از آموختن عمده آسیب ندیده است.

 

10. احمق نباشید. 

چون این موضوع آخر است، فکر نکنید که اهمیت ندارد. اگر شما میخواهید یک تجارت راه بیاندازید، باید یک تیم تشکیل دهید و از آنجا که عمر ما کوتاه است، کسی دوست ندارد عمرش را کنار یک احمق بگذراند. شاید شما فرد فنی، فکور یا فروشنده جهانی باشید اما این به معنای آن نیست که مهربان نباشید. بهترین سازمان ها در جهان طبق متداول سازمان های مذهبی یا داوطلبانه هستند که مردم با احساس با یکدیگر برخورد میکنند.

 

جدیدترین مطالب سایت