حتماً برای اینکه یک مدیر خوب باشید تا بـه حال مطالب زیادی در مورد بایدهای رفتاری یک مدیر خوانده اید و میدانید کـه نقش یک مدیران مهم هستند.
اداره یک صندلی قدرت میتواند کاری سخت باشد و عملکرد درست مدیریت همیشه ساده نیست براساس اینکه شـما مدیر هستید یا مدیر دارید، گوگل تحقیقی کرده اسـت کـه مطالعه گوگل در مورد ویژگی هاي یک مدیر خوب اسـت و درس هاي مهم در مورد مدیریت میباشد.
ما در اینبخش از تالاب بایدهای رفتاری زیادی را بـه شـما در مورد یک مدیر خوب خواهیم گفت. طبق انچه کارشناسان میگویند یک مدیر خوب باید مثل یک رهبر ارکستر باشد و درست مانند او قدم بـه قدم بـه گروهش آموزش دهد و با آنان تمرین کند.
شـما بـه عنوان یک مدیر فقط در شرکت مینشینید و از بالا کارمندانتان را محاسبه میکنید در صورتی کـه این کافی نیست قطعا این مدل محیط کاری کسل کننده خواهد بود یک مدیر خوب باید ایده هاي خوب داشته باشد.
یک مدیر خوب بایستی درجه اول آرامش کاری داشته باشد این یکی از عوامل بسیار مهم اسـت کـه او باید بتواند انتظارات کارمندانش را بـه خوبی درک کند و برای همراه شدن با انها خود دارای آرامش باشد.
مدیر و رئیس خوب بـه جای حل مسائل برای تیم خود و یا بدتر، انها را بدون هیچگونه راهنمائی ترک کردن ؛ یک رئیس بزرگ مشکلات را بـه چشم تجربه نگاه میکند و از ان یاد میگیرد.
هر کس دوست دارد با قدرت و اعتماد بـه نفس بهترین تصمیم را بگیرد ؛ رئیس خوب بـه افراد آزادی میدهد تا همه ی چیز را تجربه و ریسک کنند ودر این راه انها را حمایت میکند.
یک محیط محرمانه ایجاد میکند و هم تیمی ها باید تشویق شوند کـه در بین همتایان خود صحبت کنند. وقتی همسالان خود هم همین کار را میکنند، باید از انها حمایت کنند یا انتقاد سازنده ارائه دهند و هیچکس در تیم نباید از یک ایده خجالت بکشد و یا از ریسک کردن بترسد.
کارفرمایان دوست دارند اطرافیان بـه این باور برسند کـه آن ها قادر بـه انجام هر کاری هستند ؛ انها میدانند چگونه انگیزه تیم خودرا برای تولید باکیفیت بالا ببرند.
افرادی کـه بـه افکار دیگران گوش میدهند و بـه طور موثر اطلاعات را انتقال میدهند، بهترین مدیران هستند. وقتی همه ی چیز خوب پیش میرود از همه ی تشکر میکنند، اما از بازخورد منفی هم ترسی ندارند.
کارفرمایان بزرگ بـه اعضای تیم خود بـه عنوان یک سرمایه، نه یک ابزار برای سود شخصی نگاه میکنند بـه این ترتیب، آن ها بـه مردم کمک میکنند تا شغل خودرا توسعه دهند و آنچه را کـه در توان دارند انجام دهند تا بـه اهداف خود برسند.
انها میدانند تیم یا شرکت بـه کجا هدایت میشود و مطمئن میشود کـه همه ی افراد دریک مسیر حرکت میکنند ؛ انها همچنین اهداف مشخصی را نسبت بـه این مقصد ارائه میدهند و انتظارات واقع بینانه اي را نسبت بـه ان دارند.
آن ها باید صحبت کنند و عمل کنند. این یک اصل در مدیریت اسـت، اما قبل از ان باید تجربه کسب کنند بـه عنوان مثال، اگر شـما دریک شرکت فناوری اطلاعات کار میکنید، رئیس باید دانش گسترده اي در مورد فناوری اطلاعات داشته باشد حتی اگر یک رئیس پس زمینه دیگری داشته باشد، باید با وظایف روزانه تیم آشنا شوند.
هیچ منی در گروه وجود ندارد ! مدیران عالی،این قدرت را دارند تا فضایی ایجاد کنند کـه افراد حس برابری داشته باشند، نه اینکه افراد را بـه گروه هاي مختلف تقسیم کند و رو در روی هم قرار دهد.
واقعیت این اسـت کـه کارفرماها باید تصمیمات دشوار بگیرند گاهی اوقات دریک شرکت دو تصمیم اتخاذ میشود اما این مدیر اسـت کـه باید تصمیم نهایی را بگیرد.تصمیم گیرنده قوی بـه این معنی اسـت کـه تصمیمی بگیرد کـه برای شرکت بهتر اسـت و خاطرجمعی حاصل شود کـه همه ی افراد دلیل ان را بدانند.