تنها موفقیت اتفاقی نیست

تنها موفقیت اتفاقی نیست

 موفقیت ها با تلاش های زیاد بدست می آید 

 در زمان رسیدن به موفقیت تنها شانس به کمک انسان نمی یاید بلکه تلاش فراوان نیز در این موفقیت تیز ماثر میباشند بلکه هیچ گاه بدون از خود گذشتگی هم امکان‌پذیر نیست. کارآفرینانی که امروزه به موفقیت بی نظیر‌اي رسیده‌اند،‌ راه‌هاي پیشرفت و موفقیت‌شان را با ما در بین می گذراند. در این مقاله کارآفرینان پیروز درمورد برخی از کارهایی که لازم هست تا رویاها به واقعیت بپیوندند صحبت می کنند.

 

به گزارش تالاب: نه تنها موفقیت اتفاقی نیست، بلکه هیچ گاه بدون از خود گذشتگی هم امکانپذیر نیست. کارآفرینانی که امروزه به موفقیت بی نظیر‌اي رسیده‌اند،‌ راه‌هاي پیشرفت و موفقیت‌شان را با ما در بین میگذارند. در این مقاله کارآفرینان پیروز درمورد برخی از کارهایی که لازم هست تا رویاها به واقعیت بپیوندند صحبت می کنند.

تنها موفقیت اتفاقی نیست
1- من از سرگرمی‌هایم گذشتم

گرنت کاردن، کارشناس فروش برتر

امروز به 5 انسان پیروز جهان میپردازیم تا بتوانیم راز موفقیت آن ها را بدست آوریم با ما در سایت تالاب باشید یک امپراطوری حقیقی املاک به ارزش ۵۰۰ میلیون ساخته و نویسنده یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌هاي نیویورک تایمز به نام «وسواس داشته باشید یا معمولی بمانید» هست.

 

« قبل از سال ۲۰۰۸ هفته‌اي سه‌بار گلف بازی میکردم. تمرکز را از دست داده بودم. حواسم به مسایل دیگری پرت شده بود و به خودم مغرور شده بودم. به افتخارات قبل تکیه کردم و خانواده‌ام را در خطر انداختم.

 

تصمیم گرفتم برروی کار و درآمدم متمرکز شوم، حتی اگر به قیمت گلف بازی نکردن یا به خطر افتادن موقعیت اجتماعی‌‌ام باشد. هیچ اشکالی ندارد اگر سرگرمی و خوش‌گذرانی امروزتان را فدای آزادی فردا بکنید.

 

من خودم را مجبور کردم از تفریحاتم بگذرم. هر روز از خودم می‌گذشتم و کارهایی را انجام ‌می‌دادم که شاید نمی‌‌خواستم، اما به هر حال برای رسیدن به آینده بهتر آن‌ها را انجام می‌دادم.»

 

2- من تا پنی آخر پولم را خرج کردم

یولی زیو، موسس و مدیر عامل استایل کوالیتیشن

او یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان آمازون و پیشگام در بازاریابی تاثیر‌گذار هست. یولی مهاجری بنیان‌گذار بود که تجارت خود را از صفر شروع کرد و به میلیون رساند.

 

«برای من تقریبا دو سال طول کشید تا ایده‌ام را به یک تجارت تبدیل کنم. باید گزینش می کردم که به بازار کار برگردم یا آخرین شانس را به تجارتم بدهم. آن موقع من ۴۰۱ هزار دلار از آخرین کارم داشتم که تنها دارایی‌ام بود و می‌توانستم با آن، چند ماه دوام بیاورم.

 

صرف کردن آخرین پنی‌هایم برای شرکت و تجارتم وحشتناک بود، اما دست برداشتن از رویاهایم وحشتناک‌تر به نظر میرسید. در طول آن چند ماه‌، من یک شراکت درآمدزا با مجله «ال» آغاز کردم. این از خودگذشتگی باعث شد به توانایی‌هاي خودم اعتماد کنم و به سمت پیروز شدن گام بردارم.»

تنها موفقیت اتفاقی نیست

3- یک سال دور از خانواده‌‌ام زندگی کردم

جان هانا، مدیر عامل گروه فیرچایلد

جان مدیر یک موسسه راهنمای سرمایه‌گذاری هست و کتاب پر فروش «راه ثروتمند شدن» هم تالیف اوست. «زمانی بود که من و همسرم نمی‌توانستیم اجاره منزل را پرداخت کنیم. پس تصمیم گرفتیم همسرم با خواهرش و من با مادرم زندگی کنم. در واقع ما هم دیگر را ترک نکردیم و فقط تا وقتی که من روی پای خودم بایستم، جدا از هم زندگی می کردیم.

 

اخیرا پسرم که حالا ۲۵ ساله هست این موضوع را به من یادآوری کرد. به او توضیح دادم آن کار برای اینکه تجارتم را بسازم و زندگی‌اي که لیاقتش را دارد به او بدهم، ضروری بود. پسرم امروز در شرکت من کار می کند و این نتیجه و پاداش سختی‌هاي قبل هست.

 

برای من دوری از خانواده در آن یک سال اصلا آسان نبود اما می‌دانستیم این از خود گذشتگی ارزشش را دارد. اگر امروز ثروتمندیم به خاطر این‌ست که من کاری انجام دادم که باید برای ساختن رویایم انجام می‌دادم.»

 

4- سبک زندگی‌ام را ساده کردم

تام شیا، مدیر ارشد Crimcheck که یک موسسه بررسی پیشینه و تایید اعتبار هست.

« در طول سال‌هاي نخست ساختن بدنه یک بنیاد مالی من و همسرم منزل‌مان را ترک کردیم. به زیر زمین منزل خانواده همسرم اسباب‌کشی کردیم و منزل خود ما را اجاره دادیم. ما تقریبا با ده درصد درآمد زندگی می کردیم و نود درصد آن صرف گسترش تجارت‌‌مان می‌شد.

 

در مراحل نخست کارآفرینی‌، میتوانید سبک زندگی ساده‌اي داشته باشید یا ثروت. اما هر دو را نه! ما گزینش کردیم که ساده زندگی کنیم تا ثروت و دارایی بسازیم و اجازه دادیم گذشت زمان تلاش‌هاي ما را جمع و ترکیب کند.

 

 

تصور کنید با کنار گذاشتن ۲۵ یا ۵۰ یا حتی ۹۰ درصد از درآمد خود برای سرمایه‌گذاری روی تجارت‌تان، پنج سال بعد کجا خواهید بود. این همان کاری هست که ما کردیم و با وجود همۀ سختی‌هایش، می‌ارزید.»

 

5- من از زمان گذشتم.

جوکاکاتی، بنیان‌گذار و رییس سنترال

« شغل من بعنوان بنیان‌گذار و ریاست شرکت، تمام وقتم را می گیرد، اما انجمن لوسمی و لنفوم از من خواست که برای تحقیقات سرطان خون به آن ها کمک کنم، این یعنی پذیرفتن یک تعهد بزرگ و صرف زمان و منابع و انرژی. سرطان همۀ جا هست و بر همۀ تاثیر میگذارد.

 

مادربزرگ من که یک مهاجرسوری بود همۀ وقت می گفت اول خانواده. من اینکار خیر را بعنوان عضوی از خانواده‌ام پذیرفتم و به همین خاطر زمان زیادی را صرفش کردم و برای دنبال کردن رویاهای خیریه‌ام از تجارتم فاصله گرفتم.»

جدیدترین مطالب سایت