در اینجا اشعار رنگ قرمز را بخوانید؛ رنگ قرمز، که یکی از رنگهای اصلی است، با انرژی، عشق، و شور و شوق مرتبط است. این رنگ گرم، نماد آتش و خون بوده و در بسیاری از فرهنگها به عنوان نشانهای از قدرت و جذابیت شناخته میشود. قرمز میتواند احساسات قویای را برانگیزد و در روانشناسی رنگها، به عنوان رنگی که میتواند توجه را جلب کند و حتی اشتها را تحریک کند، شناخته شده است.
رژلب قرمز دوست داشتی…
کجایی؟!
رژلب قرمز هایم
تاریخ مصرفشان دارد میگذرد…..
زن افسردگی اش را پشتِ رژ لب قرمزش پنهان می کند
مرد پشتِ هم خوابگی های همیشگی با زنانی با رژ لب قرمز!
و ” تنهایی” هرگز کوله پشتی بر کتف نمیاندازد!
رژ لبت را که زدی
مرا ببوس تا ردِ یک عمر سیگار را
از لبانم محو کنی
سخت نگاهم کن..
مقابل دیدگانم می رقصد
رد رژ سرخ یک زن
گوشه فنجان سفید قهوه
برای مشاهده شعرهای بیشتر در مورد رنگ های دیگر هستید به مقالات زیر سری بزنید :
رنگ قدرتی است
که مستقیما بر روح تاثیر می گذارد
من زندگی بسیار رنگارنگی داشتم
رنگ دارای زبانی بدون کلام است
زندگی مانند جعبه مداد رنگی است
برخی را می توانید با هم ترکیب کنید
در حالی که برخی به خوبی با دیگران ترکیب نمی شوند
دشتهای سبز زمردین بنگر که چطور پهلو به پهلو گرفته و تا چشم کار میکند رنگهای نشاطآور خود را به رخ میکشند.
بچهها جون، منم منم سبزی دشت و چمنم
نگاهی کن به سبزهزار، رنگ درخت، رنگ بهار
تو مزرعه، روی زمین رنگ علفها رو ببین
رنگ شوید، اسنفاج، درخت بید، سرو و کاج
چغاله بادام و خیار، کنار گوجه سبز بکار
مداد سبزت را بیار برای برگهای چنار
بکش یک قورباغه تو آب، یک طوطی حاضر جواب
با رنگ سبز تو بی شمار بکش درخت و برگ و خار
زندهترین رنگ زمین، سبزم و شادی آفرین
میشناسمت
چشمهای تو
میزبان آفتاب صبح سبز باغهاست
زان سیاه است رخ ماه که چون لاغر شد
میکشد تیغ به سیمای ولینعمت خویش
حضر آرامی اگر دارد، غبار بیخودی
یک قایمت از شکست رنگ برپا کردنی است
و چرا در قفس هیچکس کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
در آستان غروب، بر آبگون به خاکستری گراینده
هزار زورق شوم و سیاه میگذرد
من رنگ سبزم، برگ درختم
گاهی لباسم، بر بند رختم
من رنگ سبزم، رنگ بهارم
هم پیش گل ها، هم پیش خارم
من گوجه سبزم، رنگ خیارم
من رنگ برگم، رنگ بهارم
من گوجه سبزم، رنگ خیارم
من رنگ برگم، رنگ بهارم
من رنگ سبزم
آموزش رنگ قرمز به کودکان با شعر
من رنگ قرمز هستمهیچ رنگی نیست رو دستم
رنگ گیلاس، آلبالو
شاه توت و رنگ لبو
انار دونه دونه
رنگ توی هندونه
تمشک و توت فرنگی
تاج خروس جنگی
رنگ لب و دهانم
سرخی رو زبانم
رنگ شاد عروسی، مهمونی و روبوسی
ماهی قرمز حوض
گل های لاله و رز
با نور قرمز من به آسمون سر بزن
وقتی بارون می باره، رنگین کمون میاره
کوچولو با رنگ قرمز غمگین نباشی هرگز
من رنگ دریا هستم، زیبای زیبا هستم
آسمان را نگاه کن، می بینی آن جا هستم
اگر گفتی چه رنگم، من که خیلی قشنگ
به به، به به چه عالی، رنگ زیبای آبی
سفید رنگ ماسته، این که شنیدی راسته
سفید رنگ دوغه، کی گفته که دروغه
سفید یعنی تمیزی، پیش همه عزیزی
رنگ کبوتر ایناست که بال هاشو کرده باز
گل های نرگس و یاس، شکوفه های گیلاس
پرچم صلح و دوستی، سفیده میدونستی
من کاغذی سفیدم، هنوز خطی ندیدم
من باشم و تو باشی، بکشی رو من نقاشی
من رنگ سفیدم
برای رنگ سفید بگیم یک شعر جدید
رنگ سفید مثل برف می باره از هر طرف
از پنبه های سفید تا صدف و مروارید
رنگ پنیر ، شیر و ماست گوش ماهی که تو دریاست
دوستی قرمـــز است و جان قرمــز
خــــــون خوشرنگ عاشقان قرمــز
و چرا در قفس هیچکس کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
من رنـگ قـرمـز هستم هیچ رنگی نیست رو دستم
رنـگ گیـلاس ، آلبـالـو شـــاتــوت و رنـــگ لبـــو
انـــــار دونـــه دونــــه رنگ تـــوی هنــدونــــه
تمشـک و تـوت فـرنگی تـــاج خـــروس جـنـگـــی
رنــگ لــب و دهــانــم ســـرخــــی رو زبـــانـــم
رنــگ شــاد عـروســی مـهـمـــونـی و روبــوســـی
مــاهـی قـرمـز حــوض گــــل هــــای لالــــه و رز
بــا نــور قــرمــز مــن بـــه آسمـــان ســر بــزن
وقـتـی بــاران می بـاره رنـگـیـــن کمــان مــی آره
کـوچولو بـا رنگ قـرمـز غـمگیــن نبـاشـی هـرگــز
پوسیده خواهد آمد، چون زخمهای سرخ
بگذار سرخ خواهر همزاد زخمها و لبان باد
چو دامن بنفشه، سیه باد جامه ام
آه ای وطن، ز سوگ به خون خفتههای تو
صبح بخیرِ بنفش تو
از آن سوی گوشی تلفن
جنگلی را در من رویاند
تو دره بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش میکنی؟
بنفش گریه میکند تمام اتاق
تا صبح !
در همآغوشی خاطرههایتو مردی
با موسیقی باران
شعر میکند گریههایش را
بنفش …
رنگ ِ قرمز چقدر به تو میاید
قرمز با تو نه داغ است و نه سرد
حسی است که از ترکیب فصلها میرسد
آنرا هر لحظه تجربه باید کرد
رنگ ِ قرمز شاهنشاه رنگهاست
با آن تو شهبانوی قصه ها میشوی
پر میکشی بر داستانهای شبانه
پیام آور شادی و مرحم غصه ها میشوی
رنگ ِ قرمز و تو در کنار ِ هم
کمی سبز و قدری آبی میشوید
شبهائی که در آسمان ماهی نیست
لحظه های مرا ماه و مهتابی میشوید
رنگ ِ قرمز با تو منظره ی غروب است
غروبی که سرختر از آنرا ندیده ام
رنگ قرمز با تو مثل ِشاخه گلی است
گلی که سرختر از آنرا نچیده ام
مادرم می شورد،بغضی در چشم
پشت دستش پینه،
خاطراتش را.
استخوانی در زخم، دستی در جیب
حرفهایی آویزان،
چشم ها را شستشویی دادم.
زیر دستان اشکی، رنگ یاقوتش را
در نگاه کلاغ باغ همسایه،
بی خبرهویدا می کرد.
همچنان می شستم
لو لو خاطراتی که
در آن هیچ کسی
نگران مرگ یاس همسایه نبود
تک درخت باغ غرورم را
از بن و مایه میکندم
نیش خندی زد و با صدایی تند
تف بر افکار فلسفی ام روان می کرد.
خرم احساسم را، حرفهایش انگار
خوشه خوشه در پیش چشمانم
سخره وار می سوزاند.
من نمی دانم چرا می گویند؟!
رنگ قرمز زیباست
شاپرک می خندد
آسمان بی همتاست.
موهای سرخش صبحدم در دست بادند
این تارها جان مرا بر باد دادند
آهسته تا شش روز “او” را خلق می کرد
آزادگی را روز اول یاد دادند
اصلا کجای کار خلقت عادلانه ست؟!
او را جوانمردی، مرا فریاد دادند
در نوحه ها دردش زن و فرزند و خون است
این مردم از من نیز حتی بی سوادند
خونین اگر شد رنگ چشمم، غصه ای نیست!
دیوانه ها با رنگ قرمز شادِ شادند…
در هیچ جای این شهر
اثری از رنگ قرمز نیست
اگر نبودند چراغهای قرمز
یادمان میرفت که
خطوط قرمز چه مزه ای دارند
شاید آنهایی که
طعم تلخ این رنگ را بر نتافتند
استعداد فرصت طلبی نداشتند!
اینجا جشنواره سیاهیست
خوش آمدید!
سیاهی لایه لایه
روی هم انباشته شده
یکروز در سنگر علم و دانش
بخاطر جوراب قرمزم
گوشمالی شده ام
آنروز
جورابم قرمز بود
و گوشهایم قرمزتر
نفرین بر هرچه چراغ و خطوط قرمز!
میترسم حتی
طبع رام من
دچار نوعی از تنفر تاریخی
نسبت به گیلاس قرمز هم بشود
یادتان نرود
در قتلگاه رنگها
جغدها دوک سیاهی را می ریسند
مطالب مشابه: شخصیت شناسی از روی رنگ ها (+ تصاویر)
دشتهای سبز زمردین بنگر که چطور پهلو به پهلو گرفته و تا چشم کار میکند رنگهای نشاطآور خود را به رخ میکشند.
بچهها جون، منم منم سبزی دشت و چمنم
نگاهی کن به سبزهزار، رنگ درخت، رنگ بهار
تو مزرعه، روی زمین رنگ علفها رو ببین
رنگ شوید، اسنفاج، درخت بید، سرو و کاج
چغاله بادام و خیار، کنار گوجه سبز بکار
مداد سبزت را بیار برای برگهای چنار
بکش یک قورباغه تو آب، یک طوطی حاضر جواب
با رنگ سبز تو بی شمار بکش درخت و برگ و خار
زندهترین رنگ زمین، سبزم و شادی آفرین
میشناسمت
چشمهای تو
میزبان آفتاب صبح سبز باغهاست
چون باده ز غم چه بایدت جوشیدن
با لشگر غم چه بایدت کوشیدن
سبز است لبت ساغر از او دور مدار
می بر لب سبزه خوش بود نوشیدن
قرمز درمان نهایی غم و اندوه است
قرمز اولین رنگ بهاره
قرمز رنگ واقعی تولد دوباره ست
لب های تو
روزهای قرمز تقویم منند
برای بوسیدنشان
باید همه چیز را
تعطیل کرد
لعل دانی که قیمتش ز کجاست؟
زانکــه گشته ست رنگ آن قرمــز
روزهای قرمز تقویم منند!
برای بوسیدنشان
باید همه چیز را
تعطیل کرد
رنگ قرمز ، رنگ خونه
رنگ عشق رنگ جنونه
رنگ لیلی رنگ مجنون
رنگ سیبای تو ایوون
رنگ ِ قرمز چقدر به تو میاید
قرمز با تو نه داغ است و نه سرد
حسی است که از ترکیب ِ فصلها میرسد
آنرا هر لحظه تجربه باید کرد
من نمی دانم
که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است،
کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد،
واژه باید خود باران باشد
رنگ قرمز نشاط آور ست
لب های قرمز
مانند گل های رز قرمز
زنده و خندان هستن
لب های تو
روزهای قرمز تقویم منند
برای بوسیدنشان
باید همه چیز را
تعطیل کرد
لعل دانی که قیمتش ز کجاست
زانکه گشته ست رنگ آن قرمز
من رنـگ قـرمـز هستم هیچ رنگی نیست رو دستم
رنـگ گیـلاس ، آلبـالـو شـــاتــوت و رنـــگ لبـــو
انـــــار دونـــه دونــــه رنگ تـــوی هنــدونــــه
تمشـک و تـوت فـرنگی تـــاج خـــروس جـنـگـــی
رنــگ لــب و دهــانــم ســـرخــــی رو زبـــانـــم
رنــگ شــاد عـروســی مـهـمـــونـی و روبــوســـی
مــاهـی قـرمـز حــوض گــــل هــــای لالــــه و رز
بــا نــور قــرمــز مــن بـــه آسمـــان ســر بــزن
وقـتـی بــاران می بـاره رنـگـیـــن کمــان مــی آره
کـوچولو بـا رنگ قـرمـز غـمگیــن نبـاشـی هـرگــز
پوسیده خواهد آمد، چون زخمهای سرخ
بگذار سرخ خواهر همزاد زخمها و لبان باد
پر شکـــوه است آسمان به غروب
چــون که باشد در آن زمان قرمــز
رنگ ِ قرمز چقدر به تو میاید
قرمز با تو نه داغ است و نه سرد
حسی است که از ترکیب ِ فصلها میرسد
آنرا هر لحظه تجربه باید کرد
همه ی زنهای جهان
تنها با یک بوسه
تسلیم می شوند.
حتی زنی که سالها پیش
از خانه ات رفت
و لباسهایش
به طرز احمقانه ای
گم شد!
کافی ست
نگاهی به فنجان های این خانه بیاندازی!
هنوز رد رژلبش
بر روی تمام آنها جا مانده …!
آیا میدانستید
که اغلب ماتیکها
حاوی فلسهای ماهی میباشند ؟:|
ناشی نیستن تا ندانم ماتیک تیره ای که لبانت را جگری تر کرده
هارمونی چشمان و گیسوی نیمه حناییت را به طنین می آورد
تا سپیدی چهره ات سکوت سپید شعر باشد
زندگی بدون رنگ مانند
زندگی بدون موسیقی است
مردم احساس دارن
و رنگ ها احساسات را تحریک می کنن
زندگی تصویری زنده از رنگ های مختلف است
هر رنگ زندگی ما را جذاب تر می کند
رنگ ها به همه زبان ها صحبت می کنن
چون باده ز غم چه بایدت جوشیدن
با لشگر غم چه بایدت کوشیدن
سبز است لبت ساغر از او دور مدار
می بر لب سبزه خوش بود نوشیدن
عشق تو
پرندهای سبز است
پرندهای سبز و غریب
بزرگ میشود
همچون دیگر پرندگان
انگشتان و پلکهایم
را نوک میزند
رنگ ِ قرمز با تو منظره ی غروب است
غروبی که سرختر از آنرا ندیده ام
رنگ قرمز با تو مثل ِشاخه گلی است
گلی که سرختر از آنرا نچیده ام
در هیچ جای این شهر
اثری از رنگ قرمز نیست
اگر نبودند چراغهای قرمز
یادمان میرفت که
خطوط قرمز چه مزه ای دارند
شاید آنهایی که
طعم تلخ این رنگ را بر نتافتند
استعداد فرصت طلبی نداشتند!
مطالب مشابه: متن های عاشقانه ادبی و زیبا
در پایان
این رنگ در بسیاری از موقعیتها برای نشان دادن خطر یا هشدار استفاده میشود، مانند چراغهای راهنمایی و رانندگی یا تابلوهای ایست. رنگ قرمز یکی از پرکاربردترین و تأثیرگذارترین رنگها در زندگی روزمره و فرهنگهای مختلف است.