گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

مجموعه : شعر و ترانه
گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

در ان پست از مجله تفریحی تالاب برای شما همراهان عزیز اشعار و غزلیات زیبایی از هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته های از سایه منتر کرده ایم. ‌به نظرم زیبا ترین جمله در وصف از دست دادن استاد ابتهاج عزیز رو استاد کلهر فرمودن:

چه داغ ها
چه زخم ها چه درد ها ، چها که ندیدیم
تابستان بی سایه هم دیدیم

 

//// عکس نوشته هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// اشعار غمگین هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی

به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر

تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟

 

بیشتر بخوانید: شعرهای هوشنگ ابتهاج | شعر برسان باده که غم روی نمود ای ساقی

 

//// غزل احساسی هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

خوشا صبحی که چون از خواب خیزم

به آغوش تو از بستر گریزم

گشایم در به رویت شادمانه

رخت بوسم ، به پایت گل بریزم

 

//// عکس نوشته هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// غزل بلند هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

از هم گریختیم

و آن نازنین پیاله دلخواه را دریغ

بر خاک ریختیم

جان من و تو تشنه پیوند مهر بود

دردا که جان تشنه خود را گداختیم

بس دردناک بود جدایی میان ما

از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم

دیدار ما که آن همه ی شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

و آن عشق نازنین که میان من و تو بود

دردا که چون جوانی ما پایمال گشت

با آن همه ی نیاز که

من داشتم به تو

پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود

من بارها به سوی تو بازآمدم ولی

هر بار دیر بود

اینک من و تو ایم دو تن

 

//// شعرهای بلند هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

ببوسم آن سر و چشمان دل ربای تو را

ز بعد این همه ی تلخی که می‌کشد دل من

ببوسم آن لب شیرین جان فزای تو را

کِي ام مجال کنار تو دست خواهد داد

که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را

مباد روزی چشم من اي چراغ امید

که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

دل گرفته ي من کی چو غنچه باز شود

مگر صبا برساند به من هوای تو را

چنان تو در دل من جا گرفته اي اي جان

که هیچکس نتواند گرفت جای تو را

ز روی خوب تو برخورده ام ، خوشا دل من

که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را

سزای خوبی نو بر نیامد از دستم

زمانه نیز چه بد می‌دهد سزای تو را

به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم

کنار سفره ي نان و پنیر و چای تو را

به پایداری آن عشق سربلندم سوگند

که سایه ي تو به سر میبرد وفای تو را

 

//// عکس های جدید هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// دلنوشته جدید هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت

دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ

زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

 

//// متن اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

تا آینه رفتم

که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

 

//// جدیدترین عکس های هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// غزل غمگین کوتاه هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

شب فرو می افتاد

به درون آمدم و پنجره ها رابستم

باد با شاخه در آویخته بود

من در این خانه تنها

تنها

غم عالم به دلم ریخته بود

ناگهان حس کردم

که کسی

آنجا بیرون در باغ

در پس پنجره ام می گرید

صبحگاهان شبنم

می چکید از گل سیب

اشعار کوتاه هوشنگ ابتهاج
ما قصه‌ دل جز به برِ یار نبردیم

 

//// غزلیات کوتاه هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

سایه ها،زیر درختان، در غروب سبز می‌گریند.

شاخه ها چشم انتظار ِ سرگذشت ابر،

و آسمان، چون من، غبار آلود دلگیری.

باد، بوی خاک ِ باران خورده می‌آرد.

سبزه ها در راهگذار ِ شب پریشانند.

آه، اکنون بر کدامین دشت می‌بارد؟

باغ، حسرتناک ِ بارانی ست،

چون دل من در هوای گریه‌ی سیری

 

//// عکس احساسی از هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// شعر جنگل ستاره هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

هزار سال میان جنگل ستاره‌ ها
پی تو گشته‌ام
ستاره‌ای نگفت کزاین سرای بی کسی،

کسی صدات می‌کند؟
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست
عزیز هم‌زبان
تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟

 

//// شعر بانگ دریا هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

سینه باید گشاده چون دریا

تا کند نغمه ای چو دریا ساز

نفسی طاقت آزموده چو موج

که رود صد ره برآید باز

تن

طوفان کش شکیبنده

که نفرساید از نشیب و فراز

بانگ دریادلان چنین خیزد

کار هر سینه نیست این آواز

 

//// عکس نوشته دلی هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// اشعار کوتاه هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

گر خون دلی بی‌هوده خوردم، خوردم

چندان که شب و روز شمردم، مردم

آری همه باخت بود سرتاسرِ عمر

دستی که به گیسوی تو بُردم، بُردم

 

//// متن کوتاه غمگین هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

 

//// عکس به  همراه شعر هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// اشعار کوتاه هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

بی او چه بر تو می گذرد سایه ای شگفت

جانت ز دست رفت و تو بی چاره زنده ای …

 

//// غزل عاشقانه هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا

سایه ی تو گشتم و او برد به خورشید مرا

جان دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم

یار پسندیده منم، یار پسندید مرا

کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز

کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من

آینه در آینه شد، دیدمش ودید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او

تاب نظر خواه و ببین کآینه تابید مرا

گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق ملک

گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند

رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم

بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او

باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی پیرهنم ، جان رها کرده تنم

تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا

 

//// عکس هنری هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// شعر احساسی هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه ی شبانه از توست

من انده خویش را ندانم

این گریه ی بی بهانه از توست

ای آتش جان پکبازان

در خرمن من زبانه از توست

افسون شده ی تو را زبان نیست

ور هست همه فسانه از توست

کشتی مرا چه بیم دریا ؟

توفان ز تو و کرانه از توست

گر باده دهی و گرنه ، غم نیست

مست از تو ، شرابخانه از توست

می را چه اثر به پیش چشمت ؟

کاین مستی شادمانه از توست

پیش تو چه توسنی کند عقل ؟

رام است که تازیانه از توست

من می گذرم خموش و گمنام

آوازه ی جاودانه از توست

چون سایه مرا ز خک برگیر

کاینجا سر و آستانه از توست

 

//// شعر غمگین هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

دلی که پیش تو ره یافت

باز پس نرود

هوا گرفته ی عشق

از پی هوس نرود

به بوی زلف تو دم می زنم

در این شب تار

وگرنه چون سحرم

بی تو

یک نفس نرود

 

//// عکس احساس هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// شعر عاشقانه هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

محتاج یک کرشمه‌ ام ای مایه امید
این عشق را ز آفت حِرمان نگاه دار

ما با امید صبح وصال تو زنده ایم
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار

 

//// متن سراییده های هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

با منِ بی‌کسِ تنها شده

یارا تو بمان،

همه رفتند از ایـن خانه

خدا را تو بمان،

منِ بی برگِ خزان‌دیـده

دگر رفتنی‌ام!

تو همه بار و بری

تازه بهارا تو بمان

 

//// عکسهای جدید نوشته هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

////  نوشته های زیبا هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

زين گونه‌ام كه در غم غربت شكيب نيست

گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست

جانم بگير و صحبت جانانه‌ام ببخش

كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست

گم گشته‌ی ديار محبت كجا رود؟

نام حبيب هست و نشان حبيب نيست

عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد

ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیست

در كار عشق او كه جهانیش مدعی است

اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست

جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت

وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست

گلبانگ سایه گوش كن ای سرو خوش خرام

كاین سوز دل به نـاله‌ی هر عندليب نيست

 

//// شعرهای زیبا هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید

اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است

سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است

ای ایران! غمت مرساد

جاویدان شکوه تو باد

راه ما، راه حق، راه بهروزیست

اتحاد اتحاد رمز پیروزیست

صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش

یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش

 

//// تصاویر جدید هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// دلنوشته زیبای سایه (هوشنگ ابتهاج) ////

 

امشب به قصه دل من گوش می‌کنی

فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی

این دُر همیشه در صدف روزگار نیست

می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی

دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت

ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی

در ساغر تو چیست که با جرعه نخست

هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی

می جوش می‌زند به دل خم بیا ببین

یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی

گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت

بهتر ز گوهری که تو در گوش می‌کنی

جام جهان ز خون دل عاشقان پر است

حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی

سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع

زین داستان که با لب خاموش می‌کنی

 

//// دلنوشته هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود

هواگرفته عشق از پی هوس نرود

به بوی زلف تو دم می‌زنم درین شب تار

وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود

چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم

که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود

نثار آه سحر می‌کنم سرشک نیاز

که دامن توام ای گل ز دسترس نرود

دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق

کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود

فغانِ بلبل طبعم به گلشن تو خوش است

که کار دلبری گل ز خار و خس نرود

دلی که نغمه ناقوس معبد تو شنید

چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود

بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر

که هرکه پیش تو ره یافت باز پس نرود

 

//// عکس جدید هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// سراییده های هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست

 

//// غزلیات زیبای هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

درین سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند

به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی‌زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند

کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم

یک صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود

که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟

برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست

اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

 

//// عکس نوشته جدید هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

گلچینی از بهترین اشعار هوشنگ ابتهاج به همراه عکس نوشته از سایه

//// شعر نشود فاش هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا

سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا

جانِ دل و دیده منم، گریه خندیده منم

یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز

کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من

آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او

تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا

گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک

گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند

رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می‌نگرم

بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او

باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم

تا نشوم سایه خود باز نبینید مرا

 

//// زیباترین اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه) ////

 

ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه شبانه از توست

من انده خویش را ندانم

این گریه بی بهانه از توست

ای آتش جان پاکبازان

در خرمن من زبانه از توست

افسون شده تو را زبان نیست

ور هست همه فسانه از توست

کشتی مرا چه بیم دریا؟

طوفان ز تو و کرانه از توست

گر باده دهی و گرنه ، غم نیست

مست از تو ، شرابخانه از توست

می را چه اثر به پیش چشمت؟

کاین مستی شادمانه از توست

پیش تو چه توسنی کند عقل؟

رام است که تازیانه از توست

من می‌گذرم خموش و گمنام

آوازه جاودانه از توست

چون سایه مرا ز خاک برگیر

کاینجا سر و آستانه از توست

جدیدترین مطالب سایت