داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

مجموعه : هنر و هنرمند
داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

امروز صبح شاعر بزرگ معاصر هوشنگ ابتهاج متخلص بـه ه.الف سایه در سن 95 سالگی چشم از جهان فروبست و مهر ختم بر گنجینه سخن گرانبهای خود نهاد.

 

شاعر کیست و چه میکند؟ مردم پاسخ این پرسش را میدانند اما همه ی همیشه نمی‌توانند ان را بیان کنند. شاعران اگر در زمره عزیزترین کسان در نزد مردمانند از ان روست کـه گشایندگان افق زندگی و پیام آوران مهر و دوستی اند و اگر آن ها نبودند شاید مردم دورانهای ظلمت زمانه را تاب نمی آوردند و از این روست کـه همه ی در مرگ شاعر عزا و ماتم میگیرند.

 

عصر ما هر چه بودو هرچه هست، از بعضی برکات بی بهره نبود. نسل ما از این بخت برخوردار بود کـه در دوران درخشندگی شعر پارسی بـه سر برد. این دوران را اگر نتوان در عرض چهار قرن دوران اول شعر پارسی قرار داد، مسلما‌ً در قیاس با دوران ششصد ساله بعد از حافظ تا زمان مشروطیت، دوران آبرومندی سخن و شعر پارسی اسـت و بـه این جهت این نسل باید راضی و خرسند باشد کـه در سختی ها و تلخی ها و شکستها، شاعران را همراه خود می دیده و می توانسته اسـت در پناه شعرشان آرامشی بیابد.

 

ما امروز در عزا و ماتم مرگ شاعری نشسته ایم کـه در زمره بزرگ ترین سخن سرایان زمان و شاید سرآمد غزلسرایان بود هرچند کـه او خود بـه شهریار ارادت می ورزید و برای او در غزلسرایی مقام ممتاز قائل بود. اما درست ان اسـت کـه ابتهاج بیش از استاد خود، غزل رابا زندگی مردمان پیوند داده اسـت.

ابتهاج شاعر مردم بود. مقصود این نیست کـه او شعر سیاسی میگفت. شاعر میتواند بـه یک ایدئولوژی تعلق عادی و رسمی داشته باشد اما شعر، امری ورای ایدئولوژی اسـت و از جای دیگر می‌آید.شعر شاعر زبان مردم اسـت. وقتی شاعر می میرد، زبان عزادار می شود. پس امروز یکی از روزهای عزای زبان پارسی اسـت.

 

بیشتر بخوانید: زندگینامه امیر هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ایران

 

داستان شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج چیست؟

شاید بعضی از شـما داستان ارغوان رو ندونید . این شعر را سایه زمانی کـه در زندان بود برای درخت ارغوانش گفته بودو دلیل معروفیت ارغوان، نه خود درخت بلکه شعر سایه اسـت و بـه گفته‌ي خود سایه این درخت همراه با فرزندانش قد کشیده. چقد قشنگه کـه یه شاعر انقد زیبا با یه درخت اخت شود و همدمش شود آن قدر زیبا کـه آدم دلش میخواد جای اون درخت باشه و آن قدر قشنگ یه نفر باهاش حرف بزنه. تصویر زیر خانه هوشنگ ابتهاج اسـت کـه دختر ارغوان در ان قرار دارد.
داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

ارغوان،

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ اسـت امروز؟

آفتابی ست هوا؟

یا گرفته اسـت هنوز؟

 

بیشتر بخوانید: اشعار امیر هوشنگ ابتهاج | گلچینی از بهترین شعرهای هوشنگ ابتهاج

 

هوشنگ ابتهاج کیست؟

داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج متخلص بـه سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی بود. اولین اثرش بـه نام «اولین نغمه ها» را درسال 1325 شمسی منتشر کرد. از آثار دیگر او میتوان بـه تصنیف سپیده «ایران اي سرای امید» اشاره کرد.

 

او همچنین در رادیو در برنامه گل ها کار میکرد و پایه گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. ابتهاج در روز یکشنبه 6 اسفند 1306 در رشت متولد شد. وی دوره تحصیلات دبستان را در تهران گذراند ودر همین دوران اولین دفتر شعر خودرا با نام «اولین نغمه ها» منتشر کرد.

 

ابتهاج از سال 1350 تا 1356 شمسی سرپرست برنامه گل ها در رادیو ایران «پس از کناره گیری داوود پرنیا» و پاه گذار برنامه موسیقای گلچین هفته بود. تعداد از غزل ها، تصنیف ها و اشعار نمایی وی را موسیقی دانان ارانی نظیر محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی و محمد اصفهانی اجرا کرده اند.تصنیف خاطره انگیز تو اي پری کجایی و تصنیف سپیده « ایران اي سرای امید» از اشعار سایه اسـت.

 

داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

از مهم ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزل هاي‌ حافظ اس کـه بـه عنوان «حافظ بـه سعی سایه» اولین بار درسال 1372 شمسی نشر کارنامه بـه چاپ رساند و بار دیگر با جدید نظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سال هاي‌ زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده کـه این کتاب حاصل تمام ان زحمت هاست کـه سایه در مقدمه ان را بـه همسرش پیشکش کرده اسـت.

 

در تاریخ 10 مهر 1395 شمسی بیست و سومین جایزه ادبی و تاریخی محمود افشار یزدی در باغ موقوفات افشار بـه انتخاب اعضای هیئت گزینش جایزه این بنیاد بـه هوشنگ ابتهاج اهدا ودر تاریخ پنجشنبه 12 مهر 1397 شمسی در مراسم پایانی ششمین «جشنواره بین المللی هنر برای صلح» بـه هوشنگ ابتهاج و 3 هنرمند دیگر اهدا شد. هوشنگ ابتهاج امروز نوزدهم مرداد 1401 چشم از جهان فرو بست.

 

بیشتر بخوانید: شعرهای هوشنگ ابتهاج | شعر برسان باده که غم روی نمود ای ساقی

 

داستان جالب و شنیدنی ازدواج هوشنگ ابتهاج

داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

من و آلما از سال 1322 باهم زندگی می کردیم. پدر و مادر آلما با ازدواج ما موافق نبودند. بعد از پنج سال رسما باهم ازدواج کردیم، منتهی چون من نمی خواستم آلما مذهبش رو تغییر بده، در نتیجه عقد انقطاعی کردیم؛ یعنی صیغه 99 ساله.

 

بچه‌هایمان دیگر بزرگ شده‌ بودند، دوستم احمد لنکرانی بـه من گفت: سایه اینطوری درست نیست، یک فکری بکن.

 

گفتم: چه فرقی‌ می‌کنه؟ مهم اینه کـه آلما زنمه، البته می‌دونستم کـه توی مسائل ارث ممکنه اشکالاتی پیش بیاد.

 

خلاصه چون این‌ها می‌دونستن مشکل ما چیه، با یک محضردار صحبت کردن، من رفتم طبقه‌ي بالای محضر و محضرددار صیغه را باطل کرد. من از پله‌ها کـه می‌اومدم پایین همش نگران بودم و دلهره داشتم کـه آلما نگه خب من کـه دیگه زنت نیستم، پس خدانگهدار! بعد اومدم پایین و دوباره عقد کردیم.

گل از گل سایه شکفت…

«با یک حساب سرانگشتی معلوم میشود کـه از سال 1325 یا 1326 -کـه سایه در دبیرستان تمدن درس ‌می‌خوانده- با خانم آلما آشنا شده‌اسـت…»

سایه بدون مقدمه -و تو گویی صرفا برای ثبت در تاریخ- می گوید:

می‌دونید من چطوری زن گرفتم؟

داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

روز نهم مهر 1337 در میدان فوزیه، اون خیابونی کـه سمت جنوب میره، تو بالاخونه یه محضر قراضه‌اي کـه وقتی داشتیم از پله‌ها بالا می‌رفتیم می‌ترسیدم کـه پله‌ها خراب بشه. 270 تومن خرج عروسی ما شد؛ یعنی من پولو بـه محضریه دادم و بعد شوهر خواهرم کـه بـه عنوان شاهد همراه ما بود، دید کـه خیلی خشک ‌و خالی شده، رفت یه جعبه شیرینی خرید و بـه محضری‌ها داد. بعد من دست آلما رو گرفتم و رفتیم خونه.

 

تاریخ فوت هوشنگ ابتهاج

داستان شعر ارغوان از زبان هوشنگ ابتهاج

بامداد 19 مرداد سال 1401 شمسی «حدود ساعت 2:30 دقیقه» یلدا ابتهاج «دختر سایه» خبر فوت پدرش را در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد و نوشت:

بگردید ؛ بگردید ؛ درین خانه بگردیددرین خانه غریبید ؛ غریبانه بگردید سایه سایه ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد.

جدیدترین مطالب سایت