مردی که در یک چشم بهم زدن 22 نفر از اقوامش را در زلزله از دست داد !

مجموعه : اخبار حوادث
مردی که در یک چشم بهم زدن 22 نفر از اقوامش را در زلزله از دست داد !

22 نفر از اقوام مردی در زلزله کرمانشاه درگذشتند 

 

خبر های ناگوار متاسفانه ساعت به ساعت از کرمانشاه خبر می‌دهند در ادامه می‌توانید با مردی که با یک چشم بهم زدن 22 نفر از فامیل هایش را از دست داد تالاب را دنبال نمایید. 

 

قربانیان زلزله کرمانشاه , آمارها متمایز هست، به گزارش تالاب برخی افراد می‌گویند ۳۰ نفر ، برخی افراد میگویند ۲۰ نفر، با گذشت بیش از ۱۲ ساعت از زلزله شب قبل کرمانشاه، رحمان صفری هنوز نمی‌داند چند نفر از اقوامش رابه خاطر زلزله از دست داده هست.

 

رحمان صفری اهل کرمانشاه هست و ساکن تهران. یکی از همان هایي که از دیشب که خبر وقوع زلزله در کرمانشاه را شنیده ، دلش حسابی لرزیده. از دیشب او مانده و یک تلفن همراه تلفن همراه و دفترچه تلفنی با شماره خویشاوندان دور و نزدیک.

 

تا حالا طبق ارتباط هایي که گرفته ، ۹ نفر از اعضای فامیلش را درروستای ناوافره از دست داده و ۶ نفر را درروستای حواس احمدی ، در خود شهرستان سرپل ذهاب هم زلزله از خانواده او ۷ قربانی گرفته هست.

مردی که در یک چشم بهم زدن 22 نفر از اقوامش را در زلزله از دست داد !
 

زلزله کرمانشاه

با انگشت عدد ها را جمع می‌زند و می‌گوید :« تا حالا ۲۲ نفر از خویشاوندان مان را در زلزله از دست داده ایم.»
آماری که اگرچه دقیق نیست، خودش هم می‌داند که مقدور هست بیشتر شود:
« خیلی ها موبایلشان آنتن نمیدهد از سرنوشت شان خبر نداریم. نمی‌دانیم زنده میباشند یا نه. »

 

خانواده های قربانیان زلزله کرمانشاه

با مراد صفری، پسرعموی او که ساکن یکی از روستاهای اطراف شهرستان سرپل ذهاب هست
تلفنی صحبت میکنیم؛ یکی از بازماندگان زلزله که دیشب را تا صبح در زمین هاي کشاورزی اطراف روستای مله کبود گذرانده هست؛
مردی که میگوید : « از وقتی زلزله آمد همه ی ما از منزل هایمان آمدیم بیرون. دیگر جرات نکردیم برگردیم داخل.»

 

جمعیت روستای مله کبود ۱۶ خانوار هست،
جمعیتی که به گفته مراد صفری دیشب را زیر آسمان به صبح رسانده اند:
« منزل هاي همه ی ما ویران شده، سقف خیلی از منزل ها آمده پایین. دیگر جای زندگی نیست.»

 

این شهروند کرمانشاهی از پس لرزه هایي میگوید که پشت سر هم از دیشب می‌آیند؛
هر نیم ساعت یک‌بار، پس لرزه هایي که باعث وحشت اهالی شده اند :« این جا هوا خیلی سرد هست
خیلی ها می‌خواستند بروند از منزل لباس گرم بیاورند
، اما جرات نمی‌کنند می ترسند سقف بریزد روی سرشان.»

 

او و بقیه اهالی روستا اما چشم براهند ؛ چشم براه کمک :« هم اکنون نزدیک ظهر هست
اما هنوز هیچ کسی نه هلال احمر نه اورژانس نه امداد هیچ کسی نیامده به روستای ما سربزند ببیند
این جا چه خبر شده. اصلا زنده ایم یا نه. این آمارهایی که تلویزیون اعلام می‌کند
مال روستاها نیست. خبر داریم که هنوز به خیلی از روستاها هم سرکشی نکرده اند.»
او هم مانند پسرعمویش که در تهران زندگی میکند، نگران بقیه خویشاوندان هست،
همه ی پسرعموها و دخترعموهایی که ازدواج کرده اند و هرکدام دریک روستا زندگی می‌کنند. آدم هایي که هنوز از سرنوشت شان خبری نیست.

 

جدیدترین مطالب سایت