چایی از جمله نوشیدنی هاي بسیار محبوب در بین ایرانی ها اسـت. افراد در همه ی نشست ها ودر دور همی ها از چایی بـه عنوان نوشیدنی اصلی استفاده میکنند. همه ی مردم عقیده دارند کـه چای خوردن درکنار کسی کـه وی را دوست دارند بسیار دل چسب تر می باشد. در ادامه مقاله جملات زیبا و قشنگ برای نوشیدن چایی آورده شده اسـت.
چایی اکسیر روشنی و نشاط بخش معنوی آسایش افراد اسـت.
چای نوشیدن یک لذت ساده اسـت کـه هیچ تجملی در ان نیست.
اما میتواند لذت بسیاری داشته باشد.
چایی ها سرد میشوند
درکنار کسانی کـه دوستشان داریم.
اما تنها خودمان میدانیم این چایی داغ ترین چایی دنیاست.
***
در دل من چه قند هایي آب میشوند
زمانی کـه میبینم در عصر زمستان تو چایی می نوشي.
***
هر صبحی کـه از خواب بیدار میشوم
چای ام رابا خیال تو تا انتها سر میکشم.
چای صبح من یک نوشیدنی خیال پهلو اسـت.
***
یک فنجان چایی هزاران فنجان آرامش اسـت.
چه بسیار می چسبد
ان لیوان و چایی کـه پهلویش تو باشی.
***
این روز ها بی صبرانه منتظر هوای خنک پاییزم
روزهای کوتاهی کـه قدم بر روی برگ هاي زرد و نارنجی
بوی خاک نم خورده و باران و تازگی میآید.
چای داغ را در دست بگیریم ودر خیابان هاي شهر
قدم بزنیم شعر عاشقی بسراییم.
عصرها کـه برایت چایی دم میکنم هرروز بیشتر از دیروز پیوند
میان خودم رابا تو محکم میکنم.
چای خوردن همراه تو برای من تنها یک گفت و گو ي ساده نیست.
من در هنگام نشستن درکنار تو
و چای خوردن در کنارت صفا میکنم.
***
زمانی کـه خانه پر میشود از عطر چایی
خستگی تنت را کم میکنم.
استکان هاي من و تو کـه درکنار یکدیگر قرار میگیرند
بیشتر عاشق میشوم و عشق در نظرم پر رنگتر خواهد شد.
در ذهنم هر بار مجسم میکنم
کـه من بلای خانه ات هستم ولی با این وجود بهترین هاي دنیا
را برای تو میخواهم.
گفته بودی امیدوارم خانه ام هرگز بی بلا نباشد
راست گفتی من دارم خانه را منظم میکنم.
رسالت من در زندگی این خواهد بود
کـه دو عدد چای داغ را از میان ۲۰۰ جنگ بزرگ بـه سلامت رد کنم.
تا در شبی بارانی ان ها رابا خداوند
خویش رو بـه روی هم و چشم در چشم هم ببینیم
گاهی تنها دو نفر در دنیا هستند
کـه میتوانند همه ی زندگی را پشت میز کافه اي
مانند یک حبه قند درون فنجان چایی هم بزنند.
***
حس شادی در لحظه هاي کوچک زندگی ام موج میزند.
بی نهایت خوشحالم از اینکه تو
درکنار من نشسته اي و خوش حالم
از اینکه درکنار هم چایی مینوشیم.
هم صحبتی تو با من نهایت خوشی دنیاست.
***
خوشحالم از اینکه چشم هاي هر دوی مان یک افق خورشید را میبیند.
خوشحالم از اینکه دریک مسیر باهم قدم میزنیم
و یک لبخند بر روی لبانمان جای میگیرد.
زندگی پر از حس هاي زیبایی هست
کـه بی تفاوت از کنار ان ها رد میشویم
کی از ان ها چای خوردن درکنار کسی اسـت کـه دوستش داریم.
چای یک دغدغه عاشقانه جذاب اسـت
برای با تو نشستن.
این بهانه را بسیار دوست می دارم.
***
تشنه ام چای لیوانی نداری بدهی.
لرزش سینی و چشمان تو ارزش دیدن دارد
دل بی قرار من با تو چه زیبا میشود.
***
من احساس خوشی دارم اکنون کـه در
کنار تو ام تمام جانم را بـه یارم می سپارم.
مانند چایی تلخی هستم کـه با قند وجود تو شیرین میشود.
خداوند هم ما را بـه نیت پیوند باهم آفریده اسـت.
***
مهم نیست عاشق هستید
یا شکست عشق خورده اید
در همه ی حال برای تسکین دلتان چایی بنوشید.
***
زندگی جاری اسـت پنجره ها روبه رویدن باز اند و شکفتن عشق همراه نسیم سحری میآید.
فصل تلاطم گل هاست. فصل تبسم باد هایي کـه عشق را همراه خود می آورند
بو میکشم سیب ممنوعه هوا را کـه از هردو جهان رانده شوم.
با ترنم دل نواز بلبلان و رقص زیبای شکوفه بر شاخه ها
برای شعر دوست داشتن و دکلمه میکنم. با تو بـه انتظار فصل روییدن هستم.
رویایی زیبا همراه با دیدن شوق شبنم هاي نشسته
بر گونه ات کـه همچو الماس می درخشند.
بـه انتظارت هستم تا با بهار بیایی و کنار چشمه جوشان عشق غزل سرایی کنی.
برایت چای دم کردم این روز ها چشم بـه راهت هستم
کـه کدام قاصدک بیاید و خبری آمدن تو را برایم بیاورد
تا از آرامش جانم کـه تو هستی برایت شعر هاي عاشقانه بگویم
با تو کـه مینشینم چای ام سرد میشود.
اما دلم گرم سخنان تو اسـت و قلبم بوی غزل و مثنوی میگیرد.
***
من محتاج نوشیدن یک جان
چایی هستم کـه در پهلویش تو باشی.
***
من میتوانم در چشمانت خیره بمانم و بدون اینکه کلمه اي
بر زبان بیاورم بگویم دوستت دارم.
من میتوانم از هزاران متر فاصله تو را در آغوش بگیرم
و دستانت را سفت بفشارم.
میتوانم تو را بـه یک چای داغ دریک عصر پاییزی در زردترین روز
آبان دعوت کنم و تو می تواني از دور ترین نقطه جهان
بدون اینکه از خانه ات بیرون بیایی
دریک کافه قدیمی دریک خیابان خلوت بـه نزد
من بیایی و همراهم چایی بنوشی.
من با گرمای دستانت سردی پاییز زود رس را از خودم دور میکنم.
من میتوانم مدت ها بـه تو خیره شوم و ساعت ها با تو گپ بزنم
ودر مورد چشم هاي زیبایت ساعت ها گپ بزنم.
آسمان ما را بـه پرواز میخواند ان ها کـه ما را میبینند
فکر میکنند دیوانه ایم. اما بـه راستی زمانی
کـه تو را میبینم برای یک عمر مبتلا بـه دیوانه شدن میشوم.
***
مطمئناً یک زن زیبا هیچگاه
زیباتر از زمانی کـه چایی
رابا عشق می ریزد زیبا بـه نظر نمیرسد.
***
با اینکه درست مانند چایی
با من سرد شده اي اما نمیدانم
چرا از دهانم نمی افتی.
***
طعم تند و تیز می شیراز مرا مست نکرد
چایی خوش عطری کـه با دستان تو
ریخته شود دل چسب تر اسـت.
***
متن هاي رسمی برای چایی
کاش بیایی کنار هم بنشینیم و چایی بخوریم
ودر مورد زیبایی هاي عشق با یکدیگر صحبت کنیم.
کاش دریک روز بارانی دریک دست چایی
ودر دست دیگرم دستان گرم تو باشد.
آخ چه روزی میشود ان روز.
***
چایی میتواند یک حریف عشقی سخت برای هر شخصی باشد.
زیرا هم زود آماده میشود هم خرج زیادی ندارد.
بـه علاوه آنکه همنشین خوبی اسـت و تشنگی انسان را رفع میکند.
مهم تر از همه ی اینکه دل آدم را نمی شکند.
***
جملات زیبا و قشنگ برای نوشیدن چایی + جملات نوشیدن چای عاشقانه
احساسات عاشقانه و شعر از یک فنجان چایی لبریز اسـت.
گاهی وقت ها آرامش خیلی ساده میشود.
مانند نوشیدن یک استکان چایی درکنار آتیش داغ پاییز.
***
قشنگ ترین فصل آشنایی اسـت.
کاش می شد هرروز با من یک وعده دیدار داشته باشی.
در کافه دنجی بعد از باریدن باران
باهم چای بنوشیم و قدم بزنیم.
***
در خیابان نوشیدن چای گرم،
در آفتاب ضعیف پاییز و اندیشه روز هاي بهتر،
تنهایی این سطرها را بـه هزاران بودن پوشالی نمی فروشم.
***
چایی دغدغه عاشقانه جذابی اسـت
برای نشستن با تو و حرف زدن کنارت.
***
جملات عاشقانه چایی نوشیدن برای مخاطب خاص
صبح تکه تکه آفتاب بر روی در و دیوار نقاشی شده شهر می تابد
و نور از شکاف پنجره میهمان سفره صبحانمون میشود.
دست هاي مهربان تو کـه برایم چای می ریزد صبح را بسیار شیرین میکند.
چای ات را بنوش و نگران آینده مباش.
از گندمزار ما مشتی کاه میماند کـه باد ان را میبرد.
***
در اینروزها کـه بسیار دلتنگ تو هستم
با خوردن یک چای تلخ مرا همراهی کن
کـه تلخ ترین تلخی دنیا نیز باوجود تو برایم شیرین اسـت.
***
گل بوسه هاي سرخ رنگ فصل بهارم
کـه بر گردن پر از گل خیابان گردن آویزم لشکر کشیده
و نسیم خنک بهاری درکنار برگ دل داده.
تاراج این فصل دل انگیزم ساعت ها و زمان در ذهن من گمشده
زیرا یک دختر کوچک در کنارم نشسته
و عطر خرمالو از موهایش بـه مشام میرسد.
لب هاي من از قند لبریز اسـت
و تنم رابا داغی فنجان گرم میکنم.
کاش می شد زمانی کـه برایم چایی میریزی
را در امن ترین نقطه ذهنم دفن کنم
و هرروز ان را برای خود یاد آوری کنم.
تا دلیلی داشته باشم برای زندگی
***
خسته تر از ان چیزی هستم کـه یک لیوان چایی مرا آرام کند.
آغوش گرم تو را میخواهد دل بی قرار من.
در وسط جنگلی ناشناس زمانی کـه آسمان
از لا بـه لای شاخه ها سرک میکشد کـه تو را ببیند.
***
اي خجالتی من اگر بگویم
بوی مو هاي تو لنگر آرامش من اسـت بیشتر می ماني.
بنشین برایت چای تازه دم آوردم.
دمی در کنارم بنشین بگذار نگاهت کنم.
***
با فنجان یک چایی هم میتوان بی نهایت مست شد.
زمانی کـه همانی باشد کـه لازم اسـت باشد.
***
همیشه نمیشود یک تویی باشد و من چایی بریزم.
همیشه نمیشود یک تویی باشد و من از سفره عشق لذت بچینم.
همیشه نمیشود یک تویی باشد و تنها من باشم کـه شمع روشن میکنم.
گاهی بی تو روزگارم خوب اسـت. گاهی بی تو تمام چایی هاي عالم بر جانم می چسبند.
گاهی خیالت بیشتر از بودن تو در ذهن من میچرخد.
گاهی بی تو عاشقانه ترین دونفره روی زمین را تجربه میکنم.
***
من با تو چقدر ساده بـه باد رفتم
و تو چه قدر ساده نام مرا از یاد بردی.
من قند کوچکی بودم کـه از دست تو
در پیاله چای افتاد و بـه سرعت گم شد.
***
عصرها برای تو چایی دم میکنم
اما تو در کنارم نیستی کـه ان رابا هم بنوشیم.
هر بار چایی کـه ریخته ام، از دهن میوفتد
مانند دوستت دارم هایي کـه هرگز نگفته ام.
***
عصر پاییز کـه تو چایی می نوشي
لبانت را می نگرم چه قند هایي
کـه در دلم آب میشود.
***
شاید تنها دلخوشی زندگی همین باشد.
همین کـه کسی باشد و صبح من را بخیر کند.
شبها آرام درکنار فنجان چایم بنشیند و برایم حرف بزند.
ظرف هاي روی میز را بچیند واقعا چه زیبا میشود
کـه بـه جای تشکر میگویی دوستت دارم.
***
اگر سرد هستید چایی شـما را گرم میکند.
اگر خیلی گرم تان باشد چای شـما را خنک میکند.
اگر افسرده باشید
چایی شـما را سر شوق و ذوق می آورد.
اگر هیجان زده باشید چایی باعث آرامش درونی شـما میشود.
چای تنها یک نوشیدنی نیست.
چایی یک سبک زندگی اسـت.
***
دلم میگیرد وقتی تنهایی قبل از اینکه من رو بـه رویت بنشینم
نوشیدن چایی را آغاز میکنی.
هیچ لذتی برای من بیش از دیدن چای نوشیدن تو نیست.
زمانی کـه لب هایت خیس ات
از طعم قند شیرین میشود.
***
زمانی کـه زندگی سخت میشود
افراد سخت بـه چایی روی می آورند.
***
آفتاب ضعیف پاییز و چای گرم اندیشه
روز هاي زیباتر تنهایی این سطرهای دلنشین
را بـه هزاران بودن پوشالی افراد دیگر نمی فروشم.
***
کاش هیچوقت تنهایی
زودتر از من رو بـه رویت ننشیند و با تو چایی ننوشد.
دل بندم بیا درکنار هم چایی بنوشیم
ودر مورد زیبایی هاي تو با یکدیگر حرف بزنیم.
شعر احساسات عاشقانه من از یک فنجان چایی لبریز تر اسـت.
***
بزرگ ترین دغدغه عاشقانه من برای با تو بودن نوشیدن
یک لیوان چای عاشقانه درکنار تو اسـت.
چایی تنها بهانه اسـت مقصد اصلی دیدن چشمان توست.
****
یک فنجان چای تلخ، دستان گرم تو،
لبخند شیرین و دلبرت و یک روز سرد پاییزی
تمام چیزی اسـت کـه من از این دنیا میخواهم.
****
چایی هایي کـه تو برایم می ریزی
لبریز و لب دوز اسـت و بسیار لب سوز.
همراه من چای کـه میخوری
اگرچه کامم تلخ و چایم تلخ و روزگارم تلخ اسـت
اما دلبرم تو هستی. اگر بیایی اگر بریزی اگر بسوزانی و بدوزی
وای چه محشری بـه پا شود.
زمانی کـه تو درکنار من باشی
ودر حد خوردن یک چای کام مرا شیرین کنی.
****
دلبرم ماه آبان اسـت
چای خوردن تنها درکنار تو برایم می چسبد.
***
بعضی دردها مانند چایی هستند.
بعد از مدتی سرد میشوند.
اما تلخی انها همیشگی اسـت و از بین نمیرود.
***
روزنامه ها هرگز اعلام نمیکنند
کـه میتوان تمام اتفاق هاي تلخ جهان
رابا یک فنجان چایی از بین برد
گاهی دریا در سکوت رفتن کسی غرق میشود.
***
من حتی با دیدن اخم تو نیز خستگی ام در میرود.
لازم نیست برایم لبخند بزنی حتی لازم نیست
درکنار چایی کـه برای من می آوری قند بگذاری.
***
چای مینوشم تا تلخی روزگار را فراموش کنم.
چایی مینوشم ولی فنجان از اشک هایم پر شده اسـت.
برایت چای آورده ام قبل از اینکه
ان را بخوری فوتش کن مبادا
باغچه آرزو هاي مرا بسوزانی.
***
کاش در مقابل من حتی چای ات را هم فوت نکنی.
من حسودی میکنم کـه با هوا هم بوسه بازی می کني.
***
حل شدن در دل معشوقه کـه ایرادی ندارد
چای هم در دل خود قندش را آب میکند.