اس ام اس جدایی

اس ام اس جدایی

می روی و من تحمل می کنم نبودنت را

می مانم و تو فراموش می کنی بودنـم را

 

 

دیروز می مردن ، فراموش می شدن آرام آرام …
امروز چه زود از یاد می رویم بی آنکه بمیریم …

 

قبر واقعی آدم در خاک نیست ، بلکه در قلب کسی است که فراموشت نمیکند !!!

 

چون به کام دل نشد دستی در آغوشت کنم / میرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را / ای امید آتشین با گریه خاموشت کنم

 

تو آسمون عاشقی ستاره پیدا نکنی / مدیون اشکای منی اگه فراموشم کنی

روزگار استاد فراموشی هاست ، امید وارم شاگردش نباشی !!!

 

به یاد آوردنت هر روز ، درد آورترین شکل فراموشی ست !

 

تصمیم گرفتم آنقدر کمیاب شوم شاید دلی برایم تنگ شود ، ولی افسوس فراموش شدم !

اشک خشک میشه ، خنده محو میشه ، اما یاد تو فراموش نمیشه !

 

از سکوت پرسیدم برای بهترینم چه بنوسیم ؟
گفت : بنویس ما را چون روزگاران مبر از یاد …

 

و عشق هیچگاه فراموش نمی شود مگر 1 بار ؛ آن هم برای همیشه !!!

“بر باد رفته” صد بار بهت است از “از یاد رفته” !

 

از وقتی رفتی غمگینه خونه / گریم میگیره با هر بهونه
رفتی و موندم با این همه درد / هرگز نمیشه فراموشت کرد

 

زیبایی ها را چشم می بیند و مهربانی ها را دل …
چشم فراموش میکند اما دل هرگز …

پس بدان تازمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد !

 

میدونی بن بست زندگی کجاست ؟
جایی که نه حق خواستن داری نه توانایی فراموش کردن …

برات گردنبندی از گریه خریدم !
یادت باشه اگه فراموشم کنی ، گریه هام گردن توست !

می آیی و میروم من از هوش / رفتی و نمیشوی فراموش

کاش مىشد بدونى که فراموش کردنت مثل برآورده شدن آرزوهایم محال است …

فراموش کردن دوستان بزرگ لطمه زدن به قانون خاطره هاست …
همیشه به یادتم …

 

نمی گویم فراموشم مکن هرگز
ولی گاهی به یاد آور رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش …

آدم عزیزانشو فراموش نمیکنه بلکه به ندیدنشون عادت میکنه …
تقدیم به کسی که عادت به ندیدنش مثل فراموش کردنش غیر ممکنه !

نبودن هیچگاه به تلخی فراموش کردن یک بودن نیست …

 

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را / فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست / چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را ؟

 

خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم می کند ، پس بمان در خاطرم !

فراموش کن چیزی را که نمی توانی بدست آوری و بدست بیاور چیزی را که نمی توانی فراموش کنی !!!
شکسپیر

 

تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !

بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …

ما بخار شیشه ایم ؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی !

 

اگر پوسیده گردد استخوانم ، نگردد مهرت از جانم فراموش …

خاطرات ناقوس هایی هستند که در ایام فراموشی به صدا در می آیند …

 

عادت می کنم :
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم … اما فراموش نه !!!

 

تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتی
تا آمدم بگویم نرو ، رفته بودی
تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم …

 

جدیدترین مطالب سایت