در تقویم مناسبت هاي ایران، روز 6 ذی القعدة بـه عنوان روز بزرگداشت امامزاده محترم و جلیل القدر، حضرت احمد بن موسی، ثبت شده اسـت. دراین قسمت از مجله تفریحی تالاب برای شـما همراهان عزیز گلچینی از متن هایي برای بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ «ع» منتشر کرده ایم.
حضرت احمد، فرزند امام موسی کاظم«علیهما السلام» و مهمترین لقبشان شاه چراغ اسـت. ایشان از امامزادگان معروف و مدفون در ایران شناخته میشود. در منابع تاریخی از مادر ان جناب با شهرت «ام احمد» یاد میشود.
در فضیلت احمد بن موسی«علیهما السلام» سخن بسیار اسـت. بـه طور کلی از انچه نسب شناسان، علمای رجال، محدثان، محققان، مورخان، مولفان و نویسندگان در خصوص احمد بن موسی«علیهما السلام» و فضایل وی نوشته اند، بر میآید کـه او کریم، شجاع، فاضل، صالح، پرهیزگار، صاحب ثروت و منزلت، بزرگوار و با عزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته اسـت. شبها تا صبح بـه پرستش مشغول بود، با قلم خود، قرآن بسیار نوشت و شخصی موثق و راوی احادیث زیادی از نیای خود بود.
زائرین دراین مقام انوار یزدان دیده اند / عارفان این آستان را کعبه جانان دیده اند
چشمه تابان و خورشید جهان افروز را / خاک بوس این بکیوان رفته ایوان دیده اند
اي کاش کـه برگی از بهارت باشم
مانند کبوتران کنارت باشم
یک عمر تمام آرزویم این اسـت
یا شاهچراغ کفش دارت باشم
ولایت دو رو من دور از ولایت
چرا دلبر نمیبینم چه باید؟
برم شاه چراغ منزل بگیرم
کـه شاید دلبرم آید زیارت
در آسمان آبی چشمت شناورم
از بارش نگاه بهارانه ات، ترم
چشم تمام ثانیه ها برضریح توست
آورده ام هدیه گل اشک پرپرم
بر صفحه ي خیال دلم میکشم بـه شوق
از بارگاه پاک تو طرحی برابرم
فیض دعای ندبه کنار ضریح تو
شد قسمتم، کـه منتظر نور کوثرم
درسایه سار امن تو مأوا گزیده ام
اي سیدالاعاظم و اي روح باورم
این واژه ها کـه هیات زائر گرفته اند
امید بر نگاه تو دارند، سرورم
گلهای نور چیده ام از باغ مرقدت
شاه چراغ، اي حرم سبز خاطرم
آه اي نگین حلقه ي شیراز! بازهم
لطفی نما کـه پا بگذارم دراین حرم
« عبدالرضا مروتی اردکانی »
خستگان تشنه لب را در بیابان سلوک / میهمان این مبارک آب حیوان دیده اند
آستان زاده موسی بن جعفر را مدام / خود مطاف سالکان راه ایمان دیده اند
کوه طور اول ز فیض شیر حق پرنور بود / زآن کلیم الله را جای تجلی طور بود
خواست موسی اندرین موقف شود ناظر بحق / در علی دید آنچه وی را از ازل منظور بود
آری آری بود علی آینه دیدار حق / زین سبب آینه دار از ثوب فاخر دور بود
این کـه دم بربست وجه الله درین آئینه یافت / بر خلاف اردم زد اینصورت بر او مستور بود
کیست وجه الله مطلق غیر ذات بو تراب / روی یار آری عیان زآئینه بلور بود
هم مدینه علم را ارباب بود وپرده دار / هم خزینه وحی را او خازن گنجور بود
وین مشید بارگاه سیدالسادات را / در شرف همتای ساق عرش یزدان دیده اند
دیده اند این جا هزاران مرد و زن را درطواف / زو ملائک بر سر ایشان دو چندان دیده اند
یا احمد بن موسی جعفر ضریح تو
معمور باد و خرم چو این جا مطهر اسـت
بیمار جان اگر طلبد او شفای خود
از غم رها چ کوی تو بس روح پرور اسـت
بیمار گر شفا طلبد از صمیم قلب
غالب بدرد گرد و بر غم مظفر اسـت
ولادت حضرت شاه چراغ «ع» مبارک باد
خورشید تابناک ز این در فروغ یافت
این هم دگر طلایه ز محراب و منبر اسـت
هر وقت آمدم کـه ببوسم ضریح تو
دیدم هزار دیده ترا حلقه بر در اسـت
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» مبارک باد
شاهچراغ اي همه ی خوبی
ان گونه کـه دریا شده دلتنگ سبویی
دستم نرسیده ست بـه دستان ضریحت
در درگهت اي عشق بیایم بـه چه رویی
دلتنگ تر از پیشم و از کرده پشیمان
پر میدهم از سینه کبوتر بـه کبوتر
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» فرخنده باد
طالبان این منور خاک را از هر دیار / با دل سوزان و چشم گوهر افشان دیده اند
وز سر صدقو صفا در کاخ این کهف الوری / چهره جانان عیان در پرده جان دیده اند
اي کاش کـه برگی از بهارت باشم
مانند کبوتران کنارت باشم
یک عمر تمام آرزویم این اسـت
یا شاهچراغ کفش دارت باشم
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» مبارک باد
والد سبطین و سر داور و زوج بتول / کو نبی را هم برادربود وهم دستور بود
ار شفا جویی شفا گیر ازتراب بوتراب / تجربت کردیم وصحت بخش هر رنجور بود
زان امیر المومنین آمد کش اندر حق خلق / فضل نامحدود بودوبذل نامحصور بود
حبذاجام ولای او کـه هرکس زان چشید / جان بزیر تیغ میداد و دلش مسرور بود
خاک پاک این وطن درگاه را کحل البصر / بهر روشن دیدگان اهل ایقان دیده اند
وز سر شوق جبین سائی بـه خاک این رواق / دیدگان زائران را ابر نسیان دیده اند
سال ها زان پیش کادم هستی از ایزد برد / وقت تسبیح ملائک ذکر او مذکور بود
بیولایش کی به کار آید پرستش را سلوک / آب را صفوت چه حاصل چون ز اول شور بود
زآنسبب خواندش نبی یعسوب دین کز فتح او / دشمنانرا خانه هم چون خانه زنبور بود
کعبه را کادم عمارت کرد و ابراهیم ساخت / چون نکو بینی پی میلاد او معمور بود
آنان کـه در غدیر زمین خم گذاشتند
راهی برای حاجت مردم گذاشتند
هر جا کـه قابلیت دار و پاک بود
آیینه اي برای تبسم گذاشتند
مشهد سمبل عشق شد و بوی گل گرفت
تا سیب را مجاور گندم گذاشتند
سنگینی امانت پروردگار را
بر شانه هاي کعبه هشتم گذاشتند
در آسمان آبی چشمت شناورم
از بارش نگاه بهارانه ات، ترم
چشم تمام ثانیه ها برضریح توست
آورده ام هدیه گل اشک پرپرم
بر صفحه ي خیال دلم میکشم بـه شوق
از بارگاه پاک تو طرحی برابرم
فیض دعای ندبه کنار ضریح تو
شد قسمتم، کـه منتظر نور کوثرم
درسایه سار امن تو مأوا گزیده ام
اي سیدالاعاظم و اي روح باورم
این واژه ها کـه هیات زائر گرفته اند
زیر پای آستان بوسان این فرخنده کاخ / پر جبرئیل امین را فرش ایوان دیده اند
وز سر اخلاص و یمن این گرامی آستان / طبع نورانی قرین طبع حسان دیده اند
هر جا امامزاده اي از خاک سرکشید
روی لب السلام علیکم گذاشتند
در بارگاه کوچک فضل بن آفتاب
سهمی برای مردم جهرم گذاشتند
اذن دخول خوانده و با دل روانه ام
من ذره ام غبار همین آستانه ام
اي شاه نور و چلچراغ، اقوی اقام یا شاچراغ
يي کش دیگه جارم بزن، بکن صدام یا شاچراغ
از در بگی، بو پا میام، از دار بگی، بو پر میام
میخوام بـه پابوست بیام، بو سر میام یا شاچراغ
بسه ت منم، خسه ت منم، پابند گلدست منم
زنجیر عشقت همه ی جو بسه بـه پام یا شاچراغ
این بارگاه شاهچراغ اسـت کش مدام / بر بوستان خلد بود فخر از صفا
این بارگاه زاده موسی ابن جعفراست / کو راست پنج واسطه تاشاه اوصیا
بر آستان قد شریفش نهند سر
هر عارفی کـه تشنه اسرار کوثر اسـت
میلاد با سعادت حضرت احمد بن موسی «ع» مبارک باد.
در چشم سبز آبی و مشتاق زائران
دریاچه اي برای تلاطم گذاشتند
جاری شد از بهشت نسیمی شبیه یاس
تا یک ضریح گم شده در قم گذاشتند
در سومین حرم کـه غم اهل بیت شد
شاهچراغ و شعر و ترنم گذاشتند
شیدا ترین شیدا منم، شوق زیارت در تنم
طوق وفا در گردنم، کاکوی امام یا شاچراغ
تاریخ حالش نیس، دنیا بـه جز آشوب نیس
شیراز مام حالش بده، کاکوی کاکام یا شاچراغ
شیراز ما، چویمون داره، اهلش بـه تو ایمون داره
حفظش بکن نیذ بچاد، نیذ بچام یا شاچراغ
شیرازی یارو دشته باش، هوی اینارو دشته باش
ببه ببم، بوی بوام، اقوی اقام، یا شاچراغ
شاهچراغ خاک تو از مشک برتر اسـت
چون مرهمی بـه جان و دل ریش مضطر اسـت
کویت صفای جان و دل ناامید خلق
در ان سکینه ایست کـه از حی داور اسـت
شیراز کوی رحمت و انوار اولیاست
تبارک الله ازاین روضه رفیع مقام
کـه هست مدفن شاهچراغ خیر انام
سلاله نبوی دودمان مرتضوی
کـه شرع انور جدش از او گرفته دوام
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» مبارک باد
این بارگاه شاهچراغ اسـت کش مدام
بر بوستان خلد بود فخر از صفا
این بارگاه زاده موسی ابن جعفراست
کو راست پنج واسطه تاشاه اوصیا
ولادت حضرت شاه چراغ «ع» مبارک باد
شاهچراغ خاک تو از مشک برتر اسـت
چون مرهمی بـه جان و دل ریش مضطر اسـت
کویت صفای جان و دل ناامید خلق
در ان سکینه ایست کـه از حی داور اسـت
شیراز کوی رحمت و انوار اولیاست
شاه چراغ بر سر ان زیب و زیور اسـت
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» فرخنده باد
شاه چراغ بر سر ان زیب و زیور اسـت
این خاک تربتی اسـت شفابخش زائران
بهر ز سیم و هم زر و هم در و گوهر اسـت
الا شاه چراغ تو شاه مایی
بـه پابوست می آیم گاهگاهی
دو تا شمع بلور نذر تو دارم
مراد من بده تا سیت میآرم
اگر یار منی، خدا بـه یارت
بنفشه در قد و گل در کنارت
دمی کـه می روي در شهر شیراز
تو را بـه شاچراغ، من باشه یادت
السلام علیک یا سیدالسادات الاعظم احمد ابن موسی الکاظم
یا شاهچراغ من ذرهاي بودم تو آفتابم کردهاي
شادان و خندان ز آنکه خادم خطابم کردهاي
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» فرخنده باد
یا احمد بن موسی جعفر ضریح تو
معمور باد و خرم چو این جا مطهر اسـت
بیمار جان اگر طلبد او شفای خود
از غم رها چ کوی تو بس روح پرور اسـت
بیمار گر شفا طلبد از صمیم قلب
غالب بدرد گرد و بر غم مظفر اسـت
بیمارها شفا طلبند از حریم تو
چون پاره اي ز تربت و خاک پیمبر اسـت
عجب آب و هوایی داره شیراز
پسین دلگشایی داره شیراز
پسین دلگشا و صبح سعدی
عجب شاه چراغی داره شیراز
بگردم کوه بـه کوه پوزه بـه پوزه
بگیرم پیرهنی دلبر بدوزه
اگر دلبر ندوزه، کی بدوزه
بـه غیر از شاه چراغ، شیراز بوسوزه
خاطرخواتم، خاطر خواه چشاتم
نمک گیر، نمکدون لباتم
میگن تو شاه چراغ یادم نمودی
هنوز هم کشته مهر و وفاتم
دلتنگ توام، شاهچراغ اي همه ی خوبی
ان گونه کـه دریا شده دلتنگ سبویی
دستم نرسیده ست بـه دستان ضریحت
در درگهت اي عشق بیایم بـه چه رویی
دلتنگ تر از پیشم و از کرده پشیمان
پر می دهم از سینه کبوتر بـه کبوتر
من آمده ام بار دگر نیز ببخشید
چشمان غریبانه ي من پیش شـما تر
من آمده ام خسته ام از این همه ی غربت
اي کاش کـه امضا بکنی نامه ي مشهد
اي کاش کـه آزاد کنی این دل غمگین
تا بازهم آدم بشود این پسر بد
جاری شده از گونه ي من اشک کماکان
هرگز نرود لحظه ي دیدار تو از یاد
پر می دهم از شوق کـه این راه جنون اسـت
از پنجره ي چشم تو تا پنجره فولاد
السلام علیک یا احمدبنموسی یا شاه چراغ.
تکیه گاهم تویی یا مولا
اشک بر چشمانم بـه شوق توست یا مولا
افتخارم جفت کردن کفش زوار توست یا مولا
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» فرخنده باد
امسال برای دعوتم کرده درنگ
بین من و اوست صدهزاران فرسنگ
وقتی کـه بـه پابوس رضا راهی نیست
تا شاهچراغ میروم با دل تنگ
ولادت حضرت شاهچراغ «ع» مبارک باد
این بارگاه احمد موسیبنجعفر اسـت
مقبره مظهر یزدان اکبر اسـت
بر آستان قدس شریفش نهند سر
هر عارفی کـه تشنه اسرار کوثر اسـت
روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ «ع» فرخنده باد
اي کاش کـه برگی از بهارت باشم
مانند کبوتران کنارت باشم
یک عمر تمام آرزویم این اسـت
یا شاهچراغ کفش دارت باشم
این بارگاه احمد موسیبنجعفر اسـت
مقبره مظهر یزدان اکبر اسـت
بر آستان قدس شریفش نهند سر
هر عارفی کـه تشنه اسرار کوثر اسـت
السلام علیک یا احمدبنموسی یا شاه چراغ.
تکیه گاهم تویی یا مولا
اشک بر چشمانم بـه شوق توست یا مولا
افتخارم جفت کردن کفش زوار توست یا مولا
السلام علیك یا احمد بن موسی
یا شاه چراغ هر وقت بـه گنبد آستانت نگاه میكنم اشك تو چشام جاری میشه اي كاش شیراز بودم و هر شب میومدم پابوست.
شاه منی کـه مونس هر سال و هر دمی
شاهی ولی غریب ترین شاه عالمی
هر چند گنبد تو طلا نیست شاه من
در چشم هاي خیس من طلای مجسمی
میلاد با سعادت احمد بن موسی علیه السلام مبارک
السلام علیک یا سیدالسادات الاعظم احمد ابن موسی الکاظم
یا شاهچراغ من ذره اي بودم تو آفتابم کرده اي
شادان و خندان زانکه خادم خطابم کرده اي
میلاد شاهچراغ و دهه کرامت مبارکباد.
مرهم شدي شـما کـه پر از ربنا شوم
یک لحظه در مسیر رهت مبتلا شوم
عادت کنم ز غربت شبهای شه چراغ
تا از ضریح نقره اي ات پر شفا شوم
مثل کبوتران حریم رضای تو
در صحن با صفای تو هر شب رها شوم
دوست دارم کـه خاک پایت باشم
چشم وسرو دست و پا برایت باشم
وقتی کـه بگردم دراین جمع وسرا
هر لحظه فدای خاک پایت باشم
میلاد اخا الرضا علیه السلام مبارک.
در پایان
حضرت سید امیر احمد «ع» ملقب بـه شاهچراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم «ع» و برادر امام رضا «ع» اسـت. مادر وی معروف بـه ام احمد، مادر فرزندان حضرت موسی بن جعفر «ع» بوده اسـت.