غم تنهایی یکی از احساسات عمیق و پیچیدهاي اسـت کـه بسیاری از مردم در طول زندگی خود تجربه می کنند. این احساس میتواند بـه دلایل مختلفی ایجاد شود، از جمله از دست دادن عزیزان، فاصله گرفتن از دوستان یا خانواده، یا حتی در زمانهایي کـه احساس می کنیم کسی ما را درک نمیکند. شعر و موسیقی اغلب بیانگر این احساسات هستند و میتوانند بـه ما کمک کنند تا با انها ارتباط برقرار کنیم و احساس بهتری پیدا کنیم.
تنهایی یکی از احساسات انسانی اسـت کـه میتواند بـه دلایل مختلفی ایجاد شود و تأثیرات متفاوتی بر سلامت روان و جسم افراد داشته باشد. این احساس می تواند ناشی از انزوای اجتماعی، مهارتهاي اجتماعی ضعیف، درونگرایی، یا افسردگی باشد. تنهایی الزاماًً بـه معنای تنها بودن نیست، بلکه یک حالت ذهنی اسـت کـه در ان فرد احساس پوچی، طرد شدن، و ناخواسته بودن میکند.
***
همه ی را کنار می گذاري
و دلت می خواهد
همان کـه کنارت گذاشت
مزاحم تنهایی ات شود..
***
هواهای
دونفره را
تنهایی قدم زدیم
با
یاد کسانی
کـه
هوای ما را نداشتند..
***
و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد
گاه از دو روزنه ي رخسارم
گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم
گاه در باز دمی اندوهناک کـه با زحمت
از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند
و گاه در وجودم کـه بـه هیچ پایانی نمیرسید مگر تنهایی
***
می بیني اي لحظه هاي خالی از احساس تهی
می بیني کـه چه صدای خرد شدن دست هاي خزان شده اش
در دست هاي تنهایی کسل آور اسـت و تو را نیز بی رمق می کند
آه ؛ پس او چه میگفت ؟
مطالب مشابه: اس ام اس تنهایی و بی کسی «2»
***
همون لحظه همون موقع با اون احوال خیلی بد
درست وقتی کـه میرفتی دلم شور تو رو میزد
همون وقت کـه تو رو داشتم یهو از دست میدادم
از اون شب بـه خودم هر شب چقدر لعنت فرستادم
چه کاری بود کـه من کردم؟ تو رو سوزوندم از ریشه
این آتیش همون روزه کـه دامنگیر من میشه
رفتی کـه تنها بمونم با خودم هیزم آتیش تنهایی شدم
باعث اون تنهایی منم عاقبت باید کـه تنها می شدم
توی این خونهي متروک دلم جون میده میمیره
شباشم بی ستارهست و غروباشم نفسگیره
بـه تو بد کردم و همین حالا ببین عاقبتم اینه
کـه تنهام و دل تنگم دیگه ساکت نمیشینه
بـه تو بد کردم اون روزا کـه عشقت رو نفهمیدم
کـه هر کاری باهات کردم دارم تاوانشو میدم
***
یه جوری بعد تو تنها شدم کـه
بـه هر آیندهاي بی اعتمادم
بدون تو فقط دیروزمُ نه
تمام عمرمُ از دست دادم
کنارم هرکسی غیر از تو باشه
فقط هم صحبت دیوونگیمه
تو تا وقتی تو قلب من نمیری
چه فرقی داره کی تو زندگیمه
تمام فکر من شده، منی کـه از تو خالیام
اگه یه لحظه با کسی، ببینمت چه حالیام
اگه بدون عشق من کنار هرکسی خوشی
بـه حرمت گذشته مون چرا منو نمیکُشی
نفس کـه میکشم حالم خرابه
چقدر دلتنگیُ طاقت بیارم
نه این کـه فکر کنی تو فکر مرگم
توان زندگی کردن ندارم
***
رفیق من سنگ صبور غمهام
بـه دیدنم بیا کـه خیلی تنهام
هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو بـه زوالی دارم
مجنونم و دلزده از لیلیا
خیلی دلم گرفته از خیلیا
نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم، پیر تو اي جوونی
تنهای بیسنگ صبور
خونهي سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد
سری بـه تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیار و مرد باش
اگر بیای، همون جوری کـه بودی
کم میارن حسودا از حسودی
صدای سازم همه ی جا پر شده
هرکی شنیده از خودش بیخوده
اما خودم پر شدم از گلایه
هیچی ازم نمونده جز یه سایه
سایهاي کـه خالی از عشق و امید
همیشه محتاجه بـه نور خورشید
***
درویش کوچههاي تنهاییام
کاسه گدایی مرا
سکه نگاه تو کافیست
***
همه ی را کنار می گذاري
و دلت می خواهد
همان کـه کنارت گذاشت
مزاحم تنهایی ات شود..
***
هواهای
دونفره را
تنهایی قدم زدیم
با
یاد کسانی
کـه
هوای ما را نداشتند..
***
و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد
گاه از دو روزنه ي رخسارم
گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم
گاه در باز دمی اندوهناک کـه با زحمت
از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند
و گاه در وجودم کـه بـه هیچ پایانی نمیرسید مگر تنهایی
***
می بیني اي لحظه هاي خالی از احساس تهی
میبینی کـه چه صدای خرد شدن دست هاي خزان شده اش
در دست هاي تنهایی کسل آور اسـت و تو را نیز بی رمق می کند
آه ؛ پس او چه میگفت ؟
***
تنهایی در گوش دلم خموش خندان اسـت
هر لحظه بـه خاطرات تو می پردازد
***
تنهایی مثل قطرههاي شبنم اسـت
هر یک حکایتی از دلتنگیهاي من دارد
***
در تنهایی بـه خندههاي تو خیره میشوم
و قلبم با لبخندی عاشقانه بـه تو پاسخ می دهد
***
تنهایی در آغوش خیال تو می آید
ودر همه ی تنهاییها، نگاه تو را در خود می بیند
چه سخنها کـه خدا با من تنها دارد
***
تو بـه اندازه تنهایی من شاد بمان
***
تنهایی در گوشهاي مینشیند
صدای تنهایی بـه تو میرسد
آیا می توانی صدایش را بشنوی؟
***
تنهایی مثل سایهاي پیروانهام اسـت
هر گامی کـه برمیدارم، می آید پشت سرم
تا ابد، همراهم خواهد ماند
***
تنهایی در قلبم ساکن شده اسـت
هر ضربه قلب، یک ناله تلخ می کشد
من در آغوش تنهایی غرق می شوم
***
تنهایی، دوستی خاموش اسـت
در گوشم میگوید: “تنها باش”
و من بـه تنهایی می خندم
***
شاید فقط عشق بداند او چرا تنهاست …
کامل ترین معنا برای عشق ؛
تنهایی اسـت
***
بلندترین شاخه ي درخت
یک واژه را خیلی خوب می فهمد و ان هم تنهاییست
***
چه کسی میفهمد
در دلم رازی هست ؟
می سپارم ان را ؛
بـه خیالِ شب و تنهایی خود …
سهراب سپهری
***
در جواب این کـه می پرسی:
«هنوز» تنهایی یا نه؟؟
باید بگویم:
خسته تر از آنم
دوباره خودم را بـه کسی یاد بدهم …………!!
مطالب مشابه: عکس نوشته تنهایی برای استوری «50 عکس»
***
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا رابا کـه این بازی توان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهاي بیکران کرد
چرا چون لاله خونین دل نباشم
کـه با ما نرگس او سرگران کرد
کـه را گویم کـه با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
بدان سان سوخت چون شمعم کـه بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت وقت اسـت
کـه درد اشتیاقم قصد جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت
کـه یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ ان نکردی
کـه تیر چشم ان ابروکمان کرد
***
گاه از دو روزنه ي رخسارم
گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم
گاه در باز دمی اندوهناک کـه با زحمت
از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند
و گاه در وجودم کـه بـه هیچ پایانی نمیرسید مگر تنهایی
***
از برکه
بـه دریا بزن!
تنهاییاَت
بزرگ شده اسـت مرد
***
میبینی اي لحظه هاي خالی از احساس تهی
میبینی کـه چه صدای خرد شدن دست هاي خزان شده اش
در دست هاي تنهایی کسل آور اسـت و تو را نیز بی رمق می کند
آه ؛ پس او چه میگفت ؟
***
بـه انتظار تصویر تو
این دفتر خالی تا چند
تا چند ورق خواهد خورد؟
***
کجایی اي رفیق نیمه راهم
کـه من در چاه شب هاي سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم از خدا هم
***
تا صبحدم بـه یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو ودر صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تاسحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
***
گفتم ار عاشق شوم، گاهی غمی خواهم کشید
من چه دانستم کـه بار عالمی خواهم کشید
***
من
تکرار یک تنهایی ام !
در چشم هایي کـه
تمام چشم ها را دوست می دارد …
***
ان شانه کـه آرامش دنیایم بود
شد شانه بـه شانه یکیدیگر رفت
***
گاهى هم سراغى بگیر
از نخستین آدمِ زندگى ات…
شاید هنوز هم
آخرین نفرش خودَت باشى!
***
هر شب بـه سیگار ها
باج میداد
لبهایش را
تا بتواند شعری بنویسد
مردی کـه تنهایی اش را
دود می کرد
***
چه کسی میداند کـه تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟
چه کسی میداند کـه تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟
پیله ات را بگشا….تو بـه اندازه پروانه شدن زیبایی ؛
***
شاید فقط عشق بداند او چرا تنهاست …
کامل ترین معنا برای عشق ؛
تنهایی اسـت
***
بلندترین شاخه ي درخت
یک واژه را خیلی خوب می فهمد و ان هم تنهاییست
***
چه کسی میفهمد
در دلم رازی هست ؟
می سپارم ان را ؛
بـه خیالِ شب و تنهایی خود …
***
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
***
هرکس بـه میزانی کـه تنهایی نیاز دارد
عظمت دارد و بی نیاز تر اسـت
***
آدم ها بـه همان سرعت کـه آمده اند، می روند
تنهایی ات را محکم بچسب
این جا کسی بـه زانوهای در آغوش کشیده ات حسادت نمی کند
***
رفتی و ندیدی کـه چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی کـه شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را بـه تو باور کردم
***
حمید کاوه
***
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
***
هرکس بـه میزانی کـه تنهایی نیاز دارد
عظمت دارد و بی نیاز تر اسـت
***
آدم ها بـه همان سرعت کـه آمده اند، می روند
تنهایی ات را محکم بچسب
این جا کسی بـه زانوهای در آغوش کشیده ات حسادت نمی کند
***
رفتی و ندیدی کـه چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی کـه شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را بـه تو باور کردم
***
دیدی اونم تنهات گذاشت سعید شایسته
روزای سبز بهاری گلای پونه نمیاد
یکی گفت اون کـه دیگه رفت
تو بـه این خونه نمیای
یکی گفت اون کـه دیگه رفت
واسه من نامه نوشته از من و عشقم گذشته
گل عشقمو تو سینه بی وفا کشته کـه کشته
دیدی اونم تنهات گذاشت و رفت
دیدی بازم تنها موندی و مست
دیدی بازم قناری خوش رنگ
نبود غیر از یه جغد شوم و پست
آخه بگو اي سروناز مست
کی چشمای تو رو این جوری بست؟
دیدی بازم بختت تو عشق اون بخت
شده اسیر طوفانای سخت
هی می زنی بـه کوچههاي بن بست
نمیدونی کـه خدایی هم هست
دیدی بازم سرخورده و تنها
دیدی بازم آسون خوردی رو دست
حس تلخی مثل غصه کنج سینهم نشسته
ندارم یه لحظه آروم آخه من قلبم شکسته
دنبال هوای تازهم واسه نفس کشیدن
هوا هم نامهربونه سو بـه من چشماشو بسته
***
تلخ اسـت
همه ی فکر کنند سرت شلوغ اسـت
و تنها خودت بدانی چقدر تنهایی
***
بارون کـه میزنه این آسمون منو، دیوونه میکنه، خون گریه میکنه
هی پا بـه پای من تو این خیابونا، من گریه می کنم، اون گریه میکنه
بارون کـه میزنه، باز جای خالی تو درد میکنه
تو کوچههاي شهر میفهمم اینو من، تنهایی آدمو ولگرد میکنه
من هنوز نگرانتم، وقتی کـه بارون میباره
نکنه اون کـه باهاته، یه روزی تنهات بذاره
من هنوز نگرانتم، رفتی تنهایی کـه چی شه؟
یکی اینجاست کـه مُردن واسهي تو زندگیشه
بعد تو با کسی قدم نمی زنم، از کوچهها بپرس
سیگارای من ترکم نمیکنن! باور نمی کنی، از پاکتا بپرس
***
دراین شهر
صدای پای مردمیست كه
همان گونهكه تو را میبوسند
طناب دار تو را میبافند
مردمی كه صادقانه
دروغ می گویند
و خالصانه بـه تو خیانت میكنند
دراین شهر هر چه تنهاتر باشی پیروزتری
مطالب مشابه: عکس نوشته عاشقانه تنهایی و جدایی «پروفایل غمگین و تنهایی»
در پایان
برای مقابله با تنهایی، روشهاي مختلفی وجوددارد، مانند ایجاد ارتباطات جدید، شرکت در فعالیتهاي اجتماعی، و یا حتی مشاوره با یک متخصص.