با کمی کار میتوان هر چیزی را بـه معدن طلا تبدیل کرد. دراین قسمت از مجله تفریحی تالاب برای شـما همراهان عزیز لیستی از بهترین ایده تجاری را منتشر کرده ایم.
در این جا یک عبارت بالونی وجوددارد: “هیچ ایده بدی وجود ندارد.” در هر جلسه اي بنشینید – در هر دفتری، در هر صنعتی – مطمئناً حداقل یکی از آن ها را خواهید شنید. «و اگر فقط یکی اسـت، خودتان را خوش شانس بدانید.» البته ایده هاي بدی هم وجوددارد.
با این حال، معیار رئیس خوب این نیست کـه ایدههاي کسبوکار منفور با چه سرعتی بـه بیرون پرتاب میشوند، بلکه این اسـت کـه چقدر کارآمد بـه راهحل تبدیل می شوند. 15 روش آزمایش شده و واقعی برای تبدیل یک ایده بد بـه معدن طلا وجوددارد.
بیشتر بخوانید: کار آفرینی موفق شوید + 20 قانون جدید برای کارآفرینان موفق
بـه جای خاموش کردن یک ایده بد مانند یک دیکتاتور، از روش بسیار قدرتمندتر رهبری اجماع برای کمک بـه ایجاد یک تصمیم مشترک در مورد ایده استفاده کنید. بـه جای دادن رأی مثبت یا منفی بـه این ایده، بـه تیم خود کمک کنید تا مجموعهاي از راهحلها را جستوجو کند کـه همه ی «یا تقریبا همه ی» بتوانند پشت سر بگذارند.
مجموعههاي گروهی نیز از سرنگونی ایده انها رنج می برند و بـه انها اطلاع میدهند کـه این استراتژی ترجیحی بـه شیوهاي دیپلماتیک نیست. در مورد چگونه رویاهای خودرا زندگی کنید و آزادی مالی داشته باشید. “بسیار اوقات زمانی کـه اکثریت گروه دریک جهت دریک پروژه حرکت می کنند، موارد دور از هم در خط قرار میگیرند – حتی اگر انها ایده خودرا بهتر درک کنند.”
این نه داد و ستد اسـت و نه اتفاق آرا، بلکه با در هم آمیختن نگرانی هاي کلیدی و بهترین نظرات کل گروه، یک استراتژی خوب ارائه می دهد. این بدان معنی اسـت کـه ایده بد احتمالاً از بین خواهد رفت، اما ممکن اسـت در راه حل بزرگتری کـه بـه نفع همه ی باشد نیز تطبیق داده شود.
با توجه بـه یک نکته مشابه، غیرممکن نیست کـه انچه شـما بـه عنوان یک ایده بد درنظر میگیرید، ممکن اسـت یک ایده قابل اجرا از دیدگاه شخص دیگری باشد.
“نظرات دوم، سوم و چهارم را دریافت کنید.” “تقاضای بازخورد و مشاوره از همکار یا کارمندان مورد اعتماد دیدگاه هاي مختلفی را در اختیار شـما قرار می دهد کـه می توانید آن ها را درنظر بگیرید و بهترین تصمیم را بگیرید. کمک گرفتن هرگز ضرری ندارد، بـه خصوص زمانی کـه واقعاً مطمئن نیستید کـه چه کاری انجام دهید.” مشابه ایجاد اجماع، اینکار بـه کارگران شـما کمک می کند تا بـه عنوان یک تیم بـه سمت یک راه حل بهتر حرکت کنند.
اگر بـه نظر میرسد یکی از اعضای تیم نمی تواند از انچه گروه اسـت، یا سازمان بـهعنوان یک کل تلاش میکند قدردانی کند، تعیین یک مربی ممکن اسـت حرکتی باشد.
اگر مناسب نیست پروژه را بـه یک تلاش گروهی تبدیل کنیم، تعیین یک مربی کـه بتواند با درایت آن ها را راهنمایی کند، می تواند مفید باشد. “همچنین ایده خوبی اسـت کـه بـه بررسی دوره اي نیاز داشته باشید تا امکان اصلاح دوره قبل از تکمیل پروژه فراهم شود.”
مربی خاطرجمعی میدهد کـه مردی کـه ایدههاي بدی را مطرح میکند، فرهنگ شرکت را درک میکند و میتواند توصیهها و راهنماییهایي را برای کمک بـه شاگردش ارائه دهد تا بـه سرعت عمل کند. چه این بـه عنوان یک راه حل کوتاه مدت یا یک برنامه دائمی عمل کند، راهی عالی برای ترغیب کسانی اسـت کـه عقب مانده اند.
اغلب یک ایده بد ریشه دریک سوء تفاهم اساسی از دیدگاه کلی شرکت یا بخش دارد. این ممکن اسـت یک شکست از جانب کارمند باشد، اما ممکن اسـت بـه دلیل ناتوانی رهبری شرکت در ترسیم واضح ان چشم انداز باشد.
داشتن چشم انداز و مأموریت مشخص برای شرکت، چارچوبی را برای آزمایش ایده ها از نظر اثربخشی یا ناکارآمدی فراهم می کند. “اگر این ایده بـه شدت از چشم انداز و ماموریت پشتیبانی نمیکند، باید ان را کنار گذاشت.”
یک ایده بد نیز ممکن اسـت ریشه در کمبود اطلاعات از جانب کارمند داشته باشد. اگر یکی از اعضای تیم شـما ایدهاي بدبو پیشنهاد می کند، ممکن اسـت بهترین کار این باشد کـه زمینه را برای سؤالات باز کنید و بـه او فرصت دهید تا درباره اهداف یا جزئیات یک پروژه خاص بیشتر بپرسد.
“قبل از ارسال آن ها بـه حالت retool، مطمئن شوید کـه بـه هر سوالی کـه کارگر ممکن اسـت در مورد این کـه چرا ایده آن ها با چشم انداز/ماموریت شرکت تناسب ندارد پاسخ دهید ودر صورت نیاز، یک ماموریت و چشم انداز واضح را بـه صورت کتبی بـه آن ها ارائه دهید.
باید ایده خودرا هدف قرار دهند. “این رابا یک چارچوب زمانی هدف دنبال نمایید تا یک ایده جدید با یک برنامه استراتژیک و نتیجه ارائه دهید کـه بـه وضوح بر ماموریت، چشم انداز و بودجه منابع متمرکز اسـت.”
از سوی دیگر، بـه شـما بـه عنوان رئیس کمک می کند کـه سؤال بپرسید و بـه این موضوع بپردازید کـه ایده بد از کجا میآید. ممکن اسـت یک سوء تفاهم باشد یا ممکن اسـت از محل حل خلاقانه مشکلی باشد کـه شـما قبلاً بـه ان فکر نمیکردید.
استفاده از رویکرد مربیگری با کارمندان، همکاران یا حتی رهبرتان راهی عالی برای کمک بـه مردم برای کمک بـه ایدههاي خود و ارائه بهترین راهحل ممکن برای سازمان و مشتریان ان اسـت.
برای درک انگیزه پشت این ایده، از کارمند سؤالات زیر بپرسید: “فرصتی کـه در ایده شناسایی کردهاید چیست؟” “تله ها چیست؟” “چه چیزی باعث میشود کـه ریسک ارزش پاداش را داشته باشد؟” “درصورت شکست این ایده، چه اقدامات متقابل بالفعل دیگری را درنظر گرفتید؟” “چرا فکر می کنید این ایده درستی اسـت کـه باید امتحان کنید؟”
بیشتر بخوانید: ایده های سازگار برای موفقیت در کار و زندگی
«بهترین راه برای تعیین قابلیت ماندگاری یک ایده و تصحیح مسیر اگر ایده بدی اسـت، از طریق سؤالات اسـت». “اغلب وقتی بـه کسی میگوییم کـه چرا ایده بد اسـت، انها مایوس می شوند و تسلیم می شوند. در عوض، از انها بپرسید کـه چگونه با این جنبه یا موضوعی کـه متوجه میشوید برای ایده او مشکل دارد، برخورد می کنند.”
درعوض، شاید ارزشش را داشته باشد کـه راهی برای رسیدن بـه ایده از جهتی متفاوت بیابید. شاید یک پیشنهاد بـه عنوان یک استراتژی خدمات مشتری کارایی نداشته باشد، اما می تواند بـه عنوان یک برنامه داخلی موثر باشد. یا ایده اي کـه احتمالاً بـه عنوان یک کمپین برندسازی بلندمدت شکست میخورد، ممکن اسـت در واقع برای یک برنامه کوتاه مدت تر کار کند. ببینید آیا راهی برای بازاندیشی ایده بد از جهتی دیگر وجوددارد یا خیر.
گاهی اوقات، تغییر ایده بـه اندازه تغییر زمینه ان مهم نیست. این احتمال وجوددارد کـه کارمندی کـه ایدهاي پوسیده را پیشنهاد میکند در درختان گم شود و نتواند جنگل را ببیند. مشکلی را کـه می خواهید حل کنید، مجدداً تنظیم کنید و ان را تا حد امکان ساده کنید و امیدواریم کـه انها باید مسیر را دراین روند اصلاح کنند.
“آیا این طرح بیش از حد پیچیده اسـت؟ اگر چنین اسـت، احتمالاً برنامه بدی اسـت.” پلان هاي بیش از حد پیچیده با تعداد زیادی از قطعات متحرک، خطر خرابی بیشتری دارند، بـه خصوص اگر مکانیزم طرح مشخص نباشد.
اغلب بهترین راه برای واداشتن یک فرد برای دیدن خطای راه هایش این اسـت کـه بـه او نگویید این ایده بدی اسـت، بلکه اجازه دهید خودش ان را ببیند.
از انها بخواهید طرحهایي را تهیه کنند و بـه جزئیات عمیقی درباره نحوه اجرای ایدهشان بپردازید. این بـه انها اجازه میدهد تا خودشان متوجه شوند کـه ایده خوبی نبود، بدون این کـه نیاز داشته باشید آدم بد باشید و آن ها را سرنگون کنید.
در حالت ایدهآل، انها خواهند دید کـه کجا اشتباه منطقی کردهاند و فکر خودرا سریعاً اصلاح می کنند. اگر نه، “درمورد این کـه چرا این ایده خوبی نیست، صریح و صادق باشید و استدلال خودرا توضیح دهید. اکنون زمان شـما برای آموزش اسـت!”
وقتی صحبت از تدریس شد، یک ایده بد می تواند یک فرصت یادگیری بسیار ارزشمند باشد.
“بیشتر مردم نمیخواهند شکست بخورند، و زمانی کـه ایده اي را مطرح می کنند، بـه این هدف اسـت کـه بخشی سازنده از تیم باشند.” “ترس توانایی شناختی را از بین میبرد، باعث ایجاد انحراف و مشکلات بیشماری میشود کـه در نهایت نتایج را تضعیف می کند.”
بـه جای این کـه از ایده بد آزرده شوید، راهی برای پذیرش ان بـه عنوان لحظه اي برای بررسی اهداف تصویر بزرگ شرکت یا پروژه پیدا کنید.
ما قبلاً توافق کرده ایم کـه عبارت “هیچ ایده بدی وجود ندارد” مزخرف اسـت. اما چیزی کـه بـه حقیقت نزدیکتر اسـت این اسـت کـه هیچ ایده کاملا بدی وجود ندارد. اگر کمی بـه ان بپردازید، احتمال زیادی وجوددارد کـه حتی احمقانهترین ایده نیز شایستگی داشته باشد.
«توصیه می کنم بگویند، من در مورد ایده بـهطور کلی مطمئن نیستم، اما یک قطعه خوب در ان وجوددارد—من عنصر X پیشنهاد شـما را دوست دارم. بیایید برای گسترش ان تلاش کنیم.» “من نمیتوانم ایده شـما را بـه عنوان یک کل حمایت کنم، اما شـما یک انتقاد معتبر دارید. آیا ایده دیگری در مورد راه حل بالفعل دارید؟”
هنگامی کـه انچه را کـه واقعاً دریک ایده کار می کند بیرون کشیدید، راهی برای ایجاد ان پیدا کنید یا ان را در جهتی کاملاً متفاوت ببرید. این هسته کیفیت ممکن اسـت بـه هموار کردن راه برای چیزی بسیار ارزشمندتر برای سازمان کمک کند.
“ایدههاي غیر قابل اجرا و ناکارآمد ممکن اسـت بـه خودی خود کارایی نداشته باشند، اما در تعداد زیادی از مواقع زمانی کـه طوفان فکری بـهگونهاي مورد احترام قرار می گیرد، مقدمه ایجاد ایدههاي جدید و بهتر هستند. ؛ پروفایل هاي بین المللی. همیشه از ایده هاي ارائه شده استفاده کنید، در غیر این صورت افراد و ایده هاي “خوب” آن ها را از دست خواهید داد.”
قوی ترین سازمانها آنهایی هستند کـه طیف وسیعی از ایدهها را در خود جای دادهاند و تصمیمگیریها در انها برای بحث و بررسی قرار میگیرد.
بهترین تاکتیک برای تشویق کارکنان بـه توسعه ایده هاي قوی این اسـت کـه گفت و گوی سازنده و بازنگری ایده را بـه عنوان عنصر سازنده فرهنگ سازمانی خود تبدیل کنید. “تنوع افکار بـه تیم کمک می کند تا مشکلات احتمالی را شناسایی کند و قبل از اجرای ایده، اصلاحات لازم را ایجاد کند.” از تیم خود حمایت کنید و ان را تشویق کنید تا باهم مفهوم سازی کنند و طیفی از دیدگاه هاي مختلف را در آغوش بگیرند.
“تشخیص یک ایده بد در داخل می تواند بسیار دشوار باشد. وقتی در تمام روز، هرروز در محاصره محصولات، خدمات و همکاران خود باشید، میتوانید خودرا دریک «حباب» بیابید. فکر، جایی کـه یک دیدگاه واحد غالب اسـت. بهترین راه برای مبارزه با “حباب” این اسـت کـه تا آنجا کـه ممکن اسـت تنوع فکری را وارد کنید.” ایده بد ممکن اسـت از یکی از این “حباب هاي ایده” رشدکرده باشد.
“هر چه بیشتر افراد را در فرآیند تولید ایده و محاسبه مشارکت دهید، انها در نتایج مشارکت بیشتری خواهند داشت. حالا پوست را در بازی داشته باشید. اگر فکر میکنید اکنون برای بحث کردن درباره بازخوردها و تقاضایها مشکل دارید، این روند فقط ان حجم را افزایش میدهد. بـه یاد داشته باشید، ارزشش را دارد. ایدههاي بیشتر، منجر بـه ایدههاي بهتری میشوند.”
بیشتر بخوانید: چند نکته برای موفق شدن در کار و زندگی
در پایان
در مسیر کارآفرینی همه ی ی ی وقت محدودیت هاي بیشماری وجوددارد کـه اگر افراد با ان آشنا شوند، بعید اسـت کسی بـه سمت ان گام بردارد. اما شناخت محدودیت ها تنها یکگام بـه سمت کارآفرینی اسـت.