از دیرباز جمعیت و رشد ان از مباحث مهم بوده کـه همواره اذهان محافل جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را بـه خود مشغول داشته و پیامدهای ان از جهات مختلف بررسی شده اسـت.
کشورها همواره در سطح ملی، منطقهای و بین المللی در پی چارهاندیشی و برنامهریزی افزایش یا کاهش جمعیت و تأثیرات ان هستند.
ما دراین قسمت از مجله تفریحی تالاب برای شـما همراها عزیز لیستی از انشاهایی در مورد رشد جمعیت ایران را منتشر کرده ایم.
بعد از انقلاب اسلامی رشد جمعیت افزایش پیدا کرد ودر دهه 60 جمعیت کشور بـه 60 میلیون نفر یعنی حدود دو برابر جمعیت قبل از انقلاب رسید. این افزایش جمعیت بـه نوعی اعتقادی بودو در حالی صورت گرفت کـه انقلاب نوپای ما درگیر مسائلی چون تحریم های اقتصادی و جنگ بود.
اواسط دهه شصت با تصویب مجلس، سیاست بازرسی جمعیت شروع شد و برآورد جمعیت شناسان این بود کـه نرخ رشد جمعیت بـه این زودیها کاهش پیدا نخواهد کرد و حتی تا سال 1391 بـه رشد 2 درصدی دست نخواهیم یافت، اما انچه پیشبینی شده بود درسال 1391 اتفاق بیفتد درسال 1371 اتفاق افتاد.
کمجمعیتی در کشور خطراتی،جدای از سالمندشدن جمعیت در پی دارد کمجمعیتی مسئلهساز اسـت ودر واقع از علل کمجمعیتی می توانیم بـه مهاجرتهای بیرویه از مناطق پیرامونی بـه مناطق شهری نام ببریم،کـه باعث میشود روستاهایی داشته باشیم کـه در میان زمین و هوا هستند،کـه نه می شود بـه آن ها امکانات داد و نه می شود انها را رها کرد.
بـه این علت کـه آن قدر تعداد جمعیت در میان آن ها کم اسـت کـه برای آن ها نمی توان خدمات آب،برق،گاز و کلا خدمات رفاهی ارائه کرد،زیرا کـه از لحاظ اقتصادی بـه صرفه نیست.در حال حاضر هزاران روستا در ایران وجوددارد کـه بـه دلیل جمعیت کم دولت نمی تواند بودجه خدمات رفاهی بـه ایشان اختصاص دهد.
از طرف دیگر این مهاجرتها بیشتر از میان جوانان بـه سمت مناطق شهری صورت میگیردکه موجب کمجمعیتی خطرناک میشود زیرا بیشتر جوانان و نیروی فعال کـه در سن کار هستند، بـه مناطق مرکزی می آیند کـه موجب می شود مناطق پیرامونی و شهرستانها نیروی جوان خودرا از دست بدهند کـه باعث میشود ترکیب سنی و جنسی شهرها و روستاهای پیرامونی بـه هم بریزد.
در واقع سیستم مهاجرت بـه کلانشهرها پدیده خطرناکی اسـت.کـه بیشتر مهاجرتها از طرف کشور های اطراف بـه ایران صورت می گیرد.متاسفانه مهاجرت از اطراف برای ایران از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و امنیتی مشکلزاست. هرچه نسبت مهاجرت جمعیت خارجی بالاتر برود،اینها بـهگروههای مسلط اجتماعی تبدیل میشوند کـه بعد ها ادعای حق میکنند و بـهدنبال حقوق هستند و بـهتدریج این افزایش آمار مهاجرین ترکیب نژادی،فرهنگی،قومی کشورها را بـههم میریزد کـه تحت عنوان انتقال سوم جمعیتی نامیده می شود.
در پایان جمعیت مسئلهای نیست کـه بتوان بـهطور موقت بـه ان نگاه کرد بلکه باید بـه صورت یک سیستم بـه جمعیت نگاه کنیم، یک ساختاری کـه یک فرد خود نماد یک جمعیت حساب می شود.همانگونه کـه ما برای دوران کودکی،نوجوانی،جوانی و سالخوردگی یک فرد باید برنامه داشته باشیم،باید برای یک جمعیت بزرگ هم برنامهریزی بلندمدت داشته باشیم و بدانیم کمبود جمعیت موجبات از بین رفتن نسل و تمدن را فراهم میکند.
دسترسی بـه اطلاعات دقیق و معتبر درباره پیشینه تاریخی جمعیت ایران کاری بسیار مشکل ودر مواردی غیر ممکن اسـت. مطالعهي اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد تا سال 1335 هجری شمسی «اولین سرشماری عمومی نفوس» اطلاع دقیقی از جمعیت ایران وجود ندارد، بـه همین دلیل تعداد زیادی از محققان و پژوهشگران داخلی و خارجی، جمعیت گذشته ایران رابا استفاده از نتایج سرشماری 1335 بـه بعد و سایر مدارک و اسناد تاریخی پیشنگری کردهاند.
جمعیت ایران، در اولین سرشماری «سال 1335» حدود 19 میلیون نفر ودر سرشماری سال 1395 «آخرین سرشماری» حدود 80 میلیون نفر شمارش شد. بنابر این از اولین تا آخرین سرشماری حدود 61 میلیون نفر بـه جمعیت کشور اضافه شد. بـه عبارتی در مدت 60 سال گذشته جمعیت ایران 4.2 برابر شده اسـت. قسمت قابل ملاحظه از افزایش جمعیت دراین دوره، مرهون رشد طبیعی جمعیت اسـت.
در نیمقرن اخیر رشد جمعیت کشور با افت و خیزهایی روبهرو بوده اسـت. رشد جمعیت ایران از اولین سرشماری درسال 1335 تا شروع انقلاب اسلامی روندی کاهنده و پس از انقلاب اسلامی افزایش یافته بـهطوری کـه در دههي 1365-1355 یکباره بـه رشدی حدود 4 درصد رسیده کـه در تاریخ کشور بیسابقه بود.
البته در دهه 1365-1355 مهاجرین بسیاری وارد کشور شدند، اگر تأثیر مربوط بـه معاودین عراقی و بـه خصوص ورود پناهندگان افغانستانی بـه کشور را از رقم رشد سالانه 4 درصد کسر شود میزان رشد طبیعی سالانه جمعیت بـه رقمی حدود 3.2 درصد میرسد کـه میزان رشد بالای جمعیت را نشان میدهد.
بعد از انتشار نتایج سرشماری 1365 و مشاهدهي رشد بالای جمعیت طی دههي 1365-1355 دولت متوجه سنگینی بار افزایش جمعیت و نگران تأمین نیازهای مختلف ان درسالهای آتی شد و بـه فکر احیای سیاست قدیمی بازرسی جمعیت افتاد «البته سیاست بازرسی جمعیت برای اولین بار در دههي 1355-1345 بـهطور رسمی اجرا شده بود».
دولت وقت در خرداد ماه 1367؛ سیاست تحدید موالید را اعلام نمود و متعاقب ان برنامههای تنظیم خانواده را بـه اجرا درآورد. در دهههای بعد سیاستهای تنظیم خانواده بـه موفقیت چشمگیری دست یافت. سرعت کاهش باروری در نیمه دوم دهه 1360 و اوایل دهه 1370 بـه اندازهای چشمگیر بود کـه تعبیر «انقلاب باروری» در مورد ان مصداق پیدا کرد.
بـه این ترتیب میزان کاهش تعداد موالید بـه همراه کاهش تعداد مرگ و میر و افزایش امید زندگی، متوسط رشد سالانهي جمعیت کشور را، از 3.9 درصد در دهه 1365-1355؛ بـه 1.24 درصد در دوره 1395-1390 رسانید.
عامل اساسی در مسائل جمعیتی کـه آثار زیادی در رشد اقتصادی دارا، مسأله رشد جمعیت ودر حقیقت میزان زاد و ولد و مرگ و میر جامعه اسـت. رشد جمعت یکی از حساس ترین مقوله هایي اسـت کـه تئوری های جمعیتی واقتصادی را بـه هم نزدیک می کند ودر بررسی توسعه ي اقتصادی کشور، بـه دست آوردن نرخ ان یکی از عوامل اساسی اسـت. یکی از اقداماتی کـه برای محاسبه توسعهۀ اقتصادی ضروری اسـت، از بین بردن آثار افزایش جمعیت اسـت.
اختلاف میان نرخ رشد و توسعه رشد جمعیت نشانگر نرخ واقعی رشد اسـت و اگر نرخ رشد اقتصای با قیمتهای ثابت دریک سال، 4 و نرخ رشد جمعیتف 2/4 باشد، در مییابیم کـه عملاً وضعیت اقتصادی کشور سیرتر پیدا کرده.
نرخ رشد جمعیت بر پایۀ زاد و ولد و مرگ و میر اندازه گیری می شود واز طرفی دیگر زاد و ولد و مرگ و میر نیز بـه فرهنگ میزان بهداشت و … بستگی دارد. در بعضی از کشورها، بـه هیچ عنوان سیاستهای نظارت جمعیت وجود ندارد.
ولی رشد جمعیت بـه خودی خود پائین اسـت برای نمونه در کشور آلمان، اتریش و مجارستان، رشد جمعیت منفی اسـت. از سری دیگر کشور های دیگر مثل چین با اعمال سیاستهای مستقیم جلوی رشد جمعیت را گرفته اند.
مسأله سیاستهای جمعیتی و ارتباط ان با سیاستهای اقتصادی در ایران، از دهۀ 1350 مطرح بوده اسـت، دراین دهه سیاستهای مشخص جمعیتی اعمال می شد و خانواده های کم جمعیت را تشویق میکردند.
بابهبود مسائل جمعیتی میزان مرگ و میر کاهش پیدا کرد و امید بـه زندگی در میان افراد تغییر یافت ودر نتیجه با شدن فاصله میان مرگ ومیر و زاد و ولد، جمعیت افزایش پیدا کرد.
يكي از مهم ترين دغدغههای جوامع بشري، رشد روز افزون جمعيت بوده و هنوز هم هست. مطالعات «مالتوس» دانشمند جمعيتشناس نشان ميداد كه جمعيت جوامع بشري براساس تصاعد هندسي رشد ميكند در حالي كه رشد توليد فرآوردههای غذايي و كشاورزي براساس تصاعد حسابي افزايش مييابد.
اگرچه پس از «مالتوس» دانشمندان جمعيتشناس، انتقادات فراواني بر نظريه وي وارد كردند اما پس از عصر انقلاب صنعتي در اروپا كه با رشد جمعيت بر اثر التیام وضعيت بهداشت، كاهش نرخ مرگ و مير نوزادان و فراهمآوري امكانات رفاهي بود، در دهه 80 ميلادي نگراني تازهای بـه وجود آمد، توليد روز افزون گازهاي گلخانهای، پديده اينورژن، آب شدن يخهای قطبهای شمال و جنوب، كاسته شدن از ضخامت لايه اوزون، علل تازهای براي نگرانيهای تازه درباب خطرات زيست محيطي و نيز احيانا كاهش نرخ رشد جمعيت يا ثابت نگاه داشتن ان بود.
با اين همه ی دانشمندان جمعيتشناس، جامعهشناس، صدمهشناسان اجتماعي و حتي علم سياست، افزايش يا كاهش نرخ رشد جمعيت را فينفسه مفيد يا مضر نميدانند بلكه بسته بـه امكانات و منابع در معرض، حدود و ثغور جغرافياي جمعيتي تعريف و ترسيم ميشود.
بسيار بديهي اسـت كه اگر امكانات و منابع در معرض باشند، آنگاه جمعيت بـه مثابه يك «فرصت» تلقي و توصيف خواهد شد و اگر منابع و امكانات در معرض نباشند، افزايش جمعيت جز «تهديد»؛ چيز ديگري نخواهد بود.
كشور ما نيز يك بار در دهه 60 موج جهشي نرخ رشد جمعيت را تجربه كرده اسـت. هم اكنون نيز سازمانها و دستگاههای دولتي با تقاضاهاي روز بـه روز افزون شونده جمعيتي كه در دهه 60 بـه جامعه ما افزوده شده روبهرو اسـت. دكتر محمدباقر قاليباف شهردار ارجمند تهران نيز با اشاره بـه اينكه امروز تبعات رشد غيرمنطقي جمعيت درسال 64 را ميپردازيم، گفته اسـت بايد اين امكان را فراهم كنيم تا خانوادهها بتوانند خودشان در مورد تعداد فرزندانشان تصميمگيري كنند.
اين سخن درستي اسـت، چرا؟ چون سياستهای تنظيم خانواده بيشتر از ان كه دستوري و اجباري باشند، تشويقي و اقناعياند. اگرچه «شعار دو تا بچه كافيه» كه از سوي دولتهای وقت در صدر برنامههای كنترل جمعيت مطرح ميشد، خانوادههای ايراني را بـه داشتن فقط دو فرزند، تشويق و ترغيب ميكردند اما واقعيت اين اسـت كه هرگز سياستي اجباري براي كاهش فرزندان خانواده – مانند انچه هم اكنون در چين اجرا ميشود – در كشور ما وجود نداشته اسـت، دراين باره بـه چند واقعيت آماري اشاره ميكنيم:
1 – مطالعات جمعيتشناسي نشان ميدهد كه نرخ رشد جمعيت ايلات و عشاير كشور – بـه جز عشاير عرب جنوب – همواره كند و بطئي بوده اسـت. بـه نظر ميرسد ميان شيوه زيست جوامع كوچ رو و حجم خانوار، همبستگي معناداري بـه لحاظ آماري وجوددارد.
2 – براساس سرشماري سالهای 35؛ 45؛ 55؛ 65؛ 75 و 85 جمعيت روستايي كشور رو بـه كاهش و جمعيت شهري رو بـه فزوني بوده اسـت. در حال حاضر بيش از 55 درصد جمعيت كشور را شهرنشينان تشكيل ميدهند. بـه عبارت ديگر شيب جمعيت شهري فزاينده و شيب جمعيت روستايي بـهرغم افزايش قدر مطلق ان كاهنده بوده اسـت. همچنين از جمعيت ايلات و عشاير نيز بـه مرور كاسته شده اسـت.
البته نسبتها را بايد با كل جمعيت كشور درنظر گرفت. چنين بـه نظر ميرسد كه هرگونه برنامه تشويقي براي افزايش جمعيت، فشار جمعيتي را بر شهرها وارد خواهد آورد. مطالعات سرشماريهای گذشته نشان ميدهد كه تاكنون دهها هزار روستا از سكنه خود خالي شدهاند و اين جمعيت بـه كجا سرازير شده اسـت؟ شهرها، اگر سناريوي افزايش جمعيت محقق شود، با دوگونه افزايش جمعيت در شهر روبهرو خواهيم بود.
اول:تداوم مهاجرت از روستاها بـه شهرهاي كوچك و كلانشهرها كه تجربه نشان داده مهاجرتهای دروني همواره و بـهرغم اجراي سياستهای حمايتي از روستاها و روستانشينان ادامه يافته و حاشيه كلانشهرها را بزرگ و بزرگتر كرده اسـت.
دوم: افزايش جمعيت بر اثر افزايش نرخ رشد [دستوري] جمعيت. اين سياست نيز اگر اجرا شود، نه تنها شهرها رابا جمعيتي افزوده روبهرو خواهد ساخت بلكه نرخ رشد روستاها و شهرهاي كوچك در شهرهاي بزرگ و كلانشهرها بلعيده ميشوند [بر اثر مهاجرت والدين].
ميتوان تصور كرد در صورتي كه منابع و امكانات فراهم آورده نشده و نيز تعريف و تصويري دقيق از جغرافياي جمعيتي در دست نباشد، با چه وضعيت هولناكي روبهرو خواهيم بود. در همين وضعيت كنوني موضوع حاشيهنشيني، فقر، بيكاري، بيسوادي، ناكارآمدي، بزهكاري و ناهنجاريهای اجتماعي، چندان كه بايسته اسـت، مديريت و مهندسي نشدهاند، حال چگونه اسـت كه مردم را بـه افزايش فرزندان تشويق ميكنند؟
3 – بيم و هراس از «پيري جمعيت» يكي از موضوعاتي اسـت كه علاقهمندان بـه افزايش جمعيت كشور ان را مطرح ميسازند. دراين زمينه نيز بايد بـه واقعيتهای موجود توجه داشت.
پديده «پيري جمعيت» در جوامعي هم چون ژاپن، هلند، كشورهاي شمال اروپا «سوئد، سوئيس، نروژ، دانمارك و…» پديدهای اسـت ناشي از رشد جمعيت اوليه، رفاهگرايي، عوامل اقتصادي و ساير عواملي كه دراين مختصر جاي بحث انها نيست.
پديده «پيري جمعيت» هنگامي روي مي دهد كه نرخ رشد جمعيت منفي باشد. در حالي كه در كشور ما، نرخ رشد جمعيت با شيب ملايم، همواره مثبت و فزاينده بوده اسـت. اساسا كاربرد «پيري جمعيت» درباره كشوري كه بيش از نيمي از جمعيت ان جوان اسـت، نه تنها درست نيست كه خلاف واقعيتهای آماري و علم جمعيتشناسي اسـت.
رعب و وحشت، يا توهم يا نگراني از «پيري جمعيت» دستكم تا زماني كه نيمهای از جمعيت كل كشور، جوان اسـت، فاقد مبنا و غلط اسـت اما در رويكرد بـه سياستهای كنترل جمعيت يا بهتر اسـت بگوييم مديريت جمعيت، در درجه اول مي بايد بـه امكانات و منابع توجه داشت، در صورتي كه همه ی عوامل فراهم بود، ميتوان سياستهای تشويقي ودر صورتي كه عوامل ضروري فراهم نبود ميتوان سياستهای كنترلي را در پيش گرفت.
و سخن آخر اين كه در وضعيت كنوني خانوادهها بيش از هر كس ديگري تشخيص ميدهند كه ميتوانند نان چند نانخور را فراهم كنند بيآنكه دستشان بـه سوي اين و ان دراز شود.
پایان
بـه نظر می رسد لزوم سیاستهای تشویقی برای افزایش جمعیت نیاز بـه تبیین دلایل میان محققان و سیاستگذاران دارد. چرا کـه تجربه رشد جمعیت در دهه 60 کـه با عدم پیشبینی و تدارک ابزار کافی برای پاسخگویی نیازهای اولیه دینی ،آموزشی و دانشگاه،اشتغال،مسکن و ازدواج این نسل روبهرو بود باعث شد کـه مشکلات زیادی برای سیاستگذاران و مجریان بوجود بیاید.
درصورت پدید آمدن اجماع علمی میان نهاد مختلف پژوهشی،حاکمیتی و سیاستگذاری می بایست بـه برنامه ریزیهای میان مدت و بلند مدت دراین زمینه دست زد و متون قانونی لازم را دراین زمینه تدارک دید. مهمترین مساله دراین زمینه کارامدی و برنامه ریزی دولت برای افزایش جمعیت و تامین نیازهای ان اسـت.
بیشتر بخوانید: انشا در مورد روز جهانی مبارزه با بیابان زایی و خشکسالی