اگر بدنیال شهری زیبا و خوش آب و هوا و امن برای زندگی هستید این شهر را انتخاب کنید.
مجله تالاب : نظرتان دربارهی زندگی کردن در یکی از باکیفیت ترین شهرهای دنیا شهری آرام، شاد، بدون جرم و جنایت، سرسبز و زیبا، ثروتمند و سالم چیست؟ واقعا زندگی در این شهر فوقالعاده به نظر نمیرسد؟
این شهر که در دامنهی کوههای آلپ قرار دارد از جانب یکی از بزرگترین شرکتهای مشاوره منابع انسانی دنیا، مِرکِر، در شاخص سالانهی کیفیت زندگی رتبهی ۱۴ را دریافت کرده است، و در رتبهبندیهای مختلف به عنوان دومین شهر امن جهان شناخته شده است.
طبق نظر اتاق فکر موسسهی لگاتوم واقع در لندن که در شاخص سالانهی رفاه جهانی منعکس شد، کشور سوییس به طور کلی دومین کشور شاد، ثروتمند، سالم، و بدون جرم در دنیا است.
همچنین وبگاه گلسدور نشان داد سوییس دارای بهترین استاندارد زندگی در اروپا است، زیرا متوسط حقوق دریافتی در این کشور بیش از پنجاه هزار یورو است و آدمهای این کشور دارای قدرت خرید بالا هستند.
در واقع، برن بسیار شگفتانگیز به نظر میرسد. کارشناسان گردشگری معتقدند این شهر به دلیل آنکه نسبت به دو مرکز بزرگ مالی سوییس، یعنی شهرهای زوریخ و ژنو شهرتی کمتر دارد، دستکم گرفته میشود.
بنابراین، چه چیز باعث شده است برن این چنین فوقالعاده به نظر برسد؟
ربکا گریفیتز، مدیر واحد پذیرش بخش قلب و عروق موسسهی بزرگ تراست در لندن است؛ این موسسه وابسته به خدمات بهداشتی ملی انگلستان است؛ وی به عنوان بخشی از برنامهی تبادل دانش و تجربیات سازمان بهداشت اروپا برای کسب تجربه و یادگیری در مورد نظام بهداشتی سوییس به مدت یک ماه به این کشور سفر کرد.
گریفیتز میگوید: “کیفیت زندگی در سوییس، به ویژه در برن از استانداردی بسیار بالا برخوردار است. آدمها مراقب یکدیگر هستند. تعادل میان کار و زندگی در این شهر فوقالعاده است.”
وی در این مدت از نزدیک به خوبی با ویژگیهای این شهر آشنا شده است، و در ادامه به ما میگوید چرا این شهر سوییسی این چنین افسانهای است، و چرا یکی از بهترین شهرهای جهان برای کار و زندگی است؛ و البته این شهر را با لندن نیز مقایسه میکند:
این خانم، ربکا گریفیتز است. وی در لندن زندگی و کار میکند. وی برای یک ماه به سوییس سفر کرده است تا تجربه کسب کند و تفاوتهای دو شهر لندن و برن را از لحاظ نظام بهداشت و سلامت ارزیابی کند.
یکی از بزرگترین تفاوتهای برن با شهر لندن، چشمانداز زیبا و باورنکردنی این شهر به عنوان پایتخت کشور سوییس است.
وی میگوید: “قسمت قرون وسطاییِ برن واقعا شگفتانگیز است. رودخانهای که در آن جریان دارد واقعا زیبا است. آب این رود آنچنان پاکیزه است که میتوانید آن را بنوشید، و معمولا مردم در فصل تابستان در آن شنا میکنند.”
حتی چشماندازی که وی از پنجرهی آپارتماناش دارد نیز بسیار متفاوت و واقعا آرامش بخش است.
رفتوآمد در این شهر نیز نسبت به لندن، با آن شبکهی پرتردد زیرزمینیاش، بسیار خلوتتر و آرامتر است. به گفتهی گریفیتز اگر مایل نیست تا مقصد قدم بزنید، “برن نظام حملونقل عمومی فوقالعادهای دارد، و با اینکه اتوبوسها و قطارهای شهریاش سروقت نیستند، ولی معطلتان نمیکنند.”
“در تمام شهر میتوان به راحتی قدم زد، و من این ویژگی را خیلی دوست داشتم. البته مدتی را هم روی چمنهای کنار منطقهی عمومی شنا در محلهی مارزیلی وقت گذراندم. فاصلهی خانه تا محل کارم تنها به اندازهی پنج دقیقه پیادهروی بود، و من این شرایط را خیلی دوست داشتم، و اصلا برای برگشتن به لندن، با آن متروی تنگ و شلوغاش لحظهشماری نمیکردم.”
بعد از آنکه برای نخستین بار به محل کارش در این شهر رفت، به این نتیجه رسید تفاوت شرایط کار و تعادلِ کار و زندگی میان لندن و برن بسیار فاحش است. در این عکس وی در کنار آنا، یکی دیگر از شرکتکنندگان برنامهی تبادل دانش و تجربیات سازمان بهداشت اروپا، ایستاده است.
وی میگوید: “میزان ساعات کاری برای کارمندان قراردادی تماموقت بیشتر از بریتانیا و حدودا هفتهای ۴۲ ساعت است. با وجود این، طبق مشاهداتام افراد میتوانستند با آرامش و دور از میز کارشان، ناهار میل کنند و پایان وقت اداری در هر روز بین ۴ تا ۵ بعد از ظهر است.
امکانات کارکنان نسبت به آنچه در محل کار خودم، در یکی از بیمارستانهای بریتانیا دیده بودم، باورنکردنی بود. برای مثال، قسمتی از پشتبام را به عنوان غذاخوری کارکنان در فضای آزاد اختصاص دادهاند.
آب میوهی تازه در دسترس همهی افراد قرار داشت. به گفتهی گریفیتز کارمندان آنجا حتی همهی آشپزخانههای ساختمان و نحوهی پخت غذاهای مختلف را به من نشان دادند. وی میگوید: “اینکه قبل از صرف ناهار وقت داشته باشید با همکاران گپ بزنید و بعد از آن به انتخاب خود یکی از غذاهای خوشمزهی بیمارستان را میل کنید (باورنکردنی است! ) بینهایت دلنشینتر و دلپذیرتر از آن است که پشت میز کار یا در حال رفتن به جلسه، هولهولکی غذایتان را بخورید.”
“برن از همهی شهرهای سوییس آرامتر است و همه به شوخی میگویند در اینجا همه چیز کمی آهستهتر از سایر نقاط جهان حرکت میکند.”
وی میگوید به طور کلی “فضای اطراف شهر آرام است؛ این شهر در منطقهای قرار دارد که میتوان به راحتی نواحی دیگر این کشور از جمله زوریخ، لوسرن، بیل، بازل و نواحی کوهستانی اطراف آن را بازدید کرد.”
در اینجا زندگی شبانه نیز آرامشبخش و باشکوهتر از روز دنبال میشود.
وی فرهنگ مصرف نوشیدنی در بریتانیا را کاملا با فرهنگ مردم سوییس در تضاد میداند و میگوید: “بر اساس مشاهداتام تمرکز مردم سوییس بیشتر در مورد درست کردن شام زیبا و مجلل و خوشمزه است که بتوانند همراه نوشیدنی میل کنند.”
گریفیتز میگوید: “شهر برن اغلب اوقات در طول هفته بسیار آرام است، به ویژه اگر شرایط جوی نیز مساعد نباشد…
… ولی پنجشنبهها به دلیل خریدهای شبانه و گروههای هیپهاپ و آر’اند’بی با علاقهمندان و طرفداران بیشمارشان به همراه رقصندههای بریکدنس در نزدیکی منطقهی باهنوف بسیار شلوغ و پرانرژی میشود.”
همچنین در برن مکانهای دیدنی و فرهنگی بسیار وجود دارد. برای مثال موزهی انیشتین…
… و یک پارک پر از خرس.
غذاها نیز در این شهر بسیار جذاب و خوردنی هستند. گریفیتز برای یک ناهار خوشمزه و مدرن، رستوران استینهالو بیسترو را توصیه میکند که در نزدیکی موزهی انیشتین قرار دارد، و همچنین رستوران بولیو برای روستیهایاش – غذایی سوییسی با سیبزمینی – معروف است.
به گفتهی گریفیتز، شهر برن تنها پنج نکتهی منفی دارد. اول آنکه وضعیت قیمتها و به طور کلی گرانی در این شهر به اندازهی لندن است. (البته این مسئله آنچنان مشکلساز نیست زیرا دستمزدها در سوییس بیشتر از بریتانیا است).
دوم آنکه “اگر دوست ندارید پنج صبح بیدار شوید، هیچوقت کنار کلیساها اقامت نکنید. ناقوسهای کلیسا دقیقا هر ۱۵ دقیقه یک بار به صدا در میآیند، و کمی طول میکشد تا به این مسئله عادت کنید.”
نکتهی منفی سوم این است که گریفیتز در مدتی که در این شهر اقامت داشت، به شدت دلتنگ کاری هندی شده بود – یکی از غذاهای اصلی بریتانیا.
وی میگوید: “با اینکه بالاخره توانستم یک رستوران هندی نصفونیمه پیدا کنم، دلم خیلی برای درست کردن کاری در خانه تنگ شد زیرا مواد اولیهی آن در این شهر بسیار گران است.” برای مثال، با اینکه این مواد در فروشگاههای بریتانیا حدود ۱ پوند است، ولی در فروشگاههای سوییس معادل ۵۰/۳ پوند به فروش میرسد.
وی البته دلاش برای ایستگاههای قطار بدون دود هم تنگ شد، زیرا “وضعیت سکوهای قطار در این شهر بسیار نامطلوب است.”
و در نهایت، این مجسمهی “وحشتناک و در عین حال خندهدار” مردی که نوزادان را میخورد. این مجسمه در کنار منطقهی تاریخی برج زیتگلاگ در شهر برن واقع است.