در این مطلب قصد داریم به بیوگرافی بازیگران سریال ممنوعه و همچنین داستان سریال ممنوعه و اسامی بازیگران و …بپردازیم . متاسفانه پخش این سریال فعلا متوقف شده است . سریال ممنوعه ؛ سریال ویژه نمایش خانگی به کارگردانی امیر پورکیان است که سرمایه گذاری ان توسط صادق یاری صورت گرفته است.
از روزهای اول تصویربرداری این سریال خاطره اسدی، امیرحسین آرمان، آناهیتا درگاهی، مجید مظفری و آتیلا پسیانی جلوی دوربین رفته بودند و به تازگی الهه حصاری و پژمان بازغی به جمع بازیگران این سریال اضافه شدند.
سریال ممنوعه به تازگی تولید شده و از شبکه پخش خانگی بـه فروش میرود، این سریال از نخستین قسمت خود با واکنش هـای منفی رو بـه رو شد و بسیاری از خانواده ها از خرید ان خود داری میکنند، همه ی ی میگویند: بـه حدی الفاظ و کنایه هـای جنسی در این سریال وجود دارد کـه باید تنها بنشینیم و این سریال را نگاه کنیم.
بازیگران سریال ممنوعه
نیکی کریمی : بازیگر نقش پروانه
هادی حجازی فر : بازیگر نقش خسرو
میلاد کی مرام : بازیگر نقش سامی
لیلا زارع : بازیگر نقش رها
امیر جعفری : بازیگر نقش اویس
امیرحسین آرمان : بازیگر نقش باربد
الهه حصاری: بازیگر نقش برکه
بهاره افشاری : بازیگر نقش ترانه
خاطره اسدی : بازیگر نقش آذر
آناهیتا درگاهی: بازیگر نقش طلا
نیما شعبان نژاد : بازیگر نقش خلیل
پژمان بازغی: بازیگر نقش کامران
مصطفی قدیری : بازیگر نقش دانیال
محمد امین: بازیگر نقش مهران
شیوا خسرومهر: بازیگر نقش «مادر ترانه»
نیلوفر رجایی فر : بازیگر نقش الهام
سوگل خالقی : بازیگر نقش «منشی تجنگی»
هومن اطیابی : بازیگر نقش هیربد
حسن اسدی: بازیگر نقش «سرگرد کلانتری»
آتیلا پسیانی: بازیگر نقش یحیی
نسرین نکیسا : بازیگر نقش هاجر
فاطمه گودرزی: بازیگر نقش گیتی
شهرام قائدی : بازیگر نقش شهرام
مجید مظفری : بازیگر نقش صابری
علیرضا استادی : بازیگر نقش صادقی
سام درخشانی: بازیگر نقش مسعود
شیدا یوسفی: بازیگر نقش نگین
سریال ممنوعه داستان سه نسل رابه صورت پیوسته روایت میکند از دغدغه هاي امروز جوانان تا آسیب مسائل روز خانوادگی و اجتماعی رابه نمایش میگذارد
داستان از زندگی آقازاده اي به نام سامی شروع میشود.
او مشت زنی است که در رینگ هاي مخفی بازی میکند. سامی همزمان با شرکت در یک رقابت مشت زنی، برای مخاطبان از زندگی اش میگوید و انها رابه داستانی وارد میکند که نقش اصلی ان خودش است.
سامی از زندگی دردناک گذشته و رابطه سختی که با همسرش دارد تعریف میکند و به ما میگوید که پدری پولدار دارد و به خواسته او ازدواج کرده است اما از این وصلت ناراضی است و در ادامه تعریف میکند که بعد از دو سال بالاخره از همسرش جدا شده و حالا عضو یک گروه به نام «ممنوعه» است که در ان یکسری قوانین ممنوعه وجود دارد.
او میگوید در این گروه، دختری وجود دارد که به او دل بسته است. درست از همین جا به بعد داستان رها میشود. از این جا به بعد دیگر با یک راوی اول شخص روبهرو نیستیم. قصه هایی پراکنده را میبینیم که سامی اصلا در انها حضور ندارد.
یعنی اصلا در انها حضور ندارد. یعنی اصلا ربطی به سامی پیدا نمیکند و واقعا معلوم نیست ابتدای داستان چرا توسط سامی روایت میشود!
به گزارش سایت تالاب قسمت اول «ممنوعه» را میتوانیم بهترین قسمت سریال قلمداد کنیم. داستان ما را وارد یک گروه دوستانه که نمیدانیم به چه منظور شکل گرفته میکند. در ان شاهد عشق میان سامی و برکه و شیطنت هاي جوانانه آن ها هستیم؛ حال خوش چند جوان یک مرتبه با فاش شدن راز رابطه برکه با یک دکتر به کلی نابود میشود.
سامی تفریح رابه هم می ریزد و راهی تهران میشود و از طرف دیگر برکه هم برای اینکه با عجله خودش رابه تهران برساند و او را قانع کند به دره پرتاب میشود و سر از بیمارستان در می آورد.
کارگردان در قسمت اول سریال، چند دختر و پسر به ما نشان میدهد و کاری میکند تا با خصوصیات و احساسات هر کدام شان به طور خلاصه آشنا شویم، اما خب بعد چی؟
درست زمانی که منتظریم درباره گروه ممنوعه آن ها بشنویم و وارد قصه آن ها شویم یک مرتبه سر از زندگی دایی برکه در می آوریم و به داستان خیانت او به زن دایی و آشفتگی زندگی زنی که با دایی در ارتباط است و ماجرای خانه پیدا کردن پدر برکه و بازگشت ترانه و … وارد میشویم.
البته این نخستین بار نیست بلکه رواج کنایه هـای جنسی در سریال هاي ایرانی از سالها پیش شروع شد، بارزترین آن ها در سریال شب هـای برره بود، به عنوان مثال در یک سکانس تست بارداری آقایان مثبت بود، خیلی ها این کنایه رابه رواج همجنس گرایی تعبیر کردند و در مورد دیگر هم برنامه دورهمی و بدم بدم هـای کاراکتر قیمت، یا شوخی هـای فجیع سریال ساخت ایران 1 و 2 را میتوان مثال زد.
در ادامه بحث امروز اول حواشی سریال ممنوعه را مرور می کنیم و بعد بازیگران کلیدی این سریال رابه همراه بیوگرافی کامل شان به شما معرفی میکنیم. در اوایل قسمت یکم سریال «ممنوعه»؛ چند دختر و پسر جوان را میبینیم کـه در ویلایی در شمال کشور مشغول بازی هستند؛ ورقهـای بازی بین افراد پخش میشود، در این بخش حاکم کـه پسری از اعضای گروه اسـت حکم میکند شماره ۳ و ۵ باید امشب باهم بخوابند!
سریال خانگی ممنوعه بـه کارگردانی امیر پورکیان و تهیه کنندگی علی اکبر نجفی ساخته سال 1396 – 97 میباشد کـه از شهریور تابستان 97 در شبکه خانگی توزیع میشود.
به گزارش تالاب در خلاصه داستان این سریال آمده اسـت کـه موضوع ان روایت سه نسل بـه صورت همزمان و پیوسته اسـت کـه مربوط بـه دغدغه هـای امروز جوانان و آسیب مسایل روز خانوادگی و اجتماعی اسـت. این سریال شهریور 1397 هر هفته توزیع میشود.
نیکی کریمی در ۱۹ آبان ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. وی از دوران دبستان بازی در گروههـای کوچک تئاتری را آغاز کرد. نخستین نقش سینماییاش را در سال ۱۳۶۸ در فیلم «وسوسه» بـه کارگردانی جمشید حیدری بـه دست آورد.
اما نخستین حضور جدیاش را میتوان در فیلم «عروس» بـه کارگردانی بهروز افخمی در سال ۱۳۶۹ دانست.نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب را نخستین ستارگان سینمای کشور جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب میدانند.
پس از آن، وی در دو فیلم مهم از داریوش مهرجویی بنامهـای «سارا» و «پری» بازی کرد. در سال ۱۳۷۱ بازی در فیلم «سارا» «اقتباسی از «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن» توانست برایش جایزه بهترین بازیگر زن جشنوارههـای سن سباستین و نانت رابه ارمغان بیاورد. در همان سال برای تحصیل در رشته طراحی لباس بـه کشور آمریکا رفت و تا زمان بازی در فیلم «پری» اثر داریوش مهرجویی بـه ایران بازنگشت.
بازیاش در این فیلم کـه اقتباسی از کتاب «فرنی و زویی» اثر سلینجر بود مورد توجه قرار گرفت و او برای بار سوم در جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ بلورین شد. پس از بازی در چند فیلم از کارگردانانی چون ابراهیم حاتمیکیا، بهروز افخمی و داریوش فرهنگ در سال ۱۳۷۷ در فیلم «دو زن» بـه کارگردانی تهمینه میلانی بازی کرد.
نیکی کریمی با بازی در این فیلم، بـه بازیگر ثابت چند فیلم بعدی تهمینه میلانی تبدیل شد و این همکاری تا فیلم «واکنش پنجم» ادامه یافت. وی برای پنجمین بار برای فیلم «دو زن» نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد و جایزه بهترین بازیگر زن رابه خاطر بازی در همین فیلم از جشنواره تائورمینا ایتالیا گرفت.
نیکی کریمی پس از دستیاری عباس کیارستمی در فیلم «A.B.C. Africa»؛ در سال ۱۳۸۰ فیلم کوتاه مستندی با عنوان «داشتن یا نداشتن» ساخت کـه بـه موضوع زوجهـای نابارور مراجعهکننده بـه کلینیک رویان میپرداخت. این مستند برنده جایزه باران شد. در سال ۱۳۸۱ در دو فیلم «دیوانهاي از قفس پرید» بـه کارگردانی احمدرضا معتمدی و «واکنش پنجم» بـه کارگردانی تهمینه میلانی بازی کرد.
بخاطر بازی در این دو فیلم جایزه سیمرغ بلورین جشنواره فجر را گرفت. وی برای نخستین بار در فیلم «باج خور» اثر «فرزاد مؤتمن» در یک نقش خاکستری بازی کرد. در سال ۱۳۸۳ نخستین فیلم بلندش بنام یک شب را کارگردانی کرد. این فیلم بخاطر شرایط ممیزی در ایران اکران نشد ولی در جشنوارههـای معتبر خارجی درخشید. از جمله در جشنواره فیلم کن مورد توجه قرار گرفت.
نیکی کریمی فیلم بعدی خود بنام چند روز بعد را در سال ۱۳۸۵ و در شرایطی ساخت کـه هنوز تکلیف اکران یک شب در هالهاي از ابهام قرار داشت. او در فیلم دوم خود بازی هم کرد و فیلمی قابل قبول و تحسین شده کارگردانی کرد ولی باز این فیلم هم بخاطر مسائل ممیزی در ایران هنوز اکران نشده اسـت. سومین فیلم نیکی کریمی با نام سوت پایان در سال ۱۳۸۹ خورشیدی ساخته شد.
به نظر میرسد شهرت گاهی اوقات آدم را در شرایطی غیرقابل پیشبینی هم قرار میدهد. شـما هم در این شرایط قرار گرفتهاید؟
– هیچ وقت! واقعا به شما میگویم ان زمان کـه فیلم نداشتم هم خوشحال بودم!
چرا؟
– بـه این دلیلکـه فکر میکردم هر چقدر کمتر دیده شوی و برای هر فیلمی کـه قابلیت ندارد کار نکنی، ان وقت قطعا مردم بیشتر دوست دارند کـه فیلم تـو را ببینند.
از چـه نظر نگاه مردم برای شـما مهم اسـت؟
-مگر میشود نگاه مردم برای مـن مهم نباشد؟ چون این مـن نبودم کـه مسیر کاریام را شکل دادم. اگر مسیر خوبی بوده، اول خدا کمک کرده و بعد مردم. یعنی مردمی کـه مـن را باور کردند و کماکان در ذهنهایشان از مـن حمایت میکنند. حتی میدانم منتقدان مـن را نبخشیدهاند به دلیل سه، چهار فیلمی کـه در سینمای بدنه کار کردم ولی از همان سینما فیلم «زنها فرشتهاند» را دوست داشتند.
در زمان نمایش فیلم «دو زن» با وجود استقبالی کـه از بازی شـما شد، به شما جایزه ندادند. واکنشتان چـه بود؟
– بله. ان زمان بـه مـن می گفتند حقتان را خوردهاند. پاسخ دادم اولا شـما بازی کاندیدهـای این بخش را ندیدید شاید بهتر از مـن بازی کردند. دوما اینکه بـه نظرم در جهان هستی حق خوردنی نیست. بالاخره انرژی ان یک جایی به شما باز میگردد. مـن همیشه بـه این موضوع اعتقاد داشتهام.
بعد از جایزه نگرفتن برای فیلم «دو زن» در جشنواره فیلم فجر چـه خبر خوبی به شما رسید؟
– نخستین خبر خوشی کـه شنیدم جایزهاي بود کـه برای فیلم «دو زن» از جشنواره ایتالیا گرفتم.
پیش از آن هم جایزه جشنواره سه قاره رنانت را گرفته بودید؟
– بله. این جایزه را برای فیلم «سارا» گرفته بودم.
فوتبال چقدر برایتان جدی اسـت؟
– مـا اخیرا یک دیویدی با عنوان «روزی روزگار فوتبال» درباره فوتبال پخش کردیم. در حقیقت اوایل سال با دستیارانم صحبت کردم و بـه این نتیجه رسیدیم درباره چیزی کار کنیم کـه بـه ان علاقه داریم. مـن خودم بـه اتفاق تعدادی از دوستانم بازیهـای فوتبال را میبینیم علاقهام هم بـه فوتبال از کودکی بوده.
فکر کنم از معدود زنانی هستید کـه بـه تمرینات تیم فوتبال رفتید؟
– مـن رفته بودم برای فیلمبرداری بـه باشگاه ملوان انزلی و تمرین انها در زمین ارتش «نیروی دریایی» انجام میشد موقعی کـه انجا رفتم مـن و همکارانم ۱۰ دقیقه پشت در منتظر ماندیم.
وقتی وارد زمین تمرین ورزش شدم گفتند شـما نخستین زنی هستید کـه پایت را این جا گذاشتی. مـن هم بـه شوخی گفتم کـه از این نظر اسمم را در جایی ثبت کنید!
او متولد 14 آبان 1361 در تهران اسـت. او در ابتدای راه بازیگری اش با انتخاب هـای درست مسیر خوبی را برای رسیدن بـه قله هـای موفقیت پیش گرفته اسـت.
او تاکنون با بازی در فیلم هاي ازدواج بـه سبک ایرانی هدف اصلی صد سال بـه این سالها امشب شب مهتابه برف روی شیروانب داغ بیداری رویاها روز هفتم وسریال کلاه پهلوی و سرزمین کهن استعداد هـای فراوانی را از خود نشان داده اسـت.
«امیرحسین آرمان» بازیگر جوان سینمای کشور جمهوری اسلامی ایران، بازیگری کـه چند سالی اسـت بر پرده هـای سینما ظاهر شده اسـت، بازیگری کـه دورنمای خوبی از فعالیت هـای هنری وی بـه چشم میخورد، میگوید از آن دست بازیگران نیست کـه سینما او را انتخاب کرده باشد یا او سینما را بلکه معتقد اسـت هردو باهم منتخب یکدیگرشدند.
آرمان درباره نحوه ورودش بـه عرصه بازیگری میگوید: سال1381 بود کـه با شرکت در کلاس هـای مرحوم مصطفی اسکویی فن بازیگری را آموخته و سال 83 بود کـه به طور حرفه اي وارد عرصه سینما شدم. ازدواج بـه سبک ایرانی کاری از حسن فتحی نخستین فیلمی بود کـه در ان نقش آفرینی کردم.
امیرحسین آرمان درحالی از ازدواج بـه سبک ایرانی نخستین کار سینمایی خود میگوید کـه نگاهی بـه کارهای او درهشت سال فعالیت هنری نشان میدهد سال 85 «هدف اصلی » سال 86 «صدسال بـه این سالها» سال 87«امشب شب مهتابه سال 1388 بیداری رؤیاها
و «برف روی شیروانی داغ» سال 1389 در دو فیلم «یه حبه قند» و «مـن مادر هستم» سال 90 نیز در فیلم « دوباره باهم » و ساکن خانه چوبی نقش آفرینی کرده اسـت کـه همه ی ی بـه نوعی از کارهای خوب سینما بوده و نمایانگر این اسـت کـه با تمام جوانی درعرصه هنر هفتم آرمان می داند کـه چگونه انتخاب کند.
لیلا زارع «متولد ۲۱ مهر ۱۳۵۹ در تهران» هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر اهل ایران اسـت. او فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی مقطع کارشناسی میباشد. لیلا زارع علاوه بر بازیگری بـه عکاسی نیز مشغول اسـت و قبل از ورود بـه دنیای بازیگری آتلیه عکاسی داشت.
او شغلهـای مختلفی را تجربه کرده هم چنین کلاسها و دورههـای متفاوتی را نیز گذراندهاسـت. لیلا زارع در کلاسهـای نقد و بررسی فیلم و دورههـای تاریخ سینما نیز شرکت کردهاسـت. در کلاسهـای تخصصی بازیگری اصلاً شرکت نداشتهاسـت. در سال ۱۳۸۲ نخستین سریال خود را بازی کرد اما این سریال بخاطر مشکلات تولیدی پخش نشد.
پس از آن در فیلم مـا همه ی ی خوبیم بـه ایفای نقش پرداخت و بسیار خوش درخشید. بازی در فیلم سوپر استار در سال ۱۳۸۷ هم چنین هنرنمایی در سریال ارمغان تاریکی در سال ۱۳۸۹ باعث محبوبیت, او در سینما و تلویزیون شد.
تفریحات و سرگرمی ها
بازیگر سریال محکومین علاقه خاصی بـه گل و گیاه دارد و یک مزرعه کوچک برای خودش تهیه کرده و در ان سبزی , و صیفی کاری میکند. گوشت خوار نیست و بیشتر گیاه خوار اسـت.
غذای مورد علاقه لیلا زارع
غذا هـای دریایی در فهرست غذای وی وجود دارد. ورزش کردن را در برنامه روزانه خود دارد. لیلا زارع هرگز عمل زیبایی بر روی صورت خود انجام نداده اسـت.
او معتقد اسـت هر آن چه کـه در زندگی دارد هدیه اي از طرف خداوند اسـت و بهترین راه تشکر از خداوند را حفظ , نعمت هایی کـه خدا داده اسـت میداند.
فیلمشناسی سینما
= معکوس «١٣٩۶»
= جن زیبا «١٣٩۶»
= کمدی انسانی«۱۳۹۵»
= سمفونی تولد «۱۳۹۴»
= خانه دیگری «۱۳۹۴»
= غیرمجاز «۱۳۹۴
= شیفت شب «۱۳۹۳»
= کارناوال مرگ «۱۳۸۷»
= خواب لیلا «۱۳۸۶»
= سوپراستار «۱۳۸۷»
تلویزیون
= سرزمین کهن «۱۳۸۷–۱۳۹۶»
= ارمغان تاریکی «۱۳۸۹»
= محکومین «۱۳۹۶»
شبکه نمایش خانگى
= ممنوعه «١٣٩٧»
آتیلا پسیانی دارای دختری بنام ستاره و پسری بنام خسرو اسـت کـه هردو از بازیگران جوان تئاتر بـه حساب میآیند. او در سال ۱۳۶۱ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر فارغ التحصیل شد و بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۷ و بازی در فیلم را از سال ۱۳۶۲ با “مرگ سفید” کاری از حسین زندباف تجربه کرد.
پسیانی موسس گروه تئاتر “بازی” و هم چنین کارگاه نمایش در مجموعه تئاتر شهر اسـت. گروه تئاتر “بازی” هماکنون متشکل از فاطمه نقوی، خسرو پسیانی و ستاره پسیانی اسـت کـه خانواده وی میباشند.
وی در مقام دستیار کارگردان و برنامهریز در فیلم “بهترینبابای دنیا” حضور داشت و دستیاری کارگردان، بازیگردان و انتخاب بازیگر فیلم “بوی پیراهن یوسف” نیز بر عهده او بود. وی دستیار کارگردان فیلم “دو فیلم با یک بلیط” بازیگردان و انتخاب کننده بازیگر “سفر بـه فردا”؛ بازیگردان “هیوا”؛ نیز بود.
فاطمه نقوی، همسر آتیلا پسیانی
فاطمه نقوی متولد سال ۱۳۳۳ در تهران اسـت. لیسانس روانشناسی کودک از مدرسه عالی شمیران دارد. وی بازیگر سینما و تئاتر اسـت. بازی در تئاتر را از سال ۱۳۵۶ و حضور جلوی دوربین را از سال ۱۳۵۷ با فیلم کوتاه «سکوت و سلام»؛ همکاری «شاهرخ غیاثی» تجربه کرد.
همینطور بازی در سینما را از سال ۱۳۶۰ با «عفریت»؛ همکاری «فرشید فلک نازی» شروع کرد. از فعالیتهای هنری اش عبارتند از فیلم هاي دایره، نسل سوخته، دو فیلم با یک بلیت، گنج، گال و ….
دختر آتیلا پسیانی
ستاره پسیانی تنها دختر آتیلا پسیانی، متولد سال ۱۳۶۱ در تهران اسـت. او بیش از ۱۵ سال اسـت کـه بازیگر اسـت و بیشتر کار تئاتر میکند و در سینما و تلویزیون فعالیت کمی دارد. وی در سال ۱۳۸۸ موفق بـه دریافت جایزه بهترین بازیگر زن در بیست و هشتمین جشنواره تئاتر فجر شد
از جمله فعالیتهـای هنریاش عبارتند از فیلمهـای روایتهـای ناتمام، موج سوم، زن سوم، ورود آقایان ممنوع و سریال بچههـای مـن و کلاه قرمزی ۸۸ و نمایشهـای متولد ۶۱؛ تریو، خانه، مکاشفه در باب یک مهمانی خاموش، تجربه هـای اخیر و…
الهه حصاری در ۱۸ مرداد ۱۳۶۹ در شهر تهران به دنیا آمد. وی پس از دوران متوسطه بـه دانشگاه رفت و فوقدیپلم خود را در رشتهی تربیتبدنی دریافت کرد و لیسانس زبان انگلیسی نیز دارد.
وی در دورهی دبیرستان در گروههـای تئاتر دبیرستان شرکت داشت و فعالیت بازیگری خود را در این گروهها شروع کرد. الهه حصاری دورهی کلاسهـای بازیگری خود را در موسسه فرهنگی هنری چهرههـای ماندگار را با نمرات و رتبهی ممتاز پشت سر گذاشت.
شروع فعالیت بازیگری
الهه حصاری در سال ۱۳۸۶ با بازی در فیلم «نطفه شوم» فعالیت بازیگری خود را شروع کرد. نطفه شوم فیلمی بـه کارگردانی و نویسندگی کریم آتشی اسـت.
نقش یلدا در سریال هشت و نیم دقیقه
وی با بازی در سریال «هشت و نیم دقیقه» بـه اوج محبوبیت خود رسید. سریال هشت و نیم دقیقه نام یک مجموعه تلویزیونی بـه کارگردانی شهرام شاهحسینی و تهیهکنندگی بهروز مفید کـه در سال ۱۳۹۵ ساخته شد. فیلمنامه این سریال توسط علی دادرس و آزیتا ایرایی با بازنویسی نهایی بابک کایدان بـه نگارش درآمده اسـت.
این سریال کـه در ۲۹ قسمت ۴۵ دقیقه تولیدشده محصول شبکه ۲ سیماست. الهه حصاری در این فیلم نقش یلدا خواهر یکتا را بازی میکند. وی در این سریال در کنار شبنم قلیخانی، سام درخشانی، آشا محرابی، بهرنگ علوی و … بـه ایفای نقش پرداخت.
نظر وی در مورد نقش یلدا در هشت و نیم دقیقه
اول همه ی ی چیز مثل یک هندوانه دربسته بود؛ چون باید موسیقی و تدوین کنار هم قرار میگرفت تا بدانیم چـه اتفاقی خواهد افتاد و ۷۰ درصد موافق این نظر بودم. قبل از شروع کار دیدگاه مثبتی داشتم و حتی در بخشهایی مطمئن بودم کـه کار خوبی اسـت؛ چون میزانسن و دکوپاژ و کل گروه خیلی خوب بود. جدا از بازیام، باقی بازیها خیلی خوب بود و روابط خانوادگی در این سریال پررنگ اسـت و کلمه گرم را در مورد ان به کار میبرند.
خودم نقش یلدا را دوست داشتم و امیدوارم مخاطب هم دوست داشته باشد کـه به نظر میرسد بازخورد مثبتی دریافت کردیم. بازخوردهای بیرونی خیلی جذاب بود و در نظرات بـه یکدیگر پاسخ میدهند. در حال حاضر نظرات مختلفی دریافت میکنم کـه میگویند خانواده مـا همین برخورد را داشتند و مـا سکوت کردیم یا رفتیم یا ازدواج دیگری داشتیم. وی تاکنون ازدواجنکرده اسـت و مجرد میباشد و دو خواهر دارد.
مربی ورزشی و یوگا
الهه حصاری علاوه بر بازیگری مربی باشگاه ورزشی نیز میباشد. وی میگوید مـن در دانشگاه در رشتهی تربیتبدنی تحصیل کردم و از کودکی عاشق ورزش کردن بودم و بعد از مدتی کـه ماجرا برایم جدیتر شد، دنبال مدارک فیتنس و بدنسازی رفتم. رشته تحصیلی مـن تربیتبدنی بود و از همان کودکی عاشق ورزش کردن بودم و دنبالش کردم.
بعد از مدتی کـه ماجرا برایم جدیتر شد، دنبال مدارک فیتنس و بدنسازی رفتم. زمانی کـه ورزش یوگا در کشورمان مطرح شد خیلی بـه ان علاقهمند شدم کـه بیشتر با این رشته آشنا شدم علاقهام نسبت بـه ان بیشتر شد و بعد فهمیدم یوگا ورزش سختی اسـت ولی دورههـای این رشته را گذراندم و مدرکم را در این زمینه گرفتم.
البته برای اینکه در هر رشته ورزشی مربی شوی باید این دوره را ببینی و مدرکش را بگیری. مـن این دوره را گذراندم و بعد ایروبیک را انتخاب کردم و بعدازآن هم بدنسازی و فیتنس و درنهایت یوگا کـه انتخاب خودم بود. خدا را شکر همه ی ی این رشتهها را کارکردم و مدرکم را گرفتم والان هم مربی یوگا شدم.
کارنامه هنری الهه حصاری
= فیلم سینمایی
= ترانه «۱۳۹۶»
= کروکودیل «۱۳۹۶»
= هایلایت «۱۳۹۶»
= ماه گرفتگی «۱۳۹۵»
= انتهای خیابان هشتم «علیرضا امینی، ۱۳۹۰»
= بیتابی بیتا «مهرداد فرید، ۱۳۹۰»
= آزادراه «عباس رافعی، ۱۳۹۰»
= زنان ونوسی، مردان مریخی «کاظم راست گفتار، ۱۳۸۹»
= زنها شگفتانگیزند «مهرداد فرید، ۱۳۸۹»
= تاکسی نارنجی «ابراهیم وحیدزاده، ۱۳۸۷»
پخش خانگی
= شوخی کردم «مهران مدیری، ۱۳۹۲»
= قلب یخی سری سوم «۱۳۹۲»
مجموعه تلویزیونی
= هشت و نیم دقیقه «۱۳۹۵»
میلاد کی مرام در تاریخ: ۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ در بندر انزلی با اصالت تبریزی متولد شد. او دارای فوق دیپلم الکترونیک اسـت. او از شاگردان مسعود کیمیایی اسـت. بـه گفته خودش او از شاگردان اول کلاس مسعود کیمیایی اسـت.
وی عضو باشگاه والیبال هنرمندان اسـت و طرفدار سرسخت تیم فوتبال زادگاهش ملوان بندر انزلی میباشد. او سومین و آخرین فرزند خانواده اسـت و یک خواهر و برادر بزرگتر دارد.
آثار میلاد کی مرام: سینما
= کوچه ملی «سینما سوخته»
= ملکه «۱۳۹۰»
= روزگاری عشق و خیانت «عبور ازمه»
= خط ویژه
= ۳۶۰ درجه
= امکان مینا
= آبنبات چوبی
= مذاکرات مستقیم آقای عبدی «۱۳۹۳»
تلویزیون
= شاید برای شـما اتفاق بیفتد
= نابرده رنج
= بچههـای نسبتاً بد
= ژنرال «۱۳۹۲»
= فیلم تلویزیونی سیب ترش
= چرخ فلک «اپیزور بیتا ۱۳۹۵»
جنجالی ترین مصاحبۀ میلاد کی مرام
راجع بـه چیزهای میخواهم صحبت کنم کـه تا بحال صحبت نکرده ام، برای اینکه شخصیتی کـه گه گاه دوستان با برداشت ناصواب شان از مـن می سازند چیز دیگری اسـت! وقتی آمدم تهران، «مـن بچه شهرستانم با افتخار بچه انزلی ام»؛ وقتی آمدم پیش آقای کیمیایی و وارد تهران شدم، تهران برایم خیلی عجیب بود مثل این بود کـه یک ایرانی را برداریش و بگذاری وسط هالیوود…
یکهو سرش گیج میرود! خیلی برایم سخت بود. سنی هم نداشتم. با ایشان آشنا شدم و مسیر زندگی ام را تغییر دادند؛ چیزهایی بهم گفتند کـه احساس کردم اول باید روی پاهای خودم بایستم بعد بروم سراغ عشقم هنر، بازیگری و هر چیز دیگری… رفتم سراغ کار… هیچ ابایی هم از کار نداشتم. هر کاری را هم میکردم؛ از کارگری شروع کردم. مـنِ میلاد کی مرام تا کارم رفت سمت یک رستوران.
مـن توی یک رستوران کار میکردم اسمش را هم می آورم، رستوران رادان توی یوسف آباد و توی جردن هم یک شعبه دارد، شروع کردم به کار کردن. یک روز آنجا خانم گلاب آدینه را دیدم، ایشان آمدند خرید کنند و مـن پشت صندوق بودم ایشان سفارش دادند و مـن گفتم مـن اینم و… و دوست دارم بازی کنم. گفتند مـن میخواهم یک سریال بسازم بـه اسم خواستگاران، تـو می توانی بیایی تست بدهی.
رفتم تست دادم و به جای یک نقش 20 نقش متفاوت در ان فیلم بازی کردم. درس عجیبی بود برایم کنار خانم آدینه کار کردن. مدیونشان هستم هر کجا کـه هستم، همانطور کـه مدیون استادم کیمیایی هستم. برای نخستین بار اسـت کـه دارم راجع بـه ان حرف می زنم و برای آخرین بار هم خواهد بود. این ها را میگویم برای اینکه بدانید یک شبه بـه این جا نرسیده ام.
خیلی اتفاقات عجیبی بود و مـن شب ها تا صبح توی خیابان راه می رفتم چون حتی جا برای خوابیدن هم نداشتم… کنار تئاتر شهر. تازه اوایل اتوبوس واحد بود، همان اتوبوس هایی کـه از راه آهن تا تجریش می آمد، با یکی دوست شده بودم و شب هـای ته اتوبوس اش می خوابیدم، هنوز هم هست، می توانم یک روز بیاورمش جلوی دوربین و حرف بزند…
می رفتم توی اتوبوس اش تا شب صبح شود و بروم سر کار یا توی همان رستورانی کـه کار میکردم یک اتاق کوچکی بود کـه آنجا کار میکردم. خیلی توی سرم زدند! خیلی ها برایم کامنت می گذارند، آنهایی کـه گاهی حالشان بد میشود، حتی از دوستان بازیگر هم هستند کسانی کـه خیلی حالشون بد میشود از اینکه مـن دارم پیشرفت میکنم و این برای مـن لذت بخش اسـت.
دارم کارم را درست انجام میدهم و میگویند این همان سرایدار مدرسه کیمیایی بود، آره مـن همان سرایدار مدرسه کیمیایی هستم کـه توی موتورخانه اش زندگی میکردم با افتخار میگویم کـه برای هدف هر کاری میکردم، نه هر کاری… شرفم را نفروختم… بی شرفی نکردم، اتفاقا با هیچکس دوست نشدم، دوستی نداشتم، آدمی کـه میخواهد دوست شود باید پول داشته باشد، مـن پول نداشتم، هیچی نداشتم صفر، صفر…
اصلا این جمله برایم آشنا نیست کـه میگویید با نفر اول دوست می شوی! نفر اول کی هست؟ نفر اول خداست، خدا اگر بخواهد تـو بـه هر چـه کـه میخواهی، می رسي. اینجوری آمدم بالا… با افتخار هم میگویم کـه توی موتورخانه زندگی کردم، صبح هم پا میشدم جارو می زدم و تی هم می کشیدم… با افتخار… آقای کیمیایی این موضوع را نمیدانست، ولی مـن این کار را میکردم چون احساس مسئولیت میکردم.
از آنجا آمدم بیرون رفتم سراغ کاری دیگر، دقیقا همان کار توی رستوران کـه گفتم. یکی از دوستانم آمد توی رستورانی کـه کار میکردم «محمد حمزه اي کـه همین حالا کارگردان شده». ان موقع برنامه نویس و دستیار کارگردان بود مـن را معرفی کرد بـه سعید ابراهیم فر مـن یک تله فیلم کار کردم، سعید ابراهیم فر از مـن خوشش آمد و مـن دو سه تا رسید بـه فیلم کوچه ملی مهرشاد کارخانی.
بیوگرافی میلاد کی مرام
از ایشان هم ممنونم کـه بـه مـن اعتماد کردند، با کوچه ملی شروع شد و آقای حسن حجاریان عزیز ان فیلم را دید و بـه آقای آهنگر پیشنهاد داد و گفت دنبال بازیگر هستی با ان خصوصیات مـن توی کوچه ملی دیده ام، کوچه ملی توی جشنواره بود و داشت دیده می شد برای انتخاب. آهنگر آمد مـن را دید و انتخابم کرد برای فیلم ملکه. ابوالقاسم حسینی آمد و دو سه روز بعدش هم قرارداد را بست و ملکه را کار کردیم.
از این بـه بعد افتاد توی دور تند؛ دیگه شد خط ویژه، شد برف، شد بچه هـای نسبتا بد، شد، شد، شد… تا این جا کـه خدا خیلی بـه مـن لطف کرده. این کل پروسه اي اسـت کـه مـن طی کرد ه ام تا همین حالا و این جا نشسته ام و بی ادعاترینم ولی سعی میکنم کارم را بلد باشم و حرف زور توی مغزم نمیرود و این را از آقایم علی یاد گرفته ام؛ ایشان یک حرف بزرگی دارند کـه زیر بار حرف زور نرو، هیچ مسلمانی نباید زیر بار حرف زور برود.
تصاویر میلاد کی مرام
مـن خدا را دارم، یعنی همه ی ی چیز و همه ی ی کس را دارم؛ کل کائنات در خدمت مـن اسـت، اگر میتوانید خودتان را ان قدر قوی کنید کـه خدا برای شـما باشد، خدا باهاتان باشد کـه همه ی ی چیز را داشته باشید. باعث افتخار مـن اسـت کـه جلوی دوربین مردم بوده ام، نمیگویم تی وی پلاس چیزی کـه مردم دنبالش میکنند… چیزی کـه مردم دنبالش میکنند قابل احترام اسـت… امیدوارم روزبه روز بالاتر باشید.
امیر جعفری بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی اسـت کـه در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ در تهران متولد شد. وی دارای لیسانس مدیریت از دانشگاه آزاد اسلامی اسـت. جعفری بازیگری را در یک دوره دو ساله زیر نظر حمید سمندریان آموخت. علیرضا جعفری برادرزاده اوست.
ورود بـه دنیای بازیگری
امیر جعفری در سال 1377 نخستین کار حرفهاي خود را در تئاتر با نام «رقص کاغذ پارهها» بـه کارگردانی آقای یعقوبی انجام داد و بخاطر همان ایفای نقش، جایزه بهترین بازیگر تئاتر را در ان سال دریافت کرد. بازی او در مجموعه بدون شرح مهدی مظلومی، ۱۳۸۰ نخستین حضور او در تلویزیون بود.
زوج او و فتحعلی اویسی در دو مجموعه بدون شرح و کمربندها را ببندیم «مهدی مظلومی، ۱۳۸۳» با استقبال فراوان مخاطبین مواجه شد. وی بازی در سینما را در سال 1380 و با بازی در فیلم “نان و عشق و موتور 1000” آغاز کرد و با بازی در فیلم “قارچ سمی” ادامه داد.
فعالیت هـای هنری امیر جعفری: فیلم سینمایی
= اکسیدان «۱۳۹۵»
= ساعت ۵ عصر «۱۳۹۵»
= آزاد بـه قید شرط «۱۳۹۵»
= زاپاس «۱۳۹۴»
= سیزده «۱۳۹۱»
= جیببر خیابان جنوبی «۱۳۹۰»
= نفوذی «۱۳۸۸»
= کیفر «۱۳۸۸»
= بیپولی «۱۳۸۶»
= جنایت «۱۳۸۲»
فیلم تلویزیونی
= آخرین روز ماه «۱۳۸۹»
= میش «۱۳۸۸»
= هندوانهٔ شب یلدا «۱۳۸۶»
= نسخهٔ خطی «۱۳۸۲»
سریال
= شهرزاد «مجموعه نمایش خانگی» «۱۳۹۵»
= تعبیر وارونه یک رؤیا «۱۳۹۴»
= پایتخت ۲ «حضور افتخاری» «۱۳۹۲»
= چک برگشتی «۱۳۹۰»
= شیدایی «۱۳۹۰»
= زیر هشت «۱۳۸۹»
= میوهٔ ممنوعه «۱۳۸۶»
= برای آخرین بار «۱۳۸۴»
= بدون شرح «۱۳۸۰»
حواشی: رابطه با بابک زنجانی
بابک زنجانی از همکاری با امیر جعفری در مجموعه تحت عنوان یاسین فیلم نام برده و گفته اسـت: «امیر جعفری به عنوان مشاور هنری با مـا همکاری میکند و یکی از افرادی اسـت کـه دربارهٔ فیلمنامهها نظر میدهد.»
وی هم چنین درباره همکاری خود با امیر جعفری نیز عنوان کرده اسـت: امیر جعفری کـه هنرپیشه هستند، ابراهیم شیبانی رابه مـن معرفی کرد. مـن و امیر همکلاس بودیم.
چهار پنج سال در دوران دبستان در مدرسهاي در ایران زمین شهرک غرب و در مدرسه راهنمایی ایثار کنار هم مینشستیم. هنوز هم بـه صورت خانوادگی دوست هستیم با همدیگر. البته هیچ رابطه کاری با امیر نداریم و ایشان هم هیچ نفع مالی در دوستی با مـن نبرده اسـت.
مشخصات ریما رامینفر از زبان امیر جعفری:
هر چی بگم کم گفتم، مهربان، انساندوست و از معدود افرادی کـه هیچ وقت خنده از لبانش محو نمیشود.
گفت و گو با ريما رامينفر همسر امير جعفری:
ريما رامين فر متولد پنجم فروردين 1349 تهران اسـت و يكي از چهرههـای دوست داشتني و شناخته شده براي علاقمندان سريالهـای تلويزيوني بـه شمار میرود.
اين بازيگر در كنار همسر هنرمندش “امير جعفري” بـه ايفاي نقش در بسياري از سريالها و فيلمهـای تلويزيوني و سينمايي پرداخته و انچـه كه بـه وضوح ميتوان از سخنان این بازيگر احساس كرد عشق و علاقه اي اسـت كه بـه زندگي مشترك و بـه خصوص پسرش آيين دارد.
طریقه آشنایی آن ها و خصوصیات اخلاقی امیر از زبان همسرش:
ریما رامینفر: مـا در تئاتر با یکدیگر آشنا شدیم، فکر میکنم سال 73 بود کـه در یک نمایش به عنوان دو جلاد باهم همکار شدیم و پیش از آن نیز یک سال در کلاسهـای آقای سمندریان، همکلاس بودیم. در ان زمان، امیر خیلی مرا راهنمایی می کرد و در زمینه تئاتر راهنماییهـای او موثر و سازنده بود.
« امیر جعفری میگوید: البته راهنماییهـای ریما بیشتر بود، او یک فرشته اسـت کـه تنها دو بال کم دارد».حدود 11 سال باهم همکار بودیم و به طور کامل نسبت بـه هم شناخت داشتیم سرانجام این 11سال آشنایی بهازدواجختم شد.امیر، مهربان و خیلی خانوادهدوست اسـت، اما خب کمطاقت و گاهی اوقات عصبی اسـت کـه البته هر انسانی گاهی اوقات عصبی میشود.
بـه چـه شهرهايي سفر كرده ايد و كداميك از شهرهاي ايران را بيشتر دوست داريد؟
بايد بگويم بـه همه ی ی شهرهاي ايران سفر كرده ام؛ اصفهان، كرمان،گيلان، تبريز و…بخاطر فيلم “يه حبه قند” بـه يزد رفتم و بـه نظرم آمد كه تا بحال ان همه ی ی مردم مهمان نواز را يك جا نديده بودم.
از سفر هـای شمالیتان برایمان بگویید!
مردم شمال را خيلي دوست دارم و بايد بگويم كه تنوع غذايي مردم شمال كشور بـه مراتب بيشتر از ديگر نقاط كشور اسـت. البته عاشق رستورانهـای گيلان هستم.
خاطرهاي كه از گفتن ان لذت مي بريد را تعريف كنيد.
بيشتر خاطرات مـن بـه دوران كودكيام با مادربزرگم بر ميگردد و يادم نميرود سفرهاي كه او ميچيد بـه خصوص در ماه مبارك رمضان بسيار زيبا و دوست داشتني بود و عبادت خالصانهاي كه در او ديدم در هيچ فرد ديگري پيدا نكردم و يكي از خاطرات مـن بـه همين دوران برميگردد.
پژمان بازغی در دوران کودکی بـه واسطه شغل پدرش در شهر هـای مختلف زندگی کرده و تجربیات زیادی را بدست آورده اسـت. پس از تولد، ۴ سال در تهران و در منازل سازمانی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران زندگی کرده و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بـه شهر رشت میرود.
با شروع جنگ ایران و عراق و اعزام پدرش برای محافظت مرزهای آب ایران و خلیج فارس بـه بوشهر سفر میکند. با پایان جنگ بـه تهران باز میگردد. پس از قبولی در دانشگاه آزاد واحد لاهیجان برای تحصیل رشته مهندسی معدن بـه آنجا برمیگردد و از همانجا با سینما آشنا میشود.
در سال ۱۳۷۳ با ورود بـه سینمای جوانان مرکز گیلان در نخستین فیلمش با نام اعتراف ساخته مجید زیمخواه باز میکند. پس از آن بـه استخدام آژانس دوستی در میآید و بـه مدت ۲ سال همراه بازیگران خوب این مجموعه علی الخصوص مرحوم حسین پناهی بـه ایفای نقش میپردازد.
بعد از آژانس بـه سراغ جوانی مجید قاریزاده میرود و با مسعود جعفر جوزانی بـه بلوغ میرسد پس از آن بـه گروه ویژه مهرداد خوشبخت میپیوندد و گمگشتهاش را با رامبد جوان پیدا میکند. وی همراه سیروس مقدم با دریاییها سفر میکند و در سال ۸۰ برای نجات دختری در قفس با قدرت الله صلح میرزایی همراه میشود.
پس از آن بـه دوئل با استاد بزرگوارش احمدرضا درویش میپردازد و با تارا و تب توتفرنگی سعید سهیلی و سربازهای جمعه کیمیایی کارش را بـه اتمام میرساند. پس از سایه آفتاب، نفس تازه میکند و در حال حاضر نیز با سامان مقدم برای سال آینده “نفستو حبس کن” را آماده میکند. برادر کوچکترش هم علاقه زیادی بـه این پرده نقرهاي دارد و در ۲ فیلم پسران مهتاب و شب برهنه سعید سهیلی بازی کرده اسـت.
بهاره افشاری «متولد ۱۳۶۳» طراح لباس و بازیگر ایرانی اسـت. بهاره افشاری Bahareh Afshari یک برادر دارد. او دارای دیپلم بازیگری اسـت و فارغ التحصیل رشته نقاشی میباشد. پیش از هنرپیشه شدن کار مونتاژ و نقاشی انجام می داد.فعالیتهنری اش را سالها پیش بایک سریال آغاز کرد.
اما بـه دلیل تجربهی بد در ان کار دوست ندارد از آن کار در کارنامه هنری خود نام ببرد و تصمیمگرفت تا برای همیشه از دنیای بازیگری کنار برود. اما کیانوش عیاری توانست بعد از گذشت چندسال این بازیگر جوان را راضی بـه همکاری کند تا در جدیدترین ساختهاش کـه سرگذشت دکترمحمد قریب اسـت بـه ایفای نقش بپردازد.
افشاری در این کار در دو نقش بازی میکند و پس از آن یک پیشنهاد ناب و جدید سومین کار هنری او رارقم زد. نقش فرشته برای او بـه قدری خاص بودکه برای لوث شدنش حاضر نیست هر نقش دیگری را بپذیرد.
بهاره افشاری همیشه شاه نقشهـای تلویزیون نصبیش میشود او روزگاری شیطان بود و حالا هم در نقش دختری مشکل دار! او ستاره بی چون و چرا تابستان امسال بود و بازی خویش در نقش بیتا سریال فاصله ها حسابی گل کرد.
حضور بازیگر مقابل، تاثیری بر بازی شـما دارد؟
بهاره افشاری: حضور بازیگر مقابل تاثیر دارد، اما در بازی مـن بی تاثیر اسـت و مـن اصولاً تاثیر نمی گیرم. چون تاثیر گرفتنن، یک اتفاق بدی اسـت، بـه این دلیل اگر بازیگر مقابل بازیگر خوبی نباشد، بازی تـو نیز خراب میشود.
مـن سعی کردم کـه در همان کارهای اولم، این اتفاق برایم نیافتد. مـن بـه خودم اجازه نمی دهم در کاری کـه حضور مییابم، این سوال را بپرسم کـه مقابل مـن چـه کسی حضور دارد.
اما خیلی از بازیگران بـه این موضوع وابسته اند و می پرسند چـه کسی قرار اسـت نقش مقابل مـن را بازی کند و برایشان اهمیت دارد؟
نه مـن این شکلی نیستم، بـه مـن چـه ربطی دارد کـه مقابلم چـه کسی بازی میکند؟
این خیلی خوب اسـت؛ شـما دیپلم تئاتر دارید؛ آیا هیچ وقت کار تئاتر انجام ندادید؟
مـن اصلاً در این سالها تئاتر کار نکردم و فکر میکنم حد و اندازه مـن کار تئاتر نیست! کار تئاتر بـه پختگی نیز دارد کـه مـن آن را ندارم
و دوست داری بـه این پختگی برسی؟ وسوسه می شوي در تئاتر بازی کنی؟
ببین، بازی تئاتر مال خودش اسـت، یعنی خیلی تخصصی اسـت و وابسته بـه همان پختگی اسـت کـه گفتم. مـن وسوسه نشدم و نمیشوم اما فکر میکنم اندازه مـن تئاتر نیست.
در فیلم هایی سینمایی زیادی کـه داشتی ژانرهای مختلفی را بازی کردی، انها را توضیح بده؟
مـن تقریباً تمام ژانرها را در سینما تجربه کردم. حتی کلبه ژانر وحشت و زندگی شیرین کمدی نیز بازی کردم کـه البته خیلی هایشان زیاد موفق نبوده اسـت. در خیابان بیست و چهارم هم ژانر پلیسی اکشن را داشتم کـه هنوز اکران نشده اسـت.
وقتی یاد سریال «او یک فرشته بود» میافتم، بـه نظرم در ژانر وحشت خوب بودی و خوب همه ی ی را می ترساندی؟ «با خنده»
مـن دوست دارم همه ی ی ژانری را تجربه کنم، اما به نظر خودم در ژانر وحشت بـه این نتیجه رسیده ام کـه خیلی آدم موفقی نیستم. شاید بـه این دلیل باشد کـه مـا فیلم موفق در ژانر وحشت نداریم؟ مثل فیلم هاي ترسناکی کـه بیشتر در سینما می خندیدیم تا بترسیم.
دقیقاً همین طور اسـت، بضاعت سینمای مـا در این ژانر بضاعت عجیب و غریبی ندارد و خبری در سینمای مـا، از این نوع نیست. در مورد ژانر وحشت کاملاً با نظرت موافقم و فیلم هاي خوب ترسناکی ساخته نمیشود. مـن آخرین کار خوبی کـه در این ژانر بـه یاد دارم فیلم «شب بیست و نهم» بوده اسـت.
بـه سراغ خودت برویم، هم بازیگری و هم نقاش؛ کار خاص دیگری هم انجام میدهی؟
مـن سال هاست کـه طراحی لباس میکنم. اما تمرکز کلی مـن مخصوصاً در این دوسال بازیگری اسـت. طراحی لباس هم برای بیرون انجام می دهم.
هیچ وقت فکر کردی کـه بتوانی کار کودک هم انجام بدهی؟ فکر میکنم امسال هم جشنواره فیلم کودک در همدان باشد.
خیلی این کار را دوست دارم؛ اما هیچ وفت بـه مـن پیشنهاد نشده اسـت. خیلی دوست دارم در فیلمی مثل «پاتال و آروزهای کوچک» بازی کنم. بـه هر حال مـن استقبال میکنم.
دلم میخواهد بدانم، کلاً چـه فیلم هاي خوبی در این سالها بـه یاد داری کـه بخواهی از آن ها هم نام ببری؟
درباره الی رابه شدت دوست داشتم. بـه مجموعه آثار آقای مهرجویی خیلی علاقه مندم. مـن «پری» را در کودکی دیدم و خیلی دوست داشتم. از فیلم هاي کودکان هم گلنار، پاتال و آروزهای کوچک و مدرسه موش ها را از یاد نمیبرم کـه متاسفانه همین حالا چنین فیلم هایی را نداریم. همین حالا کـه می بینم در کودکی آدم فرهیخته اي بودم.
فیلم شناسی بهاره افشاری: سینما
= معراجیها «۱۳۹۲»
= ازدواج در وقت اضافه «۱۳۸۸»
= خیابان بیست و چهارم «۱۳۸۷»
= زندگی شیرین «۱۳۸۷»
= کلبه «فیلم» «۱۳۸۷»
= تسویه حساب «۱۳۸۶»
= صد سال بـه این سالها «۱۳۸۶»
سریال
= روزگار قریب
= او یک فرشته بود
= فاصلهها
= دست بالای دست
= مرد نقرهاي
شایعه ازدواج بهاره افشاری با بنیامین بهادری
خبری درباره حضور بنیامین بهادری همراه با همسر جدیدش بهاره افشاری در برنامه خندوانه روی خروجی یک سایت قرار گرفت و توجه کاربران رابه خود جلب کرد. پس از انتشار این خبر، بهاره افشاری بازیگر جوان سینما و تلویزیون با انتشار عکس صفحه دوم شناسنامه خود، این شایعات را تکذیب کرد.
بهاره افشاری در اینستاگرامش نوشت: ” خسته ام بیشتر از اینکه عصبانى باشم … شاید نباید همیشه سکوت کرد. شاید باید ویران کرد تا هرگز جرات نزدیک شدن بـه تـو رو نداشته باشند
تا شاید انقدر محدود زندگى نکنم؛ تا شاید اجازه بدهند خانواده ام ساعات تلخى رو تجربه نکنند. شاید دوستانم باورشان را از دست ندهند. شاید روزهاى زیادى با استرس و حال و اخبار پرتغالى از خواب بیدار نشوم.
شاید و یا اي کاش جور دیگرى بودم براى نخستین و آخرین بار حرف میزنم تمام اتفاقات این یک ماه عجیب و تمامى این ده سال را تکذیب میکنم. تا شاید خودم آرام شوم از ازدواج هاى شش ماه یک بارم تا ممنوع الکارى در شرایطى کـه فقط روزى ۶ ساعت بیدارم و مابقى درگیر فیلمبرداری ام تا ورودم بـه سینما از طرف x و حواشى دیگرم.
فقط آقایون خبرگزارى ها کـه اکثرا هم معتبر ترینید….با کدام دین و ایمان و باورتان بـه زندگى مـن حمله ور شده اید؟ یک لحظه چشم بر هم بگذارید و فکر کنید بـه مادرتان، خواهرتان، همسرتان و ناموستان. چون مـن هم دختر کسى، خواهر، برادرم و ناموس کسى هستم. بعد از قانون کـه تک بـه تک شـما رو زیارت خواهم کرد واگذارتان میکنم بـه حق و خدایم.
خاطره اسدی در حدود 14 سالگی بـه کلاس هـای بازیگری صدا و سیما رفت و از آنجا بـه بعد این حرفه برایش جدی شد. در همان زمان دوره هـای این کلاس را گذراند و در سال 1381 هم در دانشگاه هنر و معماری در همین رشته ادامه تحصیل داد. وی از همان دوران کودکی بـه کارهای هنری علاقه مند بوده و فعالیتهایی مانند نقاشی و سفاگری و… را انجام می داده اسـت.
خاطره اسدی بازیگر جوانی اسـت کـه از اوایل دهه 80 در سینما و تلویزیون فعالیت میکند. خاطره اسدی فعالیت حرفه اي خود را با بازی در فیلم سینمایی “دیشب باباتو دیدم آیدا” بـه کارگردانی رسول صدر عاملی آغاز کرد. بازی در فیلم هاي سینمایی “شبانه روز”؛ “برف روی شیروانی داغ”؛ “هفت دقیقه تا پاییز” و… از دیگر فعالیت هـای این بازیگر اسـت.
بیوگرافی خاطره اسدی
او در مجموعه تلویزیونی “سقوط یک فرشته” کـه بـه مناسبت ماه مبارک رمضان از شبکه یک پخش میشود در نقش دختری پر جنب و جوش ظاهر شده اسـت در فیلم مستندی با عنوان «صورتک» ساخته علی عطار بازی کردکه البته بهاره رهنما هم با او هم بازی بود.
این فیلم درباره زنانی اسـت کـه برای زیبایی صورت تغییراتی در چهره خود ایجاد میکنند و بـه عمل هـای جراحی دست میزنند. او میگوید بازی در «آخرین سرقت» تجربه بسیار خوبی بود، ضمن اینکه هیچ گاردی نسبت بـه ژانر طنز ندارم، اتفاقا خیلی هم کمدی تلخ یا اجتماعی را دوست دارم.
بیوگرافی خاطره اسدی
خاطره اسدی بازیگر جوان کشورمان رو کمتر در رسانه ها خبری ازش می شنویم و اصولا آدم کم حاشیه یا میتوان گفت بی حاشیه هست او در حالی در اتوبان صیاد شیرازی تهران ماشینش چپ کرد و از آن حادثه جان سالم بـه در برد ولی باز هم در صدر اخبار رسانه ها قرار نگرفت.
چون معتقد اسـت کـه بازیگر باید بتواند با اخبار حرفه در اوج باشد نه با حاشیه خاطره اسدی بازیگر کشورمان, عکس هایی را از سگ خانگی اش منتشر کرده اسـت. «خاطره اسدی» جایزه ویژه جشنواره فیلم «بلاک» را از آن خود کرد. جایزه ویژه بهترین فیلم کوتاه سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم «بلاک» برلین بـه فیلم کوتاه «بشین عزیزم» بـه تهیه کنندگی خاطره اسدی، بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون اهدا شد.
نیما شعبان نژاد بازیگر ایرانی متولد ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۶ در کلن کشور کشور آلمان میباشد. وی دارای مدرک لیسانس کارگردانی تئاتر اسـت. نیما شعباننژاد بازیگر تئاتر و تلویزیون اهل ایران اسـت. وی از بازیگران مجموعه خندوانه بودهاسـت و در این مجموعه در شخصیتهـای مختلفی بـه ایفای نقش میپرداختهاسـت.
نیما شعباننژاد در رشتهٔ کارگردانی تئاتر تحصیل کردهاسـت و از سال ۱۳۸۳ بـه شکل حرفهاي، کار خود را در زمینه بازیگری تئاتر آغاز کردهاسـت.
بیوگرافی نیما شعبان نژاد
پای او توسط محمد زیکسازی کـه خود در خندوانه نقش استاد کهنمویی را بازی میکند بـه خندوانه باز شده اسـت. نیما شعباننژاد علاوه بر تئاتر در زمینه عکاسی، نقاشی و حتی موسیقی نیز فعالیت هایی دارد.
فعالیتهـای نیما شعباننژاد: مجموعه تلویزیونی
= رهایم نکن – ۱۳۹۷
خندوانه:
وی تاکنون در قالب شش نقش مختلف در خندوانه ایفای نقش کردهاسـت:
= نیما
= جوبان
= کیا تاناکورا
= بایرام کوکَکی تبسّم
= خانومی «مزاحم تلفنی خندوانه»
= دکتر پاینده سازگار با محیط زیست