شعر طنز بوهای نامطبوع در مترو

شعر طنز بوهای نامطبوع در مترو

مجله تالاب: به دلیل ازدحام جمعیت وقتی سوار مترو می شوید ممکن است بوهای نامطبوع مختلفی به مشام تان برسد. در همین راستا یک شاعر طنز پرداز شعر طنز و خنده دار بو های نامطبوع در مترو را سروده است.

 

در حاشیه اوضاع نابسامان مترو و ازدحام بیش از حد مسافران در ایستگاه ها و قطارها و شرایط نا مناسب داخل قطارها و نابسمانی های فرهنگی متروسواران!

 

هنر می خواد سوار مترو بشی
طوری که آخرش تو داغون نشی
شبیه رینگ کشتی کج می مونه
هر کی سوار شده خودش می دونه

 

وقتی که وا می شه درای مترو
داد میزنه یکی که؛ آقا برو!
محشر کبری رو می بینی اونجا
هل می دن همدیگه رو بی محابا

 

اون که می خواد سوار بشه هل میده
خودش رو هی رو بقیه ول میده
یکی با مشت میزنه توی چونت
می کنه ازدحام تو رو دیوونت

 

یکی میگه؛ نکن مگه الاغی؟!
یکی میگه؛ زود باش مگه چلاغی!
نفس کشیدن دیگه مشکل می شه
دست و پاهات بی اراده ول می شه

 

دماغ یارو میره توی چشمات
بی حرکت می شی همونجا، کیش…مات
فشارِ چند صد تنی روی دنده ت
از این همه فشار می گیره خنده ت

 

بوی عرق بوی پیاز بوی سیر
آدم می شه از زندگی سیرِ سیر
یکی موبایلش داره زنگ می زنه
اون یکی بچه اش داره وَنگ می زنه

 

یه عده هم تو اون شلوغ پلوغی
داد می زنن، راستکی یا دروغی
مسواک اصل با جورابای پشمی
رنگا به رنگ، سرخ و سفید و یشمی

 

خودکار جادو که تقلب کنی
ترازوی دستی ِ سیصد تُنی
لواشک و چیپسو پفک فراوون
داد می زنن؛ بیا که کردم ارزون

 

رقابت اصلی واسه نشستن
مبارزه برا رکورد شکستن
هر کی بشینه یعنی خیلی مرده
اگه نه که باید بگیره نرده

 

خلاصه مترو شده یک مصیبت
من چی بگم دیگه از این حقیقت
اگه بگم؛ مشکل فرهنگیه
جبهه میگیرن که؛ مُخت هنگیه!
مترو شده کابوس شبهای من
علت لرزیدن و تب های من

 

 

جدیدترین مطالب سایت