حمید گودرزی بازیگر پر حاشیه کشورمان به تازگی با حضورش و حرف هاي حاشیه ساز وی در دورهمی غوغایی به پا کرد و به تازگی با یغما گلرویی شاعر کشورمان درگیری لفظی داشته هست .
از رسوایی هاي زندگی شخصی در عرصه مجازی، تهمت سرقت ترجمه هاي دیگران، ترانه سرایی برای مطرب هاي مرتد آن سوی آب و خواننده گان لوس آنجلسی، تا کل کل با روزنامه کیهان و همزمان حقوق گرفتن از سازمان بحبوحه (وابسته به سپاه پاسداران) و ترانه ارزشی گفتن، مظهر شو آف و خودنمایی ایران ملغمه اي هست غریب از تناقض هایي که وی را مضحکه خاص و عام کرده، اما دست بردار نیست، در جستجوی هویت از دست رفته و آبرو و اعتبار هرگز نداشته آتش بیار معرکه هایي میشود که نه دخلی به او دارد و نه فهمش را دارد.
در عرصه بزرگ ترها بال بال میزند به امید جلب توجهی، غافل از این که تنها عِرض خود میبرد و زحمت ما می دارد.
خدا به داد ما برسد در این بلا روزگاری که نام شاعر را کسانی مصادره کرده اند که به جای تکیه بر هنر و شعور، برای دیده شدن تن به هر ابتذالی میدهند.
خلاصه کنم و تمام. به قول ابراهیم گلستان برای شاعری دانستن عروض کافی نیست، شرف باید داشت…
پ.ن : درضمن من امروز فهمیدم چون اصلا نمیشناختم ولی تا متوجه شدم گفتم پاسخی داده باشم اینم پاسخ از تمامطرفدارام بابت دیر تصویر العمل نشون دادن عذر خواهی می کنم.
به گزارش تالاب شایان ذکر هست بعد از حرفهای غوغایی حمید گودرزی در برنامه دورهمی ، یغما گلرویی شاهپعر مشهور کشورمان متن زیر را به همراه تصویر نوید محمد زاده در اینستاگرام خود منتشر نموده بود :
بعضیها اصولن بی رگند، یعنی داد که سهل هست، هوار هم که بزنند رگ گردنشان بیرون نمیزند. در کل به قول «لورکا» «آن ندارند» و رگی هم در تنشان نیست برای بیرون زدن. به همین خاطر پاپیچ رگدارها میشوند برای دیده شدن.
برخی افراد تارهای سفید موشان اکثر و اکثر میشود اما خودشان نمیشوند. یعنی به در و دیوار میزنند تا بشوند و نمیشوند. فیلمهاشان اغلب پخش نشده و در سوپر مارکتها فروخته میشود. به فیلمهاشان ریشخندانه «فیلم سوپری» میگویند. پس پا پیچ بازیگران فیلم هاي جدی میشوند برای دیده شدن.
برخی افراد عقده ي هالیوود دارند و بازیگران فرنگی و تازه لباس آن بازیگران،نه بازیشان. مو چرب میکنند و کت و شلواری مانند آنان میپوشند اما باز هم راهشان به تبلیغ مبل در بیلبوردهای یافت آباد ختم میشود. پس پاپیچ بازیگرانی که بی کت و شلوار هم چشم نوازند میشوند برای دیده شدن.
برخی افراد برای قهرمان شدن خودشان را پشت لباس هاي اتوکشیده مخفی میکنند. فکل می بندند و بند میاندازند و خریدار ندارند. حتا اگر در فیلم ها برهنه بشوند سیمرغ که سهل هست، کسی خروس قندی هم به آنان نمیدهد. پس پا پیچ بازیگرانی میشوند که – مانند «براندو»ي فیلم «تراموایی به نام هوس» – با یک زیرپوش میایند و سیمرغ شکار میکنند.
این عرف زمان و زمانه ي ماست. اگر به چشم بیایی می کوشند چشمت را در آورند… اما تو بخند! نوید محمدزاده ي عزیزم. میانمایگان اکثر از هر چیزی قابل ترحمند.
راستی… سال نویت مبارک.