بهار، فصل تازه شدن و زنده شدن طبیعت اسـت. دراین زمان، زمین سرسبز و پر از شکوفه میشود و مردم برای جشن گرفتن نوروز و آغاز سال نوی ایرانی آماده میشوند. بهار در بسیاری از فرهنگها نمادی از نو شدن و شروعی دوباره اسـت. در ایران، نوروز کـه با اعتدال بهاری هم زمان اسـت، نه تنها آغاز سال نوی ایرانی اسـت، بلکه زمانی برای تجدید نیتها و آرزوها نیز بـه شمار میرود.
بهار، فصل شکوفایی و نو شدن اسـت و شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی، و مولانا بـه زیبایی از ان سخن گفتهاند. در اشعار انها، بهار نه تنها آغاز فصلی در طبیعت اسـت، بلکه بهار جانها و زنده شدن روح انسانی را نیز نمایان میسازد. این فصل، با آمدنش، دلها را شاد و دنیا را سرسبز می کند و بـه ما یادآوری می کند کـه هر پایانی، آغازی دوباره اسـت.
***
بهار
ادامه پیراهنِ توست کـه
روزی میانِ گلها وزیده اسـت
بهارت خجسته باد
مطالب مرتبط : شعرهای زیبای حافظ شیرازی درباره فصل بهار | شعر زیبا درباره بهار
***
باز کن پنجرهها را کـه نسیم
روز میلاد اقاقیها را جشن می گیرد
و بهار روی هر شاخه، کنار هر برگ شمع روشن کرده اسـت
باز کن پنجرهها را و بهاران را باور کن
آغاز فصل بهار خجسته باد
***
گاهی
سرزده
دیوانهوار
کوتاه بـه دیدنم بیا
مثل رگبار بهار باش
بهارت مبارک باد
***
بهار نم نم احساس عارفان
بهار پادشاه فصلهاي شاعران
بهار موسیقی دل چسب عاشقان
بهار سوژهي عکسهاي عاشقانه اسـت
آغاز فصل بهار خجسته باد
مطالب مشابه: گلچینی از اشعار زیبا برای شروع فصل بهار
***
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد
آواز خوش هزار تقدیم تو باد
گویند کـه لحظه ایست روییدن عشق
ان لحظه هزار بار تقدیم تو باد.
***
دستانت بهار اسـت
زنده می کند مرا
هر کلام تو
شعر اسـت کـه بر من می بارد
و نگاهت قشنگترین آواز جهان اسـت
کـه مرا بـه خود می خواند عِشـ∞ـق من
***
تو اگر بهار را صدا کنی
می آید
حتی اگر دلش
جا مانده باشد میان برف ها
***
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
بـه صحرا رو کـه از دامن غبار غم بیفشانی
بـه گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
شعر از حافظ شیرازی
***
کـه چون می آید،
درخت خشکیده
شکوفه میکند .
***
تو درخت تنومندی هستی
کـه شاخههایت
در هر بهار
چلچلهها را بـه مهمانی فرا میخواند
***
در آوردن خرگوش یا کبوتر
از کلاه یک شعبده باز
وقتی تو از لای موهایت
بهار را بیرون می آوری !
***
اینروزها سخت درگیرِ عشقم!
بگذار شکوفه دهد دست هایم روی تنِ خیالت!
بگذار بگویند معجزه ي این پاییز همین شکوفه هاست!
تا از فردا شعر هایم با عطرِ شکوفه هاي پاییزی…
همه ی را عاشق کند!
***
اي عهد تو عید کامرانی پیوست افتاد بهار پیش بزم تو ز دست زیبندهتر از مجلس تو دست بهار بر گردن عید هیچ پیرایه نبست
***
سر سبزترین بهار تقدیم تو باد/ آواز خوش هزار تقدیم تو باد/ گویند کـه لحظه ایست روئیدن عشق/ ان لحظه هزار بار تقدیم تو باد.
***
ممکن اسـت افرادی بتوانند همه ی گلهاي شـما را بچینند، اما هیچ کس نمیتواند از آمدن بهار جلوگیری کند.
***
بهار مانند وعده اي اسـت کـه در خنکای پاییز داده شده و فکر آرامش بخشی کـه عبور از تلخی هاي زمستان را ساده تر می کند.
***
بـه بیرون از پنجره، بـه نشانه هاي بهار نگریستم. آسمان تقریباً نیلگون بود، درختان تقریباً جوانه زده بودند، و خورشید تقریباً درخشان بود.
***
بهار را ببین چگونه از خود می تکانَد برگ هاي فرسوده را/ تو هم جوانه اي بزن سبز شو بهار ادامه ي لبخندهای تو خواهد بود…
***
زیبای من بـه شوق تو قدم در خیابان میگذارم/ درختان بهاری را تماشا میکنم و مست میشوم از بوی شکوفه و سبزه و باران
***
با شکفتن نخستین شکوفه در بهار بود کـه عشق بـه خانه من آمد اینک در بهاری دیگر سرشار از حس زیستنم کنار تو همسر دوست داشتنی من
***
بـــهار را ببین
چگونه از خود می تــکانَد برگ هاي فرسوده را
تو هم جوانه اي بزن
ســبز شـــو
بـهـار
ادامه لبخندهای تو خواهد بود …
***
بهار کـه رفتن اسفند و آمدن فروردین نیست !
بهار یعنی
جای بوسه هاي مردی کـه تو باشی
روی گونه هاي زنی کـه من باشم
شکوفه بدهد..!
***
قرارمان همین بهار زیر شکوفههاي شعر
آنجا کـه واژهها
برای تو گل میکنند
آنجا کـه حرفهاي زمین افتادهام
دوباره سبز میشوند
وَ دستهاي عاشقمان
گره در کارِ سبزهها می اندازند
قرارمان زیرِ چشمهاي تو!
***
تو اگر بهار را صدا کنی
می آید
حتی اگر دلش
جا مانده باشد میان برف ها
***
بهار پاداش درختاییه کـه زمستون سخت و تحمل کردن
***
جاده می خواند تو را
برگرد
فصل زندگی ست….
***
اگر امید بـه بهار نبود، گذراندن زمستان بسیار طاقت فرسا بود
***
بهارها کـه ز عمرم
گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزان ها
اگر بهار تویی…!
***
بـــهار را ببین
چگونه از خود می تــکانَد برگ هاي فرسوده را
تو هم جوانه اي بزن
ســبز شـــو
بـهـار
ادامه ي لبخندهای تو خواهد بود…
“مینا آقازاده”
***
اگر امید بـه بهار نبود, گذراندن زمستان بسیار طاقت فرسا بود
***
کافی ست دلت بهار باشد
از اشک تو سبز می شود خار
از خنده ات آب می شود برف
در دشت تو لانه می کند سار
***
بهار هدیه ایی اسـت کـه خدای مهربان هر سال برای ما و طبیعت تجدید می کند قدر بهار را بدانیم
مطالب مشابه: گلچینی از انشا با موضوع فصل بهار «15 انشا»
***
بهار فصل زیستن در بین تازگی هاست
فصل سر خوشی طبیعت
فصل نغمه خوش پرنده هاي عشق
بهار فصل تازه شدن هاست …
***
بهار نم نم احساس عارفان
بهار پادشاه فصل هاي شاعران
بهار موسیقی دل چسب عاشقان
بهار سوژه ي عکس هاي عاشقانه اسـت!
***
بهار تنفس زمین و آغازی اسـت بر زندگی دوباره طبیعت
***
ایمان بیاوریم بـه بهار
بـه عشق، بـه بوسه …
ایمان بیاوریم بـه انتظار آغوش هاي بی هوس
دنیا جهنم اسـت برای ان هایي کـه ایمان نیاورده اند!
***
می رسي و هوای فروردین، جای باران گلاب می بارد
از هوای گرفته ي اسفند، برف نه؛ حبّه قند می آید
***
بهار تنها یک یادآوری اسـت کـه نشان میدهد
همه ی چیز چقدر میتواند زیبا باشد
***
بهار فصل رقص باد میان چمنزار هاست
فصل بیداری زمین و زمان
بهار را دریاب
***
بـه خدا خواهم گفت:
جای باران بهار
دلمان تشنهٔ احساس شده
عشق ببار!
***
يامقلب،قلب من در دست توست
يامحول،حال من سرمست توست
كن تو تدبيري كه در ليل و نهار
حال قلب من شود همچون بهار
يامقلب،قلب او را شاد كن
يامدبر، خانه اش آباد كن
يامحول،احسن الحالش نما
از بديها فارغ البالش نما
***
بهار ادامه ي گل هاي پیراهن
توست..
آن قدر فروتن نباش بانو بـه روی خودت و دنیا بیاور کـه تمام گل ها تمام باران ها همه ی ي بهار
تویی..
***
چیزی نمونده
نقاشی بهار کامل بشه
بهترین شاهکار
گیتی بر شـما مبارک
اندکی صبر بهار نزدیک اسـت
***
در ميان باغى از گل صبح من آغاز شد
غنچه هاى اطلسى كم كم كنارم باز شد
مى رسد بوى بهار و بوى عطر رازقى
مرغ عشقم از قفس آماده پرواز شد
***
شروع بهار، یادآور این حقیقت ساده و زیباست کـه پس از هر زمستان سرد و تاریک، روزهایی پر از نور و گرما در انتظار ماست. بهار، فصل تازهسازی دلها و جانها.
***
نگاه کن، چطور شکوفهها با خنده بـه استقبال بهار می روند! درختان دستها را بـه هم می دهند و برای ما میرقصند. بیا تو هم کفشهاي رقص بـه پا کن و با باد و برگها همراه شو.
***
بهار، همچون نقاشی اسـت کـه با دستهاي ظریف طبیعت خلق میشود. هر گل، هر برگ، یک ضربه قلم اسـت بر بوم زمین، دعوتی بـه زندگی، شادی، و سپاسگزاری از هستی.
***
در شروع بهار، زمین از خواب زمستانی برمیخیزد و دنیا رابا لطافت رنگها و عطرهای دلانگیز خود پر میکند. این فصل، یادآور این اسـت کـه زیبایی، در هر گوشهاي از این جهان نهفته اسـت و منتظر نگاهی تازه اسـت.
***
بـه بیرون از پنجره، بـه نشانه هاي بهار نگریستم. آسمان تقریباً نیلگون بود، درختان تقریباً جوانه زده بودند، و خورشید تقریباً درخشان بود
***
بهار کـه از راه می رسد
جوانه سر میزند، شکوفه می شکفد
باران نمنم می بارد آسمان نفس میکشد
بهار کـه از راه می رسد
زمین سبز میشود بلبل نغمه خوان می شود
روز نو میشود سال نکو میشود
اما… تو چطور؟
اگر شکوفه شکوفه بروید
و دریغ از شکوفه لبخندی کـه بر لبانت بنشیند چه؟
اگر زمین زمین سبز شود
و هنوز برگهاي پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟
اگر باران باران طراوت ببارد
و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟
اگر روز روز نو شود
ولی چشمهایت بـه عادت و کهنگی گشوده شود چه؟
اگر گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید
بتابد و تو همان گونه دل بـه سرما سپرده باشی چه؟
اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟
بیا و وجودت را بـه دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند
تا… بهار شوی
بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را بـه هر کـه دل بـه زمستان سپرده هدیه کن
کـه بهار می آید و می رود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم کـه بمانی بهار آفرین خواهی شد
بیا و تو بهار آفرین باش
تا دشت دشت مهربانی بروید
هزار هزار خنده بشکفد
باران باران محبت ببارد
تـــــو بــــهار آفریـــن بـــــاش
***
ایمان بیاوریم بـه بهار
بـه عشق، بـه بوسه …
ایمان بیاوریم
بـه انتظار آغوش هاي بی هوس
دنیا جهنم اسـت برای آنهایی کـه ایمان نیاورده اند !
***
آیینِ دل تو، مهربانیست، عزیز
در سینه، بهار جاودانیست، عزیز
هر لحظه نگاهت بـه دلم می گوید
عشق تو دلیل زندگانیست، عزیز
***
بهار فصل رقص باد میان چمنزارها اسـت
فصل بیداری زمین و زمان
بهار را دریاب
بهارت مبارک باد
***
میچسبد دراین بهار
کنار این شکوفهها
کنار بارانهاي بیقرار و ناگهانی
یک فنجان چای بهار نارنج
آغاز فصل بهار خجسته باد
***
بهار
همچون صورت زیبای یک نوزاد زیباست
همچون دامن دختربچههاي بازیگوش میرقصد
همچون حس دوران بعد از بلوغ پر هیجان اسـت
و همچون جوانی پر از تازگیها اسـت
جهان بدون بهار کویری بیش نیست
آغاز فصل بهار مبارک باد
***
بهار میرسد و …. قلب زمین میتپد
بهار می رسد و … آسمان زمین را در آغوش میگیرد و از شوق گریه میکند
بهار می رسد و … تاج بر سر طبیعت می گذارد
بهار می رسد و … خورشید بر سرش نور عشق میریزد
بهار می رسد و … طبیعت را بـه رقص وا میدارد
بهار می رسد و … گلها را در آغوش میگیرد
بهار از راه میرسد …
آغاز فصل بهار مبارک باد
***
بهار در راه اسـت، لبریز از عطر بهار نارنج، سرشار از شکوه علفزار با کوله باری از شکوفه هاي عشق، سبزه هاي امید و ابرهایی کـه آبستن باران اند.. شاید خدا خواست و این بهار درخت آرزوهایمان جوانه بزند
***
بهار آمد و افسوس نیامدی تو هنوز،
بدون تو چه سیاه اسـت سفیدی رخ روز
بیا کـه باتو زمستان، بهار شهر من اسـت
بیا کـه باتو شود سال کهنهمان، “نوروز”
***
يامقلب،قلب من در دست توست
يامحول،حال من سرمست توست
كن تو تدبيري كه در ليل و نهار
حال قلب من شود همچون بهار
يامقلب،قلب او را شاد كن
يامدبر، خانه اش آباد كن
يامحول،احسن الحالش نما
از بديها فارغ البالش نما
***
بارالها عنایتی کن
در آستانه لبخند بهار
هیچ پدری شرمنده
هیچ بیماری درد دیده
هیچ چشمی اشکبار
هیچ دستی محتاج
و هیچ دلی شکسته نباشد
***
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش بـه حال روزگار …
خوش بـه حال چشمه ها و دشتها
خوش بـه حال دانه ها و سبزه ها
خوش بـه حال غنچه هاي نیمه باز
***
بهار ثانیه ثانیه میآید، این جا کسی هست کـه بـه اندازه شکوفه هاي بهاری برایت آرزوهای خوب دارد عیدتون مبارک
***
آدمی نیست
کـه عاشق نشود وقت بهار
وای از ان سال کـه بی یار بهارش برسد !
***
اصلا بـه اینجای اسفند کـه میرسد،
باید بزنی سر شانه خودت،
کـه این همه ی فکر و خیال و
دوندگی را رها کن!
بیا برویم نفس بکشیم؛
بوی بهار می آید.
مطالب مشابه: عکس های پروفایل بهاری از طبیعت | عکس طبیعت بهاری برای پروفایل
در پایان
بهار همچنین در ادبیات فارسی جایگاه ویژهاي دارد و موضوع بسیاری از آثار هنری و ادبی اسـت. شاعران بزرگی چون حافظ و سعدی، بهار را بـه عنوان فصل شادی و نو شدن ستایش کردهاند.